نامه ی خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : جوان ارزشی

عنوان : نامه‌ی یک جوان ارزشی به آقای خامنه ای: تا به حال کسی از اشک های جوانان کشورت برایت گفته؟
یکی از مخاطبان سحام در نامه ای و در واکنش به نامه رهبر جمهوری اسلامی به جوانان اروپایی و امریکای شمالی، به وی گفته :«آقا وسعت تفکر و نگرش شما نگاه جوانان غرب به اسلام را زیرنظر دارد اما دل‌های ما نگران اعتماد فرزندان همین آب و خاک به اسلام و ارزش‌هاست.»

نگارنده با بیانی ساده اما عمیق به آنچه دغدغه‌های روزمره یک جوان ایرانی است اشاره کرده و ضمن انتقاد از شعارزدگی درکشور می‌گوید:«امروز شعار نه شرقی نه غربی تبدیل شده است به نه غربی نه غربی!»

چند روز پیش بود که آقای خامنه‌ای در نامه ای به جوانان کشورهای غربی از آنان خواست تا با مراجعه مستقیم به قرآن، با اسلامی حقیقی آشنا شده و تحت تاثیر تبلیغات سوء رسانه های غربی پیرامون چهره ی اسلام قرار نگیرند.

در واکنش به آن نامه، یکی از جوانان ارزشی در نامه ای به آقای خامنه ای به ذکر مصائبی از متولدین نسل انقلاب و پس از آن می پردازد.


متن این نامه بدین شرح است:

سلام برشما

همیشه پیام‌های‌تان زیباست، همیشه از لحن کلام‌تان امید می‌بارد. شاید کارسنگین ، دشوار و جسورانه ای‌ست اما این‌بار من هم به عنوان یک جوان می‌خواهم برای شما نامه ای بنویسم.

آری من جوانم، اما فعلا.

حتما زیباترین و کاربردی‌ترین دوران حیات شما هم دوران جوانی‌تان بوده است؛ دورانی که باید درآن شیرین‌ترین خاطرات زندگی را ساخت و اثرگذارترین فعالیت‌ها را برای دوران بعد رقم زد. اما من عصر حاضر را حداقل برای عده بی‌شماری از جوانان کشورم چنین نمی‌بینم.

آقا شده است پژوهشی که محورآن خود شما باشید نه کسان دیگر، درباره جوانان این سرزمین انجام دهید؟ من به‌شما می‌گویم، لااقل از هزاران و بلکه میلیون‌ها جوان چون خودم می‌گویم.

آقا فقط نگاه کنید به آمار رسمی، چقدر جوان داریم؟ چقدر جوان تحصیل‌کرده داریم؟ چقدر شغل داریم؟ چقدر جوان صاحب شغل داریم؟ چقدر پسر مجرد داریم؟ چقدر دختر مجرد داریم؟ آیا به‌نظر شما جوانان ما چرا ازدواج نمی‌کنند؟ چرا آمار تجرد قطعی هرسال رو به افزایش است؟ به‌نظر شما تجرد قطعی با مرگ یک زندگی چه تفاوتی دارد؟

پس از آن به آمار ازدواج و درسوی دیگر به آمار طلاق درعصرحاضر دقت کنید! نظری هم نمی‌دهم فقط دقت کنید به آمار رسمی!

آقا بگذارید برای‌تان بگویم این زندگی امثال من است که بدون شک خودتان هم بدون پژوهش بر آن واقفید.

سال‌ها با رنج و مرارت با جنگ و عقب ماندگی و تحریم زیسته ایم. با تمام توان تحصیل را ادامه دادیم و زندگی‌مان را با چنگ و دندان در مسیر نگه داشتیم. و اما بعد، با مدارج بالای تحصیلی و درمیان نسل پرجمعیت و رنجدیده نوجوانی را به جوانی رساندیم. حالا که ما به گل زندگی‌مان رسیده ایم اوضاع کشور در چه وضعی است؟

دولت دیگر استخدامی ندارد بلکه تعدیل دارد! شرکت‌های مختلف خصوصی هرروز پشت سر هم تعطیل می شوند! کارخانه‌های متعدد تعطیل شده یا در شرف تعطیلی است! هرجایی هم که کاری پاره وقت و ساده هم باشد جمله کثیف و کریه«سابقه کار» انسان را به تامل و گاهی خنده وا می دارد. سرمایه سرمایه داران به واردات از چین انتقال یافته! برای مشاغل آزاد هم نبود سرمایه و خون‌خواری بانک‌های جنایت‌کار و بی دین راه را برهمه بسته است. این‌ها به علاوه صدها مورد دیگر پشت جوانان این دیار را خم کرده و چه جور هم خم کرده.

