روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ آبان ۱٣٨۵ -  ۶ نوامبر ۲۰۰۶


نزدیکی مواضع اصولگرایان یا وجودنشانه های اختلاف
رزمایش یا عملیات پیش دستانه؟
مانور نمایش قدرت تهاجمی است یا بازدارنده
همگرایی جناح های سیاسی کشور در داخل گفتمان اصولگرایی
انتخابات بر آرایش سیاسی موثر است

● روزنامه کیهان با عنوان: رزمایش یا عملیات پیش دستانه؟ نوشت: …آنگونه که خبرگزاری آسوشیتدپرس هم نوشت وزیر زیربنایی رژیم صهیونیستی (بنیامین بن الیزر) موشک شهاب ٣ را فوق العاده خطرناک خواند و گفت این موشک ها می توانند کلاهک هسته ای را حمل کرده و بردی برابر با ۱۲۴۲ مایل (یعنی بیش از ۲۲۰۰کیلومتر) داشته باشند.
کشورهای منطقه خلیج فارس که میزبان آمریکایی های متجاوز هستند نیز از مانور موشکی پیامبر اعظم(ص)۲ ایران بشدت نگران شده و آن را مقدمه جنگ پیش دستانه ایران علیه آمریکا ـ و پایگاه های عربی آن ـ دانسته اند. شبکه تلویزیونی الجزیره ـ پرقدرت ترین رسانه کشورهای عربی ـ در تحلیلی، سخن فرمانده سپاه پاسداران را که گفته بود این رزمایش پیامی به قدرت های خارجی است، بازتاب داد ولی بلافاصله اضافه کرد: برخلاف اظهارات سرلشکر صفوی، رزمایش ایران پیامی بیش از این دارد. شبکه تلویزیونی العربیه ـ وابسته به حکومت عربستان سعودی ـ نیز بلافاصله پس از آنکه موشک شهاب٣ در روز پنجشنبه شلیک شد، اقدام ایران را جنگی خواند و در عین حال آن را خنثی کننده اقدامات نظامی آمریکا معرفی نمود. این شبکه خبری گفت: مانور نظامی ایران، غلتیدن به سمت نوعی رویارویی حتمی میان دو کشور نیست زیرا هر دو طرف درک می کنند که معادله ضرر و زیان هیچیک از آنان را استثنا نمی کند .
سومین رزمایش مهم ایران در سال ٨۵ ـ پس از رزمایش پیامبر اعظم(ص) ـ ۱ در اواخر فروردین ماه و رزمایش سه هفته ای ضربت ذوالفقار در شهریورماه ـ به لحاظ زمانی در شرایط ویژه ای برگزار شده است. تلاش آمریکا برای ایجاد نوعی رویارویی جهانی با ایران و همگرا کردن رژیم های عربی منطقه علیه کشورمان، به تصویر کشیدن نوعی رویارویی نظامی که در مانور هفته گذشته آنان در خلیج فارس بروز یافت، تلاش برای ایجاد فتنه های قومی در ایران و چندین پروژه سنگین دیگر که بطور همزمان توسط آمریکا اجرا می شود به مانور پیامبر اعظم (ص) معنا و مفهوم ویژه ای بخشید. درواقع ایران با برگزاری این مانور سنگین در تنگه هرمز و آب های دریای عمان نشان داد که می تواند نقشه عملیات چندجانبه آمریکا را خنثی کند و علاوه بر آن سبب نگرانی عمیق همه طرف هایی که برای تحت فشار قرار دادن ایران همگرا شده اند، شود تا جایی که رئیس ستاد ارتش روسیه واکنش کشورش به آزمایش موشکی ایران را به سمت گیری موشک های ایران منوط کرد و گفت: همه چیز بستگی به این دارد که این موشک (شهاب٣) به چه سمتی نشانه گیری شود .
از مجموع اظهارنظرهای مختلف مقامات آمریکا، روسیه و کشورهای عربی به خوبی دو نکته را می توان استنباط کرد؛ اول این که یک توطئه مشترک و هماهنگ شده علیه ایران در جریان بود و به عنوان یک زنجیره جغرافیایی ـ لبنان، عراق و ایران ـ یکی پس از دیگری به حرکت درمی آمد از این رو ما شاهد هستیم که همه این طرف ها از عملیات پیش دستانه ایران سخن می گویند! این یادآور خاطره لبنان است. اسناد و مدارک انکارناپذیر نشان داد که آمریکا، اسرائیل، بسیاری از رژیم های عربی، روسیه، اروپا و…طرح هماهنگ شده و زمان داری را علیه حزب الله لبنان تدارک دیده بودند که با عملیات پیش دستانه حزب الله لبنان و مقاومت دلیرانه و بی مانندشان آن طرح های کاملا هماهنگ شده به شکست کشیده شدند. از این زاویه اهمیت مانور موشکی ایران در تنگه هرمز کاملا مشخص است و لذا خانم رایس، رئیس ستاد مشترک ارتش روسیه، دستگاه تبلیغی قطر، دستگاه تبلیغی عربستان و وزیر دفاع فرانسه حق دارند آن را عملیات پیش دستانه بدانند و باید اضافه کرد که حق با بی بی سی است که دیروز با تحلیل قدرت نظامی ایران گفت: ایران به قدرت بازدارنده دست یافته است و نیز شبکه خبری آمریکایی بلومبرگ نقل درستی از وانکن لنکس سردبیر مجله سیستم های تسلیحات راهبردی GIN کرد: ایران توانایی بازدارندگی بالای خود را به رخ کشید .
نکته دیگر این که عملیات تمرینی ایران در تنگه هرمز و آب های عمان به هیچ وجه تحریک کننده نبود. اظهارنظرهای طرف های خارجی پس از مانور ایران در این منطقه حساس نشان داد که برخلاف ادعای تسلیم طلبان داخلی، آزمایش موشکی ایران و شلیک پرحجم ۱۵ نوع موشک ایران در حساس ترین نقطه خلیج فارس منطقه را آرام می کند چرا که سبب انزوای جنگ افروزان و اسلحه سالاران می شود. اظهارنظرات مقامات عربی منطقه که هر کدام به نوعی این مانور را حق ایران دانستند ـ در حالی که قبلا کوچکتر از آن را بر هم زننده صلح و آرامش منطقه قلمداد می کردند ـ نشان داد حرکت ایران روی موازین حقوقی و بین المللی نباید کشور ما را از به نمایش گذاشتن توانایی های خود غافل کند. وقتی مقامات اسرائیلی با صراحت از عدم توانایی خود در مواجهه با توانایی موشکی ایران خبر دادند و رایس از ایران خواست مانور را به عملیات تبدیل نکند، همه فهمیدند که موضوع جنگ علیه ایران نمی تواند در دستور کار قرار گیرد، چرا که قدرت های نظامی مخالف ایران اینک با یک قدرت نظامی طرف هستند که مهارپذیر نیست.
اقدام توامان نیروهای هوایی و دریایی ایران و نیروی مقاومت بسیج در برگزاری مانور گسترده ده روزه در ۱۴ استان کشور نشان داد ایران خود را برای مواجهه آماده کرده است. انجام تمرین هایی پیرامون عملیات تاخیری ، بازپس گیری ، مقابله با فرود نیروهای دشمن فرضی ، مقابله با ناآرامی های احتمالی و عملیات امداد و نجات ابعاد این آمادگی را به نمایش گذاشت و این ها که امروز به نمایش درآمده اند ـ به تعبیر فرمانده کل سپاه ـ تنها بخشی از توانایی ایران است.

● قدرت تهاجمی یا بازدارنده
روزنامه صدای عدالت با عنوان: مانور نظامی ایران و نمایش قدرت تهاجمی و بازدارنده نوشته است: نیروهای نظامی ایران از پنجشنبه قابلیتهای پدافندی و ظرفیتهای تهاجمی خود را در عملیاتی که به آن نام رزمایش پیامبر اعظم ـ ۲ داده شده به نمایش گذاشتند.
برگزاری این مانور در فاصله چند روز از آغاز مانور دریایی آمریکا و تعدادی از کشورهای عضو گروه غیررسمی موسوم به پیشگیری از گسترش سلاحهای کشتار جمعی (پی.اس.آی) در آبهای خلیج فارس صورت می گیرد. در مانور دریایی آمریکا کشورهای استرالیا، فرانسه،، بریتانیا، ایتالیا و بحرین نیز شرکت داشتند. هدف انجام مانور اخیر دریایی آمریکا، تمرین عملیات مربوط به توقف و بازبینی از کشتی هایی که مشکوک به بارگیری سلاحهای غیرقانونی بمقصد کشورهای سواحل خلیج فارس هستند اعلام شده بود.
با توجه به شرایط سیاسی نظامی جاری در حوزه خلیج فارس و همزمانی این رزمایشها با طرح پیش نویس قطعنامه پیشنهادی اروپا به شورای امنیت به منظور تصویب و اعمال تحریمهایی از سوی جامعه جهانی علیه ایران، به تلافی ادامه پیگیری برنامه هسته ای، و در نتیجه تشدید شرایط بحران در منطقه، عملیات نظامی جاری در سواحل و آبهای خلیج فارس می توانند عوامل و یا نتایج تشدید شرایط بحران در منطقه تلقی شوند.
پیش از این پاره ای از ناظران امنیت منطقه امکان انجام حملات موشکی تلافی جویانه ایران به هدفهایی در بخشهای جنوبی خلیج فارس را مطرح ساخته بودند. مانور دریایی آمریکا از این لحاظ می تواند، بعنوان آمادگی آمریکا در حمایت از یک کشور محلی همپیمان که میزبان ناوگان پنجم دریایی آن کشور است تلقی شود. از سویی دولت نیز انجام حرکات نظامی نیروهای غیرمحلی در نزدیکی سواحل خود را تحریک آمیز و حتی می توان گفت مستقیماً اقدامی علیه امنیت و منافع خود می بیند.از این لحاظ مانورهای جداگانه و همزمان آمریکا وتعدادی از کشورهای عضو پی.اس .ای در آبهای بحرین و همچنین مانور نظامی ایران به نام پیامبر اعظم(ص)ـ۲ را می باید عملیاتی در جهت نمایش متقابل قدرت تلقی کرد. ودر این راستا، طراحان دو تمرین نظامی یاد شده علاوه بر نمایش قابلیتهای عملیاتی خود یقیناً به تاثیر این مانورها به عنوان عامل بازدارنده نیز توجه داشته اند.علی رغم آنکه مسئولین سیاسی ـ نظامی ایران به کرات امکان حملات گسترده و حتی محدود نظامی خارجی علیه تاسیسات این کشور را رد کرده اند، در عین حال، و بعنوان یک اقدام بازدارنده، از به نمایش گذاشتن حداکثر تواناییهای نظامی خود برای مقابله با تهدیدهای احتمالی خارجی در فرصتهای فراهم شده نیز پرهیز نکرده اند.
در طول سال جاری این سومین باری است که ایران به انجام یک تمرین نظامی نسبتاً گسترده مبادرت می ورزد. در ماه آوریل ایران اولین مانور نظامی رزمایش پیامبر اعظم را برگزار کرد؛ و در ماه اوت مانور ضربت ذوالفقار را انجام داد. در جریان مانور ضربت ذوالفقار هواپیمای صاعقه پرواز داده شد. این هواپیمای رهگیر که براساس گزارشها با استفاده از طرحهای هواپیمای اف ـ ۱٨ ساخت آمریکا تولید شده در شرایط کنونی فاقد قابلیتهای عملیاتی است و در نتیجه تنها می تواند در جهت تقویت روحیه و عامل تشویق در بازار داخلی مورد استفاده قرار گیرد.
در مانور نظامی پیامبر اعظم ـ۲ علاوه بر شلیک تمرینی موشکهای با برد کوتاه نظیر فاتح، زلزال ۱۱۰، ذوالفقار و موشکهای اسکاد با برد ۱۵۰ کیلومتر، موشک شهاب ٣ نیز مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به برد بالای ۱۰۰۰ کیلومتری موشک شهاب٣، هدفهای فرامنطقه ای وتاثیر بازدارنده پرتاب این موشک یقیناً در نظر طراحان مانور جاری قرار داشته است.
استفاده از بمب خوشه ای بعنوان خرج انفجاری موشکهای پرتاب شده نیز می تواند با قصد به نمایش گذاشتن حداکثر توان تخریبی و ظرفیت تحمیل تلفات انسانی، بدون استفاده از سلاحهای کشتارجمعی، صورت گرفته باشد. و در همین چارچوب با در نظر داشتن نزدیکی نیروهای آمریکایی متمرکز در عراق و آبهای خلیج فارس، تاکید مانور اخیر با استفاده از بمبهای خوشه ای بر آسیب پذیری این نیروها تاکید داشته است. از سوی دیگر با توجه به تمرکز بیشتر نیروهای شرکت کننده در مانور اخیر در مناطق نزدیک به تنگه هرمز، تهدید به انسداد این تنگه و اخلال در جریان صدور نفت بار دیگر تجدید می شود.
این درشرایطی است که بهای نفت خام در بازارهای جهانی طی سه ماه گذشته حدود ۲۵ درصد نزول کرده و ایران نیز از تکرار اخطار دایر بر افزایش بهای نفت و رسیدن آن به میزان هر بشکه صددلار خودداری ورزیده است. در هر حال تهدید به انسداد تنگه هرمز، علی رغم روند رو به افزایش ظرفیت مازاد تولید نزد کشورهای تولیدکننده نفت خام، می تواند نگرانی های جدی در بازارهای جهانی ایجاد کرده و مجدداً به افزایش بهای این ماده استراتژیکی بیانجامد.
اگرچه برگزاری مانورهای نظامی فرصتی است برای تمرین قابلیتهای پدافندی کشور و افزایش آمادگی نیروهای مسلح،، لیکن هدفهای سیاسی تبلیغاتی نیز از عوامل مهم در تدارک و اجرای این مانورها بشمار می رود. و اگرچه اصل برگزاری مانورهای نظامی، بخصوص ازجانب کشورهایی که انجام عملیات اصلی نظامی بر اساس رزمایش های انجام شده را علیه خود می بینند، ممکن است اقدامی تحریک آمیز معرفی شود، ولی نظارت دقیق بر نوع، قدرت، دقت و همچنین نحوه عمل سلاحهای بکار گرفته شده در جریان مانور از یک سو و از سوی دیگر مطالعه نوع عملیات تمرینی این فرصت را نیز فراهم خواهد ساخت که نقشه های احتمالی نظامی، هدفهای واقعی و بضاعتهای عملی کشور برگزارکننده تمرین نظامی روشن تر شود.

● همگرایی جناح های سیاسی
روزنامه رسالت با عنوان همگرایی و گفتمان اصولگرایی نوشته است:
انتخابات هیچ وقت بازی صفر یا صد جناح های سیاسی کشور نبوده است. معادله کلان انتخابات همیشه برنده ـ برنده است. گفتمان اصولگرایی به حسب حاق حقیق موضع نوعی همگرایی سیاسی در سطوح آوانگارد جامعه است. این همگرایی به معنای نفی تنوع علایق و سلایق فکری نیست، بلکه متضمن ابتناء و اتکا بر ایستارهای پذیرفته شده در یک جامعه دینی است. اصولاً مفهوم منظومه ای گفتمان، معطوف به یک نقطه ثقل است.
این نقطه ثقل می تواند یک دال برتر باشد که تقید به آن، قدر متیقن کردارها و رفتارهای سیاسی سطوح خاص و عام جامعه است.
این یک پرسش حل شده جامعه شناسی سیاسی است که همگرایی فوقانی در اصول مسلم مانع واگرایی در سطوح عام جامعه می شود. انسجام اجتماعی حاصله گام اساسی است در راستای نهادینه سازی و جاد لهم بالتی هی احسن . چنین رفتار عمومی در یک رابطه مستقیم منجر به افزایش سرمایه های اجتماعی می گردد. اعتماد عمومی، اعتبار سیاسی، مفاهمه دولتمردان و مردم و… همگی منابع نرمی هستند که در حمایت از سیاست های کلان جامعه شکل می گیرند.
غرض از بیان مفروض ابتدایی، این بود که قرار نیست در انتخابات آتی هیچ جناح و جریان سیاسی شکست بخورد و یا پیروز میدان فاعلیت ما یشاء و حاکمیت ما یرید داشته باشد. انتخابات اگرچه در ظاهر یک رقابت سیاسی برای جلب افکار عمومی می باشد؛ اما در واقع توافقی اجتماعی بر سرگزینه های مطلوب، در مسیر تسهیل حرکت منظومه ای گفتمان است. مبنای این توافق اجتماعی چیزی نیست جز قانون اساسی و ارزش های پذیرفته شده جامعه. هر گروه و جریان سیاسی که پیروز دو انتخابات پیش رو باشد بر اساس قانون محترم است و همه جناح های سیاسی کشور ملزم به معونه منتخب مردم هستند. این کمک می تواند از نوع تأیید رفتارهای مناسب باشد و یا انتقادسازنده از اقدامات ضعیف. به هر حال اصل استمرار و استقوام گفتمان اصولگرایی است.
همگرایی جناح های سیاسی کشور در داخل گفتمان اصولگرایی که مورد تاکید مقام معظم رهبری است منجر به پذیرش مفروض ابتدایی این نوشتار می شود که انتخابات در کشور ما هیچ وقت بازی صفر یا صد نبوده است. آنهایی که به تصور برد و باخت وارد انتخابات کشور شدند و در لفافه نظریاتی همچون فشار از پایین و چانه زنی از بالا به دنبال هیچ یا همه چیز بودند به سرعت از این منظومه گفتمانی طرد شدند و امروز به ندرت نام آنها به گوش می رسد. همگرایی لزوما به معنای ارائه یک لیست مشترک توسط دو جناح متفاوت نیست بلکه به معنای احترام به لیست منتخب مردم است. امروز به تعبیر مقام معظم رهبری اصولگرایی مصلحانه و اصلاحات اصولگرایانه در هم تنیده شده اند و قابلیت انفکاک ندارند. یعنی کسی نمی تواند ادعای اصلاحات داشته باشد؛ اما اصولگرا نباشد و یا اصولگرا باشد و دعوای اصلاح نحوه اداره کشور را نداشته باشد. به هر حال کشور در آستانه دو انتخابات حساس قرار گرفته است که هریک در سطح خود قابل تحلیل است. اما آنچه مهم است همگرایی سطوح آوانگارد جامعه درون گفتمان اصولگرایی است که در ادامه منجر به رفع بسیاری از واگرایی های عمومی می گردد.
کشور نیاز به اتحاد و انسجام اجتماعی دارد و این محقق نمی گردد مگر به واسطه افزایش سرمایه های اجتماعی. اگر مردم احساس کنند که توافق اجتماعی در سطوح خاص جامعه بر خدمت و پیشرفت کشور قرار گرفته است، بدون تردید اعتمادی دو چندان نسبت به ساحت قدرت پیدا می کنند.

● انتخابات و آرایش سیاسی
روزنامه کارگزاران با عنوان انتخاب عقلانی نوشته است:
۱ـ انتخابات در ایران چیزی فراتر از یک مقطع جمع آوری آرا و وزن کشی گروههای سیاسی است. این کارکرد که در کشورهای توسعه یافته و دارای دولتهای دموکراتیک از مقوله انتخابات جدا نمی شود، در ایران که به اذعان صاحبنظران یک وضعیت درحال گذار را تجربه می کند، تنها بخشی از کارکردهای امر انتخابات است. ایران پس از انقلاب اسلامی در دو دهه گذشته همواره مقطع انتخابات را با تحولات جدی سیاسی تجربه کرده است، به نحوی که به سختی می توان از چیزی به نام آرایش سیاسی بدون توجه به مقطع زمانی خاص آن و خصوصاً به نسبت انتخابات قبل و بعد از آن مقطع سخن گفت. هر انتخاباتی معمولاً بر آرایش نیروهای سیاسی تأثیر گذاشته و هر تحول و تغییر در آرایش سیاسی کشور ربطی ناگسستنی با نتایج یک انتخابات داشته است. با این حساب، هر انتقادی که به نحوه برگزاری انتخابات از سوی گروههای سیاسی مطرح باشد، بر نتایج انتخابات و فضای سیاسی کشور موثر خواهد بود.
۲ـ به همان دلیل که انتخابات بر آرایش سیاسی موثر است، مطالعه آرایش سیاسی کشور در مقطع قبل و بعد از هر انتخابات باتوجه به تأثیرهای فضای پیش از انتخابات بر آرایش سیاسی پیشین و نتایج و فضای بعد از انتخابات بر آرایش پس از انتخابات اهمیت می یابد. در ارزیابی نقشه جایگیری نیروهای سیاسی، علاوه بر انتخابات باید به مولفه هایی نظیر جریان پیروز در انتخابات گذشته و مواضع گذشته وعملکرد بعدی آن، ریزشها و رویشهای جریانهای برنده و بازنده انتخابات گذشته، شرایط بین المللی، اقتصادی و اجتماعی کشور و همچنین مسأله های کلانی که درجا معه و دولتمردان وگروههای منتقد با آنها روبه رو هستند نیز توجه کرد.
٣ـ در میانه آبان ماه ٨۵ تحلیل آرایش نیروهای سیاسی بیشترین تأثیر را از انتخابات در پیش رو می گیرد. برگزاری انتخابات خبرگان رهبری، شوراهای شهر و روستا و میان دوره ای مجلس در ۲۴ آذرماه تمام توجه فعالان و هدفگیری فعالیتهای سیاسی را متوجه خود ساخته است. بر اثر نتایج به دست آمده از انتخابات گذشته مجلس و دوران دولت گذشته دو جبهه تمام عیار از نیروهای سیاسی شکل گرفته بود که یکی با تأکید بر تحول، خود را اصلاح طلب نامید و دیگری بر دفاع از کلیت وضع موجود تأکید کرده و نام اصولگرا را برای جناح خود برگزید. اما تحرکات منتهی به انتخابات ریاست جمهوری گذشته و نتایج آن شکافهایی را در درون این دو جناح ایجاد کرد که کم وبیش تا زمان حاضر تداوم یافته است.
این از جناح اصلاح طلب؛ اما در سمت اصولگرایان کار دشوارتر است. چرا که نه تنها پس لرزه های چندگانگی انتخابات ریاست جمهوری هنوز قابل مشاهده است، بلکه مولفه جدید نیز تکانی جدی به آرایش درونی این جناح سیاسی داده است. این مولفه را باید عملکرد دولت نهم و پیامدهای کوتاه مدت آنها بنامیم اما اگر بخواهیم و چه کاربردی آن را در درک تبعات سیاسی این عملکرد جستجو کنیم، باید به سویه عقلانیت در رفتارها و تصمیم گیریهای دولت در یک سال گذشته توجه کنیم. بدین ترتیب شکاف جدید را در آرایش سیاسی کشور کشف می کنیم که تأثیر آن بر شرایط و رفتارهای سیاسی و نتیجه انتخابات کم از نتایج انتخابات گذشته و تحرکات جدید گروههای سیاسی نیست. این شکاف دوسویه را باید با معیار و مبنای عقلانیت فهمید و دیدگاههای دوطرف را با محک رفتار عقلانی سنجید. جناح اصولگرا برخلاف اصلاح طلبان که مانع ائتلاف ایشان را می توان اختلاف نظر بر سر شیوه کار جبهه ای یا حزبی دانست و برخلاف گذشته خود که نزاع سیاسی خود را به حضور نیروهای قدیمی یا به میدان آمدن نیروهای جدید تعبیر می کردند، اکنون به دو گروه کاملاً متمایز در دو سوی یک خط تقسیم شده اند؛ خطی که از رفتار دولت به هر ترتیب دفاع می کند و خط دیگری که با حفظ معیارهای اصولگرایانه (با هر برداشتی) حاضر نمی شود از رفتارهای غیرعقلانی دفاع کرده و بدون مبنا از هر تصمیمی که دولتمردان می گیرند، دفاع کند.
۴ـ انتخابات آینده را نمی توان بدون توجه به آرایش دوقطبی اصولگرا ـ اصلاح طلب بررسی کرد و نتیجه آن هم بی تأثیر از این شکاف نیست اما همزمان یک مولفه دیگر هم بر این انتخابات، رفتار انتخاب کنندگان و نتیجه انتخابات تأثیر خواهد گذاشت؛ انتخابات عقلانی که واکنشی عیان به رفتارهای دولت فعلی است.

● نزدیکی مواضع با وجود اختلاف
روزنامه آفتاب با عنوان یک سال دیگر انتخابات است! نوشته است:
هرچه اصرار عده ای از چهره های سرشناس در مورد نزدیکی مواضع اصولگرایان بیشترمی شود، نشانه هایی که وجود اختلافات در این جبهه را ثابت می کند نیز افزایش می یابد. در این شرایط، تقریباً همه فراکسیونهای این جناح تلاش می کنند توصیه یکی از روزنامه های اصلی این جناح را جدی بگیرند و با عدم افشای اختلافات، از سوء استفاده راهزنان (بخوانید منتقدان) جلوگیری کنند و تنها یک فراکسیون، یعنی گروهی از اصولگرایان که در دولت حضور دارند، مایل نیستند که این هماهنگی مصنوعی را تقویب کنند. در دو شماره گذشته روزنامه، نمونه هایی از پافشاری دولت بر دیدگاههای خود ـ علیرغم انتقاد و اعتراض عده زیادی از اصولگرایان و اصلاح طلبان ـ مورد اشاره قرارگرفت. آنچه در دو روز اخیر پیرامون تغییر وزیر تعاون مطرح شده، نمونه دیگری است که هم به لحاظ تطابق با نگرانی های مندرج در دو سرمقاله گذشته روزنامه، اهمیت دارد و هم می تواند بسیاری از نمایندگان مجلس را به بازنگری در روش مورد عمل خود، تشویق نماید.
پس از آنکه نامه رئیس جمهور به مجلس برای معرفی وزیر جدید تعاون قرائت گردید، برخی سایتهای نزدیک به اصولگرایان به صراحت اعلام کردند که وزیر فعلی تعاون، نه استعفا داده و نه برکنار شده است. بعضی از منابع خبری نیز مدعی شدند که وزیر تعاون هرگونه ضعف در عملکرد خود را منتفی دانسته است. پس از آن، تعدادی از نمایندگان مجلس با ابراز تعجب از تصمیم ناگهانی برای تغییر وزیر، ناظمی اردکانی را از وزرای موفق دولت دانستند که کمترین سوال و انتقاد از عملکرد او در مجلس مطرح بوده است.
از جمله، روز گذشته دو تن از نمایندگان روحانی از فراکسیون اصولگرایان، عدم مشورت با مجلس درموضع تغییر وزیر تعاون را مورد انتقاد قرار دادند. آنها همچنین با اشاره به سوالات ایجاد شده برای نمایندگان درمورد تغییرات اخیر در کابینه، خواستار روشن شدن این موضوع شدند که چرا تغییر، شامل وزیری شده است که بهترین تعامل را با مجلس داشته است؟
اکنون مشخص شده است که رئیس جمهور، برای خود این حق را قائل است که با استفاده صددرصدی از اختیارات، وزیرانی را به مجلس معرفی و پس از آن نیز با استفاده از همین اختیارات و بدون توجه به میزان رضایت مجلس از عملکرد وزیران، آنها را جابجا نماید. بر اساس روال مورد عمل رئیس جمهور، نه مشورت اولیه با مجلس برای تعیین وزیران ضروری است و نه در عزل محترمانه آنها، کسب نظر نمایندگان مجلس اهمیت دارد. اگر این چنین است، نمایندگان مجلس با کدام توجیه عقلی و شرعی، در برابر برخی اقدامات که منجر به تذکرات انفرادی و یا گروهی به دولت شده ومی شود به اقدامات اولیه و غیرجدی همچون تذکرکتبی، بسنده می کنند؟ آیا اصرار بر تعامل یک طرفه آن هم به قیمت نادیده گرفتن برخی ضعفها در دولت، با شأن نمایندگی مطابقت دارد؟
در یک سال گذشته، تعدادی از نمایندگان مجلس، هرگونه مخالفت جدی با اعضای دولت و یا انجام استیضاح را از این جهت غیرقابل قبول دانسته اند که دولت، تازه کار است. اما در شرایطی که رئیس دولت، مبادرت به جابجایی وزیران می کند ـ آن هم وزیرانی که به تعبیر نمایندگان اصولگرای مجلس بهترین تعامل را با مجلس داشته اند ـ آیا چشم پوشی مجلس از حق استیضاح خود، قابل قبول است؟
البته شاید عده ای از اصولگرایان برای این کار، توجیه سیاسی و جناحی داشته باشند.
این موضوع قبلاً نیز دارای سابقه درمیان این جناح بوده است. در روزهای اول تشکیل مجلس هفتم، یک روزنامه نگار مشهور از جناح محافظه کار، خواستار جدیت بیشتر در انتقاد از عملکرد قوه قضائیه و برخی نهادهای دیگر شد. او به دلایل قابل فهمی اشاره کرد که قبل از آن ـ یعنی در زمان استقرار مجلس اصلاحات ـ وجود داشت و موجب عدم انتقاد اصولگرایان از قوه قضائیه و برخی دستگاههایی می شد که در اختیار اصلاح طلبان نبود! چند ماه پس ازآن نیز یک نماینده اصولگرای مجلس در نطق پیش از دستور خود، توصیه هایی را افشا کرد که بر اساس آن، به خاطر در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری، بایستی از طرح برخی ضعفها و اشکالات مرتبط با مجلس ـ که اکثریت قاطع آن در اختیار اصولگرایان بود ـ خودداری می شد!
متأسفانه به نظر می رسد این قبیل توصیه ها، هنوز ذهن برخی نمایندگان را به خود مشغول داشته و لذا آنها را در اجرای برخی وظایف خود مردد می کند.
نگارنده مایل است نکته ای را که رئیس جمهور در هفته گذشته به صورت طنز خطاب به نمایندگان مجلس مطرح نمود، به عنوان یک واقعیت جدی به آنان یادآوری نماید که یکسال دیگر، زمان برگزاری انتخابات مجلس می باشد . قاعدتاً حتی برای کسانی که ممکن است ملاحظات حزبی و سیاسی را نیز در اقدامات و اظهارات خود مورد توجه قرار دهند، این هشدار باید مدنظر باشد.

● دنباله در کلیسا…
عطاءالله مهاجرانی در ادامه سلسله مقالاتش با عنوان: در کلیسا با دلبری ترسا… نوشته است:
بدون تردید، مفاهیم بسیاری را می توان در متون فلسفی یونانی یافت که به همان مفاهیم در ادیان نیز توجه شده است. فلسفه در صدد بوده است که به پرسش های اساسی انسان در قلمرو هستی پاسخ بگوید، مثل همان پرسش هایی که به عنوان پرسش های معروف کانت مطرح شده است. انسان از کجاست؟ کجایی ست؟ به کجا می رود؟ در کدام قرارگاه جان او آرام می گیرد؟ فضیلت و عدالت و عشق و عقلانیت مفاهیمی بوده است که ذهن انسان را مدام مشغول داشته است. نه تنها در تمامی جستجوهای سقراط به روایت افلاطون چنین دغدغه هایی موج می زند، بلکه تا به امروز هم همان مسائل زنده و جاری است. کتاب چرا مسیحی نیستم؟ برتراند راسل را به بهانه سخنرانی پاپ خواندم. نکته بسیار مهمی در این کتاب دیده می شود. راسل از موضع پرسشگری، صمیمانه و با هوشمندی که مثل کارد می برد، مسیحیت رسمی را می کاود تا به پاسخ پرسش هایی دست یابد که ذهن او را می گدازد.
از این رو به گمانم تلاش پاپ بر این که بین مفاهیم دینی و ایمانی نسبتی برقرار است، فراتر از ترجمه کتاب مقدس به یونانی است. نمی دانم چرا پاپ در متن سخنرانی خود که با تامل تهیه شده، برای اثبات نسبت بین کتاب مقدس و عقلانیت یونانی تنها به آیات ابتدای انجیل یوحنا و آیه نخست سفر پیدایش استناد می کند؟ در بحث نسبت بین عقلانیت و ایمان، درخشان ترین آیات را می توان در امثال سلیمان یافت. هرچند آیات ابتدای یوحنا، مهمترین مستند چنین بحثی است. در امثال سلیمان حکمت مثل یک موجود زنده سخن می گوید. مفهومی همانند آن چه در کتاب العقل کافی آمده است که: اول ما خلق الله العقل، به ترجمه فردوسی: نخست آفرینش خرد را شناس و نیز سخن فیلسوفانی مثل خرینوس و زنون که ابن سینا در الهیات شفا به آن ها استناد کرده است که گفته اند: الباری تعالی ابدع النفس و العقل دفعه واحده ثم ابدع جمیع ما تحتهما بتوسطهما… خدای آفریننده بزرگ، یکباره جان و خرد را آفرید، سپس تمامی آنچه که فروتر از آن ها بود را به واسطه آن ها آفرید. (الهیات شفا، استاد مطهری، جلد اول، تهران ۱٣۷۰ ص: ٣۵۶)
در باب ٨ امثال سلیمان، حکمت می گوید: خداوند مرا مبدای طریق خود داشت. قبل از اعمال خویش از ازل من از ازل بر قرار بودم، از ابتدا پیش از بودن جهان هنگامی که لجْه ها نبود من مولود شدم، وقتی که چشمه های پر از آب وجود نداشت قبل از آن که کوه ها برپا شود… وقتی که او آسمان را مستحکم ساخت من آنجا بودم، … وقتی که افلاک را بالا استوار کرد، و چشمه های لجْه را استوار گردانید چون به دریا حد قرار داد، تا آب ها از فرمان او تجاوز نکنند و زمانی که بنیاد زمین را نهاد آن گاه نزد او معمار بودم، و روز به روز شادی می نمودم… (امثال سلیمان، باب ٨، آیات ۲۲ تا ٣۱)
شگفت انگیز است! چنین مفاهیم مشترکی میان اسلام و مسیحیت وجود دارد که می تواند به عنوان کلمه مشترک در میان مسلمانان و مسیحیان تلقی شود تا دوستی و ارتباط بیشتر آنان از رنج ها و بدفهمی ها بکاهد، آن وقت پاپ با استناد به سخن ابن حزم که متفکری ظاهرگراست، بر بدفهمی افزوده است. مناسب است اشاره ای بکنم به شیوه داوری و تفسیر صدرالمتالهین ملاصدرا در باره فیلسوفان یونانی، ملاصدرا در جلد پنجم اسفار ـ در عطف کتاب جلد ششم چاپ شده! که نشانه ایست از بی دقتی و سرسری انگاشتن ما، البته ناشران لبنانی ـ در فصل سوم، درباره پدیدآمدن جهان، ملاصدرا به سخنان پیامبران و حکیمان استناد می کند. پیامبران و حکیمان را در کنار هم قرار می دهد. پنج تن از حکیمان یونانی را به عنوان استوانه های حکمت نام می برد، انباذقلس، فیثاغورث و سقراط و افلاطون و ارسطو، وصف و دعای ملاصدرا شنیدنی است؛ به ویژه برای دوستداران مکتب تفکیک،
قدس الله نفوسهم و اشرکنا فی صالح دعائهم و برکتهم فلقد اشرقت انوار الحکمه فی العالم بسبهم و انتشرت علوم الربوبیه فی القلوب لسعیهم (اسفار، ج۵ ص: ۲۰۶ و ۲۰۷)
به عبارت دیگر می خواهم بگویم می توان نقاط مشترکی بین ادیان ابراهیمی و حکمت یونانی پیدا کرد. این نقاط مشترک از این رو نیست که کتاب مقدس چون به یونانی ترجمه شده، در مسیحیت این آمیختگی وجود دارد و در اسلام وجود ندارد. سخن پاپ چنان چه پذیرفتنی باشد صرفاً در ترجمه همان بخش هایی از کتاب مقدس، به ویژه انجیل مصداق دارد که مفاهیم مشترکی مطرح شده است. مثل آیات ابتدای انجیل یوحنا، تفسیری که یوحنا از کلمه به دست می دهد، این ظرفیت را داراست که حقیقت مطلق، خرد محض، حقیقت عشق، مسیح و خداوند را شامل شود.
سخن ما مسلمانان این است که اگر پذیرفتیم که کلمه حقیقت مطلق و خرد ناب است، این گوهر نمی تواند لباس ماده بپوشد، سیر مادی داشته باشد، شکنجه شود، و او را به صلیب بکشند.
صرفاً یک بحث عقلانی ست و نه سخنی رمزگونه و اسطوره ای.
مسیح نمی تواند اقنومی مستقل از خداوند ـ پدر ـ باشد.
خداوند که به تعبیر پاپ در مسیحیت، اراده اش در برابر مقولات و عقل تابع است، چگونه اقنوم مستقل از خویش آفریده است؛ که هم مستقل است و هم نیست؟ نکته جالب توجه این است که متکلمان مسلمان بحث های ژرف و پردامنه ای دارند که چگونه صفات خداوند از ذات او جدا نیست. این بحث از این رو صورت گرفته است که نظریه توحید کوچکترین خدشه ای نپذیرد. مثل شبهاتی که موسی بن میمون متفکر کلامی یهودی درباره نسبت بین صفات و ذات خداوند مطرح کرد.
نخست ضرورت دارد بپذیریم یا اثبات کنیم که در ذات خداوند، چندگونگی وجود ندارد، سپس در باره نحوه تحقق اراده خداوند بحث کنیم که آیا اراده او به امر غیر معقول تعلق می گیرد؟ آیا خداوند نسبت به عقل تابع است؟ یا رفتاری غیر عقلایی دارد.
در مورد اراده خداوند و نسبت آن با عقل و عدالت در اسلام و مسیحیت و نیز یهودیت بحث های پر دامنه ای صورت گرفته است. بحث شرور در جهان همواره زمینه ای برای طرح چنین مبحثی بوده است. چنان که دو سال پیش وقتی حادثه سونامی اتفاق افتاد و صدها هزار نفر در سواحل هند و اندونزی و سریلانکا و… غرق شدند، اسقف ویلیامز مقاله ای در روزنامه گاردین منتشر کرد که: درباره چنین خدایی می توان تردید کرد؟ که البته برخی که سخن او را شتابزده خوانده بودند، یا نخوانده بودند او را تکفیر کردند. غافل از این که مقاله ویلیامز خواننده را یک گام به خداوند نزدیک تر می کرد. انسان در ذهن خود مفاهیم و داوری هایی دارد که آن ها را عاقلانه یا معیار ارزیابی آن چه عاقلانه است و نیست می انگارد. مثل سخن ابن حزم و داوری پاپ درباره خدای مسلمانان. پرسش این است: معیار داوری شما با کدام عیار سنجیده می شود؟ ترازوی ترازوی شما کیست و چیست و کجاست؟

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی