روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ آبان ۱٣٨۵ -  ۲ نوامبر ۲۰۰۶


فرمول ترکیبی اعمال فشار بر ایران اثر ندارد
رشد جریان عقلگرایی سیاسی و اقتصادی
پخش تصاویر فیلمها و عکسهای افراد شاخص
نتیجه تغییر ساعت کاری بانکها چه بوده است
درباره عمل یک دانشجو و پنجره ای که نباید آن را بست
برخی فشارها برای پس گرفتن امضا
وزیران هم با مردم درد مشترک دارند!!

• روزنامه رسالت با عنوان: از خلیج فارس تا شورای امنیت نوشته است: بدون شک مانور نظامی مشترک ایالات متحده آمریکا و چند کشور اروپایی و عربی در آبهای خلیج فارس، پیامی تهدید محور برای جمهوری اسلامی ایران از سوی بازهای کاخ سفید محسوب می شود. از سوی دیگر واشنگتن و سه کشور اروپایی تلاش گسترده ای را برای تصویب قطعنامه ای ضدایرانی در بستر شورای امنیت سازمان ملل انجام می دهند. از مجموع آنچه در حال حاضر می گذرد می توان این گونه استنباط نمود که مخالفان هسته ای ایران سعی دارند از دو جبهه، یعنی شورای امنیت سازمان ملل و آبهای خلیج فارس، تهران را تحت فشار بگذارند. به عبارت دیگر تئوریسین های غرب در این مقطع دست به ابتکاری تازه زده اند! استناد به یک فرمول ترکیبی که در آن عوامل نظامی در قالب مانور و عوامل دیپلماتیک در قالب مذاکرات کشورهای ۱+۵ با یکدیگر تلفیق شده اند.قدرت ها بعضا در محاسبات خود بسیار ایده آل گرایانه تر از یک ایده آل عمل می کنند. معنای این جمله در کاخ سفید و اتحادیه اروپا عینیتی کامل یافته است. فرمول ترکیبی اعمال فشار بر یک کشور یا جریان در مواردی پاسخگوست که:
اولا اجزای تشکیل دهنده ترکیب به قدری کارآمد باشند که بتوان با استناد به جمع آنها در مقابل یک جریان قدرتمند فضاسازی و اعمال فشار نمود.
ثانیا هدایت کنندگان یک فرمول ترکیبی باید به میزانی ازتبحر و مهارت برخوردار باشند تا بتوانند در یک مقطع، اجزا و ارکان ترکیب را به صورتی مطلق با یکدیگر تطابق دهند.
ثالثا جریان مورد هدف که اعمال کنندگان فرمول ترکیبی قصد نابودی یا اعمال فشاری سخت بر آن را دارند باید در مقابل ترکیب عناصر تهدید هیچ گونه قدرت مانوری نداشته باشد.بر اساس ویژگی های ذکرشده به ترسیم فضای کنونی می پردازیم. در هر یک از ابعاد نظامی و چانه زنی، کاخ سفید بر اساس حقایق و مناسبات جاری در نظام بین الملل کاملا دست بسته عمل می کند. تجربه نشان داده است حتی متحدان اروپایی آمریکا که در این مقطع قصد تقویت ابعاد این فرمول ترکیبی را دارند در مراحل بالاتر حالتی کاملا ساکن پیدا نموده و بر مبنای پرهیز از تنش زایی عمل می کنند. از سوی دیگر شکست عراق، از جنبه های قدرت میلیتاریستی آمریکا به اندازه ای کاسته است که دیگر تهدید نظامی واشنگتن حکم برگ برنده را برای فرزندان عمو سام ندارد.مسئله دیگر را باید در کانون هدایت فرمول ترکیبی علیه ایران، یعنی واشنگتن و اتحادیه اروپا جستجو کرد. در این مجموعه تئوریسین های حامی فشار بر ایران و مجریان سیاست خارجی آمریکا و سه کشور اروپایی قدرت ایجاد گسست و فضاسازی در راستای ثمربخشی اعمال فشارهای مذکور را ندارند. در حقیقت عامل انسجام در میان لابی های کاخ الیزه، کاخ سفید، برلین و لندن رنگ باخته است. اگر دیدگاه مخالف پکن و مسکو را نیز به این ساختار شکننده اضافه نماییم با مجموعه ای در حال جدال های درونی روبه رو می شویم که فارغ از نشست های صوری، حتی در اعمال ساده ترین فشارها نیز قدرت کافی ندارد.
