دست نیاز کنگره جمهوریخواه به سوی دشمن
اردشیر زارعی قنواتی
•
تجربه تاریخی به وضوح نشان داده است که نئوکان های آمریکایی بیشترین زاویه و دشمنی را با منافع ملی ایران داشته و همواره خواهان شدت عمل دولت های حاکم در واشینگتن علیه تهران بوده اند. چنانچه واقعیت دشمنی بدون چون چرای نئوکان ها با منافع ایران پذیرفته شود بنابراین هر اقدام آنان در مورد منافع دشمن خود نه تنها نمی تواند جایگاهی در انصاف و اعتماد متقابل داشته باشد که بی تردید در پشت ماجرا داستانی دیگر نهفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ اسفند ۱٣۹٣ -
۱۶ مارس ۲۰۱۵
کنگره آمریکا به تازگی با زیر پا قرار دادن پرستیژ سیاسی خود و نقض حفظ اعتبار حقوقی خویش در چارچوب ساختار سیاسی آمریکا، به کانون یک بالماسکه حزبی – تبلیغاتی تبدیل شده است. تشدید تضاد بین سیستم اجرایی در قالب دولت "باراک اوباما" با نهاد قانونگذاری جمهوریخواه در خصوص سیاست های داخلی و خارجی موجب شده است تا نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه که هم اکنون اکثریت کنگره را دست دارند به روندهای غیرمتعارف و نافی پروتکل های مالوف و حاکم بر ساختار سیاسی کشور مبادرت کنند. هم اکنون در کانون این منازعه چندوجهی چگونگی حل و فصل پرونده هسته یی ایران و امکان رسیدن به توافق نهایی بین گروه ۱+۵ با تهران قرار دارد که قبلا نیز تندروهای جمهوریخواه را ترغیب به دعوت از "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر رژیم اسرائیل جهت سخنرانی علیه توافق احتمالی در کنگره کرد. بعد از این نمایش تراژیک که به گردهمایی های جهان سومی و دولت های غیردمکراتیک شبیه بود و در بین هر جمله ی نتانیاهو نمایندگان کنگره آمریکا چند بار چون روبات های کنترل از راه دور بلند شده و برای بی بی دست می زدند، هم اکنون پرده دوم نمایش آغاز شده است. نامه ۴۷ سناتور جمهوریخواه در نهم مارس به رهبر ایران و گوشزد کردن این موضوع که پذیرش هر توافقنامه احتمالی در آینده بین مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی مورد تایید کنگره نمی باشد و بعدا می تواند با گردش قلم رئیس جمهوری بعدی آمریکا و یا مصوبات کنگره کم لم یکن تلقی شده و وضعیت تغییر اساسی کند، همین پرده دوم نمایش است. در این نامه که توسط "تام کاتن" جوانترین و بی تجربه ترین سناتور جمهوریخواه نوشته شده و امضای تمامی جمهوریخواهان با سابقه را نیز در ذیل خود دارد جدا از اینکه اشاراتی به قوانین داخلی آمریکا داشته که بعضا بلافاصله توسط سیاستمداران و حقوقدانان داخلی و خارجی در وجهه حقوقی به آن ایرادات زیادی وارد گردید، اما در نوع خود یک توهین آشکار به شعور سیاسی آمریکایی ها و ایرانی ها می تواند تلقی شود. این در حالی است که حتی پاسخ کنایه آمیز "محمدجواد ظریف" وزیر امور خارجه ایران مبنی بر رویه های معاهدات اجرایی در سیستم سیاسی واشینگتن و اشراف حقوق و قوانین بین الملل در معادهدات بین دولی بر قوانین داخلی یکی از کشورهای طرف قرارداد به خصوص در آنجا که هر پنج عضو دائم شورای امنیت آن را امضاء کرده باشند، احتمالا پاسخ درخوری به این حرکت غیرمعمول و توهین آمیز بوده است.
