بازیهای آسیایی و سیاست بازیهای رژیم - میترا محمودی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ دی ۱٣۹٣ -  ٨ ژانويه ۲۰۱۵



حضور تیم فوتبال ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا در استرالیا و بهره برداری جمهوری اسلامی از "عرق ملی" مردم جهت تثبیت هر چه بیشتر خود، باعث شد تا اوضاع نابسامان جامعه (شرایط اسفبار پناهنده گان همراه با کودکانشان در کمپ ها، هویت یابی و شور و شوق جوانانی که خارج از ایران بزرگ شده اند، هیجان کاذب خیل جوانانی که در این چند ساله اخیر و برای فرار از معضلات غالب در جامعه ایران همچون بیکاری، فقر، اعتیاد و برای زندگی بهتر با قبول خطرات دهشتناک وارد استرالیا شده اند، رعب و وحشتی که مردم برای رفت و آمد به سرزمین مادریشان دارند، افت معترضین، رکود و بی تفاوتی ایرانیان ساکن در اینجا به جنایات ٣۶ ساله رژیم) پیش چشمم رژه بروند. هر چند مسایل مطرح شده نیاز به تحقیق پیرامون موضوع پناهنده گی، مسایل تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دارد، اما مسئله این نوشته نه بررسی عمیق معضلات فوق که کار متخصّصان است بلکه بیشتر حاشیه و عکس العمل سطحی کسانی است که در این آشفته بازار توده وار در استرالیا به دنبال کسب هویت ملی می گردند ، غافل از اینکه هویت ملی با برافراشتن پرچم رژیم اسلامی تامین نمیشود.
حاکمان جمهوری اسلامی با وجود اینکه ده ها تن از ورزشکاران ملی را در دهه شصت اعدام کردند، ولی تا اواسط دهه ۶۰ برای ورزش و مخصوصا فوتبال اصلا ارزشی قایل نبودند، روند فوتبال هنگامی تغییر کرد که تماشاچیان پس از بازی فوتبال در اعتراض چند اتوبوس شرکت واحد را به آتش کشاندند و این سر آغاز تازه ای شد برای کنترل فوتبال و طرفدارانش. سپس دولتمردان تازه به قدرت رسیده تیمهای فوتبال را تحت مدیریت پاسداران و شرکتهای وابسته قرار دادند، روند ویرانی فوتبال تا جایی پیش رفته که در فصل گذشته در معروفترین مسابقات بین استقلال و پرسپولیس حدود ۲۰ هزار تن حضور پیدا نمودند و به عینی مردم آگاهانه از تماشای فوتبال ساخت پاسداران فاصله گرفته اند.
رژیم در تمام طول عمر خود همواره سعی کرده با ایجاد ترور و تهدید و استفاده از نقش بازها و تعزیه گردانانش ایرانیان خارج کشور را مهار و زیر سلطه خود داشته باشد، رژیم اسلامی زیر پوشش نوعی هم گرایی ملی، تهییج احساسات مذهبی، سنتی و فرهنگی از کلیه امکانات تبلیغاتی خود همچون هفته نامه ها، رادیوها، مساجد، بعضی از فروشگاهها و چلوکبابی ها استفاده کرده و اقدام به برگذاری مراسم عاشورا، روضه خوانی و نذری در مساجد، مداحی و دعا و ثناگویی گرفته تا شام برای عید نوروز به همراه شومن و ارکستر و صندوق مثلا انتخابات می کند. بی گمان تلاش رژیم برای گرم کردن فضای پیرامون بازیهای آسیایی جهت تثبیت تمایلات سیاسی خود در خارج از ایران می باشد.
وقایع تاریخی را نمی توان فارغ از روابط نیروها و اثر آنها در تحولات اجتماعی به بررسی نشست، یکی از معیارهای پایه ای به دور از درست یا نادرست بودن هر اندیشه و عمل تاریخی تحقیق و پژوهش آنها در زمان وقوع شان می باشد، داوری هر واقعه تاریخی بدون اندیشه و سبک و سنگین کردنش گمراه کننده است، داد و ستد سیاست و ورزش از قدیم الایام رابطه اندام وار داشته اند و ننگ هماغوشی سیاست و ورزش توسط نژادپرستی و خودشیفتگی ایتالیای موسولینی و آلمان هیتلری بود که دستاویزی شد برای تسخیر ورزشگاه و تبدیل زمین فوتبال به جولان گاهی برای عرصه پیروزی فاشیسم و نازیسم.
در تمام جهان مسابقات بین المللی از هیجان و شور خاصی برخوردار است، ولی واقعیت آن است که این مسابقات در چارچوب پوشیده و پنهان روابط دولتهاست و رقابت بین تیمهای ورزشی متاثر از پیش زمینه های تاریخی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر سیستم سرمایه داری است. در واقع تیم ملی فوتبال هر کشوری آگاهانه یا ناآگاهانه اگر آیینه تمام نمای قدرت حاکمه نباشد اما بازتاب ادامه تمایلات و خواسته های نظام مسلط بر کشورش هست.
بی تردید زورگویان و مستبدین رژیم اسلامی با استفاده از کلیه امکاناتی که در استرالیا دارند و با استفاده از کارناوال های رسمی و غیررسمی که در اینجا تدارک دیده اند، سعی می کنند از احساسات ملی، حضور آگاهانه و ناآگاهانه مردم در ورزشگاه ها جهت مشروعیت سیاسی خود بهره برداری کنند و با این روش صدای آزادیخواهان در بند و خونهای ریخته شده را خاموش و تحقیر نمایند، بی جهت نیست که با بیش از سه دهه استبداد، حاکمان اسلامی سمبه پرزور دارند و می توانند پرچم اسلام شان را در استرالیا علم کنند. آیا می شود گفت: که این نشان از بیخبری و بی ارزشی عدالت، نزد ایرانیان دارد؟

میترا محمودی – سیدنی استرالیا