تاثیرات روند صلح ترکیه بر شرق کردستان - هادی صوفی زاده

نظرات دیگران
  
    از : م. ارشک

عنوان : بازهم پاسخ به پاسخ آقای صوفی زاده
جناب صوفی زاده عزیز، لازم می دانم به چند مورد از اظهارات پیشین شما پاسخ بدهم.
۱ - بحث صحیح بودن یا نبودن کاربرد نامهای "کورد" و "تورک" به جای کرد و ترک در زبان فارسی ربطی به تغییر نامهای جغرافیایی مثل کرمانشاه، باختران یا ارمنستان غربی مورد اشاره شما ندارد، گرچه این موضوعها مقوله های نزدیک به هم می باشند، اما فعلا، من وارد این بحث زبان شناسی – تاریخی نمی شوم، فقط همین را ذکر کنم که این اصرار شما و پاره ای از دوستان کرد و ترک را عملی بی وجه و غیرمنطقی می دانم.
۲ - شما به کتاب بی نامی از خانم دلآرام مشهوری اشاره و ارقام و آماری از آن راجع به تعداد ارمنیان کوچ داده شده به ایران در زمان شاه عباس نقل قول می کنید که برمن معلوم نیست مبنای آن ارقام و آمارچه بوده. اما می توانم بگویم که ارقام ایشان بسیار دور از واقعیت است. در منابع ارمنی و منابع متعدد دیگر، رقم ارمنیانی که در ۵-۱۶۰۴ از منطقه جلفای ارس و مناطق مجاور به ایران کوچانده شدند ۳۰۰۰۰۰ (سیصد هزار) ذکر می شود. تلفاتی که بر آنان وارد شد، نه به دلیل سیاست سرکوب و فشار مذهبی، بلکه به دلیل مشکلات ناشی ازعبور سریع از رودخانه ارس به دلیل وضعیت جنگی بود که از بخت بد ارمنیان در فصل طغیان صورت می گرفت. هم چنین به علت طول مسیری که کاروان کوچندگان پیاده تا اصفهان می بایستی طی کنند، که بر اثر سرما و بیماری و عوارض دیگر حدود یک سوم جمعیت تلف شدند. اما بعد از اسکان، اتفاقا سیاست بیشتر پادشاهان صفوی نسبت به ارمنیان، باهمه تعصب مذهبی شیعی که داشتند، تا حد زیادی توام با مدارا و احترام و شناسایی حقوق آنها به عنوان یک اقلیت قومی- مذهبی بوده است. غیر از البته شاه سلطان حسین خائن، که از حمایت ارمنیان جلفا دربرابر تعرض افغانهای مهاجم خودداری و باعث سرخوردگی و نومیدی ارمنیان و مهاجرت آنها به دیارهای دیگر و در نتیجه کاهش مداوم جمعیت جلفا گردید.
۳ - در این مورد که می فرمایید: "کردها از هر دو جبهه پان فارسیسم و یا پان تورکیسم آرامش نداشته اند...". اولا، جهت اطلاع، من خود با هیچ کدام از این "پان-" ها موافق نیستم، اما بحث در این خصوص را به فرصتی دیگر می سپارم. من منکر آن نیستم که مساله حقوق قومیتها(و نه فقط حقوق قومیتها) از طرف حاکمیتهای متوالی ایران مورد بی اعتنایی واقع شده، اما حکومتهای ایران، از هر نوع و صییغه آن، هیچگاه گرایشهای نژادپرستانه، آنطور که ترکها درعمل نشان داده اند، نداشته اند. در مقایسه دو کشور ایران و ترکیه، به ویژه پس از رویدادهای سه چهار سال اخیر در منطقه، دو سه عامل را باید در نظر داشت. اولا، در عرض سی و اندی سالی که پس از ظهور جمهوری اسلامی گذشته، مردم ایران به اندازه چندین قرن درس گرفتند و تجربه اندوختند. نتیجه آن ظهور و رشد جامعه مدنی بالنده ای است که گرچه هنوز به رشد کافی برای تحول و چرخش اساسی در کشور نرسیده، اما در مواقع حساسی که فرصتی به دست می آورد، مثل زمان انتخابات، به خوبی و هشیاری وارد عمل می شود و به صورت عامل امیدبخشی برای منطقه در آمده است. ثالثا، گرچه جمهوری اسلامی خود آغازگر افراط گرایی مذهبی درمنطقه و جهان بوده است، اکنون بر اثر تحولات داخلی که شرح آن رفت و نیز تحولات منطقه ای، احتمالا ناخواسته، اما عملا در جبهه مخالف افراط گرایی مذهبی نوع اسلامی قرار گرفته است. فراموش نکنیم که ج. ا. از اولین کشورهایی بود که سلاح و تجهیزات به حکومت اقلیم کردستان برای مقابله با داعش ارسال کرد. در حالی که در ترکیه آقای اردوغان عکس این روند را مشاهده می کنیم. درکنار اندیشه نژادپرستی ترکی که جزلایتجزای سیاست دولتهای متوالی ترکیه بوده، اکنون عنصر اسلامگرایی اردوغانی نیز با آن توام شده است. یک نتیجه آن قدرت گرفتن داعش و فجایع و نسل کشی های تازه ایست که این بار ایزدی ها قربانی اش شدند. طی دوره حکومت این آقا، تقریبا تمام دست آوردهای نیم بندی که جامعه مدنی ترک طی دو دهه گذشته به دست آورده بود، بادهوا شد. بعلاوه، با فاصله گرفتن از اتحادیه اروپا، ترکیه اکنون به سوی همان مسیر خطرناکی در می غلطد که فجایع سد سال پیش را به دنبال داشت. کردها باید خیلی مراقب باشند که باردیگر آلت دست واقع نشوند.
۴ - اشاره مختصری هم به بحث نه چندان خوش آیند "چندش آور بودن تعلق..." به کشور و جامعه ای بکنم.
دوست و برادر محترم، هر انسانی با هویت و تابعیتی زاده می شود که خارج از اختیار و کنترل خودش است. اما با هر هویت و تابعیتی یک انسان است و در وهله اول باید از حقوق اولیه انسانی، یعنی حق آزادی بیان و بهزیستی، برخوردار باشد و اگر از آن حقوق محروم است برای به دست آوردن آن تلاش کند. فرقی نمی کند، که کجا و در چه کشور و جامعه ای باشد، در ایران، ترکیه، کردستان، ارمنستان یا هرچای دیگر. بدون تامین و برقراری این حقوق و آزادی ها، رسیدن به حقوق جمعی دیگر، مثل حق زبان مادری، حقوق زنان و غیره اگر نه غیرممکن، بلکه بسیار مشکل خواهد بود. مثل اینکه بخواهیم بدون طی پله اول، به پله دوم بجهیم. به احتمال قوی پایمان را می شکنیم. نمی گویم که حقوق قومی و زبانی، ملی و غیره را فراموش کنیم، اما اولویت را برای زودتر رسیدن به هدف باید به حقوق انسانی پایه بدهیم. اگر توانستیم این اصل را در کشور و منطقه خود مستقر و نهادینه کنیم دورنمای تحقق آمال و خواسته های بزرگتر و حل اختلافات به صورت مسالمت آمیز هم به همان اندازه روشن خواهد شد. اگر نه، آش همان خواهد بود و کاسه همان.
باقی بقایتان.
۶۷٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۴       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : دو نکته: ۱ - آنچه در حال حاضر بعضی از عزیزان آذربایجانی و کرد در مورد شکل نوشتنِ «تورک» و «کورد»
به آن رسیده اند می تواند جنبه ی آگاهی و علمی داشته باشد و هم می تواند بر مبنای منطق صحیح تلفظ، آن تصمیم گرفته شده باشد. یعنی وقتی کسی «تورک» و یا «کورد» تلفظ می کند، دلیلی ندارد که به شکلی دیگر بنویسد. اغلب مردم ایران هنوز او های بلند پهلوی را بلند تلفظ می کنند، ولی با پیروی از آیین نوشتن ایرانیان امروز، با اوی کوتاه می نویسند.

