فوق ثروتمندان نگران از
اوجگیری نابرابری ها، نقشه ی فرار می کشند

گاردین - ترجمه ی مینا اگاه


• جانسون که رئیس موسسه "تفکر جدید اقتصادی" است و قبلا مدیرعامل سروس بوده، می گوید: در زمانی که کف درآمدها به اندازه ی کافی بالا است، جامعه ممکن است نابرابری درآمد را تحمل کند، اما با سیستم موجود و تشویق مدیران اجرائی برای گرفتن تصمیماتی که فقط به نفع خودشان است، حتی در ثروتمندترین کشورها نابرابری پیوسته افزایش می یابد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۹ بهمن ۱٣۹٣ -  ۱٨ فوريه ۲۰۱۵


داوس 2015: بدبینی های بیش از پیش بر رشد نابرابری ها[1]
با رشد نابرابری و ناآرامی مدنی در فرگوسن که باعث شد تظاهرات تسخیر (وال استریت) در ذهن مردم بیدار شود، فوق ثروتمندان جهان خود را برای عواقب آن آماده می کنند. در یک جلسه ی گروهی در داوس، مدیر قبلی صندوق های تامینی [2] رابرت جانسون [3] بیان کرد که مدیران صندوق های تامینی نگران از رویدادها برای فرارخود نقشه می کشند. "من مدیران صندوق های تامینی را در در سراسر دنیا می شناسم که دارند هواپیماهای شخصی و مزرعه در مکان هایی مانند نیوزلند می خرند، زیرا فکر می کنند که داشتن یک راه فرار ضروریست."
جانسون که رئیس موسسه "تفکر جدید اقتصادی" است و قبلا مدیرعامل سروس [4] بوده، اظهارداشت: در زمانی که کف درآمدها به اندازه ی کافی بالا است، جامعه ممکن است نابرابری درآمد را تحمل کند، اما با سیستم موجود و تشویق مدیران اجرائی برای گرفتن تصمیماتی که فقط به نفع خودشان است، حتی در ثروتمندترین کشورها نابرابری پیوسته افزایش می یابد.
جانسون اضافه می کند: "برای مردم دانستن این که برای بچه های آن ها به همان میزان فرصت وجود دارد که برای هرکسی دیگر، ضروریست. یک حلقه ی بازخوردی مصیبت باری وجود دارد. سیاستمداران که پول بیشتر می گیرند، تمایل به استفاده از آن برای کسب پول باز هم بیشتری دارند."
گرمایش جهانی و رسانه های عمومی جزو بحثهایی است که ششصد نفر از اعضای فوق العاده باهوش فروم اقتصاد جهانی به آن پرداختند و گفته اند پیش از این که فرا گیر شود، مواظب آن باشید. اینکه امسال، نابرابری درآمدها به سرعت در صدر دستور جلسات داوس قرار گرفت، نشانه آن است که آگاهی نسبت به آن به سرعت در افکار عمومی نشر می یابد.
جیم والیس [5]، بنیان گذار سوژورنرز [6] و یکی از ستاره گان داوس بعد از سخنرانی پایانی این اجلاس در سال 2014 گفت که برای یادگیری از رهبران پشت سر ناآرامی های اخیر فرگوسن زمان زیادی را صرف کرده است. وی باور دارد که وقوع این حادثه "به شکلی کاتالیزور مانند" شیوه گفتگو را در آمریکا تغییر داده و از کسانی پیام می آورد که قبلا "مهم نبوده اند".
اما نخست وزیر سابق نیوزلند و رئیس فعلی توسعه سازمان ملل، هلن کلارک [7] نظر دیگری دارد. به نظر او شواهد اخیر حاکی از آن است که حادثه ی فرگوسن بیش از این که یک تغییردهنده ی بازی باشد، به سرعت فراموش خواهد شد. "ما شاهد بودیم که جنبش تسخیر شعله کشید و درست مثل خیلی چیزهای مشابه رنگ باخت". وی ادامه می دهد "مشکل جنبش هایی نظیر این چسبیدن به همان روش هاست. چالش آن ها ایجاد ساختارهایی است که ادامه یابد، و این صداهای جدید را تقویت کند."
راه حل در برابر این که صداهای جدید بطور موثر بگوش برسند تا عملا وضع کنونی را به وضعی برساند که قدرتمندان تشخیص دهند این صداها مهم هستند، چیست؟
کلارک می گوید: "راه حل ها وجود دارد. چیزی که غایب است خواست سیاسی است. سیاستمداران به کسانی که صدائی ندارند، پاسخ نمی دهند. و این در نهایت بازتوزیع ثروت و قدرت است."
وی اضافه می کند: "75 درصد مردم درکشورهای درحال توسعه در محل هایی زندگی می کنند که نابرابری نسبت به سال 1990 افزایش یافته است."
هیئت رئیسه کنفرانس سیاستمداران را شدیدا مورد نقد قرار می دادند. والیز آن ها را مردمانی می داند که شامه تیز برای شنیدن بوی پول دارند.
نویسنده، فیلسوف و استاد سابق دانشگاه ربکا نیوبرگر- گلدشتاین [8] قسمت پر لیوان را می بیند، و برای اثبات این که جامعه عملا به سوی بهتر شدن می رود، به تاریخ استناد می کند. وی می گوید این ایده ی مارتین لوترکینگ که مسیر تاریخ ممکن است طولانی باشد، اما سو به عدالت دارد صحیح است.
وی بیان می کند که در یونان باستان، حتی اخلاقگرایان بزرگی همچون افلاطون و ارسطو هیچگاه برده داری را نقد نکردند. وی ادامه می دهد که: "ما به عنوان یک انسان راه طولانی ای را آمده ایم. واقعیت به ما نشان می دهد که هر فردی مهم هست، زیرا مفهوم اهمیت داشتن در جوهره ی هر انسانی است". وی اضافه می کند دانستن این که مهم هستی به همان سادگی است که دیگران را وادار کنی تا "از تاثیرگذاری و واقعیت داستان های تو آگاهی یابند و به آن گوش دهند."
کارلوس دانل [9] مکزیکی، کارآفرین مبتکر وام های بسیار کوچک، موضوع را اینطور باز کرد. کسب و کار وی، جنترا، با این دید رشد سریعی داشته تشخیص آن است که "کنار گذاشته شده ها مشکل نیستند، بلکه خدمت به آن ها فرصتی برای کسب و کار است".
وی اضافه می کند: "تکنولوژی امتیازی را فراهم می آورد تا بتوان هزینه ها را کمتر کرد و خدمات و تولیداتی را به مردمانی ارائه داد که در جامعه اهمیت نداشته اند. و این ورای خدمات مالی و برای آموزش و سایر جاهاست."
آن چیزی که دانل به آن اعتقاد دارد، این است که تجارت قبل از هر چیز برای خدمت خلق شده است. پیامی که به نظر می رسد در پرستش سود فراموش شده است.


[1] www.theguardian.com
[2]hedge fund
[3] Robert Johnson
[4] Soros
[5]Jim Wallis
[6] Sojourners
[7] Helen Clark
[8] Rebecca Newberger-Goldstein
[9] Carlos Danel