آقا دلم می‌خواهد شما خود را درجای جوانی بیست و پنج تا سی ساله که مدرک خود در مقاطع مختلف اخذ کرده، دوسال به خدمت سربازی رفته و اکنون وارد این جامعه شده است قرار دهید و توضیح دیگری نمی دهم فقط این حالت را تصور کنید.

آقا می‌دانم که می‌فهمید و نیاز به گفتن ندارد اما به تمام مقدسات قسم حرف‌هایم توهم نیست! ناشکری نیست، القای دشمنان نیست، تجمل گرایی نیست، تضعیف روحیه جهادی و انقلابی نیست! این‌ها که گفتم و خواهم گفت تماما«هست»هایی است که همه می‌دانند! نمی‌گویند اما می‌دانند.

جامعه جوانی که شما آن‌ها را به فرزندآوری تشویق می‌کنید نه خاطره شیرینی از نسل پرفرزند خود دارند و نه آینده روشن که چه عرض کنم قابل تحملی درپیش رو! شما از فرزند صحبت می‌کنید!؟ فرزند در درجات بسیار بالای خواسته‌های ما جوانان است! فرزند ثمره زندگی‌ست و زندگی ثمره عشق و ازدواج وعشق و ازدواج ثمره شغل و سرمایه و امیدی هرچند اندک است.

آقا تا به‌حال کسی از اشک‌های خجالت جوانان کشورت برایت گفته؟ اشک‌هایی که از سر شرم بیکاری و بی عاری دور از چشم پدران مادران ریخته می‌شود، تازه صرف‌نظر از اشک و ضجه‌های میان نماز پدرها و مادرها. آقا کسی برایت گفته که جوان بیکار و بی زندگی، شب‌هایش چگونه سحر می‌شود؟ آیا می‌دانید فکر و خیال با عمرانسان‌ها چه می‌کند؟ آقا فقط به غرور دوران جوانی‌تان فکرکنید تا شاید مقداری سخنم قابل فهم تر شود.

ما نسل رکورد دار فرارمغزها، رکورددار اختلالات روانی هستیم. ما نسل کسانی هستیم که هرکدام کاری با امنیت داشته باشد اسطوره است و اصلا فقط کاری داشته باشد بس است آن‌هم کارهایی که درشرایط مناسب حقوق چند سالش یک خودرو ساخت داخل نمی شود.

شما پاسخ مرا بده، چه کسی ما را به‌خاک سیاه نشانده؟ کشور من چرا مهد بیکاری‌ست؟ چرا کشور من به‌شکل غیرمستقیم مستعمره بعضی کشورهاست!؟

آقا امروز شعار نه شرقی نه غربی تبدیل شده است به نه غربی نه غربی! آقا چرا باید زندگی ما درکشور هزاره ای و با فرهنگ‌مان این‌گونه باشد؟ آقا ما در دوره شعاریم، شعار پیشرفت‌های خیره کننده، شعار استقلال، شعار اعتقاد، شعارخوشبختی، شعارصداقت و مهمتر از همه شعار«آزادی».

آقا می‌دانی چرا خیلی حرف‌ها جای‌شان خالی‌ست؟ من اکنون آزادانه با شما صحبت می‌کنم و از رنج می‌گویم و بس اما خیلی‌ها نگفتند و نمی‌گویند. آقا تفکر هم دراین کشورسخت است، سخن گفتن از رنج‌ها سخت است، آقا انحصار بیداد می کند، انحصاری که تمام ارکان مختلف را گرفته، انحصاری که از ما تعهد می‌خواهد آن‌هم تعهدی منحصر! آقا هرکس در دایره انحصارنباشد جایی دراموراین کشور ندارد چه اموراساسی و چه امورجزئی و حتی جزئی‌تراز جزئی. مومن بودن، انقلابی بودن، متعهد بودن همه انحصاری شده است. آقا امروزه خدارا هم تعریف می کنند و با خدا بودن راهم منحصر.

آقا رسانه‌ها انحصاری شده است، آقا دراین کشور هرجا که پای انحصار است هر ظلم و فسادی هم دیده می‌شود و هرجا انحصار نیست ذره بین‌ها بدنبال ذره اند. آقا عصر، عصر فسادهای مالی درمقابل ضعف اقتصادی و رنج مردمان است. آقا عصر، عصر اغماض است درمقابل دیدگان بازملت. عصر، عصر رنج مردم و شعار است. عصر، عصرتظاهر است عصر اتهام‌های عجیب و بازشدن مشت‌هایی که مردم، مقدس می‌پنداشتند! عصر، عصر دعواست!

