حداقل‏ های کارگری در سکون، رکود و سکوت فعلی


فریبرز رئیس دانا


• مبنای غیرقابل تردید برای حداقل دستمزد در سال ۱۳۹۴ باید بین ۱ میلیون و ۱.۳ میلیون تومان باشد. این باید دستور عمل ناگزیر مذاکره سه جانبه قرار بگیرد. با این وصف مشکلات به جای خود باقی ماند. این خواست ها با اقدام های مستقل کارگری به دست می آیند. فعلن نگذارید حداقل دستمزد از ۶۰۹ هزار تومان فعلی به چیزی کمتر از ۱ میلیون تومان برسد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ اسفند ۱٣۹٣ -  ۹ مارس ۲۰۱۵


در یک بررسی درباره ی شرایط زندگی کارگران ایران که با عنوان «الاکلنگ بر دوش کارگران» در همین سال 1393 در چند سایت منتشر شد، نتایجی را در مورد دستمزدها واقعی و وضع طبقه ‏ی کارگر به دست آوردم. واقعیت ‏های بعدی برآوردهای مرا به طور کلی و با دقتی قابل قبول تأیید کردند. در سال 1393 حداقل دستمزد و دریافتی واقعی برای شاغلان کارگری عبارت از چیزی بود که در جدول شماره 1 آورده ‏ام. در این جدول کل دریافتی‏ ها (شامل حداقل دستمزد، یارانه‏ ها، ضریب سابقه‏ ی کار، خواربار، کمک عائله‏ مندی، درصد افزایش برای سایر دریافتی‏ها و غذا و سرویس و ایاب و ذهاب و بالاخره عیدی و پاداش) در این سال آمده است. اما هم چنین ارقام برحسب نرخ‏ های تورم سال 1392 و 1393 تعدیل شده ‏اند تا کل دریافتی واقعی بر پایه‏ ی قیمت‏ های سال 1391 به دست آید. این تعدیل هم با نرخ ‏های تورم مورد نظر من (44 و 40 درصد برای سال های 1392 و 1393) و هم با نرخ‏های تورم مورد نظر دولت (44 درصد و 20 درصد برای همین سال ها) محاسبه شده است

جدول 1- متوسط ، حداکثر و حداقل دریافتی کارگران در ایران: 13931 و 1393 (ارقام به هزار تومان)



در جدول شماره 1 ملاحظه می ‏کنیم که براساس برآوردهای من کل انواع دریافتی توسط کارگران به قیمت ‏های واقعی در سال 1393 معادل 590 هزار تومان بوده است که نسبت به سال 1391 در حدود 21 درصد کاهش یافته است. اگر ارقام را با نرخ‏های تورم رسمی دولتی محاسبه کنیم رقم متوسط به 690 تومان می‏ رسد که باز هم در حدود 7.5 درصد کمتر از سال 1391 است (رقم ‏های حداقل و حداکثر نیز از رقم ‏های سال 1391 کم‏ تراند)، به هر حال با توجه به امکان نادرست بودن ارقام رسمی می توانیم بگوئیم وضع متوسط شاغلان کارگری در سال 1393 بین 7.5 تا 29 درصد و به طور متوسط 15 درصد پایین تر از سال 1391 است.
نرخ بیکاری بنا به آمارهای رسمی در حدود 12 درصد گزارش می شود. رقم مورد ارزیابی من آمد با استدلال کافی در مقاله ها «سال 93: بدآیند کارگران» و «میراث داران بحران در سال 1392» آورده ام از رقمی در حدود 18.5 درصد حکایت دارد که هیچ نشانه ای هم از کم شدن آن در دست نیست. بیایید با رقم متوسط کار کنیم. در این صورت برای محاسبه باید در نظر بگریم 15 درصد از کارگران بیکارند. اگر چنین باشد طبقه ی کارگری که به بازار می آید یا شغل متزلزلی دارد به طور متوسط با احتمال 85 درصد یافتن کار رو به رو است. در حدود 60 درصد از کارگران شاغل وضعی متزلزل یا به شدت متزلزل دارند و به سختی به آن دریافتی کل متوسط (که در جدول بالا نشان داده ایم) دست می یابند (به مقاله ی «سال 93، بدآیند کارگران» مراجعه کنید.) بدینسان میزان دریافتی متوسط در حدود 52 درصد از کارگران با توجه به احتمال بیکاری و یا واقعیت بیکاری های فعلی و ساختاری و اصطکاکی، که همان دریافتی متوسط یا کمتر از آن را دارند باید دریافتی شان به طور متوسط در عدد 0.85 (یا احتمال دست یابی به کار) ضرب شود و بدین سان 15 درصد کم‏تر از رقم محاسباتی است .
البته هر چه وضع شغلی کارگران بهتر باشد این رقم احتمال دست یابی به کار کمتر می شود و به سمت عدد 1 می رود و بر عکس هر چه وضع شغلی کارگران متزلزل تر باشد رقم کوچکتر و مثلن به سمت 0.75 می رود. به ارقام زیر نیز نگاه کنیم. رقم تقریبی 13.25 میلیون نفر کارگر به صورت زیر تقسیم بندی می شوند (ارقام تقریبی است).
بیکاران و بیکاران دائمن موقت -/26 درصد
با دریافتی به شدت کمتر از حداقل رقم کل دریافتی -/15 درصد
با دریافتی حداقلی 22.5 درصد
با دریافتی متوسط -/17 درصد
با دریافتی بالاتر از متوسط -/12 درصد
با دریافتی خیلی بالاتر از متوسط 7.5 درصد