آنچه عزیزان آذربایجانی و کرد در تلفظ آن دو نامواژه بهش رسیده اند، اگر از روی آگاهی علمی و تاریخی نیز نباشد، باز درست است، زیرا از منطق تلفظ صحیح بر خوردار است.
عرب هم در زبانِ با قاعده، ریشه ای و بسیار ثروتمندِ خود، همین کار را می کند. «کَی سَرِ»* پهلوی را می گیرد و چون «قیصر» تلفظ اش می کند، پس قیصر هم می نویسد. نه فقط می نویسد، بلکه در یک روند تاریخی واژه ی دِگر شده ی ترا به خودت بر می گرداند؛ و تو بی آنکه دلیل شکل گیری آن را بدانی، می پذیری!
و این داستانی دیگر است که بمانَد.

۲ - در کامنت پیشین توضیحی در باب واژه ی زیبای «تات» نوشتم، زیرا چندی پیش دیدم که «آ طهرانی» عزیز خطاب به فارس ها با کنایه نوشته «تات ها».
البته در فرهنگ آذربایجانی به دایره زنگی زن نیز «تات» می گویند؛ شاید آن دوست گرامی ما به این معنی نظر داشته لبخند زنان.
«آ طهرانی» عزیز، دایره زنگی زن بودن نیز هنر است.

