نگاهی به "بورژوازی مستغلات ایران"، نوشته ی حمید آصفی


علی رضا جباری (آذرنگ)


• رشد سرطانی بورژوازی زمین و مسکن امری که به بعد از انقلاب مربوط شود نبوده است و از زمان های پیش از انقلاب نیز رواج داشته و عامل تورم بوده است؛ منتها همان طور که نویسنده ی محترم به درستی اشاره کرده است با سیاستهایی مانند شهرک سازی و انبوه سازی از شدت رشد بی حساب و کتاب و سرطانی آن کاسته می شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۴ بهمن ۱٣۹٣ -  ۲۴ ژانويه ۲۰۱۵


آقای حمید آصفی، به تازگی مطلبی درباره ی بورژازی مستغلات در اخبارروز منتشر کرده که می توان گفت حق مطلب را در باره ی موضوع بحث ادا کرده است. شیوه ی نگارش او در این زمینه با مجموعه ی آنچه پیش از این در اخبار روز از او می دیدیم متفاوت است.؛ اما از انجایی که هر گونه مطلب قرار گرفته در اختیار عامه ی خوانندگان لازم است بدون هیچ گونه نکته های نامفهوم یا نا بجا باشد، من به جای ورود درکلیت بحث که نظرم را در باره ی آن اعلام کردم، مایلم به نکته ای چند در باره ی آن نگاهی بیفکنم:

    1.به گمان من اطلاق کلمه ی تازی مستغلات به معاملات زمین ومسکن با بجا و مطابق عرف عامیانه ی مصطلح در جامعه است. واژه ی مستغله از واژه ی تازی غله به معنی کرایه آمده است که به گمان من همه ی کاربری های خانه های ساخته شده را در بر نمی گیرد و می توان ان را به بخشی از معامله های خانه و زمین اطلاق کرد. به باور من ساختمان های ساخته شده مصرف هایی از قبیل اجاره، رهن، فروش، ورود در بورس زمین ومسکن و...دارد که بسیار فراتر از واژه ی مستغله یا به عبارت فارسی شده مستغل است. ازاین رو من خود به کار بردن واژه ی بورژازی زمین و مسکن به جای آن را برتر می شمارم و توصیه می کنم.

    2. رشد سرطانی بورژوازی زمین و مسکن امری که به بعد از انقلاب مربوط شود نبوده است و از زمان های پیش از انقلاب نیز رواج داشته و عامل تورم بوده است؛ منتها همان طور که نویسنده ی محترم به درستی اشاره کرده است با سیاستهایی مانند شهرک سازی و انبوه سازی از شدت رشد بی حساب و کتاب و سرطانی آن کاسته می شده است.

    3. این سخن چندان دقیق نیست که " این بورژوازی در بخش ساختمان و تاحدودی بخشهای وابسته به آن تولیدی انجام می دهد و اشتغال محدودی به وجود می اورد "؛ اما بقیه ی این سخن نویسنده درست است که: " اولا مانع تولیدات بخشهای مولد می شود؛ ثانیا خارج کننده ی سرمایه و ارز است؛ به دلیل اینکه این بورژوازی قادر به صادرات و کسب ارزش افزوده ی ارزی نیست؛ چون نمی تواند خانه های گران شده را به خارج صادر کند؛ بلکه باید ارز را تبدیل به ریال کند تا زمین و مصالح را بخرد و در بخشی از اقلام هم باید آنها را از خارج وارد کند. در نهایت منازل ساخته شده ی میلیاردی تاثیر مخربی بر شیب نقدینگی و کاهش تولید صنعتی دارد...   ...   ... . "
حال ببینیم: چرا بخش اول این جمله دقیق نیست؟ به این دلیل که اولا این بورژوازی تولیدی اجام نمی دهد، بلکه انبوهه ای از تولید ها را انجام می دهد؛ و اشتغال محدودی ایجاد نمی کند؛ بلکه انبوهه ای از اشتغال ایجاد می کند؛ اما این درست است که بگوییم این انبوهه ی تولید و اشتغال ایجاد شده به طور دائم دست به دست می گردد و سود و نقدینگی نامعقول ایجاد می کند که قابل مقایسه با سود و نقدینگی حاصل از تولید مولد نیست؛ و با گسترش خود ضربه ای سنگین به مجموعه ی اقتصاد وارد می کند. این را هم باید بیفزاییم که عرصه ی مسکن نیز مانند همه ی عرصه های دیگر تولیدی در جامعه ی سرمایه داری تابع عرضه و تقاضاست که افزایش قیمت تا اندازه ای می تواند درآن تداوم یابد که خریدار توانایی پرداخت پول برای تصاحب آن، حتی برای فروش دوباره، را داشته باشد؛ و اگرجزاین باشد زمین و ساختمان به ناگزیر باید میان خود صاحبان ثروتهای باد آورده بچرخد که چنین موضوعی نیز تا حدودی معین و نه بیش از آن امکانپذیر است.
این حالت همان بحران اضافه تولید در سرمایه داری است که در اینجا در مورد تولید مسکن نیز مصداق پیدا می کند؛ اما فرق آن با اضافه تولید سایر کالا ها این است که در اینجا زمین وساختمان حالت افزایش نجومی و فریبنده ی درامد وجود دارد که آن نیز خارج از حد معین نمی تواند باشد ونمی تواند تا ابد ادامه یابد. به هر حال، این بحث را همان طور که گفتم در کلیت ان درست می دانم.

