تروریسم عنان گسیخته
نقش امریکا در گرم کردن بستر خشونت در خاورمیانه
حمید دادیزده
•
معلوم نیست وجدان آگاه بشری کجا رفته است که نمی پرسد چرا بعد از گذشت ۵ سال کسانی که با اهداف "پیاده کردن صلح، عدالت، آزادی و تسلط مردم عراق بر ذخائر نفتی خویش و کوتاه کردن دست دیکتاتور"، عراق را اشغال کردند اینک کل مردم عراق را به دید دشمن بالقوه می نگرند و هستی و نیستی ملتی به تاراج رفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۴ آبان ۱٣٨۵ -
۵ نوامبر ۲۰۰۶
هیولای ترور در کالبد تمدن بشری لانه کرده است. بیشتر ائتلاف قدرتهای بزرگ موجود در جهان امروزی برای تشدید ترور و تروریزه کردن روح دیگران صورت می گیرد. صاحبان قدرت که دستهاشان در ماشه خوفناکترین سلاحهای کشتار جمعی است صفحات ننگینی بر تاریخ بشری می نویسند و میراث مدنیت انسانی را خدشه دار میکنند. تروریسم عنان گسیخته به طور بی سابقه از جامعه انسانی تلفات می گیرد و جامعه و محیط زیست را نیز به نابودی می کشاند. زبان ترور بر روابط حاکمان حاکم شده است. بیرحمترین انسانها شاخص قدرت شناخته می شوند. جان آدمیزاد در تنور گرم ترور از ارزش افتاده است. ترور شکل قانونی می یابد و تلاش می گردد روح تروریزم را به جهان تسری دهند. زمانی بود وقتی فاشیسم فرانکوئی جان بیگناهی را می گرفت اعتراض جهانی شکل می گرفت اما اینک در سایه جو ترور و وحشت که شکل قانونمند یافته تلفات بیگناهان به شیوه روتین درامده است. در برخی ممالک مکانهای آموزشی تروریزه می شوند و خوف و وحشت بر کلاسهای آموزشی یا محل کار سایه گسترده است. خون بیگناهان محصول هیولای تروریزم است که روان است. تمدن بشری بر جوئی از خون غوطه می خورد و در جای جای این سیاره خاکی موج ترور در سیلان است. پرنده صلح گریزان شده؛ منادیان صلح و آشتی، ماندلاها، گاندیها و مادر ترزاها و دیگر راهیان صلح در این فضای اغشته به ترور صداشان خاموش است. رسانه ها و قدرتمندترین بنگاههای خبری در انحصار پوشش خبری کشتار و جنگند و فعالتیرین بخش عملیاتی در جهان نقل و انتقال مهمات و اصحاب کشتار است. سکنه دنیا از مسافران هواپیماها گرفته تا کشاورزان می سی پی و قربانیان طوفان کاترینا و مادران فلسطینی مشامشان از چاشنی ترور زهرآلود شده است. برای حقانیت دادن به ترور و قانونی کردن تروریسم موانع قانونی را هم در مجامع قانون گذاری هموار می کنند تا هر چه بیشتر این دیو عنان گسیخته را به حرکت در آورند. اقداماتی که تا دیروز خلاف حقوق بشر و مذموم و محکوم شمرده می شد اینک به بهانه مبارزه با تروریسم شکل قانونی به خود می گیرد. تروریسم دامنه خود را طوری گسترده که شنیع ترین رفتارها را با اسیران ترور انجام میدهند. از مولفه های تروریزم نژاد پرستی عریان و عرب ستیزی آشکار را میتوان دید.
سیکل ترور تروریسم را آبیاری می کند و زبان را مسموم. و این همه در زمانی صورت می گیرد که اکثریت مردم جهان مخالف جنگ و خشونتد. و نگران آینده تمدن بشری.
