قناری یونانی در معدن ذغال سنگ اروپا
گفتگو با یانیس واروفاکیس از رهبران سیریزا - مترجم: پروین اشرفی


• یونان در روز ۲۵ ژانویه، سوسوی یک امید را، مبنی بر اینکه مکالمه میتواند شروع شود، ارائه خواهد داد. ما به دیگر نقاط اروپا دیکته نخواهیم کرد که چه باید انجام بشود. آنچه که ما میتوانیم بکنیم گشودن در کوچکی است که از درون آن بقیه همکاران ما در اروپا بتوانند به یک اطاق کنفرانس وارد شوند، جایی که ما میتوانیم به یک مکالمه معقول و مناسب دست بزنیم، آن نوع مکالمه ای که ما تاکنون از انجام آن امتناع ورزیده ایم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۵ بهمن ۱٣۹٣ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۱۵



یونانی ها در روز 25 ژانویه به پای صندوق های رأی میروند، و اگر نظرسنجی ها درست باشند، حزب چپ گرای سیریزا، یا ائتلاف چپ رادیکال، در مسیر حفظ بیشترین آراست. مایکل روزورسکی با یانیس واروفاکیس، یکی از نامزدهای سیریزا و استاد اقتصاد در دانشگاه آتن، به گفتگو می نشیند.


وضعیت اقتصادی کنونی در آستانه انتخابات در یونان چگونه است؟ آیا میتوانید یک تصویر فوری بما بدهید؟

کوتاه بگویم، همه به هم بدهکارند و هیچکس نمیتواند بپردازد. بانکها ورشکسته اند، آنها به دولت بدهکارند، به یکدیگر و به بانکهای خارجی بدهکارند. شهروندان به بانکها و به دولت بدهکارند. دولت به همه بدهکار است. بنابراین ما دارای یک درماندگی سه گانه هستیم: بانک های ورشکسته، دولت ورشکسته و یک بخش خصوصی ورشکسته. البته در جامعه مردمی که واقعا ثروتمند هستند، مثل همه جا، وجود دارد. آنها در بانک های سوئیس، در شهر لندن، وال استریت، و در فرانکفورت پول دارند و حتی مقداری هم در بانک های یونان.
اما وضعیت کلی این است که علیرغم اینکه در سال قبل، بازگشت کوچکی، نه از نظر درآمد، بلکه از نظر هزینه وجود داشته است، اقتصاد هنوز هم به روشنی کامل در مارپیچ رو به پائینی است که در همه انتظارات منفی به وجود می آورد.


جالب است که شما بازگشت جزیی را متذکر شدید. به نظر میرسد برگشت کمی نسبت به سال 2012 وجود دارد. بنابراین، از یک سو حالا برخی از شاخص های اقتصادی در راه حداقل بهبود هستند، البته اگر ما حتی بتوانیم این کلمه را به کار ببریم، اما از سوی دیگر به نظر میرسد که مردم در برابر ترس از چپ، که به نمایندگی از نخبگان یونانی و اروپایی علیه چپ اعمال میشد، بیشتر مصونیت پیدا کرده اند. چه چیزی تغییر کرده است؟ چه چیزی باعث شد که سیریزا در واقع شانس کسب اکثریت در پارلمان را داشته باشد؟

خوب ، اساسا دو چیز. اولا، شکی نیست که سیریزا در طول دو سال گذشته به یک بلوغ رسیده است. این بلوغ، بنابراین به اعتماد به نفس بیشتر رأی دهندگان انجامید. ثانیا و شاید هم بطور قابل توجهی، اکنون کاملا روشن است که کل روایت "شعور یونانی" – اگر سال قبل را بخاطر داشته باشید – کاملا ساختگی بود. آن یک تبلیغات محض بود، حبابی که ترکید و یونانی ها از آن خسته هستند.
امروز صبح در تاکسی بودم. راننده تاکسی که مرا بعنوان یک نامزد انتخاباتی شناخته بود، به من گفت "ببینید، یونانی ها در دو دسته جای می گیرند، دسته ای که واقعا از ازدست دادن چیز کمی که برایشان مانده است ، میترسند. و بقیه که اصلا علاقه ای ندارند. آنها فقط میخواهند طوری رأی بدهند که به همگی در خارج از یونان نشان بدهد که ما دیگر به این چرخه معیوب علاقه ای نداریم."


