یاران در گردنه ای صعب


مارال سعید


• اکنون همگان آرزو دارند بر پیشانی گزارش هیئت سیاسی پاسخ این سوآل بدرخشد که: آیا "پروژه وحدت چپ" امری عینی و ضرور است که از دل یک پروسه ی همکاری و همفکری با دیگر نیروها برآمده یا آمال و آرزوی بخشی از فعالین چپ است که آنرا اراده گرایانه در جایگاه واقعیت نشانده اند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٣ دی ۱٣۹٣ -  ٣ ژانويه ۲۰۱۵


روز و روزگار را چنان مه گرفته که چشم چشم را نمی بیند لیک با همین سوسوی بجا مانده در اجاق سینه ها، آنها تا بدینجا رسیده اند. از آن عزم آهنین و قلبهای فشرده در مشت دیگر خبری نیست آیا شعور انسانمدارشان که اینک در چهره ی شک بر هر آنچه بوده و هست، راه گشایشان خواهد بود. شاید!
سالهاست که سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت آبستن موجودی نو در درون خویشتن است. موجودی که چون ققنوس در درون آتش و خون و در اتاقهای شکنجه و میدانهای تیر و در پیمان با آرزوهای نیک بشری نطفه بسته است. این نطفه در طول چهل و اندی سال در بطن هر فدائی از گردنه ها و معبرهای بس صعب عبور کرده و اینک در آستانه ی بررسی عملکرد هیئت سیاسی و برنامه ی پیشنهادی در امر "وحدت چپ" خود را در تند پیچی دیگر می بیند بس دهشت زا. از آن سبب دهشتزا که مغز را به مصاف قلب فرا می خواند، از آن سبب دهشتزا که لغزش در این مقطع میتواند منجر به یک دگردیسی دردناک گردد و طومار زندگی فدائیان (اگر نه جمله گی بل بخش بزرگی) را درهم پیچد.
گویا شهرهای مختلف اروپا و آمریکا در روزهای آینده میزبان نشستهای پیش کنگره ی سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت هستند، و بحث عمده ی آن حول پروژه ی وحدت چپ دور خواهد زد. همان نیّت پسندیده ای که در چندین کنگره ی پیش مسئولیت چگونگی آن بر دوش هیئت سیاسی نهاده شد و در کنگره های بعدی نیز بر آن تاکید گردید. اینک گویا زمان فرا رسیده باشد هیئت سیاسی، گزارشی از عملکرد تاکنونی و برنامه ی پیشنهادی خویش به پیشگاه کنگره ی سازمان ارائه نماید تا کنگره بتواند تصمیم نهایی در این زمینه را اتخاذ کند.
در ابتدا که اقدام به غلطاندن اولین برف فشرده شد شاید هیچکس نمی اندیشید در راه چه پیش خواهد آمد و ماجرا چه شکلی پیدا خواهد کرد، فکری نیک بود و آرزویی بزرگ، یادمان می آید:
گروهی با این فکر که پروژه، وحدتی خواهد بود در میان نحله های مختلف فدائی به آغاز پروژه وحدت رأی مثبت دادند.
گروهی از وحشت چرخش سازمان به راست و فراهم آوردن نیروی مناسب برای بازدارندگی به آغاز پروژه وحدت رأی مثبت دادند.
گروهی بعنوان آخرین تلاش سیاسی خویش برای ایجاد یک چپ نیرومند در عرصه ی سیاسی ایران به آغاز پروژه وحدت چپ رأی مثبت دادند.
گروهی نیز در هراس از "اضمحلال" سازمان و در پاسخی به ریزش و گریز نیروها به آغاز پروژه وحدت رأی مثبت دادند.
اینک سالهاست که از آغاز ماجرا می گذرد، نشست و برخاست ها، گفت و گوها، تعمّقها و تعقّلها بسیار زوایا، بسیار لایه ها و بسیار نکته ها را بر همگان عیان ساخته که در ابتدای کار بر هیچکس مشهود نبود.
اکنون همگان آرزو دارند بر پیشانی گزارش هیئت سیاسی پاسخ این سوآل بدرخشد که: آیا "پروژه وحدت چپ" امری عینی و ضرور است که از دل یک پروسه ی همکاری و همفکری با دیگر نیروها برآمده یا آمال و آرزوی بخشی از فعالین چپ است که آنرا اراده گرایانه در جایگاه واقعیت نشانده اند؟
شاید هر ناظر بیرونی دچار این خطا گردد که، همه ی مسائل حل و فصل گردیده و صرفا ً پیچ برنامه باقیمانده که برای آن هم پیشنهاد جامعی بر روی میز است. البته بعضی از دوستان سعی دارند اینگونه وانمود کنند ولی آنان که در درون خانه نشسته اند نیک میدانند که کاستیها و سوآلاتی همچون:
الف- برنامه پیشنهادی از جایگاه یک نیروی سیاسی درون مرزی سخن میگوید در حالیکه ما یک نیروی سیاسی ی خارج از مرزهای جغرافیای ایران هستیم و با فعالین داخل کشور دارای یک ارتباط ارگانیک نیستیم.
ب- با عطف نظر به بند الف، برنامه می بایست در کوتاه مدت و میان مدت بیانگر چگونگی ی امکان حضور مشخص ما بعنوان یک نیروی سکولار – دمکرات در ایران باشد ولاغیر.