    4. نویسنده ی محترم طبق معمول از بحث در باره ی اینکه چه گونه: " مارکسیسم پیش از انقلاب و لیبرالیسم پس از انقلاب به شکل عامیانه وسطحی نگر مطرح شدند" آسان گذشته است واز پیشینه ی بلند مدت گروههای مارکسیستی و نیز گروههای لیبرالیستی کشورمان که هر یک به نوبه ی خود بخشی بزرگ ار تاریخ ملی ایران را تشکیل داده اند و درسطح منطقه از مصر گرفته تا عراق و افغانستان و... تاثیر گذار بوده اند صرفنظر کرده است. چه خوب بود اگر نویسنده نشان می داد که کدام دیدگاه یا مشی مارکسیستها و لیبرالیستهای ایرانی و در کدام بخشهای آن عامیانه و سطحی بوده است. و آیا اگر نیرویی در ارزیابی خود به اشتباه دچار شده باشد یا خطایی درانطباق مشی خود با واقعیتهای جامعه مرتکب شده باشد معنیش این است که عامیانه و سطحی بوده است؟
البته بعداز این نویسنده به اشتباهات گروههای لیبرال و تغییروضع اقتصادی ایران در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که به نظر من پیامد تغییر لیبرالی قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده، اشاره هایی کرده است.؛ اما رد مشی و دیدگاه مارکسیستها را به همین جا رها کرده است.

    پس از این وضع اقتصادی پیش و پس از انقلاب به درستی پی گرفته شده؛ اما پس از چند جمله به این جمله ی نامفهوم بر می خوریم که:

    5. " درامد یک سرمایه دار تجاری با سرمایه دار مستغلات وضعیت غمگین یا خنده آوری را ترسیم می کند. " متاسفانه من از مفهوم این جمله به هیچ وجه سر در نیاوردم و فکر می کنم جایی از جمله حذف شده باشد و نیازمند توضیح بیشترداشته باشد.