پیوسته پیروز و شاد باشید و عیدِ صوفی زاده ی عزیز و همگان مبارک!
۶۷۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : هرگز ادعای ارتباط با علم غیب نداشته و ندارم
آقای صوفی زاده گرامی، در باب نام سِجلی، شماره شناسنامه و آدرس لازم می دانم چند کلمه ای واضح و آشکار بنویسم. حتم دارم، با نام زنده یاد فروغ فرخزاد آشنایی. او سخن زیبایی دارد که می گوید، «...پرواز را بخاطر بسپار، پرنده مردنی است...». و حتم دارم مولوی را ستوده ای، و به حتم یقین در غرفه کتابهایت، کتبی حاوی اشعار نغر و پر محتوای ایشان را داری. شاید بسیارانی نمی دانند، نام مولوی در واقع جلال الدین محمد بلخی است

هرگز ادعای ارتباط با علم غیب نداشته و ندارم. بنابراین اگر که به تفاوت املائی موجود در اصل نوشته ات با آنچه که در بخش نظرات می نویسی ، اشاره نکرده بودم، هرگز در نمی یافتم که کجا با شما و نشریه محترم اخبارروز همفکرم و کجا با ایشان و شما اختلاف نظر دارم

شما خود، خود را «تجزیه طلب» می نامی و تجزیه طلبی را به همه مردم ایران پیشنهاد می کنی، به عبارت واضحتر می کوشی در ایران فعلی کشور اصفهان، کشور سمنان و.... ایجاد شود. و از جایی که راهِ خشونت را، راهِ رسیدن به تجزیه کشور اعلام نکرده ای، از شما نهایت سپاس را دارم. اما هر جایی از دنیا، صحبت از تجزیه طلبی، همیشه همراه با خشونت و جنگ بوده است، روی این اصل چگونه شما می توانی همزمان با ترویج تجزیه طلبی، خواهان صلح و آرامش هم باشی. از سویی دیگر، در مرور برنامه های احزاب و جمعیتهای کردی کشور هیچیک از آنها اشاره ای به تجزیه کشور برای احقاق حقوق ندارند

نمیدانم چرا وقتی سخنم را بر علیه تجزیه طلبی می خوانی، قصد الصاق واژه تمامیت خواهی به نگرشم را پیدا می کنی. در زمینه مسائل ملی کشور و سایر مسائل کوچک و بزرگ کشور کتابِ راهنمای جامعی هنوز تدوین نشده، چنین کتابی میتواند و باید حاصل جمع مردمسالارانه تمامی افکار رایج در کشور باشد.

اینکه می بینیم کتابِ قانون اساسی ج.ا نه توسط خودش اجراء میشود و نه جامعه به آن احترام می گذارد، بواسطه این است که، در اثر بی تجربه گی منتهی به ناشی گری نیروهای سیاسی جوان جامعه، بخش بزرگی از مردم در زمان تدوینش کنار گذاشته شدند.
و امروز هم، عددی از آن نیروهای سیاسی جوان، فیلشان یاد هندوستان کرده و دم از تجزیه و فروپاشی کشور می زنند، عددی دیگر به قصدِ حذف یکدیگر بی محابا با هر چه دَم دست دارند بر فرق سر هم می کوبند.
و ج.ا هم، پول نفت و سایر درآمدهای کشور را خرج توپ و تفنگِ امت اسلامی که معلوم نیست که چه و کی هست، می کند، و به حتم یقین در ساعات زنگ تفریحشان شکمهای برآمده اشان را گرفته و قاه قاه یک شکم سیر به سبیل امثال من و شما می خندند
۶۷۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۴       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : نکته ای روشنگر در بابِ اعتراض بانو شلیر رمضانی و توضیح «اخبار روز» و دیگرا دوستان.
مقدمه: قبل از هر چیز لازم است این مهم را بیان دارم که: ما برای دریافت درست، باید منطقی، با وجدان، واقع گرا، خرد گرا، علم گرا، ژرف اندیش و بدون تعصب بیجا باشیم(تعصب بجا هیچ اشکالی ندارد، مثل پافشاری برای حفظ زبانِ مادری)، تا احساسات و یا خط فکری ما نتواند سرمان کلاه بگذارد.
به عبارتی دیگر: ما که نمی خواهیم با زور زدن کلاه سر هم بگذاریم؛ ما می خواهیم هرچه بیشتر به حقیقت امری نزدیک شده و به آن دست یابیم. و این بی داشتن آن ویژگی ها که بر شمردم، ممکن نیست؛ زیرا ما در تورِ بافته ی اندیشه ی خود و یا دیگران اسیریم؛ و توان حقیقت یابی در چنان حالی امکان ندارد.