آقا امروزعصرسانسور و هراس از ابراز عقیده هاست.آقا امروز سیاست هم انحصاری‌ست، امروزه گاه پیش می‌آید جرم‌های علنی و محاکمه‌های غیرعلنی، امروز دیده شده جرم‌های درمسئولیت فاش شده و محاکمه‌های به پایان مسئولیت موکول شده! امروز زیاد پیش می آید بستن دهان‌های بسیار به حکم و سخن دهان‌های کم شمار. آقا امروز جوانان صداقت سیاسی را جستجو نمی‌کنند بلکه مدام آرزو می‌کنند. آقا این‌ها راهم به وضع جوانان اضافه کنید.

و حالا آقا از جوانان‌تان چه انتظار دارید؟ جوانی که سرمایه تلاش‌هایش شرم است و چشمانش تاب نگریستن به آینده را ندارد.

آقا امروز جوانان عشق را هم گدایی می‌کنند و الا گشت ارشاد را محنتی نبود.
امروز جوانان لحظه ای شادی را به قیمت‌های گزافی چون فروختن اعتقادات خود می خرند.
امروز اعتماد جوانان گوهر گران بها اما رو به افولی‌ست.
امروزه خلاء در زندگی و شاید بهتر است بگویم حیات بسیاری از جوانان بیداد می‌کند.
آقا امروز تعارض جوانان را بیشتر منحرف می‌کند تا تهاجم.
آقا شما برای دین و انقلاب می‌گویید و از سرمایه‌های انسانی ولی منطق می‌گوید انسان‌های حقیر شده سربازان خوبی نخواهند بود.
آقا وسعت تفکر و نگرش شما نگاه جوانان غرب به اسلام را زیرنظر دارد اما دل‌های ما نگران اعتماد فرزندان همین آب و خاک به اسلام و ارزش‌هاست.

والسلام
جواد
۵ بهمن ماه ۱۳۹۳
۶۶۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹٣       

    از : دادپور

عنوان : نامه یکی از جوانان ساکن امریکای شمالی،به معظم له
متن نامه یکی از جوانان ساکن امریکای شمالی،به معظم له:

بسم الله الرحمان الرحیم،
الدنیا مزرعه الهویج،وخششنا،واختفکم،بمالم تهتو،بزورا ضربتا شدیدا،
با سلام وتهیت خدمت شما حضرت الت الله سید علی خامنه ای(دامت برکاته)
اینجانب، جک آلفرد زاده، ساکن آمریکای شمالی، مکتوب مرقومه حضرتعالی را خانیدم،،،،راستش تا همین دیروز،والدین من،که خود عامل مزدور دولت جنایتکار آمریکای شمالی هستند،مرا مجبور میکردند که به دانشگاه رفته،ودر کلاس مختلط که درآن چیزی جز گناه ومعصیت حکمفرما نبود،به فراگیری علوم مضره ای چون فیزیک وشیمی وریاضی وامثالهم بپردازم،،،در رسانه ها وروزنامه های ما جز تصاویر مستهجن (نعوذ بالله) و تشویق جوانان به جماع ومی خوارگی واستعمال دخانیات،یافت می نشود،،،رژیم مستکبر وخونخواره شیطان بزرگ،آمریکای شمالی ،پیوسته در حال مغز شویی وترغیب ما به انجام اعمال ضد بشری و ضد دینی است،،
اما به لطف خداوند،اینجانب با خواندن پیام شما،نوری به قلبم تابید و بصراط المستغین هدایت شدم،حتی دیشب خواب دیدم که زورویی سپیدپوش ونورانی با اسب سپید بر بالین بانوی بارداری آمد وبر وسایل ایشان دستی کشید وشما با بانگ رسای "یا علی"متولد شدید،انگاه ایشان(عج) رو به کرده وفرمودند:ای جک،بر توباد پیروی از نائب بر حق ما،علی اغا،،،چرا که صلاح دنیا وعقبی تو جز در این نخواهد بود،
اکنون مصمم هستم تا،به قم متشرف شده ودر جوار علما وفضلای بزرگ آن خطه،در حیضیه ثبت نام کرده، ودر یک محیط معنوی،به فراگیری علوم بیضوی مهمی،چون احکام بول وغایط وحیض ونفاس وغسل جنابت وآب کر وتقیه وخدعه وصیغه وفدیه ودیه و... بپردازم، ودر آینده باعث افتخار اسلام ومسهلین بشوم،،،باشد که رستگار شوم،،
والسلام علیکم،
،،،، جک آلفرد زاده،
بیست ودویم جونری الحرام،سنه دو کرور وچهارده،
۶۶٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹٣       

