بازگشت تروریسم بنیادگرای صادراتی به خانه پدری


اردشیر زارعی قنواتی


• در وضعیت کنونی حمله تروریستی به نشریه شارلی هبدو در پاریس به تبع عکس العمل دولت فرانسه و جهان غرب می تواند تاثیر انکارناپذیری بر روندهای دمکراتیک در جوامع غربی، نقض ایده همگرایی اروپایی، تقویت نیروهای راست افراطی، روابط غرب با جهان اسلام، تاثیر بر موج مهاجرستیزی در اروپا، گسترش تروریسم جهادی در بطن اندیشه های بنیادگرای اسلامی و امنیت بین المللی بگذارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ دی ۱٣۹٣ -  ٨ ژانويه ۲۰۱۵


حمله تروریستی روز چهارشنبه هفتم ژانویه به دفتر هفته نامه مجله طنز "شارلی هبدو" در پاریس نه تنها کشور فرانسه را در شوک فرو برد که زنگ ها خطر تروریسم بنیادگرای اسلامی برای تمام اروپا و جهان را به صدا در آورد. ورود دو تا سه مرد سیاهپوش نقابدار با سلاح های اتوماتیک به دفتر این هفته نامه و شلیک های مرگبار آنان در زمانی کوتاه حدود ده تن از کاریکاتوریست ها و کارکنان این نشریه را به همراه دو پلیس به کام مرگ فرستاد. در میان قربانیان نام های آشنایی در جهان رسانه چون "ژان کابو، استفان شاربونیه، جورج وولنسکی، برنارد ورلاک" به همراه یک اقتصاددان فرانسوی که از سهامداران این نشریه چپگرای فکاهی بود، دیده می شوند. به گفته شاهدان عینی، ویدئوهای منتشر شده و گزارش پلیس فرانسه، مهاجمان کاملا حرفه یی و آموزش دیده در جریان عملیات با خونسردی کامل با به کار بردن شعار "الله اکبر" و "انتقام پیامبر را گرفتیم" که این روزها در گوشه کنار منطقه ناآرام خاورمیانه از جمله در سوریه، لیی و عراق توسط گروه های تروریست تکفیری چون دولت اسلامی "داعش" و "القاعده" به کرات شنیده می شود، مهر آشنای خود را بر این اقدام ضدانسانی کوبیده اند. گزارشات تکمیلی که بعدا توسط پلیس و نهادهای امنیتی فرانسوی و آمریکایی نیز منتشر شده است نشان می دهد که حداقل دو نفر از این تروریست ها با القاعه یمن و داعش در ارتباط بوده اند. شارلی هبدو قبلا نیز به دلیل بازنشر کاریکاتورهای روزنامه جنجال برانگیز دانمارکی در سپتامبر ۲۰۰۶ و انتشار کاریکاتورهای مهلم از فیلم "بی گناهی مسلمانان" در سال ۲۰۱۲ چندین مورد مورد هجوم و تهدید اسلامگرایان تندرو قرار گرفته بود.
عکس العمل فوری و محکومیت این اقدام جنون آمیز توسط رهبران سیاسی جهان از واشینگتن تا تهران، برلین تا مسکو، پاریس تا ریاض، واتیکان تا الازهر و جوامع مدنی در سراسر جهان نشان می دهد که شوک حاصله از این عملیات برای تمامی سیاستمداران، انسان های صلح طلب و آزادیخواه از آن درجه از اعتبار و اعتناء برخوردار بوده است که دیگر کسی نمی تواند در میانه میدان کارزار بی تفاوت از موضوع عبور کند.                                                                        
ادامه ماجرای تروریستی پاریس در طی ۴٨ ساعت با تعقیب و گریز پلیس با "شریف و سعید کواشی" دو برادر تروریست و همچنین اقدام تروریستی "آمدی کولیبالی" از همدستان و عاملان حمله به شارلی هبدو، که روز پنج شنبه ابتدا یک پلیس زن را کشت و روز جمعه هم زمان با در محاصره افتادن برادران کواشی در منطقه "دامارتن آن ژوئل" وی نیز با حمله به یک سوپرماکت یهودی در منطقه "ونسان" در شرق پاریس موجب قتل خود و مرگ چهار گروگان دیگر شد، ابعاد تازه یی به خود گرفت. در ابتدا گزارش نیروهای امنیتی و پلیس فرانسه گویای این امر بود که حداقل در جریان گروگانگیری سوپرمارکت محله ونسان پاریس دوست دختر کولیبالی به نام "حیات بومدین" نیز شرکت داشته است که بعدا مشخص