زبان در کام جنگ و کشتار اسیر شده است. عراق جولانگه نفیر تانکها و زمحریر گلوله هاست. گو این که ملت تاریخی بیست و چند میلیونی اصلا حضور تاریخی خود را از دست داده است. تنها زبان نظامیان و گزارشات اشغالگران و اطلاعیه های نظامی است که عمدتا به زبان انگلیسی پخش می گردد. در این ناحیه زرخیز همه زندگی، کار، اقتصاد و مدرسه تعطیل هم باشد جریان نفت ادامه دارد و تنها نگرانی نه از نابودی یک ملت بلکه از به وقفه افتادن حرکت این طلای سیاه است. نویسندگان هم خیلی کمتر از زبان مردم عراق داستان تعریف می کنند. معلوم نیست وجدان آگاه بشری کجا رفته است که نمی پرسد چرا بعد از گذشت ۵ سال کسانی که با اهداف "پیاده کردن صلح، عدالت، آزادی و تسلط مردم عراق بر ذخائر نفتی خویش و کوتاه کردن دست دیکتاتور"، عراق را اشغال کردند اینک کل مردم عراق را به دید دشمن بالقوه می نگرند و هستی و نیستی ملتی به تاراج رفته است.
مردم هراسناک از فضای ترور و جغد جنگ خانه های خود را ترک می کنند و از شهرها می گریزند. راهیان صلح و پیام آوران سازندگی ترورآفرین شده اند. کودکان عرب در انبار خاطرات کودکی خویش از این سالها یادگارهای سهمگینی خواهند داشت. مردم بیگناه در میانه میدان کشاکشها گیر کرده ند. در همهمه تهاجم اسرائیل به لبنان وقتی بازار مبادلات مهمات و کشتار گرم شد و ترور روح و روان مردم را فرا گرفت این مردم بیدفاع لبنان و اسرائیل بودند که از خانه و کاشانه خود منهزم شدند.
همه اقدامات اشغالگران تحت نام مبارزه با تروریستها توجیه می گردد. حال آن که در روی زمین این مردم بیدفاع هستند که هر روز ترور می شوند و در وحشت ترور به سر می برند.
اصلا زبان مردم عراق در زیر تانکهای اشغالگران له شده است. مطالبی که در این جا از نظرتان می گذرد را در اسناد و گزارشات رسمی رسانه ها نمی بینید. سانسور نظامی اجازه نمی دهد که سیمای واقعی مردم عیان گردد و صدای آنان شنیده شود. شما از زمان اشغال عراق هرگز چهره و صدای مردم را از رسانه ها نشنیده اید. افکار مردم و امید و آرزوهای یک ملت از صحنه گزارشات اشغالگران حذف شده است. تنها اطلاعات دستکاری شده و حتی مقالات دستوری و خریده شده که فرماندهان ارتش به کنتراتچیهای خود دستور می دهند تا مقالاتی را با مضامین مورد علاقه نظامیان سفارش کنند و از نویسندگان این محصولات فکری را خریداری نمایند، به زیور چاپ آراسته می گردد.ابن هم از برکات جنگ و اشغال نظامی است که صدا و رسانه های خود مردم اصلا نمودی ندارند. اما برخی اسناد از منابع مستقل و روزنامه نگاران متعهد و یا نظامیان فراری انتشار می یابد که به سبب تیراژ کمتر در دسترس عامه قرار نمی گیرد. در این نوشتار برخی از این منابع جمع اوری شده، باشد که وجدانهای بیدار و صلحدوست از عمق مسائل وقوف یابند تا حداقل نوری بر این میدان تیره و تار از خون و باروت و شکنجه و ویرانی فکنده گردد، و فریاد صلح دوستانه مردم این دیار شنیده شود.
"حقوقدانان مخالف جنگ" موسوم به لاو Lawyers Against War) ) از تراژدیهای حاصله از جنگ و خشونت در عراق، لبنان، فلسطین و خاور میانه سخن می گویند. آنها بر اساس مطالعات خود معتقدند که پایه های خشونت از تداوم اشغالگری و تجاوز پی ریزی می شود. اشغالگری در طی سالیان متمادی بارورکننده موج خشونت و سیکل کشتار شده است، چرا که سرزمین اشغال شده زیر پای اشغالگران نابود می گردد و روح و روان ملت تحت اشغال آسیب میبیند. مردم فلسطین برای مثال در برابر چشم جهانیان قربانیان این اشغالگری و خشونتند.
کودکان و زنان از دیگر اقشار بیشتر این فاجعه را احساس می کنند. "پل داویدسن" که معاون سازمان "وکلا ی مخالف جنگ" است، باور دارد که امریکا و در راس آن سه عنصر محوری شرارت و خشونت یعنی جورج بوش، معاونش دیک چینی و وزیر دفاع دونالد رامسفلد باید به هر طریقی به جهت "مشارکت مستقیمشان" در برابر این جنایات مواخذه شوند. به سخن این مقام حقوقی "آنها به مقیاس وسیعی و به جدی ترین شیوه ای مرتکب جنایات بین المللی شده اند". داویدسون ادامه می دهد، "چرا نباید اعضا سازمان ملل متحد از جمله کانادا نسبت به مجازات این افراد اقدام مقتضی نمایند و از این طریق از صحت و امنیت سیستمهای حقوقی خود مدافعه کنند". داویدسن از زمره دهها حقوق دانی است که در سطح بین المللی فعالند و بر آنند که مسئولین دولت امریکا و همکاران آنها را به تریبونال شهروندی بکشانند.
در ۱۲ دسامبر سال ۲۰۰۴ یک دادگاه شهروندی که متشکل از قاضی هائی از کره، ژاپن و اندونزی بود به این نتیجه رسیدند که تونی بلر از بریتانیا و نیز نخست وزیر ژاپن کویزومی اشیرو و رئیس دولت فیلی پین نیز شریک جرم هستند.
این دادرسی در مورد جرج بوش به این نتیجه رسید که رئیس جمهور آمریکا به سبب اعلام جنگ علیه مردم عراق و لشکر کشی به این کشور مسلمان و نیز افغانستان مرتکب استفاده از سلاحهائی شده که از نظر حقوقی مجاز نبوده است. از جمله بوش دستور داده تا از بمبهای آغشته به اورانیوم و مواد منفجره در هوا منفجر شونده و نیز از بمبهای خوشه ای و daisy cutters و نیز مین های ضد فردی استفاده کنند.
در ژانویه ۲۰۰۵ طبق مقاله ای در"بولتن انرژی" دکتر کریس بایبی که نماینده اتحادیه اروپا در زمینه ریسک تشعشعات است اعلام نمود که ازمحل اورانیوم اشباع شده در سالهای آتی هزاران کودک جان خود را از دست خواهد داد .
وکلای مستقل عراقی سندی تهیه کرده اند و در سایت www.islam-online.net در مورد قتلهای فلوجه نوشته اند که: حمله امریکا به شهر فلوجه نقض آشکار اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز مفاد کنوانسیون ژنو است که در آن کشتن زخمیها و اسرا و شهروندان تحریم شده است.هنوز کسی از جزئیات شکنجه ها و نحوه بازجوئیای اسرای عراقی در ابو قریب اطلاع کاملی ندارند. دادگاه نورنبرگ هم که رهبران نازیها را تحت پیگرد قرار داد هر نوع جنگ تجاوزگرانه را به عنوان "جنایت بزرگ بین المللی" دانسته که در برگیرنده انواع شرارتهای جنائی است. آقای "ماندل" معاون سازمان وکلای مخالف جنگ در کتاب خویش "امریکا چگونه در برابر این جنایات پاسخگو خواهد بود" می نویسد که این کشور مسئولیت اصلی و قطعی تمام مرگ و میرها را خواهد داشت، حتی مرگهائی که ناشی از سوء قصدهای استشهادی بوده است.
آقای ماندل می نویسد: "هر مرگی جنایتی است که برای آن رهبران کشور متجاوز و اشغالگر به طور شخصی و جنائی مسئولند".او ادامه می دهد:" وقتی ژنرال وینس بروکس میگوید که سربازانی که در کربلا هنگام بازرسی حق داشتند که برای دفاع شخصی از سلاح استفاده کنند حرف مهمل و بی ربطی می زند: چرا که یک تجاوزگر هیچ حقی برای دفاع شخصی ندارد. اگر شما وارد خانه و حریم خصوصی کسی شوید و سعی کنید صاحب خانه را با تفنگ به مرگ تهدید نمائید، آن گاه صاحب خانه دست به سلاح ببرد اما متجاوز اول او را بکشد، آن موقع متجاوزین مجرمند که آدم می کشند نه صاحب خانه".
تجاوز صریح امریکا به عراق دامنه خشونت را گسترده و نسلهای آینده عراق را در معرض انواع اقسام نابسامانیهای روانی و معیشتی قرار داده است. خشونت در عراق میوه محصولی است که بوش و بلر با دیگران کاشته اند. تفنگدادرن امریکائی و آن بخش از نظامیانی که در ادامه تجاوز، نقشه های امریکا را درک کردند اینک به سخن در امده و با اعراض از حضور در جنگ وجدان خود را با بیان حقایق ناگفته پالایش می دهند تا بلکه زخمهای جنگ تجاوزگرانه به مردم بیگناه از درونشان التیام یابد.
"پاتریسیا تاوسند" از میشیگان می نویسد که امریکا کل خاک عراق را به گروگان گرفته است و شرکتها و کمپانیهای چند ملیتی بازار عراق را جولانگه سودخواریهای خود کرده اند. او می نویسد: درست وقتی آقای رایلی بچل Riley Bechtel به عنوان نماینده و عضو کمیته جرج بوش قسم یاد کرد تا به عنوان مشاور دولت کار کند و در زمینه چگونگی ایجاد بازار برای شرکتهای امریکائی در آن سوی آبها کار کند (عراق) این مالتی بیلیونر مامور می گردد که سیستمهای برق و تلفن و بیمارستانهای عراق را سر وسامان دهد.
شرکت خصوصی لاک هد مارتین، که کمپانی شخصی در بتسدای ماریلند است و در دنیا بزرگترین کنتراکتر و صادر کننده سلاح است هنگام آغاز حمله به عراق ماموریت می یابد که همراه با خوفناکترین جنگنده ها عملیات موسوم به "شوک و ترس"( shock and awe ) علیه مردم عراق را سازمان دهی کند. طبق تحقیق "مرکز اطلاعات خرید و فروش سلاح" این شرکت در قراردادهای دفاعی مبلغ ۲۰.۷ بلیون دریافت کرد.
ایجاد شکاف مابین مردم مسلمان و راه انداختن جنگ سنی و شیعه و کرد نیز از دیگر شگردهای امریکائیان است سربازانی که از جبهه ها فرار کرده اند در سخنان و نوشته های خویش به روشنی از این سیاست تفرقه افکنی سخن می گویند.
خشونت آفرینان کشور عراق را تاراج می کنند. گویا توصیه خاخام اسرائیلی و برژینسکی که گفته بودند یک میلیون عرب به اندازه ناخن دست یک اسرائیلی نمی ارزد و نفت این مایه حیات چنان ثروتی است که نباید در دست مشتی عرب بماند، اینک عملی می گردد. اما دامنه خشونتها طوری است که دامن متجاوز را نیز گرفته است.
توجه کنید که کل اقتصاد امریکا را جنگ عراق فعال کرده است. به نوشته تاوسند" بزرگترین صادر کننده امریکا یعنی شرکت بوئینگ اینک به برکت جنگ دومین طرف قرارداد پنتاگون شده است. سودهای حاصله از فروش محصولات نظامی بوئینگ به سود نجومی سالانه ۵ بلیون دلار رسیده است".او ادامه می دهد:
"رژیم جنایتکار واشنگتن در عراق مرتکب تجاوز به عنف شده است.عراق زیر چکمه های دشمنانه نظامیان و چند ملیتیها خون می گرید. تجاوز سال ۲۰۰٣ نه تنها به مردمی که زیر سایه دیکتاتور بغداد نابود می شدند زندگی بهتر، آینده درخشانتر، حق تعیین سرنوشت به طور آزادانه؛ آب سالم، برق و بهداشت و تسلط به منابع نفتی و دموکراسی را نداده بلکه نظامیانی که قرار بود مردمی را به آزادی و شرف رهنمون شوند، و آنها را از زیر یوغ دیکتاتوری رها کنند، در روز روشن به دختران و زنان جوان تجاوز جنسی می کنند". خشونت را امریکا در رگ و پوست مردم عراق تزریق میکند. حضوز اشغالگرانه امریکا در عراق بر دامنه خشونت می افزاید. مردم عراق در دهه های آتی نیز جنایات واحد نظامی پیاده ۵۰۲ امریکا و واحد ۱۰۱ هوابرد آنرا در ماه مارس ۲۰۰۶ فراموش نخواهند کرد که چگونه این سربازان اعضای خانواده ای را پس از تجاوز جنسی به دختران و زنان، و تیر باران پدر و مادر و برادر اجسادشان را طعمه حریق می کنند بلکه کسی از این جنایت خبر دار نگردد.
محور اصلی شرارت و تجاوز در زندانهای ابو قریب، کوانتانامو و باقرام افغانستان کسی جز دونالد رامسفلد نیست. در۱۵ ژانویه ۲۰۰٣ رامسفلد اوتوریته خود را به کار بسته و شخصا ۲۴ تکنیک بازجوئی از مسلمانان اسیر را تصویب و اعلام میکند. در میان این تکنیکها به بازجوئی مداوم ۲۰ ساعته توام با وارد کردن ضربه به نقاط حساس بدن، لخت کردن، و تجاوز جنسی و .. میتوان نام برد. دیک چینی ، به نوشته جولیان بورقر (۵ نوامبر ۲۰۰۵) طراح اصلی شکنجه زندانیان و نیز مجرم مرکزی در مسئله تحقیقات برای یافتن آثار سلاحهای کشتار جمعی در عراق است. روش موسوم به "واتر بوردینق" صد در صد تراوش فکری اوست. بر اساس این طرح شکنجه زندانی رابا تسمه ای به یک تکه چوب می بندند و سپس او را وارد آب می کنند تا به مرحله خفگی برود.زندانی را آن قدر در معرض غرق شدن وحشت آور قرار می دهند که ناگزیر به اقرار گردد. این روش شکنجه که از زمان تفتیش عقاید در قرون وسطی به عنوان ننگین ترین یادگار در خاطره ها مانده بود، اینک رسما توسط متخصصین شکنجه سازمان سیا به کار میرود و زندانیان را با این روش وحشتناک شکنجه مورد آزار روحی، شوک روانی قرار می دهند و آن قدر او را در مرحله خفگی قرار می دهند تا به سخن در آید. جورج بوش ضمن تحسین نوآوریهای معاون خود کوشید تا در یک روندی شکنجه زندانیان عراقی و فلسطینی را قانونی کند و این روشها را که طبق معیارهای حقوق بشری ممنوع هستند به بهانه کشف اسرار امنیتی و دفاع از ایمنی کشور لازم الاجرا بداند. سازمان نگهبان حقوق بشر کمیته ویژه ای را تعیین کرده تا این روش شکنجه را بررسی کنند و عاملان آن را به عنوان جنایتکاران جنگی معرفی کنند که در چندین مورد صورت گرفته است. آمریکا امضا کننده قرارداد سال ۱۹٨۴ سازمان ملل است که بر طبق مفاد آن شکنجه و رفتار غیر انسانی با زندانیان محکوم شده و "هر گونه اقدامی که منجر به وارد آوردن درد شدید، عذاب و فشار روحی یا بدنی "باشد منع جدی شده است. آقای ویلکینسن ، کلنل سابق ارتش امریکا، به نوشته روزنامه گاردین معتقد است که کاخ سفید "اطلاعات موجود امنیتی را در رابطه با عراق دستکاری کرده، آنها را سیاسی نموده تا اشغال عراق را توجیه نمای"د. زبان در کام سیاست سیاستمداران اسیر شده و به وضوح تمام جنایات روشنی تحت قوانین دستکاری انجام می گیرد . دیک چینی در این روند نقش اصلی را داشته است. در حالی که عراق را ارتش امریکا اشغال کرده و مردمی را به نوشته "تاوسند" به گروگان گرفته، بازارهای این کشور و اقتصاد عراق نیز دربست در انحصار شرکتهای منتسب به الیگارشی دیک چینی و شرکا اوست.
اما تاریخ چه می گوید. می گویند تاریخ آخر و عاقبت همه چیز را روشن می کند. میلیونها انسان، هوادادران محیط زیست، دوستدادان زمین و سیاره ما و نیز صلح دوستان جهان و آکادمیسنهای آگاه در ٣۱ مهرسال ۲۰۰٣ ضمن هشدار به جنگ افروزان از عواقب آن هشدار دادند کار کارشناسی و تاریخی کردند، نگرشی به جنگ وییتنام و پیامدهای آن داشتند که در آن هزاران سرباز سیاه پوست در قالب ارتش امریکا به ویتنام اعزام گردید و هر گز خاک وطن را ندیدند. کارشناسان حمله به عراق را نیز جنگی نژادپرستانه علیه اعراب و مسلمانان دیدند که ضمنا خصلت سلطه اقتصادی نیز داشت و سندی را تهیه کردند که صدها سازمان غیر دولتی آنرا پشت نویسی کردند. قسمتهائی از این سند گویای حقانیت مردمی است که آمال و آرزوهای صلح جویانه خود را به جنگ افروزان حریص بیان داشتند و اینک میوه این تخاصمات و حمام خونها را به عیان نظاره گریم.انها بیان داشتند که" این جنگ و لشکر کشی( میلیتاریسم) به طور مستقیم تجاوز جنسی و استثمار سکسی از کودکان، زنان و دختران را اقزایش می دهد و در کل خشونت علیه کودکان، زنان و دختران را می افزاید و نیز سبب بهره کشی از کار کودکان می گردد. به نظر ما زنان را نمی توان به عنوان "قربانیان جنبی" قلمداد کرد. زنان قربانیان مستقیم جنگند. و علاوه زنان و کودکان بزرگترین آمار پناهندگان و جمعیت کنده شده از کاشانه خود را در دنیا دارد.(به لبنان و تهاجم اسرائیل بنگرید که چسان زنان و کودکان در مقیاس نزدیک به نیم میلیون آواره شدند).
تاریخ حقانیت این داوری مردمی را اثبات کرد. و امروز مردم کوچه و بازار در عراق و مناطق جنگی بزرگترین قربانیان این فاجعه اند.
"هال ترنر" با گرد آوری اسناد و مدارک تاریخ را ورق می زند ، تعمق میکند، با مردم مرتبط می شود و دیده هایش را به صورت مستند در اختیار مردم جهان و وجدانهای بیدار قرار می دهد. ترنر یک روزنامه نگار امریکائی است که مسئله خشونت را در متن کار خویش قرار داده و بر آن است تا ریشه های خشونت را بکاود. او اعراب و اسرائیلیان را در برابر هم نمی گذارد بلکه بر آن است به عنوین یک نویسنده به چگونگی شکل گیری خشونت در منطقه پرتو افکنی کند. از سال ۱۹۴۵ موضوع خشونت علیه مردم فلسطین و اعراب را بررسی میکند. ترنر به زبان ساده و روشن سخن می گوید بی آن که بازیهای سیاسی او را در این مطالعه تحت تاثیر قرار دهد . ترنر برای این که گفته های خود را اثبات کند به تصاویر عریان اتکا می کند . کرونولوژی و روز شمار خشونتها علیه غیر نظامیان بویژه کودکان عرب را نمایان می سازد.
آماج این نویسنده آن است که چهره یک سویه مطبوعات رسمی آمریکا را رسوا کند و افکار عمومی را از دامنه خشونتها آگاه سازد.از زبان او بخوانیم و به نصاویر بنگریم. ترنر به همه هشدار می دهد که این تصاویر را کودکان نبینند چرا که روح و روان حساس کودکان را می آزارد، اما او به روشنی چهره های سوراخ شده کودکان را نشان می دهد. و خیلی ساده به خواننده بیان می کند که این خشونت دامنه دار چگونه صورت می گیرد. سلاحهای مدرن دهه هاست از امریکا به اسرائیل روان است. آن گاه دلارهای نفتی از غارت نفت اعراب نیز به ارتش اسرائیل تزریق میگرد د. او خواهان صلح و دوستی بین دوملت اسرائیل و فلسطین است. از زبان ترنر بخوانیم:
نورس برقن، نیو جرسی-امریکا
"سالهاست که ما از رژیم اسرائیل به طور مالی و نظامی حمایت کرده ایم و دلیل آن هم این بوده که ما فکر می کردیم که اسرائیلیان قربانیان خشونتها و دشمنی های همسایگان خویشند. رسانه های امریکائی نیز سالهاست که خشونت اعراب علیه اسرائیل را به طور فزاینده ای تحت پوشش قرار می دهد.
چرا یک انسان به جای اینکه زندگی خود را ائامه دهد تصمیم می گیرد بمب انتهاری به خود بسته و خود را منفجر کند؟ اسرائیلیان رسانه های امریکائی و نیز سیاستمدادران ما به ما باوراند ه اند که اعراب به هیچ وجهی آدمهای منطقی و عقلائی نیستند.این رسانه ها و دولتمردان آمریکا به کرات به ما می گویند که اعراب"متعصبین مذهبی" هستند که ار "آزادی متنفرند" و یا این که روش زندگی ما را دوست ندارند، این سخن از زبان جورج دبلیو بوش نقل می شود.این ادعاها همگی نادرست بوده و ورشکسته اند.
دلیل خشونت اعراب علیه اسرائیلیان خیلی ساده است:
اسرائیلیان به طور سیستماتیک و سامان یافته صدها هزار عرب را مورد خشونت وحشیانه و حیوانی قرار داده و در یک مقیاس بی نظیر از جنگ جهانی دوم زور گفته است.من به این حرفهایم دلیل و سند دارم.
در این نوشته شما شاهد تصاویری هستید که ابعاد خشونت اسرائیل را نشان می دهد.این تصاویر نمایانگر کشتار بیگناهان، خشونتهای وحشیانه، ویرانی های منازل مردم و صدمات شخصی به آنها هستند که به هیچ وجهی غیر قابل باورند.همه این خشونتها را اسرائیل علیه اعراب روا داشته است. همه قربانیان افراد غیر نظامی هستند.
وقتی که نظاره گر این تصاویر هستید از خود این پرسش را بکنید:اگر کسی به شما این همه خشونت را روا می داشت شما در مقام مقابله به مثل چه می کردید؟
ترنر می گوید: این تصویری است که ما مردم امریکا در سی ان ان میبینیم. انها این گونه تصاویر را به ما نشان می دهند. تصویری که گویای واقعیات نیست.
خشونت نظامیان اسرائیل پدری را همراه فرزندش غافلگیر کرده است. فرزند پیکر پدر را پناهگاه خود قرار داده است تا بلکه از آتش ارتش اسرائیلیان در امان بماند. اما تیرهای دظامیان کودک بیگناهی را در آغوش پدر به خون غرقه کرده و حالا با تیر بعدی پدر نیز به خون می غلطد و پدر و پسری قربانی خشونت اسرائیل اشغالگر می گردد. دیوار بتنی در برا بر آتش تیرها سوراخ سوراخ شده است و هر چشم غیر مسلحی نیز می تواند این سوراخها را نظاره کند.اما تیرهائی که پیکر این پدر و کودک را سوراخ سوراخ نمود برای دیدگان ظاهر بین نمایان هم نباشد مادر چشم به راه کودک نو گل به خون خفته خویش را در آغوش گرفته و از آن سوراخها بوسه ها خواهد زد. آین مادر فلسطینی در برابر این هدیه ارتش اسرائیل چسان داوری خواهد کرد و در برابر این خشونت چه پاسخی خواهد داشت.نویسنده به آن پاسخ داده است.
او می نویسد که چه کسی مسئول این جنایات است؟جرا رسانه ها از انعکاس این صحنه ها دوری می کنند؟
..
در تصویر دیگری ارتش اسرائیل کودک خردسال و شیرخواره ای را کشته و می سوزاند. خشونت اسرائیلیان علیه کودکان عرب داستان طولانی دارد. این خشونت از این اندیشه ضد نژادی و غیر انسانی ناشی می شود که هر کودکی که از اعراب در اراضی اشغالی متولد می شود بر ارتش ضد اسرائیل می پیوندد بنابراین بهتر است که کودکان را در قنداق شیرخوارگی یا در آغوش مادران عرب و مسلمان کشت.او معتقد است که آمریکا با برقرار کردن پل هوائی کمکهای تسلیحاتی به اسرائیل و تزریق دلار بر پیکر آنان مسئولیت مستقیم در جنایات علیه بشریت را دارد. و بر آن است با انتشار این تصاویر و توضیح آنان وجدان جهانیان را به ریشه های خشونت در این منطقه متوجه کند و با الفاظ سیاست بازی نکند وزبان را در دام لفاظیها گرفتار نسازد.آیا امنیت و آرامش این کودکان و زنان را چه کسی باید فراهم کند؟ آیا نسلهای فردای بشری در برابر این جنایات چگونه داوری خواهند کرد؟ نویسندگان هویت، ملیت و کیستی تاریخی این ملت چه اوراقی را در صفحات تاریخ ملی خویش علیه اشغالگران رقم خواهند زد؟
|