از : امیر ایرانی
عنوان : حزب چپ ملی، نیاز ایران آینده!
دراستبدادِ دوم پهلویها؛ دوجریان ملی گرایی وچپ انترناسیونالیستی باسرکوب به حاشیه رانده شدند از دل این دو جریان،جوانانی شوریده سر،سربر آوردند و راه مبارزه با استبداد رادرپیش گرفتنداین گروه ازجوانان هویتی که معروف به چپ بوده برای خود بر گزیدند وواردِ کارزارِمبارزاتی می شوند.در همان ابتدا در میان آنان گرایشاتی چند مطرح بوده آنهم ؛در وفادار ی به مسائل ملی ویا مسائل جهانی چپ،در این روندِ مبارزاتی ، بسیارانی هم توسط استبداد پیکرشان به خون آغشته شد وگذر روزگار تحولی را برای ایران رقم می زند اما از دل این تحول ، استبدادی دینی سر بر می آورد. بازماندگان چپ و پیوستگان جدید به آنان دگر باره توسط حاکمان جدید بسمت سر کوب شدن رفتند و بر آنان چنان شد که سر کوبگران مستبد می خواستند گروهی پیکرشان خون آلود شد و بازماندگان رهیده از چنگالِ مستبد مجبور به مهاجرت شدند این مهاجرین مانند گذشتگانشان که مجبور به رفتن به بلوک شرق بودند ؛بلوکی که تجربه ای از دمکراسی و آزادی ِفردی در آن مطرح نبوده و تنها بازیگری فقط با ایده های چپ قابل اجرا بود! اما نسل آنان به کشور هایی می رفتند که تجربیاتِ چندین دهه و یا چندین سالهءنهادهای مدنیِ دمکراتیک را دارند وبازیگری سیاسی در آنجا با پذیرشِ تکثرگرایی و آزادی های فردی است وبر اساس دمکراسی ،حکومتگرانش برگزیده میشوندو پذیرش روحیه آزادی خواهانه نیزازهمان نونهالی بسترش مهیاست!وآنرا تبلیغ می کنند،که این رابایدیک توفیق اجباری به کوشندگان باادبیات چپ دانست.بسیارانی ازاین کوشندگان ،یا به میان سالی پا گذاشته اند ویا به کهن سالی رسیده اند وآنان کوله باری از تجربه را با خود حمل می کنندو فراز وفرودهای بسیاری نیز داشته اند و می دانیم :کسانیکه به وادی مبارزات پا می نهندوهویتی مبارزاتی برای خویش تعریف می کنندوتمام دورانِ زندگیشان، مبارزهِ سیاسی را بعنوان یک وظیفه برای خویش می دانسته اند ودر این کار زار بسیاری از مسائلِ اتفاق افتاده در دوران مبارزاتشان بر دوششان سنگینی می کنند ، هیچ دورهء بازنشستگی را نمی توانند برای خویش بر گزینند.پس در هر دوره باید با خردِ جمعی راه کار مناسبی ارائه دهند وحرکت تازه ای را پی ریزی کنند و قطعا"!آن تجربیاتِ مبارزات باید در خدمت و در راستای نیازهای سر زمینشان باشد.سئوالی که مطرح است اینست:پیران تجربه دار و در کنار آنان جوانان شوریده سر اما با یافته های جدیدِ مبارزاتی و بدور از احساسات، چگونه می توانند بالندگیِ ادبیات چپ را در جامعه ایران بستر سازی کنند و نشان دهند؟گروهی بر این عقیده اند :در ایران آینده ،یکی از نیازهای آن در حوزهء سیاست، وجود یک حزب چپِ ملی سراسری است!.وجود این حزب توازن وتعادلی را در بدست آوردنِ خواسته های عدالت خواهانه می تواند پی ریزی کند،و بسمت تحقق بخشیدن هم ببرد .این حزب برای اینکه توانِ پوشش تمام گرایشات چپ را داشته باشد!باید در درون خودسه گرایش:۱)راستگرایی چپ ۲)میانه رویِ چپ۳)تندرویِ چپ،را به رسمیت بشناسد که این پذیرشِ رسمیتِ گرایشها می شود ؛پذیرش پلورالیسم در افرادبا دیدگاهِ چپ،و چون این حزبِ چپ می خواهد در مقابل حزب سراسری و یا احزاب دیگر مطرح شود وبازیگریِ حزبی را پذیرفته اند این عمل می شود؛ پذیرشِ دمکراسی در چپ!این حزب چپ در همین دوران نیز که حاکمیتِ استبدادِ دینی حاکم است می تواند بسیار نقش آفرین باشد؛ در بازیگریِ بین المللی و تاثیر گذاری در داخل ! ومشوقی می شود! برای ایجاد یک حزب یا دو حزب سراسریِ دیگر از سایر فعالین سیاسی که خواهانِ تاثیر گذاری در آیندهء این سر زمین هستند.
۶۶۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹٣
|