در خواب هنوز برمی گردم


اکبر ایل بیگی


• در خواب هنوز بر می گردم، به روزگاری که در زندان
در سلول در بهشت بودم، با حوری که هر شب می آمد
و بر رد تشنه ی شلاق های تنم شیر می دوشید، و من
مست می شدم، از رایحه ی شیر و پستان های بخشنده. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۹ بهمن ۱٣۹٣ -  ٨ فوريه ۲۰۱۵


 
در خواب هنوز بر می گردم، به روزگاری که در زندان
در سلول در بهشت بودم، با حوری که هر شب می آمد
و بر رد تشنه ی شلاق های تنم شیر می دوشید، و من
مست می شدم، از رایحه ی شیر و پستان های بخشنده.   

در خواب هنوز بر می گردم، و در انبوه دیوارهای سیاه
شیر به جا مانده بر زخم ها را می نوشم، و آرام میشوم.




آ


من می گویم آ، تو بگو ب، تا آب بالا آید
از سر بگذرد، از سقف، از قله بگذرد
تا زمین اشکی شود، آویز چشم خدا.

من می گویم آ، تو بگو ب، تا آب بالا آید.

اکبر ایل بیگی