بیایید کمی به آینده بپردازیم. همانطوریکه متذکر شدید، شما نامزد سیریزا در انتخابات هستید. فرض کنیم سیریزا انتخابات را با یک اکثریتی برنده شود. مهمترین وظیفه ای که یک وزیر فرضا دارایی در دولت سیریزا در چنده ماه اول سال با آن روبرو میشود، چیست؟

سه چیز. در مرحله اول انجام کامل مذاکرات سخت با شرکای اروپایی مان، صندوق بین المللی پول، و بانک مرکزی اروپا به منظور تجدید رادیکال ساختار موافقتنامه غیرمنطقی وام ما با طلبکارانمان. وظیفه شماره یک ما مذاکره در صراحت بخشیدن به آن است.
وظیفه شماره دو ما به نوعی رسیدگی به بحران انسانی است از طریق صرف پول برای سیرکردن گرسنه، برای اینکه مطمئن شویم کودکان مجبور به کار نمیشوند و شب ها در زیر نور شمع مشقشان را نمینویسند، و مراقبت از ضعیف ترین و بی گناه ترین قربانیان این بحران ها. این دومین وظیفه ماست: بطور خلاصه بحران های انسانی.
و سومین وظیفه این است که از نقطه نظر مالی مطمئن شویم که درآمدهای دولت، بخاطر نوعی از اعتصاب کسانی که ظرفیت پرداخت مالیات را دارند، از بین نرود.


چقدر این نکته سوم واقعی است؟ تحمل چه فشاری را شما میتوانید انتظار داشته باشید و چه ابزاری توسط آنهایی که شما میگویید ظرفیت محدود کردن درآمد و یا متوقف کردن آنرا دارند، میتواند مورد استفاده قرار گیرد؟

ما همین حالا هم داریم با تهدیدات چندی از سوی الیگارشی روبرو میشویم، از سوی کسانی که در رابطه با چشم انداز تشکیل دولت از سوی ما، فوق العاده مضطرب هستند. ما روزانه مورد تهدید قرار میگیریم، در سطح رهبری، در سطح شخصی و حتی تهدید خانواده هایمان. شکی نیست که دزدسالاری علیه دولت آینده سیریزا، که هدف تصویب اصلاحات مناسب را دارد، با چنگ و دندان خواهد جنگید.
منظور من از اصلاحات مناسب این است که این مثلث بزه مابین پیمانکاران را داغان کنیم – پیمان کاران دولتی، بانکداران – بانکداران ورشکسته ای که با پولی که دولت از مالیات دهندگان بیجاره قرض گرفته و به آنها داده است، زندگی می کنند- و سوم هم رسانه های عمومی – تلویزیون، رادیو و شبکه های روزنامه، که همه ورشکسته اند و در یک دولت فرسوده متکی به بانک های فرسوده، زنده نگهداشته شده اند، کسانی که پول هایشان را از وام های نجات بخش به نوبت گرفته اند. این مثلث بزه آنجاست که ما را بزند و ما میرویم که در صبح دوشنبه علیه آنها بجنگیم، اگر چنانچه در این انتخابات برنده شویم.


یونان حالا برای اروپا چه میتواند بکند؟ پیامدهای گسترده تر آن چیست؟ بخصوص برای سیاست های اقتصادی ای که ما در سرتاسر اروپا اجرایش را دیده ایم، نه فقط در یونان بلکه همچنین در سطح نهادهای اروپایی؟