نکته مهم تر اینکه در مقابل فشارهای آمریکا و اروپا کشوری به نام ایران قرار دارد. تهران در طول ماههای اخیر در روندی چشمگیر و با سرعتی قابل تحسین به پیشرفت هسته ای خود در چارچوب قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی ادامه می دهد. ایران در مقابل تهدیدات غرب به گونه ای عمل کرده که هر لحظه نقاط و گره های کور را در مقابل غرب پررنگ تر ساخته است.در نهایت اینکه فرمول ترکیبی کنونی و اعمال فشارها بر ایران در چارچوب آن نیز همانند تک تک اجزای این فرمول محکوم به شکست است. البته غرب به سبب این ناکامی ضرباتی به شدت سهمگین تر از قبل را بر پیکره خود وارد خواهد ساخت. بی سبب نیست که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در اظهارات اخیر خود از بروز فاجعه برای جهان و غرب در صورت برخورد با ایران خبر داده است.

• رشد جریان عقلگرایی سیاسی و اقتصادی
روزنامه کارگزاران با عنوان: تقابل عقلگرایی و عوامزدگی نوشته است: حسن سبحانی یک قانونگذار قدیمی مجلس ایران است که به ویژه در قانونگذاری اقتصادی شیخوخیت دارد. او به لحاظ سیاسی به جریان سیاسی راستگرای کشور نزدیک است و البته پیش از آنکه سیاست ورز حرفه ای باشد تمایل دارد تنگناهای بنیادین سیاست و اقتصاد ایران را البته با تفکر اقتصادی خویش طرح و حل کند. او در ماه های گذشته در نطق های پیش از دستور با مخالفت و موافقت خویش با طرح ها و لایحه های مطرح در صحن علنی مجلس، رفتار و بینش نهاد دولت و نهاد قانونگذاری را نقد و به چالش کشیده است.
روز گذشته این قانونگذار قدیمی در نطق پیش از دستورش نکات ارزنده ای را طرح کرد که در همین صفحه می خوانید. یک فراز از سخنان وی به تقابل دو جریان عوامزدگی و عوامگرایی و عقلگرایی اختصاص داشت و به روشنی و با شفافیت تصریح کرد؛ مصیبت عظیم این است که عوامزدگی را مردمگرایی معرفی کرده ایم و با عوامزدگی حقایق امور را ساده و نخبگان، برجستگان و دانشمندان کشور را منزوی و موجب فرود و نزول آنها شده ایم. واقعیت تلخ بیان شده توسط یک قانونگذار قدیمی و نزدیک به جریان سنتی راستگرای کشور چیزی نیست که از دیده ی عقلای این جریان و افکار عمومی پنهان مانده باشد.
او برای اینکه مصداق های عوامزدگی در اقتصاد را بتواند تشریح کند به چند نمونه اشاره کرده و می گوید؛ اصرار بر توزیع پول بدون پشتوانه سر از اضمحلال اجتماعی در می آورد و هشدار می دهد دولت باید از این واقعیت جامعه عبرت بگیرد و نقد حال را به نسیه فردا نفروشد . این قانونگذار قدیمی باز هم نمونه دیگری می آورد و تصریح می کند؛ دولت درآمد ناشی از فروش نفت را در چاه نظام ناکارآمد اداری که مبتلا به عطش پول است، نریزد. واقعیت این است که عقلگرایی سیاسی شاید در دوره ای به هر دلیل و با هر وسیله و ابزار به محاق می رود، اما هرگز از پا در نمی آید و درستی و حقانیت خویش را اثبات می کند. اکنون می توان در پس هیاهوها و جنجال های سیاسی رشد جریان عقلگرایی سیاسی و اقتصادی را به خوبی دید که قد برمی افرازد و عوامگرایان و عوامزدگان را به حاشیه خواهد راند. مملکت داری چیزی نیست که بتوان تا ابد آن را با شیوه های هیجانی سازگار کرد. سخنان این قانونگذار قدیمی اکنون سخن و خواسته اکثریت عقلگرایان و جناح های سیاسی معتدل است که نگران شعله ور شدن شرایطی اند که دامن زدن به توقعات فزاینده می تواند دامن جامعه را گرفته و آن را تا مرز التهاب غیرقابل برگشت پیش ببرد.
