انقلاب ایران، دومین شوک نفتی
چرایی شکست انقلاب با نگاهی به سیاست جهانی انرژی


حنیف یزدانی


• ۲۲ بهمن، ۳۶ امین سالگرد انقلاب ایران است، گامی مهم از تلاش ایرانیان برای دموکراسی و بهره مندی از حقوق شهروندی. یکی از ضعف های ایرانیان و به خصوص نسل جوان آن آشنا نبودن ایشان با تاریخ کشور و و نقش حوادث جهانی است. به همین دلیل در این مقاله سعی می کنم به این سوال جواب بدهم که نقش انقلاب ایران در سیاست انرژی جهانی و تلاش ابرقدرتها برای کنترل آن انقلاب چه بوده است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ بهمن ۱٣۹٣ -  ۱۴ فوريه ۲۰۱۵


22 بهمن، 36 امین سالگرد انقلاب ایران است، گامی مهم از تلاش ایرانیان برای دموکراسی و بهره مندی از حقوق شهروندی. یکی از ضعف های ایرانیان و به خصوص نسل جوان آن آشنا نبودن ایشان با تاریخ کشور و بیشتر از آن تاریخ جهان و نقش حوادث جهانی بر سرنوشت شان است.
به همین دلیل در این مقاله سعی می کنم به صورت کوتاه به این سوال جواب بدهم که نقش انقلاب ایران در سیاست انرژی جهانی و تلاش ابرقدرتها برای کنترل آن انقلاب چه بوده است؟
از فردای بعد از جنگ جهانی دوم جهان غرب که برای بازسازی و ادامه دادن به مسیر رشدشان نیاز عظیم به انرژی ارزان داشت، دورانی را آغاز کرد که به "سی ساله شکوهمند" (1945-1973) -trente glorieuses- مشهور شد. انرژی ارزان قیمت که عمدتا نفت بود همراه با نیروی کار ارزان همراه با تئوری های لیبرالیسم که زمان جوانی اش را سپری می کرد باعث رشد و توسعه سریع غرب شد.
این نیاز شدید به انرژی در زمانی بود که در فرهنگ عمومی کشورهای غربی حقوق کشورهای غیرغربی و مردمشان چندان مورد احترام نبود و وسایل ارتباط جمعی نیز تنها در اختیار همین قدرتها بود. لذا قدرتهای شرق و غرب هیچ تلاش استقلال طلبانه ایی به خصوص از سوی کشورهای صاحب انرژی مانند ایران را نمی پذیرفتند. خواننده محترم اگر از این زاویه به تلاش ملت ایران به رهبری دکتر مصدق برای ملی کردن صنعت نفت بنگرد به سادگی دلیل کودتای امریکایی- انگلیسی به سرپرستی خاندان پهلوی در سال 1953 را درک خواهد کرد.
اما در سال 1973 بعد از جنگ بین اعراب و اسرائیل، اولین شوک نفتی به بازارهای جهانی وارد می شود و به یکباره قیمت نفت جهشی عمده می کند و خواب خوش غرب را آشفته می کند. از آن زمان تا امروز اقتصاد غرب با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کند و "سی سال شکوهمند" برای مردم و دولت های غربی به رویایی شیرین تبدیل شده است.
اما دومین شوک نفتی را انقلاب ایران به اقتصاد کشورهای سابقا استعمار گر وارد آورد. با وقوع انقلاب ایران در سال 1979 قیمت نفت 2.7 برابر می شود.