بگذارید بخاطرتان بیاورم که یونان قناری ای بود در معدن ذغال سنگ. در سال 2010 ما ضعیف ترین حلقه در زنجیره بودیم. حتی اگر ما در منطقه یورو وجود نمیداشتیم، کس دیگری جای ما را میگرفت، بخاطر اینکه این یک بحران سیستماتیکی بود که اروپا از مقابله با آن شدیدا خودداری میکرد.
هزینه اجتماعی این چنین انکاری در سرتاسر اروپا عظیم بوده و در واقع در حال رشد است. بنابراین در واقع فرق نمیکرد که آیا این یک نخست وزیر یونان، نخست وزیر ایرلند، یا نخست وزیر فرانسه است که در جلسه شورای اروپا و یا در جلسه یک گروه دیگر اروپا برمیخیزد و میگوید "نه، ما قرض ناپایدار را با یک قرض ناپایدار دیگری در شرایط ریاضت کشی جبران نخواهیم کرد، شرایطی که آن درآمدی را که این بدهی ها با آن بازپرداخت خواهند شد، کاهش میدهد."
ما نیاز به یک گفتگوی منطقی در اروپا داریم تا با مشکلی که در منطقه یورو ساخته ایم، با اتحاد مالی ای که قادر به پرداختن به بحران های 2008/2009 نبود، مقابله بکند . انکار ما از سال 2010 به بعد به شکل تفاهم نامه یونانی – نجات شماره یک یونان – در آمد و سپس تبدیل به الگویی شد که در مورد همه دولت های منطقه یورو به کار گرفته شد. این رویکرد به وضوح شکست خورده است.
بگذارید از همان آغاز آن صحبت کنیم به جای پافشاری بر روی اینکه ما در طول سال های گذشته توافقاتی داشته ایم که حالا ضروری است اجرا شود. این توافقات که نمیتوانند بیشتر از معاهده ورسای انجام شده بعد از 1919 ، به اجرا درآیند.


شما هنوز هم دارید در مورد معاهدات صحبت میکنید. در این لحظه آیا آینده، یونان در داخل و یا خارج از ارز یورو و منطقه یورو جای میگیرد؟

ما مصمم هستیم که جایی در اروپا داشته باشیم و به دنبال سیاست هایی خواهیم بود که هم برای اروپا و هم برای یونان خوب باشد. ما براین باوریم که تکه تکه شدن منطقه یورو و یا اتحادیه اروپا، مطلقا برای همه ملت های اروپایی و در واقع برای اقتصاد جهانی به مثابه یک کل، زیان آور است - علیرغم هرچیزی که آدم ممکن است در مورد تاریخ و یا عقلانیت طرح اتحادیه اروپا و یا منطقه یورو بیاندیشد.
فراموش نکنید که اقتصاد جهانی در واقع هنور موفق به در آمدن از چاله ای که انفجار بخش های مالی در سال 2008 سبب آن گشت، نشده است. اروپا یک سوم اقتصاد جهانی است و لکنت دارد. در تزلزل است. کاهش قیمت را به سایر نقاط جهان صادر میکند. چین در حال نزول است. ایالات متحده به هرچه که میتواند دست میزند، تا به نوعی در یک وضعیت شبه رشد باقی بماند. و اروپا کاملا قادر به وارد آوردن صدمات عمده بر اقتصاد جهانی است. ما در گذشته این را انجام داده ایم: در صد سال اخیر، اروپا دوبار صدمات عظیمی بر بقیه دنیا وارد کرده است.
وقت آن رسیده است که ما این کار را متوقف سازیم و یونان در روز 25 ژانویه، همین یکشنبه ای که در پیش است، سوسوی یک امید را، مبنی بر اینکه مکالمه میتواند شروع شود، ارائه خواهد داد. ما به دیگر نقاط اروپا دیکته نخواهیم کرد که چه باید انجام بشود. آنچه که ما میتوانیم بکنیم گشودن در کوچکی است که از درون آن بقیه همکاران ما در اروپا بتوانند به یک اطاق کنفرانس وارد شوند، جایی که ما میتوانیم به یک مکالمه معقول و مناسب دست بزنیم، آن نوع مکالمه ای که ما تاکنون از انجام آن امتناع ورزیده ایم.

منبع : https://ricochet.media/en
22 ژانویه 2015

برگردان از : پروین اشرفی
parvinashrafi@hotmail.com