به نظر می رسد حسن سبحانی در بیان آنچه دیروز بر زبان آورد در مجلس تنها نیست و یاران قابل توجهی دارد. رشد جریان عقلگرایی را می توان از سخنان برخی افراد قدیمی مجلس قانونگذاری که هشدار می دهند سیاست اقتصادی کارآمد چیزی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت و منتظر بود از درون هیاهوی سیاسی، ثمره ای شیرین به بار آورد. آیا می توان خسارت مادی و معنوی منزوی شدن نخبگان، دانشمندان و برجستگان را که نتیجه عوامزدگی است اندازه گرفت؟

• پخش فیلمهای خانوادگی
روزنامه جام جم خبر اول دیروز خود رابه پدیده تکثیر فیلمهای خانوادگی اختصاص داده و با عنوان تهدید امنیت حریم خصوصی خبر داده است: پخش تصاویر فیلمها و عکسهای خانوادگی افراد معمولی تا برخی افراد شاخص و شناخته شده چون ورزشکاران، هنرپیشه ها و… یکی از معضلاتی است که چندی است در جامعه رخ نموده است و گاهی این خبر در سطح شهرها و حتی روستاها و مناطق دوردست منتشر می شود که عکسها و تصاویری از این دست، روی سایتهای اینترنتی قرار گرفته و یا در جامعه پخش شده است.مدتی قبل در صفحات حوادث خواندیم دختری به خاطر پخش فیلم خصوصی که مربوط به جشن تولد دوستانه بود دست به خودکشی زد و در موردی مشابه پدر دخترش را به اتهام حضور در مراسمی به قتل رساند، اما بعد معلوم شد او تحت تأثیر فیلم تکثیرشده ای از یک مراسم و صرفاً به دلیل تشابه چهره یکی از دختران با دختر خود به زندگی فرزندش خاتمه داده است.ظاهراً این داستان را پایانی نیست، مگر آنکه چاره ای اساسی برای آن اندیشیده شود.
شایعات و وقایع چند روز گذشته از میزان صحت و سقم اتفاق مرتبط با آن، یکبار دیگر این سوال را در ذهنها متبادر کرد که چگونه افرادی به خود اجازه می دهند بدون ترس از عواقب آن و بدون توجه به حریم خصوصی و شخصی افراد و خانواده ها چنین تصاویر وعکسها و مطالبی را منتشرکنند. گرچه نباید نادیده گرفت که افراد نیز نباید در حریم خصوصی خود مرتکب اقدامهای خلاف شئون و اخلاق شوند.
از سویی با گسترش ورود و حضور وسایل ارتباطی از قبیل انواع و اقسام گوشیهای تلفن همراه با قابلیتهای بالای فیلمبرداری وعکاسی و با توسعه و افزایش مراکز صوتی و تصویری که در مونتاژ و تبدیل فیلم و عکس فعال هستند، آمار مربوط به پخش و توزیع فیلمهای خانوادگی، محافل شادی و عروسی و سایر موارد مرتبط با حریم خصوصی افراد بالاتر رفته است که به همین نسبت اخبار مربوط به حوادث مرتبط با این معضل نیز درصد بالاتری را در صفحات حوادث روزنامه ها به خود اختصاص داده است و اینک یک بار دیگر با انتشار این خبر این سوال به صورت جدی مطرح است که چه کسانی و چه مراجعی باید در ساماندهی این مراکز و جلوگیری از پیش آمدن چنین وقایع و حوادثی دخالت کنند و آیا تاکنون به وظایف خود در این باره عمل کرده اند؟…
گزارش خبرنگار ما حاکی است، دادستان کل کشور نیز پس از اطلاع از این مسأله دستور قاطعی برای پیگیری آن از سوی معاون امنیتی خود صادر کرده است.
نکته دوم در این میان پیگیری و ساماندهی قطعی و برخورد مناسب با جریانی است که ماهیت آن هتک حیثیت
افراد و خانواده ها از طریق انتشار فیلمها و تصاویر خانوادگی و حریم خصوصی افراد است.
سالارکیا معاون دادستان تهران در این باره اعلام کرد: این کار قطعاً مصداق بارز هتک حیثیت افراد است و قوانین موجود نیز جزای این چنین حرکاتی را مشخص کرده است، گرچه اشاره دقیقی به مجازات انتشار تصاویر شخصی و خانوادگی و تصویربرداری از طریق گوشیهای همراه و نظایر آن وجود ند ارد.
وی افزود: باتوجه به ناهنجاریهای پیش آمده در این ارتباط مردم باید کاملاً هوشیار باشند و از ارائه فیلمها و تصاویر و اطلاعات شخصی و خانوادگی خود که مانند دفترچه خاطرات شخصی است به افراد و مراکز نامطمئن خودداری کنند…

• نتیجه تغییر ساعت کاری بانکها
روزنامه اعتماد ملی با عنوان: شجاعت پذیرش اشتباه نوشته است: دولت دو ماه دیگر فرصت دارد تا در پایان دوره آزمایشی سه ماهه طرح تغییر ساعت کاری بانک ها اعتراف کند که این طرح نتوانسته است اهداف طراحان طرح را برآورده کند و یا به هر دلیل، توجیه یا بهانه دیگری به ساعت های قبلی کار بانک ها بازگردد.