نامه سناتورهای جمهوریخواه به مقامات ارشد ایرانی در حالی نوشته شده است که اساسا کنگره جمهورخواه خود را در هیبت یک قدرت قاهره در به زانو در آوردن ایران هسته یی معرفی می کند و بیشترین زاویه و تضاد با تهران را در مقابل سیاست های دیپلماتیک دولت اوباما دارد. اینکه چرا این نمایندگان تندرو و به شدت تحت تاثیر لابی اسرائیلی – عرب در تقابل با ایران، این چنین دایه مهربان تر از مادر شده و برای دشمنان خود "پنجره" ی نصیحت و هشدار نسبت به زیان یک معامله احتمالی را گوشزد می کنند به دلیل این واقعیت است که آنان "در" نقش آفرینی بازدارنده را بر روی خود بسته می بینند. عدم انعطاف پذیری اوباما در روند رسیدن به مصالحه و توافق با ایران حول پرونده هسته یی در مقابل نئوکان های به شدت محافظه کار و جنگ طلب، در کنار ترکیدن حباب تاثیرگذاری تمامی راه هایی که کنگره تا به امروز به کار گرفته است از جمله دعوت کارشکنانه از نتانیاهو برای سخنرانی در کنگره، این بار تندروهای آمریکایی را به تحریک جبهه دشمن جهت تغییر در آرایش میدان منازعه کشانده است. این نامه شاید یکی از آخرین قطعات پازلی باشد که تندروهای جنگ طلب و دلواپسان همسو با آنان در تمامی عرصه های داخلی و خارجی را در پشت سر امثال نتانیاهو به عنوان سردمدار جبهه عدم توافق به صف کرده است و این "تیر ترکش" برای یادآوری عدم اعتماد تاریخی بین تهران – واشینگتن خواهد بود. اینکه پارلمان یک کشور در اوج مذاکرات بین دو دولت به یکباره با مخاطب قرار دادن به زعم آنان نصیحت گونه خود می خواهد دشمن را از مبادرت به یک اشتباه تاریخی بازدارد نه تنها بی سابقه است که در عرف سیاسی بسیار مضحک و بزدلانه نیز می باشد.
تجربه تاریخی به وضوح نشان داده است که نئوکان های آمریکایی بیشترین زاویه و دشمنی را با منافع ملی ایران داشته و همواره خواهان شدت عمل دولت های حاکم در واشینگتن علیه تهران بوده اند. چنانچه واقعیت دشمنی بدون چون چرای نئوکان ها با منافع ایران پذیرفته شود بنابراین هر اقدام آنان در مورد منافع دشمن خود نه تنها نمی تواند جایگاهی در انصاف و اعتماد متقابل داشته باشد که بی تردید در پشت ماجرا داستانی دیگر نهفته است. سرمایه گذاری جمهوریخواهان بر حس عدم اعتماد ایرانیان به واشینگتن برای بازدارندگی از توافق احتمالی بین دو کشور، نه تنها ناشی از پرستیژ سیاسی این جناح نیست که به عکس می تواند اثبات جنون جمهوریخواهان برای کارشکنی در روند دیپلماتیک به حساب آید. رهبران سیاسی و دستگاه دیپلماسی ایران باید هم اکنون بسیار بیشتر از گذشته به عمق و ماهیت اختلافات درون ساختار سیاسی واشینگتن آگاه شود و این هرج و مرج سیاسی را با معیار منافع ملی خود سنجیده و تصمیم درست را اتخاذ کند. به عکس تصور بعضی از سیاستمدارن و تحلیلگران، اختلافات کنونی در واشینگتن یک تقسیم کار در ساختار سیاسی این کشور حول نقش آفرینی "پلیس خوب" و "پلیس بد" نبوده و ریشه در تفکر جنگ و صلح دارد. از طرف دیگر نوشتن چنین نامه یی برای مقامات ایران از سوی تمامی سناتورهای جمهوریخواه در آستانه تصمیم گیری بزرگ حول توافق جامع نشان می دهد که اوباما و تیم مذاکره کننده آمریکایی عزم جزمی برای رسیدن به مصالحه دارند و در این مقطع زمانی دیگر از تمامی گردنه های تاریخی، فنی و سیاسی عبور کرده اند. دست نیاز جمهوریخواهان کنگره آمریکا به سوی مقامات تصمیم گیر ایرانی نه تنها دوستانه و شرافتمندانه نیست که به روشنی ریشه در یک تحریک سیاسی و ایجاد سوال حول اینکه در آینده هر توافقی با دولت اوباما تا اندازه می تواند معتبر باشد، خواهد داشت. ذات ارسال این نامه به آدرس تهران به خوبی اثبات می کند که هم اکنون با در نظر داشت منافع ملی کشور و رعایت مصالحه در چارچوب دیپلماسی عمومی فراتر از منفعت حکومتی یا معامله برای تثبیت قدرت ساخت حاکم، وقت مناسب توافق با واشینگتن بوده و فردا خیلی دیر خواهد بود.
|