بنابراین در حدود 60 درصد از طبقه ی کارگر دریافتی کل شان یا صفر است یا کمتر از 1.215 میلیون تومان در ماه (که معمولن بسیار کمتر از آن و در حدود 60 درصد این رقم است). در نگرش طبقاتی این دریافتی ها باید در واقع در عددهای 0.75 یا 0.9 ضرب شود. اما گرانی هایی که فقط در دو سال اخیر 65 تا 85 درصد تورم را به کارگران تحمیل کرده اند موجب شده است که حتی رقم متوسط حداکثری نیز برای 85 درصد کارگران ناکافی باشد.
از طرف دیگر برآورد هزینه ی متوسط خانوار شهری در بهترین برآوردها برای سال 1393 نزدیک به 20 میلیون تومان در سال (برای خانوار 3/4 نفری) بوده است. این به معنای دریافتی 1.67 میلیون تومان در ماه است. اما در حدود 75 درصد از خانوارهای شهری رقمی کمتر از این مقدار را دریافت می‏دارند (در حدود 65 درصد از خانوارها زیر خط فقر نسبی اند) در نگرش طبقاتی باید اضافه کنم که حتی با توجه به مقدار متوسط شاغلان در خانوار (در حدود 1/1 نفر در خانوار، یعنی 20 درصد بیش از دریافتی های محاسباتی پیشین) این رقم خط فقر نسبی به بالای 70 درصد جمعیت کارگری می رسد.
در حدود 37.5 درصد از خانوارهای شهری زیر خط فقر مطلق قرار دارند (البته تعریف خط فقر مطلق بستگی به معیارها هم دارد). با توجه به بیکاری ها و دریافتی هایی که پیش تر اشاره کردم رقم خط فقر مطلق برای کارگران شهری به بالای 40 درصد از خانوارها (با متوسط 3/4 نفری) می رسد.
برای سال 1393 برآورد من این بود که حتی با قبول فلاکت و وضع بد سال 1391 برای آن که در سال های 1392 و 1393 وضع به همان سال 1391 بماند کل دریافتی متوسط باید به 1.43 میلیون تومان در ماه برسد که به 1.21 میلیون تومان رسید. (مقاله «حداقل دستمزد: حد مجاز برای بقا» اسفند ماه 1392). اما چنان که دیدیم رقم واقعی سال 1393 نسبت به سال 1391، 590 هزار تا 690 هزار تومان بود که آن هم باید در عدد 0.8 (ضریب احتمال اشتغال) ضرب شود. بنا به برآوردهای پیشین من خط فقر مطلق و خط فقر نسبی در سال میانه ی 1392 به ترتیب 1.4 میلیون تومان و 1.68 میلیون تومان در ماه بود («میراث داران بحران در سال 1392»). این رقم با توجه به نرخ های تورم (44 درصد در سال 1392 ، 30 تا 40 درصد در سال 1393 و برآورد 12.5 درصدی تا میانه سال 1394) باید در میانه ی سال 1394 به بیش از 70 درصد ارقام یاد شده برسد:
خط فقر مطلق در میانه ی سال 1394 : 2.3 میلیون تومان برای خانوار 3/5 نفری
خط فقر نسبی در ماینه ی سال 1394 : 2.86 میلیون برای خانوار 3/5 نفری
اگر شمار اعضای شاغل خانوار 1/1 باشد این ارقام برای یک کارگر به ترتیب به 2 و 2.6 میلیون تومان می رسد. به این ترتیب مبنای غیرقابل تردید برای حداقل دستمزد در سال 1394 باید بین 1 میلیون و 1.3 میلیون تومان باشد. این باید دستور عمل ناگزیر مذاکره سه جانبه قرار بگیرد. با این وصف مشکل بیکاری و ضریب احتمال اشتغال، مشکل گرانی های پیش بینی نشده، مشکل مسکن و مشکل تشکل و اعتصاب به جای خود باقی ماند. این خواست ها با اقدام های مستقل کارگری به دست می آیند. فعلن نگذارید حداقل دستمزد از 609 هزار تومان فعلی به چیزی کمتر از 1 میلیون تومان برسد.