اما به نظر می رسد، تکلیف اثرگذاری و ارزیابی این طرح فقط چند ساعت پس از اجرای آن در صف های طویل مراجعه کنندگان بانک ها در بیرون در و نارضایتی کارکنان بانک ها روشن شد، هرچند دولت بنا نداشت تا چند ساعت پس از اجرای طرحی که ادعا می شد کارشناسی است، از تصمیم خود باز گردد. حال پس از گذشت بیش از یک ماه از اجرای تصمیم دولت، همچنان صف های طویل مشتریان نظام بانکی، ناهماهنگی ادارات و اصناف با شبکه بانکی، نارضایتی کارکنان نظام بانکی و بالاخره از دست دادن ساعات مشترک همکاری نظام بانکی ایران با شبکه بانکی بین المللی به ویژه شبکه بانکی آسیای شرقی همچنان پا برجا است. هرچند وزیر کشور، معاون اجرایی احمدی نژاد و سخنگوی دولت همچنان این طرح را قابل دفاع ارزیابی می کنند.
اظهار نظرهای روشن و شفاف مسوولان و دست اندرکاران بحث ترافیک در شهر تهران که این طرح را در خوشبینانه ترین حالت بی تاثیر در کاهش بار ترافیک دانسته اند هم نشان از این دارد که تنها نقطه قوت در تحلیل و اعلام دلایل طراحان طرح تغییر ساعت کاری بانک ها نیز با خدشه جدی و تردیدهای مستند به آمار، ارقام و شواهد عینی روبه رو است.
لذا حال این سوال را باید طراحان این طرح در دولت پاسخ گویند که اساسا این طرح با کدام توجیه، هدف و تحلیل صورت گرفته است؟ این طرح رفع کدام بحران و معضل را نشانه گرفته بود و نتیجه اجرای این طرح پس از یک ماه در تحقق اهداف مذکور چقدر بوده است؟
هرچند که پیش از این سوالات اساسا طراحان طرح تغییر ساعت کاری بانک ها که در جایی غیر از بانک مرکزی و شبکه بانکی مستقر هستند، باید این ابهام را برطرف کنند که پیش از این تغییر کدام مشکل به واسطه ساعت کاری بانک ها وجود داشت که قرار بود با این طرح مرتفع شود؟
اگر حتی این پرسش ها و ابهام ها، پاسخ و تحلیل مناسب به خود را بیابد، نتیجه غیرقابل انکار اجرای این طرح، بلاتکلیفی، نارضایتی و سردرگمی مشتریان و کارکنان بانک هاست.
کمیته تشکیل شده در مجلس شورای اسلامی برای بررسی آثار اجرای این طرح نیز به نتایجی نگران کننده دست یافته است و توصیه اکید به بازگشت ساعت کاری بانک ها به ساعات پیش از تغییر اجباری دولت است.
اما همچنان مسوولان دولتی بدون توجه به تمام بررسی های صورت گرفته، آثار عینی اجرایی این طرح، نظرات کارشناسان اقتصادی و مسوولان شهری بر تصمیم اشتباه خود اصرار می ورزند، اصراری که دیگر با این همه سند و مدرک هیچ توجیه منطقی و کارشناسی بر آن مترتب نیست، مگر نداشتن شجاعت پذیرفتن اشتباه که به عنوان یک فضیلت دینی و ارزش مدیریتی از آن یاد شده و به آن توصیه می شود.

• پنجره ای که نباید آن را بست
مسعود بهنود روزنامه نگار ایرانی مقیم لندن در سایت خود نوشته ای با عنوان: با آن که پنجره را بست دارد که از روزنامه اعتماد ملی نقل کرده ایم: خبری درباره عمل یک دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، نشاط آورتر از هزار خبر خوش بود که این روزها فراوان به گوش نمی رسد. به مصداق بازگو رمزی از آن خوش حال ها، که مولانا فرمود شما را نیز با این لذت سهیم می کنم.
در خبرنامه امیرکبیر آمده است: یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که در جریان اعتراضات روز سه شنبه دانشجویان این دانشگاه توسط نیروهای انتظامات مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود پس از مراجعه به پزشکی قانونی و اخذ طول درمان از رئیس انتظامات دانشگاه شکایت کرد.
در پی شکایت این دانشجو از غ…ف رئیس انتظامات دانشگاه، کلانتری محل حکم جلب رئیس انتظامات دانشگاه امیرکبیر را صادر نمود. در پی صدور این حکم هفته گذشته مامور نیروی انتظامی با مراجعه به دانشگاه قصد جلب غ…ف را داشت که قرار شد در اسرع وقت دفتر حقوقی دانشگاه با ارسال یکی از کارشناسان خود به کلانتری جوابگوی این پرونده باشد.
