تمامیت خواه ترین ایدئولوژی ها کدام است؟


سهراب مبشری


• هر از چندی یک رویداد نشان می دهد که: اولا – اکثر مدافعان سرمایه داری خود گرفتار یک ایدئولوژی اند که برای توجیه این نظام پدید آمده است، و ثانیا – تمامیت خواه ترین ایدئولوگ ها را باید از قضا در صفوف مدافعان سرمایه داری سراغ گرفت. رویدادی که این روزها نه برای نخستین بار دو گزاره بالا را اثبات می کند، تحولات یونان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۲ دی ۱٣۹٣ -  ۲ ژانويه ۲۰۱۵


یک حرف همیشگی مدافعان سرمایه داری در مورد چپ این است که «ایدئولوژیک» اندیشیدن، مانع بازتاب واقعیت در اندیشه چپ است. برخی مخالفان چپ، در نیمه قرن بیستم نظریه «تمامیت خواهی» یا «تمامیت گرایی» را پایه گذاشتند. این نظریه به دنبال اثبات این ادعاست که فاشیسم و کمونیسم از یک تیره اند که نامش تمامیت خواهی است. این دو اتهام – «ایدئولوژیک» اندیشیدن و تمامیت خواهی – در دهه های اخیر برای تخطئه چپ گاه مستقل از هم و گاه تواما به کار رفته اند.
ادعای برخی مدافعان سرمایه داری این است که می توان خود را از قید و بند «ایدئولوژی» رهانید. آنها می گویند باید بدون «پیش داوری» به جهان نگریست و فارغ از نگرانی در این مورد که واقعیات، با ایدئولوژی خوانا باشند یا نه، نتیجه مشاهدات را پذیرفت.
هر از چندی یک رویداد نشان می دهد که:
اولا – اکثر مدافعان سرمایه داری خود گرفتار یک ایدئولوژی اند که برای توجیه این نظام پدید آمده است، و
ثانیا – تمامیت خواه ترین ایدئولوگ ها را باید از قضا در صفوف مدافعان سرمایه داری سراغ گرفت.
رویدادی که این روزها نه برای نخستین بار دو گزاره بالا را اثبات می کند، تحولات یونان است.
دولت دست راستی یونان در سالهای اخیر مو به مو نسخه ای را که ایدئولوگ های اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا برای این کشور پیچیدند اجرا کرد. این ایدئولوگ ها به یونان گفتند اگر می خواهید ضمانت مالی نهادهای نامبرده مانع ورشکستگی دولتتان شود، باید بودجه ای را که صرف حمایت از اقشار گسترده مردم می شود در همه عرصه ها به شدت کاهش دهید. دولت یونان چنین کرد. نتیجه اش را امروز همه می بینند. کشوری که ده ها سال است عضو اتحادیه اروپاست گرفتار مصایبی است که نظایر آن را از به اصطلاح جهان سوم می شناسیم: گرسنگی، سوء تغذیه، محرومیت از خدمات درمانی، بی خانمانی، بیکاری و فقر بسیار گسترده، ترک کشور از سوی متخصصان و غیره.
این وضعیت باعث شده است که دولت یونان حمایت اکثریت پارلمان را از دست بدهد. قرار است به زودی انتخابات پیش رس برگزار شود. نتیجه این انتخابات هنوز نه به دار است و نه به بار، اما از هم اکنون، نمایندگان تمامیت خواه ترین ایدئولوژی، به صف شده اند تا اگر شده نگذارند نیروهای چپ انتخابات یونان را ببرند، و اگر هم بردند «بازارهای بین المللی» با حمایت نهادهای بین المللی مانند بانک مرکزی اروپا، اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول دولت احتمالا چپ یونان را به خاک سیاه بنشانند.
گناه بزرگ اکثریت مردم یونان که طبق نظرسنجی ها به چپ رای خواهند داد چیست؟ آنها تنها جایگزینی برای سیاستی می جویند که واقعیت، مصیبت بار بودن آن را در سالهای اخیر ثابت کرده است. یونانی ها حق دارند در یک روند دمکراتیک، دولتی را برکنار کنند که زندگی را بر آنها دشوار کرده است. رای دهندگان یونانی حق دارند به نیرویی رای دهند که سیاستی دیگر پیشنهاد می کند.
اما در نظام ایدئولوژیک حاکم بر محافل تصمیم گیرنده در اروپا، مردم محکوم اند بار بحرانی را که «بازار های بین المللی» ایجاد کرده اند به دوش کشند، بدون اینکه این تحمیل ظالمانه به مردم توجیهی داشته باشد. کل بودجه اجتماعی یونان، در مقابل صدها میلیارد یورو که اتحادیه اروپا از طریق ضمانت ها یا حمایت مستقیم به «بازارهای بین المللی» و به طور مشخص بانک ها تزریق کرده است، قابل اغماض است. تحولات یونان بطلان این ادعا را ثابت کرد که اگر دولتی مردم یک کشور را از هر گونه حمایت دولتی محروم کرد، سرمایه از «بازارهای بین المللی» به این کشور سرازیر می شود و رونق می آفریند. در یونان چنین نشد.
اما اگر واقعیت با اندیشه من نخواند، وای به حال واقعیت! این جمله که برای توصیف یک «برخورد ایدئولوژیک» با جهان به کار می رود، امروز بیش از هر چیز در مورد صف متحد کسانی صادق است که صفحات رسانه ها را از هشدارها به مردم یونان در مورد عواقب انتخاب آینده آنها پر کرده اند. ایدئولوگ ها باز فعال سیاسی شده اند. چپ یونان در کارزار انتخاباتی آغاز شده، تنها با احزاب دست راستی رقابت نمی کند. از خارج هم تبلیغ شدید علیه چپ یونان در جریان است.
طبق ادعای دیرین مخالفان چپ، چشم پوشی بر واقعیت از مشخصات ایدوئولوژیک اندیشیدن است. این مشخصه امروز در مورد خود آنها صدق می کند.
تمامیت گرایی را این گونه تعریف می کنند که ایدئولوژی تمامیت گرا می خواهد بر همه امور از جمله سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و علمی رسوخ کند و مهر خود را بر هر چه در جامعه می گذرد بکوبد. طبق این تعریف، کدام ایدئولوژی تمامیت خواه تر از آن است که بازار آزاد را تا حد تقدس بالا می برد، در هر شرایط مدافع «دولت کوچک» است و دشمن سرسخت مالیات گرفتن از بالایی هاست؟ حتی در شرایطی که نتایج فاجعه بار این ایدئولوژی غیر قابل انکار است، تمامیت خواهان بازارگرا از ایدئولوژی خود دست نمی کشند. آنها میلیاردها دلار و یورو از اموال عمومی را صرف دانشکده ها و موسساتی می کنند که قرار است به علم اقتصاد بپردازند. اما همه این موسسات در بحران مالی شش سال پیش غافلگیر شدند. هیچ کس از آنها بازخواست نکرد که شما صبح تا شب با بودجه علمی دولتی چه می کنید که هر بار از دیدن زمینه های بحران عاجزید؟
آنها بازخواست نشدند زیرا رسالت آنان تولید شبه علم است. این شبه علم، لباس همان ایدئولوژی تمامیت گرایی است که در این مختصر بدان اشاره رفت. این شبه علم، کاری به واقعیت و مشاهده علمی ندارد. آنهایی که در این موسسات به تعهد علمی پایبندند، استثنا و نه قاعده اند.