ج- برنامه مجاز نیست از استراتژیهائی سخن به میان آورد که توهم زاست. از آن میان استراتژی انتخابات آزاد، که بدون آزادی انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان میتواند توهم زا باشد چرا که دو پایه ی آزادی انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان که اساس این استراتژیست شدیدا ً در قید و بند نهادها و اشخاص پنهان و آشکار است و رفع این قید و بندها میتواند بخشی از بنیادی ترین استراتژی کوتاه مدت و میان مدت برنامه ی ما باشد.
د- برنامه پیشنهادی آمدانه بدون کمترین توضیح نظام جمهوری را مترادف با سیستم دمکراتیک اداره کشور قرار داده و تاکیدات مکرر در مکرر بر این "اصل" راه را بر همکاری و اتحاد با دیگر نگرشها بسته است.
که شدیداً میتواند مطرح باشد به جرات دغدغه ی اصلی ساکنان خانه نیست بل جناحهای مختلف سازمان در تکاپوی مسائل خود ویژه ی دیگرند:
جناح راست سازمان، شاید از بدو امر با این فکر که این نوزاد مرده به دنیا خواهد آمد، رفت و به کار خویش مشغول گشت، بگونه ای که تو گوئی مسئله به آنها ربطی نداشته و ندارد. نرم نرمک و بی گفتگو به هر نشستی آمدند و هی گفتند "انشاالله که گربه است"، لیک اینک دریافته اند؛ فارغ از نگاه آنها به موضوع، ماجرا به پای کلیت سازمان نوشته خواهد آمد و نتوان گفت: "کی بود کی بود من نبودم" پس وظیفه ی خود دانسته اند تا بر اساس مسئولیتی که دارند مداخله ای مسئولانه نمایند.
جناح میانه ی سازمان (عمده نیروی تشکیلاتی)، شاید با این نیت که فکر وحدت فکر پسندیده ایست در ابتدای کار و در میانه ی راه از کارت رأی خود در له آن استفاده نمودند. لیک هرچه به انتهای راه نزدیکتر شدیم تشتت در میان آنان رو به فزونی نهاد و اینک با سوآلات اساسی و عمده و بی پاسخ مقتضی روبرو هستند که آنها را دچار تشویش و وسواس در خرج کردن کارت رأیشان نموده. سوآلاتی که پر بیراه هم نیست و آنان را واداشته و خواهد داشت به تعمّق و تعقّل:
۱- آیا نتیجه پروژه وحدت چپ انحلال سازمان است؟
۲- آیا بدون حضور نیروهای داخل ایران ما مجازیم بعنوان کل سازمان پروژه وحدت را به اتمام برسانیم؟
٣- ما خود گونه گونیم دیگر شرکت کننده گان نیز همچنین، پس با این اوصاف آنچه از دل این پروژه بیرون خواهد آمد آیا میتواند در عرصه ی ایران و منطقه و جهان سیاست ورزی کند؟
۴- اگر تمامی اعضای سازمان به آنچه از دل این پروژه در خواهد آمد نپیوندند تکلیف اعضای باقیمانده چه خواهد بود؟
۵- ما که سالهاست از سیاست ورزی ایدئولوژیک فاصله گرفته ایم تکلیفمان با دوستانی که از زاویه ایدئولوژیک به پروژه وحدت چپ پیوسته اند چه خواهد بود؟
۶- چگونه میتوان آنانی را که اکنون در اقلیت هستند مجاب کرد تا به جمعی بزرگتر بیایند و در آنجا صدایشان به زحمت هم به گوش نرسد؟
جناح چپ سازمان، شاید از ابتدا تنها نیروئی که عمیقا ً خواستار وحدت چپ بود و نیّت خویش در پس کوس و کرنای وحدت، که همان وحشت از گردش به راست در درون سازمان بود را می پوشاند و با شعارهای پر جوش و خروش سعی در گردآوری آرای نیروهای میانه حول خویش داشت این نیرو بود. این نیرو علیرغم آنکه شمشیر را از رو بسته، نیم نگاهی هم به واقعیتهایی درون سازمان دارد و هم نیم نگاهی به مشکلاتی که انجام پروژه ی وحدت در پیش پایش می گذارد. بخشی از این نیرو آگاهانه یا ناآگاهانه سعی بر آن داشته و یا دارد تا دو مطلب را خلط نموده و وانمود نمایند که این آنها هستند که جواز به انجام رسانیدن پروژه وحدت را در دست دارند؛
۱- مصوبات کنگره های گذشته ی سازمان در امر وحدت بیانگر آنست که هیئت سیاسی مجری بررسی چگونگی انجام پروژه وحدت چپ است و تصمیم گیرنده ی نهائی در این زمینه بالاترین مرجع سازمانی یعنی کنگره ی سازمان است.
۲- حضور هر یک از شرک کننده گان در جمع خواهنده گان "وحدت چپ" بیانگر هیچگونه تعهد و الزامی نیست و از این نقطه نظر هیئتهای منتخب نباید به امر وحدت بعنوان یک "پروژه حیثیّتی" بنگرند، و همچنین مجاز نبوده و نیستند از بالای سر کنگره های تصمیم گیرنده با دیگر نیروها وارد بده بستان شوند.
با این تصویر که چندان نیز دقیق نیست در خواهیم یافت سازمان باز در گردنه ای صعب گرفتار آمده که عبور از آن جسارت، تعمّق و تعقّل فرد فرد اعضا را می طلبد تا که در فردای تاریخ بتوان گفت به مسئولیت خویش عمل نمودیم.