در پی این امر، دانشجوی شاکی از سوی غ…فدانشگاه تحت فشار قرار گرفت تا از شکایت خود صرف نظر نماید. غ…ف رئیس حراست دانشگاه امیرکبیر این دانشجو را تهدید کرد چنانچه از شکایت خود صرف نظر نکند محدودیت هایی را علیه وی در دانشگاه اعمال خواهد کرد. غخلاصه شده گزارش خبرنامهف
این تصویری از جامعه ایده آل ما می تواند باشد. بله دانشجویی که کتک خورده باید شکایت به عدالتخانه برد و راه های قانونی را جست و جو کند. از پزشکی قانونی تائید و طول درمان بگیرد و آنگاه ورقه جلب از کلانتری بگیرد. این دانشجو کار مدنی یک انسان قانونمدار و متمدن را انجام داده است. نه بر دوش مامور خاطی پریده و نه سنگ بر سرش کوفته. پزشکی قانونی و کلانتری هم به وظیفه خود عمل کرده اند. نه به سخن آن ها گوش داده که گفته اند کدام قوه قضاییه، کدام شکایت، مگر کسی حریف حراست می شود، حالا برایت پرونده ای هم می سازند. حالا چند سوال.
آیا خبرنامه دانشگاه امیرکبیر به وظیفه خود عمل کرده و مانند آن دانشجو خبر را درست و دقیق گزارش داده است. آیا معاون دانشجویی و دیگر مقامات دانشگاه که به ادعای گزارش دانشجوی شاکی را تهدید کرده اند دخالتشان در این امر درست است. آیا مدیران نمی دانند که اگر یک مسوول خاطی را بنا به حکم و با شکایت یک دانشجو از کار برکنار کنند، به جمع کسانی که شایسته افتخارند می پیوندند. آیا مدیرانی که به دست و پا افتاده اند که با تهدید دانشجوی شاکی را وادارند که شکایت پس بگیرد، خود را نسبت به وطن، نسل آینده و حتی شغل خود صاحب مسئولیت می شناسند. اگر چنین است باید رفتاری درخور عمل آن دانشجو انجام دهند. نشان دهند که در برابر ظلم تنها راه رفتن به عدالتخانه است، با همه نقصی که ممکن است در آن باشد. گشودن راه به منهج عدل کاری است مهم وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند.
بعضی را گمان بر این است که بهترین جامعه آن است که در آن هیچ کس، هیچ اعتراض نکند. برخی دیگر بر این خیالند که دانشجو حق همه کار دارد، حتی به هم ریختن نظم عمومی دانشگاه و جامعه. از دید این ها ماموران انتظامات همین که مامور انتظاماتند محکومند. از دید آن دگری مامور انتظامات هر چه کند عین صواب است. بعضی بر این خیالند که اصلا دانشگاه انتظامات نمی خواهد. و خلاصه عده ای بر این گمانند که اعتراض یعنی عمل مجرمانه که دارنده آن را چشم بسته محکوم می دارد. اما در عالم واقعیت مدنی، دانشجو اعتراض می کند، انتظامات وظیفه دار حفظ نظم است تا دانشگاه در هر لحظه از کار اصلی خود نماند، عدالتخانه وظیفه اش رسیدگی به شکایت هاست. حتی می توان ظریف شد و گفت مسوولان دانشگاه هم حق دارند ریش سفیدی کنند و بکوشند پرونده قبل از طرح در دادگاه شاید با عذرخواهی و اعاده حیثیتی حل شود.
این تصویر یک جامعه مدنی و مالوف است که گرچه در کل جامعه ممکن است هنوز کاملا خواهان نداشته باشد اما در جمع دانشجو و دانشگاه که چنین خواستی غریب نیست. با داشتن دانشجویی چنان که منبع خبر هست غو با تاسف نامش در جایی ثبت نیستف می توان زودتر از آن که تصور می رود به نقطه مطلوب امید بست.
این روزها به دلیل خبری که درباره واگذاری محل دبیرستان البرز به دانشگاه امیرکبیر پخش شده، شاگردان البرز مدام به یاد دکتر مجتهدی رئیس پرآوازه آن مکتبند و نازک کاری های مدیریتی او.