اینک بر گردیم به اصلِ سخن: در قدیم هرگز واژه ای به شکل «کُرد» و «تُرک» وجود نداشته، بلکه بعد ها اوی بلند ایرانی - پهلوی - در آنها، مانند هزاران واژه ی دیگر به اوی گِرد یا کوتاه بدل شده. شکل امروزی آن دو واژه غلطی جا افتاده است؛ و یا به عبارتی دیگر، دِگر شده است.
اگر ما بخواهیم روی درستی و اصالتِ شکل واژه تکیه کنیم، نوشتن آنها با اوی بلند ایرانی درست تر است.

نکته: هیچ کسی توان آن را ندارد تا با شکل «کُرد» و «تُرک» آن دو واژه ی ایرانی را بشکافد؛ زیرا تغییر در آنها دریافت دقیق معنی را بسیار دشوار ساخته.

البرز گرامی، این نامواژه ها را کرد ها و ترک ها بر خود ننهاده اند، و یا آقای صوفی زاده ایجاد نکرده؛ این هر دو واژه، اصیل و بسیار کهن اند.

کمتر خلقی در جهان است که نام خود را، خود گذاشته باشد. به همین خاطر نام های خلق ها از استثنا ها که بگذریم، بر سه دسته ی عمده اند: تحسین شده، ناسزاگویی به غیر(ویژگی برجسته ی قبیله گرایی و فاشیسم کهن)، و بر گرفته از مشخصه ی زیستی، زیست محیطی و جغرافیایی.


البته «اخبار روز» می تواند به آنچه رواج دارد گردن نهد، و این محتاط بودن، چیز بدی نیست؛ یعنی تصمیم نهایی را بر عهده ی اهل فن گذاشتن.


ولی واژه ی «آزربایجان» من در آوردی و غلط است. حد اقل فعلن غلط است؛ زیرا آذربایجان یعنی سر زمین آتش. و چنانکه همه ی ما ایرانیان می دانیم، ما نام دیگر آتش را با حرف ذال یعنی به شکل «آذر» می نویسیم. اگر زمانی فرهنگستانی استخواندار تصمیم گرفت نام دیگر آتش را به شکل «آزر» بنویسد، در این صورت می توان آذربایجان را هم «آزربایجان» نوشت.

حال این سوال پیش می آید که: عزیزان آذربایجانی ما از نوشتن «آزربایجان» چه معنی ای را در ذهن دارند؟ اگر منظورشان همان «آذر» به معنی آتش است، در این صورت برای این کار خود باید دلایل مکفی برشمرند تا نظرشان در نزد دانشمندان بی طرف، پسندیده و بعد همه گیر شود.
و اگر منظور از «آزر»، آتش نیست، آن وقت باید بگویم که این انتخاب از بیخ و بُن غلط است.



نتیجه: «کورد» و «تورک» دو واژه ی بسیار کهن و اصیل ایرانی اند. این نام ها را مردم ترک و کرد بر خود ننهاده اند، بلکه غیر آنها را نامگذاری کرده؛ چنانکه نام یا لقبِ بسیار زیبای تات = ایرانی، را ترک ها بر ایرانیان نهاده اند.
مثال: تاتلی قز = دختر ناز و دلنشین، دختر ایرونی(معنی غیر مستقیم).
تاتلی سَس = صدای دلنشین