    از : احمد پورمندی

عنوان : حضرت آقا! خوش امدید!
انتشار این نامه، در نوع خود اقدام جالب و قابل تعمقی است. خامنه ای تروریست ها را مستخدم غرب می نامد و با این ادعا لابد باید آماده گفتگو در مورد همه ترور هایی باشد که به دستور او در داخل و خارج از کشور انجام شده است. آیا تروریست هایی که بختیار، قاسملو، شرفکندی، فرخزاد، فروهر ها، پوینده، مختاری و صد ها انسان بی گناه دیگر را در سراسر جهان به قتل رسانده و بخشا در دادگاه های معتبر در برلین و پاریس محاکمه و محکوم شدند، از شخص ایشان دستور نگرفته بودند و آیا دست غرب از آستین مبارک ایشان به در امده بود و ایشان، به عنوان مستخدم غرب حکم ترور ها را صادر کردند؟ در مورد فرمان ترور قریب به ۵۰۰۰ زندانی سیاسی نظر حضرت آیت الله چیست؟ آیا اقای خمینی که به شهادت آقای منتظری، فرمان این قتل عام را صادر کردند، مستخدم انگلیس بودند؟ خامنه ای با این نامه نگاری و این ادعای سنگین، وارد منطقه ای پر از مین شده است و جالب خواهد بود دیدن این که او تا کجا می تواند به این شوخی ادامه بدهد. در نامه خامنه ای نکات جالب دیگری هم یافت می شود. او که خود رساله نویس است، از جوان های غربی می خواهد که به رساله ها توجه نکنند و به اصل و سر منشا اسلام یعنی قران و زندگی محمد رجوع کنند. چرا رساله علمای عظیم الشان اسلام و از جمله رساله آقای خمینی و شخص ایشان می توانند انعکاس تعالیم قرانی و زندگی محمد نباشند و کاری را که علما در انجامش عاجز مانده اند ، جوان آلمانی و فرانسوی با مراجعه مستقیم، از عهده اش بر خواهد آمد؟ مخاطب این سخنان به راستی چه کسانی هستند؟ کجای زندگی محمد می تواند برای جوانان غربی الگو باشد؟ تعداد زنانش و یا ازدواجش با کودکان خرد سال؟ و قران؟ آیا خامنه ای تصور می کند که جوان اروپایی ، مثل میلیون ها مسلمان عامی و پیرو رساله، قران را به عربی خواهد خواند تا چیزی از محتوایش درک نکند؟ آیا یک ترجمه خوب آلمانی یا انگلیسی از این کتاب با آن همه " یقاتلو " ها و آن همه احکام و آیات ناسخ و منسوخ ، به راستی می تواند برای جوان اروپایی منبع الهام و پرورش روح و روان باشد؟ آقای خامنه ای احتمالا از اروپا و این واقعیت تلخ که شماری از جوانان سر گشته، در دام مبلغین ایشان و امثال ایشان افتاده اند، بوی کباب شنیده اند و بیگدار وارد میدان دیگری شده اند که در هر گوشه اش مینی از خرد و دانش کار گذاری شده است. با همه این ها، بسیار خوشبینانه ، می توان اصل را بر این گذاشت که رهبر نظام از درون فرو ریخته و تسلیم نظام ارزشی " دشمن" شده است و پذیرفته که نه تفنگ بلکه کلام سلاح برنده امروز است . در این صورت می توان گفت : حضرت آقا! دیر آمدید، خوش آمدید! جوان های اروپا فعلا پیشکشتان! بیایید در همین فضای مجازی با جوانان مملکت امام زمان همکلام شوید . سوژه برای گپ و گفت بسیار است: دشمن، فتنه، اتم، الاغ، اقتصاد ، حجاب، جمعیت و.... چطور است؟
۶۶٣۵۹ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : آهای .جوانان غربی ، ما زبل تریم!
داعش میکشد ،فیلم می‌گیرد و در اینترنت هم نشان می‌دهد،پس شانسش کم میشود!

ما می‌کشیم و خیلیها را هم کٔشتیم ولی‌ عنوان نمیکنیم !

وقی هم مچمان را بگیرند ، میگویم.

ما نبودیم ، خودتان هستید!

یکی‌ نیست به این پیرمرد بگوید.

در حال غرق شدن هم هارتو پورت ،این چه نوع مرضی است آبروی ما ایرانیان را حفظ کن!

در ضمن چه تعدادی از جوانان غرب را میتوانی جذب کنی‌ ؟
۶۶٣۵۷ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