کمی کمتر از یک گفتار
پاسخ به نوشته ای از اسماعیل نوری علا


عباس سماکار


• چندی پیش یکی از دوستانم مرا آگاه کرد که اسماعیل نوری علا مقاله ای به نام «کمی بیش از یک گفتار» در سایت «اخبار روز» منتشر کرده و در آن به من (عباس سماکار) اتهامی وارد آورده است. البته گفتار اسماعیل نوری علا در پاسخ به مقاله شخص دیگری ست که اتهاماتی را به شکوه میرزادگی وارد کرده و در نوشته خود از کتاب خاطرات زندان من «من یک شورشی هستم» هم مطلبی را نقل کرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ دی ۱٣۹٣ -  ۱۴ ژانويه ۲۰۱۵


چندی پیش یکی از دوستانم مرا آگاه کرد که اسماعیل نوری علا مقاله ای به نام «کمی بیش از یک گفتار» در سایت «اخبار روز» منتشر کرده و در آن به من (عباس سماکار) اتهامی وارد آورده است.
البته گفتار اسماعیل نوری علا در پاسخ به مقاله شخص دیگری ست که اتهاماتی را به شکوه میرزادگی وارد کرده و در نوشته خود از کتاب خاطرات زندان من «من یک شورشی هستم» هم مطلبی را نقل کرده است.
مطلبی که من در مورد شکوه میزادگی در کتاب خاطرات زندانم نوشته ام به این مضمون است که؛ شکوه میرزادگی پس از دستگیری فورا خود را می بازد و بدون این که ساواک از موضوع فعالیت خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی در مورد طرح نافرجام ترور شاه اطلاعی داشته باشد سخن می گوید و به این ترتیب پای خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی را که شش ماه پیش از دستگیری ما در زندان بودند و طبعا نمی توانستند در فعالیت ما نقشی داشته باشند به این پرونده می کشد.
اسماعیل نوری علا، روایت مرا غیرمستند می خواند و واقعیت آن را ساخته و پرداخته ذهن من می داند که بدون هیچ دلیل و مدرکی عنوان شده است.
در پاسخ به این موضوع باید اشاره کنم که من در کتاب خاطراتم هرگز مطلبی خیالی ننوشته ام و در این مورد بخصوص هم دقیقا همینطور است.
اگر من در کتابم به دلایل و شواهد این موضوع اشاره نکرده ام، به این خاطر بوده که همکاری شکوه میرزادگی با ساواک روشنتر از آن بوده که نیازی به ذکر دلیل داشته باشد. سخنان وکیل شکوه میرزادگی در دادگاه با صراحت به همکاری شکوه با ساواک اشاره داشت و حتی اعلام کرد که موکلش مطالبی را برای ساواک شرح داده است که ساواک از آن مطلع نبوده است. در هیچ مورد دیگری وکلای ما در مورد موکلین خود چنین مطلبی را نگفتند و نمی توان ذکر این مطلب را نتیجه فشار ساواک به وکیل شکوه میزادگی دانست. بنابراین بعید است که ساواک خواسته باشد که فقط شکوه میرزادگی را با این حرف ها خراب کند. علاوه بر این شواهد دیگری هم در دست است که این مطلب را تائید می کند.
خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی پس از دستگیری با آنکه به خاطر داشتن یک اسلحه دست ساز به شدت شکنجه شده بودند، کلامی در باره طرح نافرجام ترور شاه توسط گروه خودشان نگقته بودند. اگر چنین بود طبعا ساواک در این مورد سر و صدا راه می انداخت و شکوه میرزادگی را هم که در این طرح با این دو همکاری داشت از مدت ها قبل دستگیر می کرد. (این را هم بگویم که عاطفه گرگین در این مورد با این گروه همکاری نداشت، و الی پای او را هم مانند خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی به پرونده ما می کشیدند). بنابراین، تنها کسی که غیر از خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی از موضوع این طرح نافرجام اطلاع داشته شکوه میرزادگی بوده که به محض دستگیری آن را برای ساواک شرح داده و موجب شده است ساواک این دو را نیز به پرونده ما وارد کند.
افزون بر این آیا علت ٨ ماه زندان کشیدن شکوه فقط ندامت در دادگاه بود ویا مسئله ای دیگر؟ چون کسان دیگری هم مانند ایرج جمشیدی و مریم اتحادیه نیز مانند شکوه به شدت هرچه بیشتر اظهارندامت کردند و با وجود آنکه نقش شان در این پرونده کمتر از شکوه بود بیشتر از او زندان کشیدند.
راستش من قبلا قصد نداشتم چندان روی موضوع همکاری شکوه به ساواک تکیه کنم. زیرا او را هم قربانی این دستگاه مخوف می دانستم و می دانم. ولی حالا که نوری علا از من سند می طلبد ناچارم این شواهد را بیاورم و امیدوارم ایشان از من سند کتبی امضاء شده توسط ساواک نخواهد. و همین جا بگویم که شواهد دیگری هم در دست دارم که همکاری شکوه با ساواک بعد از آزادی اش از زندان ادامه داشته که اگر خود شکوه بخواهد در این مورد نیز سخن خواهم گفت.
اسماعیل نوری علا در ضمن برای لوث کردن مطالب کتاب من، می گوید که دیگر کسانی که خاطراتشان را نوشته اند مطلب عباس سماکار در مورد شکوه را تصدیق نکرده اند.
در این مورد، مسئله این است که موضوع همکاری شکوه با ساواک آنقدر برای همه ما روشن بود که علامه زاده و طیفور بطحائی که خاطراتشان را نوشته اند نیازی به تصدیق مطلب من ندیده اند و اگر من خلاف واقع گفته بودم مسلما هر دو آن ها سخن مرا رد می کردند. در ضمن این دو در خاطراتشان کمتر به جزئیات مطلب پرونده پرداخته و بیشتر در مورد مسائل دیگر سخن گفته اند.
اسماعیل نوری علا همچنین نوشته است؛ «حتی کسانی که در مورد کتاب او (عباس سماکار) نقد نوشته اند به این نکته صراحتا اشاره دارند که او قصد قهرمان سازی از خود را داشته و در این مورد هر رطب و یابسی را سرهم کرده است.» (تاکیدها از من است)
پرسش من از ایشان این است که لطف کند و بگوید که چه کسانی چنین مطالبی را در مورد کتاب من «با صراحت» نوشته و کجا منتشر کرده اند. بخصوص تاکید می کنم که نشانی این مطالب را بدهد. افزون بر این اسماعیل نوری علا که از من سند می طلبد؛ لطفا بگوید استدلال این ناقدان خیالی در مورد این اتهامات چیست؟ خوب است اسماعیل نوری علا که این نقدهای (ناموجود) را خوانده و «صراحت» آن ها را تشخیص داه فراموش نکند و واقعا در این موارد سخن بگوید.
اسماعیل نوری علا در پایان نوشته که فعلا در همین حد در مورد عباس سماکار بسنده می کند. (البته چند خط پیشتر نوشته که هیچ مطلبی در مورد من نمی داند). من از او خواهش می کنم هرمطلب دیگری که در مورد من می داند (با صراحت) بگوید تا همگان مطلع شوند. در ضمن از لحن کاملا توهین آمیز مقاله او به ویژه در ابتدای نوشته اش سخن نمی گویم. زیرا دیگران این نوع واکنش ها را خوب می شناسند.