در بکار گیری واژه های اصیل و کهنِ «کورد» و «تورک» هیچ اشکالی نیست، ولی بکار گیری «آزربایجان» طبق آن توضیحی که نوشتم، فعلن اشکال دارد، مگر در یک اِجماع علمی مورد قبول بزرگان فرهنگی همه ی ایرانیان برطرف شود.
۶۷۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : به آقای م. ارشک
آقای ارشک گرامی، بحث در مورد بکارگیری واژهها و اسامی بحثی تاریخی، کارشناسی است هم زمان زیادی می طلبد و هم کار من نیست. واقعیت این است که در رسانههای کوردی که بخشی از آن را به زبان فارسی منتشر میشود واژهها را آنگونه که در کوردی هست می نویسند و منهم بنوبه خود از این تجربه پیروی میکنم . مثلا نام کرماشان را " کرمانشاه " نمی نویسیم چون کوردی آن کرماشان است و یا " سنندج " که در کوردی سنه هست، سنندج نمی نویسیم. نمونه دیگر اصالت و هویت اصلی هیچگاه و با هیچ توطئهای گم نخواهد شد. رضاشاه با احداث کارخانه قند در شهر " زێویه " نام آن شهر را به شاهآباد تغییر داد و رژیم فعلی آنرا به اسلام آباد تغییر داد در حالیکه نام این شهر که مسیر جاده ابریشم بوده از هزار سال پیش زێویه بوده که نامی کوردی است. حال شما قضاوت کنید من باید کدامیک را بکار برم؟ سالها پیش کرماشان را به باختران تغییر نام دادند اما بعدا که موفق نشدند مجددا آنرا به نام اصلی خود برگرداندند. روزی خواهد رسید که نامهای اصلی و آنگونه که هست نوشته شود. وظیفه من هست که در حد توان خود اصالت شهر ودیار خود را که در گذشته با اهداف خاصی تغییر یافته در ادبیات خود بگنجانم و انتظار از شما و سایت اخبار روز هست که سخاوتمندانه کمک نمایند. عربها اهواز را الاحواز و یا استان خوزستان را عربستان می نویسند و این موضوع همانند موضوعات ملی در ایران بحثی اساسیت. لطفا به تازهترین نوشته آقای یوسف عزیزی بنی طرف در همین سایت در مورد خرمشهر مرد محمره زنده شد توجه نمائید. نمونه دیگر رسانههای تورکیه که با مسئله کورد در سوریه مشکل دارند غرب کوردستان را که در زبان کوردی " ڕۆژئاوا " نوشته میشود همینگونه می نویسند و آنان خوب می دانند که ڕۆژئاوا بخشی از سوریه است. سوال من هم این است چرا ارمنیها منطقهای را امروزه کوردستان تورکیه هست ارمنستان غربی می نامند؟ اگر شما آنرا اشتباه می نامید به من بگوئید تا منهم در نوشتجات خود تجدید نظر میکنم تا آن بلبشویی که شما می گوئید برطرف شود.
دوست گرامی، من به عمق فاجعهای که به ارمنیها رفته کاملا واقفم و مطالعه هر چند جزیی هم دارم. برای نمونه شهر وان که شهر ارمنیان بوده، بعداز کشتار و یا کوچاندن آنان، حاکمان تورک، تورکهای زیادی را به آنجا منتقل و آن شهر را تورکیزه کرده اند. یعنی بنا به گفته تنی چند از ساکنان آن شهر که با آنان صحبت نمودهام تا ۳۰ سال قبل اکثریت شهر را تورکها تشکیل میدادند. با شروع جنگ پ.ک.ک با دولت تورک مهاجرت کوردها از روستاها به آن شهر سرازیر گشت و همچنین رشد زاد و ولد با توجه به بافت قبیله ای و سنتی کوردها، جمعیت این شهر به اکثریت مطلق کورد بدل گشت . با روند رونق شهر نشینی تورکها نیز به مناطق دیگر تورکیه مهاجرت و تنها اقلیت کمی از آنان در آن شهر ماندهاند. با این وجود کوردها عامل تخریب عمدی غضب و یا آثار ارمنیان نبودهاند و اگر هم بوده جرم آن دو مثل هم نیست. همان تاوان متوجه کوردهای ایزیدی، علویها و آسوریان هم گشتهاست. کوردها در دوره کشتار نه طراح بلکه عامل بودهاند. بازهم نه همه. اخیرا نمایندگان کورد پیشنهادی به پارلمان تورکیه داده تا تمام ملتهایی که در دویست سال اخیر بدلیل موارد مورد بحث از کشور رانده شدهاند به زادگاه خود برگردند و جبران مادی و معنوی گردند اما با اقلیت ناچیز نمایندگان کورد در مجلس آن کشور همچون قانونی هیچگاه تصویب و یا عملی نخواهد شد.
در ضمن معیار من برای همزیستی ادیان در کوردستان در دویست سال و قبل و بعد از آن از جهات بسیاری واضح است. قصد من منزه جلوه دادن مطلق کوردها نیست اما شما نباید آنچه را که از طرف حکام صفوی و یا عثمانی بر سر ادیان آوردهاند بحساب کوردها بگذارید. شما رجوع کنید به کتاب خانم دلارام مشهوری که می نویسد از ۱۸ هزار ارمنی کوچانده شده به اصفهان تنها ۳ هزار نفر سالم بدانجا رسیدند و مابقی توسط راهزنان کشته و یا در اثر بیماری جان باختند. و یا کشتار بابیها و یهودیان و بهائیان دیگر بر کسی پوشیده نیست.
من هرد دو مقاله ترجمه شده را قبلا خوانده بودم و محتوای آنرا فهمیدم.

واقعیت این است زجر و درد ارمنیها از پان تورکیسم بوده نفرت شما متوجه آنان است و پان تورکیسم را توام با فساد می آورید. من شخصا به آنچه به شما رفته واقفم اما این را بدان که کوردها از هر دوجبهه پان فارسیسم و یا پان تورکیسم آرامش نداشتهاند. تفاوت در واکنشها در همچون مواردی مشخص میگردد گویی همه منفعت طلبانه به مسائل مینگرند. مثلا در بحث با آقای البرز از اینکه خود را ایرانی دانستن برام چندش آور است واکنش نشان داد و آن واژه را توهین آمیز دانست. در حالیکه من به سهم خودم نمیتوانم ایرانی بودن را تقبل کنم و برای من چندش آورد است و از دید من ایرانی بودن برای ایرانیان افتخار است و من به آن بخش اجازه تعرض نمیدهم. اما بکارگیری واژه فساد از طرف شما که بار منفی بیشتری دارد چون فضای مورد بحث فضای ایرانیست واکنشی نشان داده نمیشود. خارج از این از نظر من هلال شیعی کمتر خطرناکتر از پان تورکیسم نیست. حتما بیاد دارید مقارن با زمزمه استقلال کوردستان عراق در سال گذشته چگونه پان ایرانیسم در همه سطوح مختلف ایرانی علیه احتمال برپایی آن به پا خواستند؟ این در حالی بود که ایرانیان کوردها را آریایی و هم ریشه خود میدانند و منطق ایجاب میکرد که آنان هرچند مغایر با قواعد و ضوابط بین المللی از رهایی همنژاد خود از چنگ عرب خوشحال باشند.