    6.اینکه بورژوازی زمین را ملی کند نوعی سیاست دمکراتیک است که به سوسیالسم پهلو می زند؛ اما نویسنده نمونه هایی از این موضوع نیاورده است که: چگونه و در کجا سرمایه داری زمین را ملی کرده است و با استناد به کدام سند این کار را انجام داده است؟
      7. نو.یسنده ی محترم ارزش افزوده ی بورسی زمین را نوعی رانت ( به معنی اجاره یا بهره ی مالکانه ) به حساب آورده است که به راستی چنین نیست و این ارزش افزوده نه سربر زده از اجاره ی زمین و ساختمان یا بهره ی مالکانه ای است که به شخصی معین تعلق بگیرد؛ بلکه همراه با تغییر مالکیت زمین و ملک و دست به دست شدن آن است که به هر حال به درستی عامل مزاحم و شکننده برای اقتصاد ملی است.
    8. درادامه ی بحث سازنده ی خود نویسنده ی محترم به این آمار می رسد که: " قیمت کل زمینهای کشاورزی ایران حدود سی هزارمیلیارد تومان است و این یعنی یک سرمایه دار مستغلات در تهران با فروختن یکی دوتا برج می تواند کل زمینهای کشاورزی ایران را بخرد. " نویسنده ی این مقاله اشاره ای به منبع این امار نمی کند و من نیز درباره ی این آمار آگاهی ندارم و مایلم بیشتر بدانم؛ اما به یاد دارم که نزدیک به دوسال پیش روستایی در فارس به مساحت 3600 هکتارچیزی نزدیک به 12 میلیارد تومان قیمتگذاری شد؛ به این معنی که ارزش یک روستای 3600 هکتاری چیزی نزدیک به یک سه هزارم زمینهای کشاورزی ایران است. فکر می کنم آوردن این آمار دقت بیشتری لازم داشته باشد یا اینکه اصل آمار دقیق نبوده باشد یا بر اساس قیمت اسمی زمین کشاورزی تعیین شده باشد.
    9. در همین پاراگراف می خوانیم: " بنا بر آمار بانک مرکزی نسبت بهای زمینهای شهری درساختمان های تمام شده در پیش ازانقلاب به چیزی حدود 15 درصد تولید ناخالص رسیده و یک گردش عظیم مالی را ایجاد کرده است. این رقم برای فاسد کردن شهرداری ها، شورای شهرها و قوه ی قضاییه کفایت می کند؛ ولی 15 درصد کفایت نمی کرد." در انتهای جمله نسبت 15 در صد که همان نسبت قبلی است چگونه کفایت نمی کرد؛ آیا نسبتی در باره ی یک چیز هم کفایت می کند و هم نمی کند. در اینجا توضیح بیشتر لازم است.
    10. در پاراگراف بعد می خوانیم: " ... و این بورژوازی مستغلات به مراتب از بورژوازی تجاری برتر است. " این برتری به چه معنی و از کدام دیدگاه است. این موضوع نیاز به توضیح دارد. حتی اگر مقصود از برتر، بدتر هم باشد باز به این نکته می رسیم که آیا بد بودن مطلق است یا دلیل و نسبتی برآن مترتب است؟
    11. در همین پاراگراف آمده است:... " حداقل بورژوازی تجاری در قامت راست تجاری ایران دارای پرنسشیپ سنتی است و در کادر قانون عمل کرده. مثل " هیئت موتلفه ی اسلامی " که صدور ارز به خارج را فریضه ی دینی خود قلمداد نمی کند. " در اینجا نویسنده ی محترم طبق معمول وارد بحث ارزشی شده، و اسلام موتلفه را " اسلام ناب محمدی " و رفتار آن را رفتاری قانونی به حساب اورده، بدون توجه به اینکه اقتصاد و منافع اقتصادی را به هیچ رو نمی توان با ارزشهای آرمانی و قانونی انطباق داد و گرنه درایران وضع ما بهتر از این بود که اکنون دچارآنیم.
    12. بورژوازی زمین و ساختمان کی و در کدام سند خود را استکبارستیز و چپ اعلام کرده و در عین حال به گرایش بورژوایی متبوع خود اشاره کرده است. سود اندوزی خود را منکر می شوند و از اعتراف به ان خود داری می کنند؛ و همزمان همه جور ناسزا را به نیروهای چپ روا می دارند. استکبارستیزی را ممکن است بدون اعتراف به سوء استفاده هایشان به کار برند که نوعی بهانه است. در ادامه ی همین پاراگراف نیز توضیحاتی از این قبیل دارد که با واقعیت موجود همخوان نیست.
    13. در پاراگرافی دیگر می خوانیم: " ... سطحی گری عامیانه ی لیبرالیسمی که زمانی چپ بود و شعارش دولتی کردن بود. بعد پشیمان می شود و ترمز بریده و همه چیز را بدون قید و شرط به بازار می سپارد. " نویسنده ی محترم باید تکلیف این چپ ترمز بریده و لیبرالیستی شده را روشن کند. اگر مقصودش کلیت دولتمردان است، در باره ی نبرد که بر که؟ در آغاز انقلاب و چگونگی در غلتیدن از چپ به راست به دلیل تغییر موازنه ی نیروها چه می گوید؟ و اگر مقصود گروه یا افرادی خاص است، آنها کیستند؟
    14. در پایان بحث نویسنده 8 توسعه را برای مهارکردن " بورژوازی مستغلات " آورده است که همه ی آنها اصولی لازم و بایسته است و درخور توصیه به دست اندر کاران اقتصاد ملی، از جمله اقتصاد مسکن است.
    نتیجه ی نهایی اینکه من این مقاله را در کلیت آن رواتر و منطقی ترو مستند تراز دومقاله ی پیشین نویسنده ی محترم به ویژه مقاله ی اولش در باره ی بورژوازی ملی می دانم و بجز مواردی که به آن اشاره کردم سرتاسر این مقاله ی طولانی آگنده از مطالبی است که درمان درد وضع نا به سامان امروزی ماست.

علی رضا جباری (آذرنگ)

* بورژوازی مستغلات ایران - حمید آصفی
www.akhbar-rooz.com