ناسیونالیسم در گرداب
پدیده های فرا منطقه ای و فرومنطقه ای


فرخ نعمت پور


• کوتاه سخن اینکه، گرایش ناسیونالیستی، حال در معرض تاثیرات گسترده چهار گرایش دیگر قرار گرفته است: گرایش فرا منطقهای مذهبی نیروی مقابل، گرایش همگرائی این ناسیونالیسم با نیروی مذهبی معینی، گرایش یک عقل اقتصادگرای ناب و سرانجام نیروی ذره گرا (گرایش کانتونسیم) ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۹ بهمن ۱٣۹٣ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۵


بعد از فروپاشی نظام شوروی که به معنای تسلیم شدن بخشی از منطق روندهای فراناسیونی به منطق ناسیونی بود، کلا پدیده ناسیونالیسم در جهان وارد فاز نوینی شد که خود را در تشکیل دولتهای ملی جدید بویژه در بخش فروپاشیده بلوک شرق بازیافت. این روند در ادامه خود می رفت تا منطق خود را بر بخشهای وسیعتری از جهان حاکم کند، بویژه در منطقه خاورمیانه. تقویت روندهای هویت یابی ملی که در ممکنترین شکل موجود خود را در مفاهیم ناسیونالیستی تعریف می کردند به تشکیل نیروهائی منجر شد که رویای تقسیم خاورمیانه را بر اساس تنوع اتنیکی و ملی می دیدند.
اکنون بعد از گذشت دهه ها و با ظهور داعش و ماهیت نیروهائی که پشت سر این جریان قرار گرفتهاند، می توان به این نتیجه رسید که روند ناسیون گرائی و منطق تسلط ناسیونالیسم در گرداب پدیده هائی دیگر قرار گرفته که بشدت اگر آن را نه لزوما تضعیف، اما با چالشهای جدی مواجه کرده است. در این مورد می توان بطور مشخص به موارد زیر توجه داد:
ـ برجسته تر شدن نقش نیروهای مذهبی و این بار البته با هویتی فراملی. این فراملی بودن تنها در حوزه کاغذ باقی نمانده و بشدت به حوزه عمل سیاسی و نظامی کشانیده شده است،
ـ همراهی نیروهای معین سکولار در منطقه با این نیروی مذهبی که ریشه در نگاههای شوینیستی آنان دارد. یعنی شوینیسم سکولاریستی با خلیفه گرائی مذهبی درهم می آمیزد تا ناسیونالیسم موجود در اتنیکهای مبارز را درهم شکند (همگرائی ترکیه با داعش)،
ـ از طرف دیگر، همگرائی مذهبی معین با ناسیونالیسم که ریشه در ستیز آنان با نیروی داعش دارد (همگرائی ایران با ناسیونالیسم کردی در عراق). بخش مذهبی این ائتلاف، منافع سیاسی و مذهبی و منطقهای خود را در مقابل نیروی مذهبی مخالف خود تعقیب می کند، و بخش ناسیونالیستی این ائتلاف بدنبال حفظ خود در قبال نیروئیست که هویت ناسیونالیستی آن را به چالش طلبیده است،
ـ استفاده عملی از پتانسیل جنگ. بدین معنی که نیروهای معینی در سطح جهان از وجود جنگی محدود در این منطقه نفع می برند و بدین ترتیب عقل سودجویانه و اقتصادی ناب آنان، همچون عاملی فرامنطقه ای، پروسه های محل گرایانه را بشدت تحت تاثیر قرارداده است،
ـ پیچیدگی حوادث و روندها، بخشی از نیروی ناسیونالیست و هویتخواه کردی را از تعبیرهای کلاسیکی ناسیونالیسم دور کرده و باعث شده آنان با ترمهای سیاسی دیگر وارد گود حوادث شوند. این ترم سیاسی که ناظر به تقسیم جغرافیای سیاسی و ملی کردستان به واحدهای کوچکتر از آنچه که هست می باشد، به نوعی روند عکس تاثیرات فرامنطقه ای را به پیش می برد. یعنی اینکه از کوچک به کوچکترشدن گرایش دارند در حالیکه ناسیونالیسم کردی بیشتر تمایل به حفظ همان کوچک کنونی را دارد و روندهای فرامنطقه ای تمایل به از کوچک به بسیار بزرگتر دارند.

کوتاه سخن اینکه، گرایش ناسیونالیستی، حال در معرض تاثیرات گسترده چهار گرایش دیگر قرار گرفته است: گرایش فرا منطقهای مذهبی نیروی مقابل، گرایش همگرائی این ناسیونالیسم با نیروی مذهبی معینی، گرایش یک عقل اقتصادگرای ناب و سرانجام نیروی ذره گرا (گرایش کانتونسیم).