آقای ارشک عزیز، در توضیح اینکه وظیفه مرا در جهت کاهش تنش و تفرقه خاطرنشان و مرا بفکر تفکر منطقهای نمودهاید سخنی بجا میدانم و موافقم. اما با این استدلال شما آنچه که من نسبت به پروسه صلح در تورکیه خوشبینم اصولا در راستای نگرش شماست و آرزوی من گشودن فضای سیاسی در ایران همانند تورکیه است که آنهم تائید همان نگرش شماست. اما اینکه نحوه نگرش من در مورد ایران عکس آنچه را که شما انتظار دارید، دلایل بسیاری دارد. برای نمونه در مقاطعی که کوردهای تورکیه و سوریه به کمتر از استقلال رضایت نمیدانند کوردهای عراق و ایران برای خودمختاری می جنگیدند، اما امروزه کوردهای تورکیه و سوریه به کمتر از خودمختاری قناعت و اما کوردهای ایران و عراق استقلال طلب شدهاند. علت انتخاب این مسیر را نباید در نگاه من و امثال من باید در منطق حاکم بر طرف حساب آنان و بویژه روشنفکران ایرانی در نظر گرفت و .... شاید شما از دریچه سایت اخبار روز به مسائل بنگرید که مقبولترین دیدگاهها را ترویج و سعی بر شناخت از همدیگر دارد، اما شما برای نمونه به سایت ایرانشهر مراجعه کنید و علت گرایشات استقلال طلبانه ما را جویا شوید.

نکته آخر و در پاسخ به پاراگراف آخر شما بنده ملت فارس و زبان آنان را تحقیر نمیکنم و آن را غنی میدانم و اما اگر امکان مساوی باشد، زبان کوردی همان غنای زبان فارسی را دارد و این گمشده ماست. تنها تجربه ما در سیستم حکمرانی کوردستان عراق است که عموم ملتهای دیگر از حقوق مساوی بهرهمندند. و در کامنت قبلی تا اندازهاین بدان اشاره کردم برای نمونه تورکمنهای آن منطقه بعنوان ملت شناخته شده و همچون مسیحیان حقوق مساوی دارند. سوال این است چرا ارمنیان روسیه که مهاجر هستند از آموزش زبان خود بهرهمند باشند اما تورکمن و یا مسیحی ساکن کوردستان از آن محروم باشند؟ و اگر زمانی کوردها به حقوق دیگر ملل بی توجهی کنند نگرش ما متوجه خودیها هم خواهد بد. سخن آخر که از د. قاسمو هم هست درد ستم ملی را تنها ملت زیر ستم درک میکند. یعنی ممکن نیست به آسانی یک فارس و یا تورک آنچه را ما عنوان میکنم اهمیت دهد، چون خود با همچون مشکلی مواجه نبودهاست تا نیاز به ان را بداند.
شاد باشید
۶۷۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۴       

    از : م. ارشک

عنوان : پاسخ به پاسخ آقای صوفی زاده
پاسخ به آقای صوفی زاده
جناب صوفی زاده، اولا این بنده حقیر نیز با کاربرد کلمه "کورد" و "کوردستان" و اصرار شما به رایج کردن آن در زبان فارسی مشکل جدی دارم. جهت اطلاع، ارمنی ها هم در زبان خود به خودشان ارمنی یا حتی ارمن، که وجه تسمیه بین المللی است، نمی گویند. همینطور، گرجی ها و خیلی ملتها دیگر در زبان خودشان نامی غیر از نام بین المللی برای خودشان دارند. حال تصورش را بکنید، همه اینها بخواهند اسمی را که برای نامیدن آنها در زبانی دیگر جاافتاده تغییر بدهند و بگویند الا بالله نامی که ما برخود نهاده ایم باید به کار ببرید. ببینید جه بهلبشویی راه می افتد و اصلا این هیاهو چه لزومی دارد؟ به نظر من، شما با اصرار روی این موضوع ارزش مسایل دیگری را هم که مطرح می کنید کاهش می دهید.