سال ها قبل ـ زنده یادشان ـ آقای ماکویی تعریف میکرد که محصلی از خوابگاه را جریمه کرده بود که چرا خلاف آئین نامه، پنجره را موقع ترک خوابگاه باز گذاشته و موجب شده باران به اموال خوابگاه و محصلان لطمه زده است. محصل یا پدرش شکایت به دکتر مجتهدی برده بودند. دکتر پرسیده بود ماجرا چیست و محصل جریمه شده گفته بود آقای دکتر همه همین کار را می کنند، فقط من جریمه شده ام. دکتر گفته بود یعنی همه خوابگاه صبح ها پنجره هایش را باز می گذارند می روند سرکلاس. محصل جواب داده بود همه نه، ولی خیلی ها. دکتر گفته بود با ته لهجه گیلکی بخوانید پسر جان، من می گیرم یک نفر هست که پنجره هایش را هر روز می بندد. تو چرا از همان یکی سرمشق نمی گیری و منتظری که همه ببندند تو آخری باشی. این طوری هیچ وقت نوبت تو نمی رسد که پسرجان.
گاهی ابرو باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا امید نبندی و راهی به ساز نزنی، نجات دادن آدمی از دست بدگمانی و خیال های تیره دشوارست. اما آینده را امیدواران و خیال بافان می سازند. باید دانشجوی امیرکبیر را شناخت و نامش را ثبت کرد، از خیل امیدواران. و از قدرتمندان و دولتمردان پرسید: با این یکی که پنجره را بسته است چه می کنید؟

• مجلس و بررسی عملکرد شهرداری
روزنامه جمهوری اسلامی در ستون ویژه خبری خود به نام جهت اطلاع نوشته است: بررسی عملکرد شهرداری تهران برای بار دوم به مجلس ارایه و این بار با امضای ۷٣ نماینده مجلس تقدیم هیات رئیسه شده است. در مرکز این تحقیق و تفحص بررسی صحت و سقم اخباری مبنی بر وجود ٣۵۰ میلیارد تومان هزینه فاقد در دوران شهرداری احمدی نژاد قرار دارد. در همین حال برخی امضا کنندگان این طرح از وجود فشارهایی به منظور منصرف ساختن نمایندگان از تحقیق و تفحص در شهرداری خبر می دهند. یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفت وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب اظهار داشت: در این تحقیق تعداد امضا کنندگان بیش از ۷۰ نفر است و باید اسامی آنان اعلام شود تا این بار مانند استیضاح وزیر جهاد کشاورزی نتوانند از طریق تهدید و تطمیع از امضا خود منصرف شوند. داریوش قنبری که یکی از مدافعان طرح استیضاح وزیر جهاد بود درخصوص پس گرفتن امضای نمایندگان در استیضاح اسکندری گفت: در آن زمان نمایندگان این شجاعت را داشتند و مخالفت خود را آشکارا اعلام کردند اما کسانی با ایجاد جوی مسموم می خواستند امضا کنندگان را تکفیر کنند و ما نیز این بار نگرانیم که تحقیق و تفحص از شهرداری به سرنوشت استیضاح دچار شود و کسانی با اعمال فشار باعث شوند که امضاها پس گرفته شود. قنبری نقش رسانه ها را در این میان بسیار پررنگ دانست و افزود: رسانه ها باید در این وضعیت که فشار بسیاری برروی مجلس وجود دارد وارد عمل شوند و به کمک مجلس بیایند تا نتوانند با ایجاد جو مسموم نمایندگان را وادار به پس گرفتن امضاهای خود کنند. نماینده مردم ایلام ضمن پافشاری بر تحقیق و تفحص از شهرداری تاکید کرد: ما با توجه به سوگندی که برای دفاع از حقوق ملت یاد کرده ایم کوتاه نمی آییم چرا که مبلغ ٣۵۰ میلیارد تومان مبلغ کمی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. این مبلغ هنگفت از جیب مردم به عنوان مالیات گرفته شده و حق مردم است که بدانند چنین پولی در کجا هزینه شده و باید برای افکار عمومی مشخص شود. قنبری ضمن تاکید بر این که لزوما تحقیق و تفحص به معنای وجود تخلف نیست تصریح کرد : چون این مبلغ شبهه برانگیز می باشد می خواهیم شفاف سازی کنیم.

• درد مشترک وزیران و مردم
نویسنده ستون طنز روزنامه آفتاب با عنوان درد مشترک نوشته است: زمانی که خبر رسید پرویز کاظمی دیگر به عنوان وزیر رفاه درکابینه دولت حضور ندارد، مشکل کوچکی برای عموم پیگیران اخبار سیاسی پیش آمد: این که کاظمی استعفا داده یا برکنار شده است؟ این مساله درآن روزها حل نشد و روایتهای مختلفی که از داستان به گوش می رسید هم مختلف بود. معاونان وزیر سابق رفاه اصرار داشتند که کاظمی استعفا داده اما بعضی از نزدیکان دولت، موضوع را به ارزشیابی احمدی نژاد ربط می دادند و می گفتند که موضوع برکناری است. معمول است که در اینگونه مواقع می گویند: زمان همه چیز را مشخص می کند!
