«زبان مادری و اهمیت آن در زندگی انسان»
(بمناسبت ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری)


احد واحدی


• اگر جامعه ما تشنه اصلاحات عمیق اجتماعیست، اگر جامعه ما نیازمند تحقق دموکراسی در عرصه های گوناگون خود می باشد، اگر ما خواهان برچیدن انواع و اقسام ظلم و ستم هستیم، اگر می خواهیم در کشور ما تبعیض نباشد، در مناطق زندگی ملیتهای غیر فارسی زبان، ضمن اعمال اصلاحات دموکراتیک عمومی، لازمست مسئله رسمیت زبان مادری و رفع تبعیض های گوناگون در اولویت قرار گیرند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱ اسفند ۱٣۹٣ -  ۲۰ فوريه ۲۰۱۵


 

ابتداء نگاهی گذرا به روند پیدایش روز جهانی زبان مادری می اندازیم: در ۲۱ و ۲۲ فوریه سال ۱۹۵۲ تعداد زیادی از دانشجویان بنگالی در اعتراض به تحمیل زبان «اردو» بعنوان زبان رسمی و دیوانی در بنگلادش (که آنروزها «پاکستان شرقی» نامیده می شد) در محوطه دانشگاه «داکا» توسط ماموران دولت پاکستان به رگبار بسته شدند. دانشجویان خواهان برسمیت شناختن زبان مادری مردم سرزمینشان یعنی زبان «بنگلا» و یا «بنگالی» بودند. در این جنایت چند استاد دانشگاه و دانشجو کشته شدند. اعتراضات بعدی سبب برسمیت شناختن مجدد زیان بنگالی در سال ۱۹۵۶ و استقلال بنگلادش در سال ۱۹۷۱ گردید. بعد از استقلال، مراسم روز ملی زبان مادری همه ساله در ۲۱ فوریه برگزار می شد تا اینکه در تاریخ ۱۷ نوامبر ۱۹۹۹ «یونسکو» پیشنهاد رسمی کشور بنگلادش را برای اعلام ۲۱ فوریه بعنوان «روز جهانی زبان مادری» پذیرفت و به پیرو آن ۱٨٨ کشور از جمله جمهوری اسلامی آنرا تایید کردند. اولین بار در ۲۱ فوریه ۲۰۰۰ در سراسر جهان این روز بعنوان روز زبان مادری گرامی داشته شد. مردم آذربایجان بعبارتی روشنفکران و فعالین ملی ما از همان آغاز اهمیت خاصی به این روز داده و آنرا بعنوان یک روز فرهنگی و مبارزاتی وارد تقویم ما کرده اند.
لازم به یادآوریست که حق آموزش به زبان مادری، در بسیاری از اسناد و معاهدات جهانی حقوق بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده¬ ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده¬ ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و… مورد تاکید قرار گرفته است.
*****
زبان بطور کلی یکی از مهمترین وسایل ارتباطی بین احاد جامعه بشری می باشد. زبان مادری در این عرصه مهمترین عنصر یادگیری و آموزش بخصوص در دوران کودکی می باشد. انسان در سنین کودکی استعداد رشد و یادگیری بیشتری دارد. زبان مادری انگار با شیر مادر وارد ارگانیسم کودک می شود. پدر و مادر بدون آنکه نیروی بیشتری برای آموزش زبان برای کودک نوزاد خود بگذارند، تنها شرایطی را فراهم می آورند که کودک از روابط درون خانواده مفاهیم را بقاپد و همه روزه به گنجینه لغات خود چیزی بیفزاید. کودکی که بدین شکل زبان مادری را یاد می گیرد، تحت هیچ شرایطی آنرا فراموش نمی کند.
ناگفته پیداست که کودکی که در یک فضای سالم زبان مادری خود را یاد می گیرد، تمرکز حواس بیشتری دارد، احساس نشاط و افتخار می کند که بسرعت کلمات تازه ای یاد می گیرد، احساس شخصیت می کند و در عین حال فرصت پیدا می کند که پیشرفت بیشتری داشته باشد و حتی برای یادگیری زبانهای دیگر استعداد بیشتری از خود نشان دهد.