دوست و برارد عزیز، ادعای شما مبنی براینکه "ارمنی ها در مبارزه برای آنچه از دست داده اند غایب بوده اند"، بسیار تعجب برانگیز است. اولا، اگر مقصودتان مبارزه در خاک ترکیه است که دیگر بعد از نسل کشی جمعیتی باقی نماند تا مبارزه کند. در منطقه شرق ترکها و کردها روستاها و مناطق ارمنی نشینی را که خالی شده بودند غصب گردند و تمام آثار فرهنگ و تمدن همسایگان پیشینشان را نابود کردند. فقط در زمانهای اخیر است که بر اثر مبارزات پیگیر بازماندگان نسل کشی در سراسر جهان و روی آوردن افکار عمومی جهانیان به این مساله، دولت ترکیه به اقدامات نمایشی برای جلب افکار عمومی دست زده و اینجا و آنجا دست به تعمیر کلیسا و ابنیه تاریخی می زند. ناگفته نماند که کردها هم اینکار را می کنند، اما نه به انگیزه ترکها، بلکه بیشترشان به علت درسی که از تاریخ گرفته اند.

ثانیا، می گویید: "کوردستان سرزمین همزیستی ادیان بوده و هست ...". شاید الآن تاحدی شده، اما، پیشترها، به ویژه سد سال پیش درست عکس چیزی بوده که مدعی هستید. اکثر قبایل کرد به سادگی توسط حکام عثمانی علیه همسایگان ارمنی و آسوری خود تحریک شدند و در واقع مجری برنامه نسل کشی ترکهای جوان گردیدند. این واقعیتی است که خوشبختانه امروز کردها شجاعت ابراز آنرا پیدا کرده اند و سعی در جبران مافات می نمایند. به همین جهت دورنماهای همکاری میان ارمنیان و کردها برای تحقق خواسته هایشان دربرابر دشمن مشترک تاحدی روشن شده است. اما، هنوز نه کاملا.
زیرا، ترکیه آقای اردوغان، این روباه پیر، همان سیاست پیشین دولتهای متوالی ترک را به شیوه ای مکارانه ادامه می دهد. همانطور که گفته شد، ترکیه جدید درواقع روی خاکستر ویرانه های جامعه ارمنی تاسیس گردید. به همین دلیل، سیاست نفی و انکار و دروغ، اساس سیاست داخلی و خارجی آنکشور قرار گرفت و تا امروز ادامه پیدا کرده است. امروز هم مثل گذشته، حکام ترک برآنند تا با خام کردن کردها و با دادن قول و وعده طرحهای احداث لوله های نفت و گاز در منطقه کردستان آنها را ساکت کنند و نگذارند واقعیت عیان شود و مهمتر اینکه نگذارند میان کردها و ارمنی ها همکاری و اتحادی صورت گیرد. در این مورد شما را رجوع می دهم به مقاله عایشه گونایسو (ترجمه خود اینجانب) که در همین نشریه به چاپ رسیده است.
"ترکیه، فیلم بزن بزن بدون قهرمان"
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۵۷۸۳۶
و "حاکمیت دروغ"
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۵۹۳۹

جناب صوفی زاده، تا زمانی که ریشه فساد در منطقه، یعنی ایدئولوژی پان ترکیسم، خشک نشده، منطقه ما روی آرامش نخواهد دید. اندیشه نژاد پرستی ترکی همچنان در میان اقشار مهمی از جامعه ترک جولان می کند و متاسفانه بخشی از هموطنان آذری ما را هم تحت تاثیر قرا می دهد. در اروپا، فقط زمانی که ایدئولوژی پان ژرمنیسم در قالب رژِیم آلمان نازی قلع و قمع شد، آن قاره توانست روی آرامش ببیند و کشورها دست دوستی و اتحاد به هم دادند. اگر دولتمردان جمهوری اسلامی به خاطر سیاستهای جاهلانه ناشی از گرایش مفرطشان به اندیشه های جزمی به حق قابل انتقاد و سرزنش و حتی محاکمه هستند، دولتمردان ترک دو چندان باید پاسخگو باشند، زیرا اینان تفکر فاسد نژادپرستی را با اسلام نوع داعشی ترکیب نموده اند. دولت آقای اردوغان که رویای احیای امپراتوری عثمانی را در سر می پروراند متحد خوبی در وجود نیروهای داعش برای خود یافته است، تاجایی که به قدرت رسیدن داعش در منطقه و فجایع اخیری که در خاورمیانه به دست آنها صورت گرفت، بدون تایید و همراهی تلویحی یا صرح دولت آقای اردوغان نمی توانست انجام پذیرد.