شد که وی در روز دوم ژانویه با سفر به مادرید و سپس به ترکیه روز هشتم ژانویه برای جهاد به سوریه رفته است. همین داستان به خوبی نشان می دهد که جامعه فرانسه به جای محکوم کردن اقلیت مسلمانان ساکن در این کشور باید به ترانزیت تروریست های بومی به مناطق بحرانی خاورمیانه و نقش "سرپل" ترکیه جهت رفت و آمد آنان توجه بیشتری کند. هم زمان وزیر کشور اسپانیا در روز شنبه اعلان کرد که طبق اطلاعات موجود هم اکنون حداقل ٨۰۰ تن از جهادگرایان اروپایی که در سوریه و عراق جنگیده اند به خاک اروپا بازگشته و هر لحظه امکان فعال شدن آنان در شهرهای اروپایی وجود دارد. آنان که به صورت تحلیلی و کارشناسی روند حرکتی تروریسم بنیادگرای اسلامی را دنبال می کنند با توجه به تجارب موجود به خوبی می دانند که یکی از اهداف اصلی این حرکات تروریستی جلب نظر افکارعمومی و سرتیتر رسانه های بین المللی شدن بوده است. به همین دلیل پوشش زنده و مستمر شبکه های تلویزیونی به این حوادث دقیقا در راستای اهداف تروریست ها خواهد بود. آنچه که در طی سه روز ماجرای تروریستی پاریس اتفاق افتاد بیشتر به یک سریال پلیسی و فیلم های اکشن هالیودی شبیه بود که با کارگردانی شبکه های تلویزیونی به خصوص شبکه "یورونیوز" به جهت پخش مستقیم و لحظه به لحظه داستان، رضایت خاطر بینندگان و به خصوص گروه های تروریستی را به دلیل رسیدن به هدفشان مبنی بر جلب توجه جهانی به خوبی نقش خود را ایفا کرد.
فجایع تروریستی پاریس به عکس اقدامات تروریستی قبلی در قلب اروپا، این بار با توجه به شرایط جهانی و به خصوص آنچه در مناطق بحرانی خاورمیانه می گذرد از یک ویژگی منحصر به فردی حکایت می کند که بدون درک و شناخت درست از آن می تواند در آینده نیز این سیکل معیوب و فاجعه بار را به دفعات تکرار کرده و امنیت جهانی را به مخاطره اندازد. همانگونه که حملات تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ یک نقطه عطف در تغییر معادلات جهانی و امنیت عمومی بود در وضعیت کنونی نیز حمله تروریستی به نشریه شارلی هبدو در پاریس به تبع عکس العمل دولت فرانسه و جهان غرب می تواند تاثیر انکارناپذیری بر روندهای دمکراتیک در جوامع غربی، نقض ایده همگرایی اروپایی، تقویت نیروهای راست افراطی، روابط غرب با جهان اسلام، تاثیر بر موج مهاجرستیزی در اروپا، گسترش تروریسم جهادی در بطن اندیشه های بنیادگرای اسلامی و امنیت بین المللی بگذارد. بدون شک حوادث تروریستی پاریس نیز یک تغییرات اساسی را به خصوص در فضای کنونی اروپا که هم اکنون بسیار متفاوت از گذشته است را موجب خواهد شد. هر چند که در پیام بسیاری از رهبران جهانی سعی شده است تا حدودی تبعات منفی این حادثه تعدیل شود اما با توجه به وضعیت شکننده جوامع اروپایی در خصوص همگرایی اجتماعی و مدارای فرهنگی به نظر می رسد که باید در انتظار نتایج نه چندان خوشایندی در زمینه چارچوب های دمکراتیک و منازعات تمدنی در عرصه سیاست های داخلی و خارجی بود. به همین دلیل این حمله تروریستی را می بایست در ابعاد روابط اجتماعی در سیاست داخلی، درک جدید از تعریف تروریسم بین المللی، مرزهای آزادی بیان، ارتباط دخالت های ژئوپلتیک با گسترش تروریسم، اتحاد ملی اکثریت بومی و اقلیت های مهاجر در کشورهای اروپایی و سرنوشت رواداری نژادی – مذهبی، مورد بررسی قرار داد. به عکس تصور اولیه حداقل در مرحله کنونی نوع برخورد "فرانسوا اولاند" نسبت به این بحران و تمرکز وی بر وحدت ملی و جداسازی تروریست ها از جامعه مسلمانان فرانسه و به خصوص دعوت عام به راهپیمایی روز یکشنبه قابل تقدیر بوده است.      
اینکه رهبران فرانسه و دیگر رهبران اروپایی در شرایط کنونی که موج مهاجرستیزی و اسلام هراسی تقریبا تمام اروپای غربی را فراگرفته است و احزاب راست افراطی از این فضای ملتهب نهایت استفاده را برای اهداف نامطلوب خود می برند، تا چه اندازه بتوانند وضعیت را در مسیر مصالحه و روند دمکراتیک کنترل و مدیریت کنند بیش از هر چیز وابسته به تحولات آتی خواهد بود. چنانچه نوع مناسبات قدرت بین جریانات سیاسی اروپایی همچون نمونه برخورد حزب محافظه کار بریتانیا و رقیب ناسیونالیست آن حزب "یوکیپ" رقم بخورد که هر دو طرف برای جذب آرای ملی گرایی و مهاجرستیزی وارد یک رقابت شوند، نمی توان به آینده رواداری و همگرایی سیاسی - اجتماعی در جوامع اروپایی چندان امیدوار بود. امروز در فرانسه وضعیتی رقم خورده است که به درستی تداعی کننده پرواز روح "ویکتور هوگو" بر فراز این سرزمین است و این جامعه باید بین انسان دوستی و برابری – برادری طلبی "ژان والژان" و قانون گرایی خشک و انتزاعی بازرس "ژاور" یکی را انتخاب کند. متاسفانه به خلاف تلاش رهبران میانه روی اروپایی، قدرت گیری نیروهای راست افراطی و موج مهاجرستیزی در فرانسه و اروپا به نظر می رسد که این حوادث تروریستی خون تازه در رگ های افراط گرایان تزریق خواهد کرد. حتی تاثیر این حوادث به خصوص بعد از حمله به یک سوپرمارکت یهودی در پاریس بر گرایش جدیدی که در اروپا به نفع حقوق فلسطینی ها تشدید شده بود به شدت منفی خواهد بود و این وضعیت می تواند یک موهبت آسمانی برای دولت راستگرای "بنیامین نتانیاهو" تلقی شود.
هم اکنون فرانسه و اروپا در موقعیت ویژه یی قرار گرفته اند که انتخاب هر راهی می تواند آینده و ماهیت همگرایی در این قاره را تعیین کند. به همین دلیل حوادث تروریستی پاریس بسیار فراتر از یک اقدام تروریستی خواهد بود و قربانیان آن تنها به روزنامه نگاران نشریه شارلی هبدو و گروگان های سوپرمارکت یهودی خلاصه نمی شود. قربانی بزرگ این وضعیت جوامع مسلمان ساکن در اروپا و مهاجرین خاورمیانه یی – آفریقایی خواهند بود که به عکس تصور بیرونی بیش از نود درصد آنان سکولارها و میانه روهایی می باشند که هیچ همپوشانی با تفکرات تروریستی اسلامگرایان مرتبط با گروه های سلفی، القاعده و داعش ندارند. در چنین وضعیتی نقش نیروهای مترقی، دمکرات و چپ اروپایی برای خنثی سازی موج مهاجرستیزی و اسلام هراسی در آینده اروپا دو چندان می شود و تلاش و همت این نیروها تنها "سد راه" برای کنترل موج افراطی گرایی راست در این جوامع خواهد بود. این اقدامات ضد انسانی توسط تروریست هایی انجام گرفته است که در طی سال های اخیر تحت تاثیر گروه های بنیادگرای اسلامی و جهادگرای حاضر در یمن، لیبی، عراق و سوریه بوده اند و در ابتدا توسط دولت های غربی به عنوان مبارزان ضد دیکتاتوری به خصوص دشمنان "معمر قذافی و بشار اسد" در مسیر دخالت های بشردوستانه گام نهاده بودند. این سخن یک زن مسلمان فرانسوی در اظهارنظر نسبت به حوادث تروریستی پاریس که می گوید "این اقدام هیچ ربطی به جامعه مسلمان فرانسه ندارد، آنان بنیادگرایانی هستند که به نظرم دوباره دارند به کشور باز می گردند" تصویر واقعی وقایع خشونتباری می باشد که هم اکنون پاریس را به رنگ خون در آورده است. رهبران فرانسه و دیگر رهبران اروپایی به عنوان بهترین اقدام می بایست ضمن تاکید بر وحدت ملی و رواداری اجتماعی بیشترین تمرکز امنیتی خود را بر گروه های سلفی، موسسات دینی حامی تفکرات تروریستی، امامان مساجدی که از سوی دولت های خاورمیانه یی مرتبط با بنیادگرایان اسلامی ارتزاق مالی و تعیین می شوند، ادغام اجتماعی – فرهنگی جمعیت های حاشیه یی به درون جامعه ملی، فقرزدایی و خروج انزوای جوانان سرخورده از بطن اجتماعی، ممانعت از پیوستن جهادگرایان اروپایی به همفکران خود در میادین جنگ سوریه، لیبی، عراق و یمن، پایان دادن به مدعای دمکراسی با اهداف ژئوپلتیک برای دخالت غیرسازنده در مناطق بحرانی خاورمیانه و به طورکلی یک بازنگری اساسی در سیاست های مخل امنیت بین المللی سال های اخیر خود معطوف کنند.