اگر از این زاویه به انقلاب ایران بنگرید بزرگی و عظمت تحولی که مردم ایران در صدد انجامش بودند را بیشتر درک خواهید کرد. از سوی دیگر طبیعی است که دولتهایی که خود را صاحبان جهان می دانستند و سالیان دراز حداقل بخش قابل توجهی از جهان را مدیریت کرده بودند به راحتی اجازه نمی دانند مردم کشور عقب افتاده ایی مانند ایران شرایط اقتصادی و سیاسی باب طبعشان را از بین ببرد. لذا انها راهکارهایی برای کنترل اوضاع در پیش گرفتند که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره می کنم.
الف) نزدیک شدن و حمایت از گروههایی که توانایی آن را داشتند که انقلاب ایران را به کنترل غرب درآورند. نویسنده مذاکرات پشت پرده مرحوم بازرگان و آیت الله اردبیلی در منزل فریدون سحابی با آقای سولیوان، سفیر امریکا، چندی قبل از پیروزی انقلاب را در همین زمینه تحلیل می کند. البته اخیرا اقای دکتر یزدی نیز فاش کردند از سوی آقای خمینی در همان نوفل لوشتو به دولت کارتر پیام داده بودند بیش از بختیار حامی منافع امریکا خواهند بود!
با وجود تمام احترام برای مرحوم بازرگان و حزب مطبوعش، نهضت ازادی، از دید این قلم این عملکرد در تضاد کامل با خواست استقلال طلبانه مردم ایران و فریاد رهایی خواهی آنها از مجریان کودتای سال 32 بوده است و بسیار متاسفم که اعضای بلندرتبه نهضت آزادی همچنان از این عملکرد غیردموکراتیک خود همچنان دفاع نیز می کنند.
این نقش را بعد از کنار گذاشته شدن نهضت آزادی، روحانیون میانه رو نظیر آقای بهشتی و سپس باند آقای هاشمی رفسنجانی پی گرفتند.
ب) گروگانگیری کارمندان سفارت امریکا و وارد کردن ایران به سیاست جدال در ظاهر و سازش پنهان با غرب. در تاریخ انقلاب ایران، گروگانگیری طرحی بسیار مشکوک است که متاسفانه اطلاعات بسیار اندکی از آن وجود دارد به خصوص به زبان فارسی. اما سوالات زیر می تواند به خواننده برای تحقیق در این موضوع کمک کند.
چرا و به دستور چه کسی دانشجویان از دیوار سفارت بالا رفتند؟ چرا آقای خمینی آنرا انقلاب دوم نامید در حالیکه در حوادث مشابه قبلی سریعا دستور تخلیه سفارت توسط دانشجویان را داده بود؟ مهمتر از همه چرا گروگانها که مهمترین موضوع رقابت کارتر و ریگان در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بودند، دقیقا بعد از پیروزی و مراسم سوگند ریگان آزاد می شوند؟ چه رابطه ایی بین گروگانگیرها و حزب ریگان یعنی جمهوری خواهان وجود داشته است؟ لازم به توضیح است که گروگانگیری و نحوه و زمان آزاد شدن گروگانها به ماجرایی تبدیل شد که به نام "اکتبر سورپرایز" در تاریخ امریکا شناخته می شود که در این زمینه کتب و تحقیقات زیادی حداقل توسط اقای بنی صدر و نیز روبرت پاری نوشه شده است.
اما لیست روابط پنهانی سران جمهوری اسلامی با امریکاییان در این 36 ساله بسیار بیش از ماجرای اکتبر سورپرایز است. از دیگر افتضاحات سیاسی ایرانی و آمریکایی، ایران کنترا بود که در آن دولت ریگان پول فروش اسلحه را مخفیانه به مخالفان دولت سوسیالیست نیکاراگوئه داد. البته چندی بعد از این افتضاح، ماجرای خرید اسلحه جمهوری اسلامی از اسرائیل، البته یه سه برابر قیمت، نیز فاش شد. بر این لیست باید جریان حضور مک فارلین و هئیت همراهش در تهران، که مرحوم منتظری آنرا از پرده برون انداخت، را افزود. این روابط مخفیانه در دولت خاتمی حتی به همکاری استراتژیک در افغانستان و عراق نیز منجر شد. در نهایت باید اشاره کرد به مذاکرات پشت پرده در عمان در سال 2012 که توسط ولایتی، مشاور ارشد رهبر ایران، برگزار شد و با روی کار آمدن روحانی این روابط آشکارا به روی پرده آمد.
ج) سومین راهکارِ استبداد داخلی و قدرتهای جهانی برای مهار انقلاب ایران و کنترل قیمت انرژی در خرداد 1360 و با عزل و یا به عبارت بهتر کودتا علیه رئیس جمهور وقت، آقای ابولحسن بنی صدر، و ادامه جنگی که می توانست در همان زمان تمام شود، صورت می گیرد. در واقع این بنی صدر بود که طرح 3 برابر کردن قیمت نقت در 1979 را در اوپک مطرح کرد. وی و وزیر نفت، اقای مهندس معین فر، نه تنها قیمت نفت را از بشکه ای 12.7 دلار درهر بشکه در اخرین دوره شاه به 34 دلار در بازار رسمی و 44 دلار در بازار غیررسمی بفروش رساندند، بلکه در اقدامی مهمتر با کم کردن فروش نفت، به بقای نفت ایران یاری رساندند. دولت اقای بنی صدر، به جای فروش 5میلیون و600 هزار بشکه نفت در روز در اخرین دوران شاه، تنها 1 میلیون و 200 هزار بشکه نفت را صادر و 700 میلیون بشکه را برای مصرف داخلی استخراج کرد و بدینسان تنها روزانه 3 میلیون و 700 هزار بشکه به نفع مردم ایران از فروش نفت خام جلوگیری بعمل اورد. این صرفه جویی را به صورت سالانه خود می توانید محاسبه نمایید. او مخالف سر سخت سیاست های جهانی امریکا و غرب بود و بنا بر وابستگی به شرق نیز نداشت. از سوی دیگر او در عمل نشان داده بود که علیرغم شرایط جنگی مخالف نقض حقوق بشر و تهدید آزادی های سیاسی و اجتماعی است. همچنین جنگ با مدیریت او و فرماندهان ارتش در حال پیروزی و رو به اتمام بود.
لذا بار دیگر استبداد داخلی با چراغ سبز غرب، حکومت دموکراتیک را در ایران قربانی کرده تا سیاست های اقتصادی جهانی و بازار انرژی بر همان پاشنه ی قبلی بچرخد. شرایطی که تا امروز ادامه دارد.
این مطلب را با ذکر خاطره ایی از آبان 86 به اتمام می رسانم. روزی که در یکی از نشستهای دفتر تحکیم وحدت در محل نشریه نامه اقای مهندس معین فر بعد از سخنرانی مادر یکی از دانشجویان زندانی که با شور و حرارت می گفت دستش بشکند که به جمهوری اسلامی رای موافق داد، گفتند: ما با انقلاب چاه زدیم که به آب برسیم اما به فاضلاب رسیدیم اما توجه داشته باشید که در سال 60 در این مملکت کودتا شد!

حنیف یزدانی
دانشجوی رشته مدیریت انرژی