روز گذشته یکی از روزنامه های اصولگرا در ستون جهت اطلاع خود نوشت: منابع مطلع می گویند محمد ناظمی اردکانی وزیر تعاون حاضرنیست که از سمت خود استعفا دهد. بر اساس این گزارشها وی در برابر خواسته رئیس دفتر رئیس جمهور که از یک هفته قبل خواستار استعفا شده می گوید عملکرد یکساله من ضعفی نداشته و تا زمانی که ضعفهای عملکرد من به طور مشخص توسط رئیس جمهور بیان نشود از استعفا خودداری خواهم کرد .
این وضعیت، نه تنها سوال پیش آمده در زمان برکناری استعفاگونه(یا استعفای برکناری شکل!) و رفاه راحل کرد، نشانگر یک واقعیت دیگر هم هست: ا ینکه فقط مردم نیستند که در انتظار توضیحات بعضی مقامات هستند تا مثلاً بعد از ۱۵ روز اسامی ۲ نفر اعلام شود، اما بعد از ۱۵ روز هیچ اتفاقی نمی افتد( و فقط یک خبرگزاری دونام فامیلی بدون اسم کوچک را فاش می کند!) بلکه وزیران هم به درد مردم مبتلا هستند و با جامعه، درد مشترک دارند.

• ناکامی از سه جهت
دکتر مهاجرانی در ادامه مقالاتش در پاسخ پاپ نوشته است: سخن پاپ در یورش به اسلام از سه جهت ناکام مانده است. نخست اینکه پاپ دقیقا به کانون اقتداراندیشه اسلامی که توحید است، یورش آورده است و دوم اینکه اهانت به پیامبر اسلام، موجب جوشش مهر و دلدادگی بیشتری خواهد شد. کسی را که خداوند به جان او قسم می خورد و او را صاحب خلق عظیم می داند مگر می شود که با سخن امپراتور درمانده ای مثل مانوئل دوم و تلاش بی سرانجام پاپ بندیکت آسیب ببیند؟
سوم: پاپ در روزگاری به جهاد یورش آورد که مسلمانان شاهد شکست نظامی ارتش اسرائیل در لبنان بودند. همان نگرانی توین بی از بعد جهادی هم اتفاق افتاد آن روزی که آرزو می کرد دور باد! رسید.
تازگی سرود احبایی جولیا پطرس خواننده لبنانی را گوش می کردم. سرود برای حزب الله و مقاومت ساخته شده است. بی تردید یکی از زیباترین و عمیق ترین سرودهای دهه های اخیر است. در این سرود، یکی از اوج هایش این شعر است که:
سمعت الی رسالتکم
و انتم مثل ما قلتم…
بکم ستغیر الدنیا
و یسمع صوتنا القمر
چه اتفاقی افتاده است؟ یک خواننده مسیحی درخشان ترین سرود را برای حزب الله و مقاومت لبنان خوانده است. پاپ از این بعد هم گویی چشم به روی جهان اسلام و دنیای مسلمانان بسته است. در این سرود خطاب به مقاومت می گوید:
پیام تان را شنیدم
شما همان بودید که می گفتید
با شما جهان دگرگون می شود
ماه صدای ما را می شنود.
البته از زاویه دید تحقیق و تفحص به سبکی که می شناسید، این سرود مساله دار و موجب اشاعه کذا و کذا است و شایسته همان ضربت طعنه طعانه ای که: خاطر ساده دلی را پی کند…
اگر پاپ با اسلام آشنا بود مطلقا بحث خدای غیرمعقول را مطرح نمی کرد. سخن پاپ چیزی شبیه این است که فردی بگوید اورست کوتاه ترین تپه دنیاست. پیداست آن فرد تصویر روشنی از ارتفاع و از واقعیت ندارد. حق با پروفسور خوری است که گفته است پاپ سررشته ای از اسلام ندارد.
بحث اراده معقول خداوند، دقیق تر از هر آیین دیگری در بین مسلمانان مطرح شده است.
شیخ مفید بیش از هزار سال پیش رساله ای نوشته است با عنوان النکت فی مقدمات الاصول. این رساله کاملا به شیوه جدلی سقراطی نوشته شده است. بحثی که شیخ مفید درباره توحید و یگانگی خداوند مطرح کرده است. بحثی که درباره معانی الفاظ دارد نشان می دهد که دست کم چنین مباحثی سابقه هزارساله در میان مسلمانان دارد. تفاوت نظر و عقل و اعتبار در همین مبحث معانی الفاظ آمده است.
در کتاب التذکره باصول الفقه شیخ مفید عقل را راه شناخت اصول احکام شریعت و راه شناخت حجیت قرآن می داند. علاوه بر عقل، امکان دوم برای شناخت زبان و بحث های زبانی است. مسلمانان در بحث اصول فقه؛ دقیق ترین مباحث زبانی را مطرح کرده اند. به عنوان نمونه شاخص؛ آیت الله سیستانی کتاب بی نظیری در اصول دارند به نام الرافد فی العلم الاصول. در این کتاب ایشان در مورد نسبت میان فلسفه و اصول، تاثیرپذیری اصول از فکر فلسفی، عوامل تاثیرپذیری و آثار آن سخن گفته اند. آیت الله سیستانی به نکته بسیار مهمی اشاره می کنند. به گمانم این نخستین بار است که به زبان قرآن و ظرفیت زبان عربی و نقش اصولی ها در تبیین احکام اسلامی اشاره دقیقی شده است. اشاره آیت الله سیستانی به ظرفیت زبان های فارسی و عربی؛ توجه به واژه است در فارسی و استن در یونانی و تفاوت ساخت این دو زبان با زبان عربی سخن بدیعی است که برای بار نخست یک فقیه اصولی ممتاز جهان اسلام به آن اشاره کرده است. بی تردید پاپ بندیکت با تسلطی که بر زبان های گوناگون از جمله زبان یونانی کلاسیک، عبری کلاسیک و زبان های معاصر اروپایی دارد بیش از هر کسی می تواند ظرافت های تبیین زبان در الرافد را درک کند. در آن صورت پاپ به نتیجه شگفت انگیزی می رسد. اسلام دینی است که متن مقدس آن اولا به زبان اصلی باقی مانده است. ثانیا نیازی به وام گرفتن از فلسفه برای تبیین خود ندارد. ثالثاً فکر معقول و فلسفی از متن کتاب می جوشد.
و مهم تر از همه کارنامه شگفت انگیز قرآن در خلق یک زبان مناسب است. زبان عربی تنها صورت زبان قرآن است. اتفاق مهم اتفاقی است که در زبان عربی افتاده است.
کتاب منظومه ای است که خود بیانگر است. نیاز به امر بیرونی ندارد. داوری دیگر پاپ که قرآن تفسیرناپذیر است دلالت دیگری است که ایشان به کلی از شناخت قرآن و تفاسیر متعدد آن، به ویژه تفاسیری که مثل دریا از اندیشه موج می زند بی خبرند. یک وقتی گارسیا مارکز در مصاحبه با دوست قدیمش، پلینو مندوزا گفته بود دوست دارم رمانی بنویسم که در هر صفحه آن یک اتفاقی بیفتد.
این تعبیر را سال ها در ذهن داشتم. ناخودآگاه کتابی را که می خواندم با همین معیار در ذهنم ارزیابی می کردم. در تفسیر کبیر امام فخر رازی به این استنتاج رسیدم که در این کتاب هیچ صفحه ای نیست که در آن نتوان موج جدیدی ازاندیشه را سراغ گرفت مثل سوره یوسف، که زیباترین داستان کوتاه جهان است و در هر صفحه ای سه یا چهار اتفاق می افتد.
گوهر تفسیر امام فخر رازی شناخت عقلانی است تفسیری که متکی بر برهان است.
نکته قابل تامل این است که معمولا مفسران کتاب مقدس وقتی با دشواری در تبیین مسائلی که در کتاب مقدس آمده است، رویارو می شوند، به تفسیرهای تاویل گرا گرایش پیدا می کنند. البته به دلیل تنوع بیش از حد مطالب و دوره نزدیک به هزاروپانصد ساله ای که حدوداً چهل نفر رساله های کتاب مقدس را نوشته اند کار تبیین و تفسیر یا تاویل بسی دشوار می شود.
قرآن به رغم تلاش بسیاری که صورت گرفت تا در چگونگی گردآوری آن تشکیک شود یا درباره منابع آن و زبان قرآن سخنان شبهه ناکی را مستشرقین مطرح کرده اند از جمله کار پراهمیت نلدکه درباره قرآن اما همه مسلمانان با هر گرایشی که دارند، یک قرآن دارند و تلاش برای نشان دادن اختلاف در این مورد بی حاصل است. مثل مقالاتی که اخیرا عابد جابری در روزنامه الاتحاد امارات درباره باور شیعه به تحریف نوشت… قرآن هم مسلمانان را تشویق به تعقل می کند. تشویق می کند که مسلمانان با بصیرت از پیامبر تبعیت کنند.
 
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی