زن ریشه ی زندگی ست
اسماعیل خویی
•
شیخان، همه، از کِهان شان تا به مِهان،
جُز برده نخواهند زنان را به جهان.
ای زن! اگر آزادی ی خود می خواهی،
باش آن به عیان که نیز باشی به نهان.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۷ اسفند ۱٣۹٣ -
٨ مارس ۲۰۱۵
برای هشتم مارس
روزِ زن
۱
شیخان، همه، از کِهان شان تا به مِهان،
جُز برده نخواهند زنان را به جهان.
ای زن! اگر آزادی ی خود می خواهی،
باش آن به عیان که نیز باشی به نهان.
۲
تا کیفرِ نفیِ روسری توسری است،
شاید که رهِ نجات بی موسری است؟!
زین شوخی ی من درگذر و باور کن
که ت علّتِ توسری خوری روسری است.
٣
مردم چو به دامِ شرع شان افتادند؛
در حقِّ زنان ، دادِ ستم را دادند.
چندین که بَدَند با زنان، پنداری،
کاین دینکاران ز پُشتِ مردان زادند!
۴
با گوهرِ خود گر آشناتر گردید،
در ردِّ فقیه، همصداتر گردید.
زن ریشه ی زندگی ست، مرد از بُنِ مرگ:
ای زندگی آوران! به خود برگردید.
۵
هم دختر و هم مادرِ مایی، ای زن!
هم دلبر و هم یاورِ مایی ، ای زن!
خواهیم ز خود فروترت ما مردان:
راضی به رضای ما چرایی، ای زن؟!
۶
گر تکیه کنی به زندگی زایی ی خویش،
گیری حقِ خود بدین توانایی ی خویش.
پوشیدنِ رُخ نشانِ شرم از زشتی ست:
ترک اش کن و می بال به زیبایی ی خویش.
۷
شیخان که، به شب ها، همه، خواهانِ تواند،
چون شد که ،به روز، دشمنِ جانِ تو اند؟
جادوگرِ شرع شان زدوده ست از دل،
وزیاد، که پرورده ی دامانِ تو اند.
٨
گر می شد، از این بیش ستم می کردید؛
آفاق سیاه پوشِ غم می کردید.
می فرمودید روسری بندد ماه!
چادُر به سرِ بهار هم می کردید!
۹
ای شیخ! که هم نازن وهم نامردی!
مردان و زنان تو خاک بر سر کردی.
می باش و ببین تا که چه ها با تو کنند:
پادافرهِ هر چه شان به سر آوردی.
۱۰
فهرستِ هر آنچه نامِ عام اش"ستم "است،
و مایه ی هر شکنج و هر رنج و غم است،
در سنجش با گزارشِ آن همه زخم
کز تیغِ تو خورده ایم، کوتاه و کم است.
۱۱
بادا که، به گورِ خویش ، خونین کفنان
شادان شنوند بانگِ فریاد زنان:
روزی که، به خیزش، همه سو تازان اند:
دانشجویان ، همدل و همدوشِ زنان.
۱۲
نازم پسر و دخترِ دانشجو را؛
وآنگاه زنانِ کرده افشان مو را؛
وآنگه همه مردمان، که تازند به شیخ،
گیرند و به کیفر برسانند اورا.
سیزدهم اسفندماه ۱٣۹٣،
بیدرکجای لندن
|