یونان در آستانه انتخابات - عظیم هاشمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۴ بهمن ۱٣۹٣ -  ۲۴ ژانويه ۲۰۱۵


حملات توپخانه های رسانه ای بورژوازی به یونان که چند روزی تحت الشعاع کشتار در پاریس متوقف شده بود بار دیگر شدت گرفته، اکثر آن‌ها در تلاشند تا مردم را از شیطان چپ و سریزا دور نموده و به راه راستی که اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول و دیگر محافل مالی و انحصارات ترسیمگر ن آن هستند هدایت نمایند. اینکه رسانه‌ها مهر شیطان، ضد اتحادیه اروپا، مارکسیست و غیره بر پیشانی این ائتلاف می‌زنند خود گویای این واقعیت هست که انحصارات سرمایه داری دیگر حتا تاب تحمل حداقلی از رفرم هم ندارند و هر جریانی که حمله به دستاوردهای طبقه کارگر را در دستور کاری خود قرار ندهد را بر نمی تابند و با انگهای رنگارنگ و شانتازهای مختلف در صدد بر می‌آیند که   توده ها را از پیرامون آن‌ها پراکنده نمایند تا آن جریاناتی که تحت عنوان رفرم جز تحمیل ریاضت کشی اقتصادی برنامه دیگری ندارند را بعنوان منجیان کشور و ملت به مردم تحمیل نمایند.
اگر بورژوازی در قرن گذشته تحت شرایطی و برای جلوگیری از اوجگیری مبارزات اجتماعی، اجبارا تن به عقب نشینی هایی میداد و ناچاراً اقداماتی رفرمیستی در دستور خود قرار می‌داد اما مدتها است که شمشیرها را کاملاً از رو بسته و نه تنهابه نرخ استثمار جاری رضایت نمی‌دهد بلکه همواره تحت پوشش رفرم همان اندک رفرمهایی که قبلاً بر او تحمیل شده بود را نیز یکی پس از دیگری از مردم ستانده و برای انباشت سرمایه و بالا بردن نرخ سود همواره حالتی تهاجمی بخود گرفته است. در این رابطه هرچند ممکن است بخشهای مختلف با هماهنگی کامل دست به چنین تهاجماتی نزنند اما از برنامه‌های رفرمیستی احزابی که بر خدمات اجتماعی بیشتر، بیمه های همگانی و کم شدن ساعات کار و سن بازنشستگی و افزایش دستمزدها و غیره تأکید داشتند در کمتر جامعه‌ای می‌توان اثری دید. فقط سایه روشنهایی از اقدامهای آن‌ها در موزه های قرن گذشته مشاهده می‌شود. شاید یکی از آخرین آن‌ها جناح اوباما در حزب دمکرات آمریکا باشد که او هم برای همین حداقل کارهایی که می‌خواهد انجام دهد با چالشهای عدیده ای نه تنها از جانب حزب رقیب بلکه حتا از طرف هم حزبی های خود روبرو بوده و در‌ واقع اکنون شلان شلان برخی از اعمال و مزاحمتهای آن‌ها را از خود دور می نماید تا دوره ریاستش بپایان رسد. اگر در آمریکا چنین ضرورتی بوجود نیامده که احزاب و جریانات رفرمیستی بطور همه جانبه پا بمیدان بگذارند ولی در اروپا که برنامه رفرم از اکثر احزاب رفرمیست کلاسیک قبلی همچون سوسیال دمکراتها رخت بر بسته، جریانات و احزاب جدیدی تا حدودی جا پای آن‌ها نهاده‌اند و بنوعی نمایندگی اشان را بر عهده گرفته‌اند و بنا بر توازن قوای دو طبقه اصلی جامعه یعنی کارگران و سرمایه داران و گستردگی و عمق اعتراضات کارگری و اجتماعی هر جامعه، راهکارهایی پیشاروی خود نهاده‌اند و البته با تفاوتهایی که هر یک می‌تواند از دیگری داشته باشد، بنحوی که در آلمان وسعت و گستردگی و طیف هواداران جبهه چپ (دی لینک) متفاوت از جبهه سریزا در یونان یا جبهه «ما می‌توانیم »در اسپانیا است و در نتیجه خواسته‌ها و مطالبات هم نمی‌تواند یکی باشد، اما نقطه مشترک همه آن‌ها رسیدن به راس هرم و چنگ انداختن به ماشین دولتی بورژوازی است و تا زمانی که به چنین آمال و آرزویی نرسیده‌اند و نقش اپوزیسیون بورژوازی را ایفا می نمایند خواهان شل کردن تعدای از یوغها و زنجیرهایی هستند که سرمایه داری بر دست و پای کارگران نهاده است.
واقعیات مختلف حاکی از این است که هیچ یک از آن‌ها نه تنها خواهان درهم شکستن نظم موجود، برقراری حاکمیت کارگران، لغو کار مزدی نمی‌توانند باشند بلکه حتا نخواهند توانست به آنچه که اکنون وعده انجام آن می‌دهند را نیز جامه عمل بپوشانند چرا که تهدیدات بخشهای مختلف بورژوازی تن سپاری به برنامه‌های ریاضتی را بر همه کسانی که خواستار حفظ نظم سرمایه داری موجود هستند تحمیل خواهد نمود و در نتیجه اگر جریانی همچون سریزا قدرت دولتی را از آن خود سازد بازهم مردم و جامعه یونان از وضعیت اسفناک فعلی نجات نخواهند یافت. البته این احتمال وجود دارد که با قدرت گیری سریزا مبارزات اجتماعی اوج تازه‌ای یافته و طبقه کارگر بتواند با مبارزات خود رهبری اعتراضات اجتماعی را بدست گرفته وموقعیتی ایجاد نماید تا مبارزه در ریل واقعی و ضد سرمایه داری قرار گیرد آنگاه راه هموار خواهد شد برای اینکه جامعه از وضعیت فلاکت بار فعلی رهایی یابد. در غیر اینصورت هیچ بعید نیست که حتا اگر سریزا قدرت دولتی را هم بچنگ آورد یا برنامه‌های انحصارات را به پیش خواهد برد که خود موجبی خواهد شد برای اوجگیری اعتراضات اجتماعی و بفرض اینکه به برنامه‌های دیکته شده تمکین نکند   پس از یکدوره کوتاه چنان شرایطی توسط رقبا ی دست راستی در جامعه جاری خواهد شد که ناچار دولت را واگذار نماید ،در چنین صورتی احزابی که دولت بعد از سریزا تشکیل می‌دهند شرایطی بمراتب وحشتناکتر از وضعیت کنونی بر مردم و خصوصا طبقه کارگر تحمیل خواهند نمود .درمقابل اما طبقه کارگر می‌تواند با بر نامه ریزی و سازمان یابی خود   ضمن خنثا نمودن نقشه های محافل مختلف بورژوازی آماده‌تر از گذشته به کارزاری همه جانبه علیه نظم سرمایه داری حاکم در یونان دست بزند و از میدان مبارزه سربلند وپیروز بیرون آید و یا با عدم کنشگری وسیع وعمیق خود میدان کارزار را باز گذارد برای مانورهای جریانات مختلف و دست بدست شدن قدرت بین احزاب و محافلی که اهداف وبرنامه هایشان درجهت حفظ نظم سرمایه داری موجود می‌باشد .
نتایجی که روز یک‌شنبه از صندوقها بیرون می‌آید برای محافل مختلف بورژوازی مهم می‌باشد اما آیا برای فعالین طبقه کارگر هم فقط این نتایج مهم است یا چگونگی سازمان یابی کارگران برای تقابلهای آینده نیزمهم می‌باشد؟ سیر رویدادهای آینده پاسخ روشنتری خواهد داد که جامعه یونان در کدام بستر مبارزاتی در حرکت می‌باشد و اولویتهای طبقه کارگر یونان انتخابات بوده یا موضوعات دیگری که فقط توسط خودطبقه می‌تواند سرانجام مطلوبی یابد بعبارتی آیا در چهار چوبه نظم بورژوازی می‌خواهد باقی بماند یا فرا رفتن ازنظم موجود و شکستن چنین چهارچوب هایی را در برنامه کاری خود قرار داده است و باحرکت خود برای مبارزات کارگران اروپا الگویی انقلابی خلق خواهد نمود و موجب تقویت روحیه مبارزاتی درکل اروپا خواهد شد و در جهت شکستن زنجیرهای بردگی کار مزدی بالاخص در ایرلند ، اسپانیا ، پرتقال وایتالیا بعنوان حلقه های ضعیف سرمایه انحصاری اروپا تسریع بخشی موثر خواهد بود .چنین انتخابی انقلابی می‌تواند حمایت و کنشگری همسنگرا ن طبقه کارگر در سایر مناطق را بهمراه آورد ه تا همچون کانونهای مبارزاتی سد محکمی گردند بر سر توطئه ها و نقشه های انحصارات صنعتی ومالی سرمایه داری که براحتی نتوانند تضییقات و فشارها را بر جامعه یونان ادامه دهند و برنامه‌های ضد انسانی خود را بر مردم تحمیل نمایند،درچنین صورتی یونان درموقعیتی متفاوت از اوضاع تا کنونی قرارخواهد گرفت و جامعه در جهتی سیر خواهد نمود که در آن انسان‌ها می‌توانند به هر جایگاه اجتماعی که خواهان آن هستند دسترسی پیداکنند . چنانچه طبقه کارگر در یونان نقش تاریخی خود را ایفا نکند و برای رهایی خویش و کل جامعه دست به اقدام نزند حتا اگر سیر رویدادها بنحوی پیش رود که دولت در دست جبهه چپ سریزا قرار گیرد بازهم نمی‌توان نسبت به آینده بهتر مردم یونان خوشبین بود وباید گفت مردم با مشکلاتی عدیده واسفناک دست بگریبان خواهند شد و این خطر نیز وجود دارد که از نارضایتی عمومی و فقر وفاقه بیشتر مردم جریانات راسیستی همچون“ فجر طلایی“ بیشترین سود برده و بر بستر آن بتوانند اهداف ضد انسانی خود را تحقق بخشند.