البته اینهمه میسر نیست مگر اینکه بستری فراهم آید تا کودک یادگرفته های خود را بشکل اصولی و علمی در مراکز آموزشی چون کودکستان و دبستان پی گرفته و ارتقاء دهد. یعنی یاد گیری زبان مادری توسط کودک بشکل غریضی و طبیعی صد در صد لازم ولی به هیچ عنوان کافی نیست. زبان و از جمله زبان مادری را باید بشکل درست و سیستماتیک در مراکز آموزشی یاد گرفت؛ چه خود این سبب یادگیری سهل و آسان دروس دیگر و ازجمله زبانهایی غیر از زبان مادری می باشد.
علیرغم اینکه کشور ما به تنهایی خود مجموعه ای از زیباترین زبانهای منطقه را دارا می باشد، علیرغم اینکه گلزار فرهنگی و زبانی کشور ما از تنوع و زیبایی مخصوصی برخوردارست که هر کدام خاصیت، رنگ و عطر خاص خود را دارا می باشد، بجهت حاکمیت یک سیستم تک زبانی در بهترین حالت با برجسته کردن یک گل و حذف بقیه گلها متاسفانه تنوع و زیبایی موجود را جلوه نمی دهد.
باید گفت یک اندیشه ناسیونالیستی افراطی، یک شوونیسم زبانی مثل خوره، هستی فرهنگی جامعه را از بین می برد و متاسفانه در یک قرن اخیر تمامی دولتهای موجود در ایران بازتاب دهنده و پیش برنده این سیاست فرهنگی می باشند؛ سیاستی که بیش از هر چیز آسیمیلاسیون زبانهای غیر فارسی را در برنامه خود داشت و دارد.
واقعیت اینست که امروزه بخش عظیم فعالان و به پیرو آن بخش زیادی از زندانیان مربوط به ملتهای غیر فارسی زبان را فعالین ملی که مهمترین و اصلی ترین خواسته آنها آموزش زبان مادری از کودکستان تا دانشگاه و استفاده بهینه از این زبان بسیار مهم در رسانه ها و رادیو و تلویزیون می باشد، تشکیل می دهند.
واقعیت اینست که بخش اساسی خواسته های بر زبان آمده و یا نیامده ملتهای دیگر در دوران انقلاب همین خواسته های ملی بود و حتی می توان گفت بیشترین انگیزه برای به میدان کشانیدن مردمان این مناطق، اعتراض آنها به تبعیضات فرهنگی ـ زبانی، اجتماعی ـ اقتصادی(مسئله عدم تمرکز) موجود در جامعه بود. در دوره انقلاب مشروطیت «انجمن های ایالتی و ولایتی» و دوره انقلاب بهمن مواد مربوط به آموزش زبانهای غیر فارسی (علیرغم ناقص بودن آنها) خود تجلّی گر چنین مطالباتی است. نه در دوره پهلویها و نه در دوره جمهوری اسلامی هیچ کدام این مواد قانونی جامه عمل به خود نپوشید. چرا؟
تا زمانیکه با مسئله زبان مادری، که آموزش آن برای موجود زنده از هوا لازمترست، برخورد امنیتی بشود، برای تحقق آن هیچ فرجی حاصل نخواهد شد. در سال گذشته از طرف یونسی وزیر اطلاعات رژیم زمزمه هایی برای تحقق حق آموزش (نیمبند) زبان مادری بوجود آمد و در موقع خودش هم بعضی امیدواریها را هم بوجود آورد، ولی در مقام عمل متاسفانه چیز دندان گیری نصیب ملتهای موجود نشد.
اگر جامعه ما تشنه اصلاحات عمیق اجتماعیست، اگر جامعه ما نیازمند تحقق دموکراسی در عرصه های گوناگون خود می باشد، اگر ما خواهان برچیدن انواع و اقسام ظلم و ستم هستیم، اگر می خواهیم در کشور ما تبعیض نباشد، در مناطق زندگی ملیتهای غیر فارسی زبان، ضمن اعمال اصلاحات دموکراتیک عمومی، لازمست مسئله رسمیت زبان مادری و رفع تبعیض های گوناگون در اولویت قرار گیرند. معنی اصلاحات در آذربایجان همپای رفع ظلم و ستم های عمومی، رسمی شدن زبان آذریجانی و رفع تبعیضات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.
در روز جهانی زبان مادری ضمن احترام لازم به زبانهای دیگر، گرامی می داریم زبان مادری خود را و تلاش خواهیم کرد که پرچمی را که روشنفکران پیشکسوت ما برافراشته اند، همچنان برافراشته نگه داریم. مردم آذربایجان تا رسمی کردن زبان ترکی آذربایجانی ازپا نخواهند نشست.

کولن ۱۹ فوریه ۲۰۱۵