بالاخره، در پاسخ به اینکه می گویید "من خود نمیدانم در کجای این زد و بندهای سیاسی هستم تا دست بردارم و چه اقداماتی از طرف شما ( منهم مقصودم فقط شما نیست ) برای برقراری و نهادینه کردن حقوق و آزادیهای فردی برداشته شده که ما مانع آن بوده باشیم؟"، به عرض مبارک برسانم: ما در منطقه ای زندگی می کنیم که مشخصه آدمهای آن عدم بردباری و عدم تحمل اندیشه مقابل و شیوه تفکر غالب تفکر و شعور قبیله ای است. چیزی که ما به آن نیاز داریم تفکر منطقه ای ست. شما و امثال شما که خود را در موضع تعیین یا طرح استراتژی های سترگ برای مردمتان قرار می دهید، تلاشتان باید درجهت کاهش تفرقه و تنش و افزایش تفاهم و رواداری باشد، تا منطقه ما هم روزی روی آرامش و صفا ببیند، چیزی که من در نوشته های شما نمی بینم. ویژگی نوشتارهای شما ایراد و انتقاد و سرزنش و بعضا هم تحقیر قوم یا ملتی به نام "فارس" است. اینکه زبان فارسی زبان ارتباطی ساکنان مرز و کشوری به نام ایران است که اقوام مختلفی با زبانهای متفاوت در آن ساکنند، تقصیر کسی نیست. در بیشتر کشورهای جهان چنین وضعیتی وجود دارد و بسته به سطح استقرار حقوق و ازادی های فردی، که مورد تاکید ماست، حقوق جمعی دیگر نیز، از جمله حق آموزش و استفاده از زبان مادری تحقق می یابد. اما، این مساله ای نیست که به عنوان ضابطه ای مطلق برای بهروزی و رفاه قوم یا گروه خاصی در کشوری به کار برده شود. مثلا گروههای قومی غیر کرد در کردستان هم نباید انتظار داشته باشند که زبانشان را، درست مثل زبان رسمی کردی و به اندازه آن مورد استفاده قرار بدهند. در وهله اول باید زبان رسمی کشور را خوب بیآموزند تا از پیشرفت در جامعه بار نمانند و این به معنای سیاست تحمیل زبان کردی به اقلیتهای انکشور نبایدتلقی شود. بر همین اساس هم راجع به ایران قیاس کنید.
باقی برای فرصتی دیگر. درود برشما
۶۷۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مرزها را برداریم گستره نگاه را جولان بدهیم
آقای تبریزی گرامی، ضمن همراهی با شما در «...مرزها را برداریم گستره نگاه را جولان بدهیم...»، میخواهم اضافه کنم، برای رسیدن به این مرحله، نیازمند آنیم، که بجای پرداختن به رفع دشواری ها، دشواریهایی جدید نیافرینیم

اینکه هموطنانمان در تبریز به گونه ای متفاوت از هموطنانمان در اصفهان سخن می گویند، و حقوق زبانی اشان از جهتِ تحصیل به زبان آذری رعایت نشده، نمیتواند دلیلی بر آن باشد، که عده ای را وا بدارد تا نام زیبای شما «تبریزی» را، «طبریزی»، «طبریذی» و یا تبریذی بنویسند

واکنشهای این چنینی، علاوه بر آنکه کمکی به رفع مشکلات نمی کند، بل راه برداشتن مرزها برای جولان گستره نگاه را هم، با سدهای خودساخته مسدود می کند
۶۷۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : آقای البرز
آقای البرز محترم، فکر کنم توضیحات سایت برای خاتمه دادن به بحث علت تغییر اسامی کافی بوده و اینکه حق با سایت هست یا نه موضوع دیگریست. مهم این بود که جنابعالی متوجه شدید تغییر در ذکر اسامی توسط مدیران سایت انجام گرفته است نه غلط املایی بنده.
در ارتباط با سوال آخر شما باید گفت تجزیه طلبی جرم نیست و جنابعالی که پای ثابت کامنت نویسان نوشتههای من هستید بسیار جای تعجب است که دیر آنرا دریافت کردهاید. حتما از قبل متوجه شدهاید که از نظر من تنها راه رهایی همه مردمان ایران و در درجه اول خود فارسها تجزیه ایران است. و اما سوال من از شما این است که چرا من تجزیه طلب جرات دارم در سایتی که نیک میدانم عموم مخالفین تجزیه با آن سروکار دارند با هویت و نام و فامیلی خود افکارم را منتشر میکنم و از آن دفاع نمایم اما شمای تمامیت خواه هویت و نشانی خود را بیان نمیدارید تا مشخص شود چه کسی از ایران دفاع میکند؟ قبلا هم این سوال را با شما در میان گذاشتم و تنها بخاطر اینکه تفاوتی در نگارش شما با آقای امیر ایرانی هست که به شما پاسخ میدهم گرنه با کسی که هویتش مشخص نباشد دلیلی برای بحث نمی بینم.
۶۷۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : تبریزی

عنوان : دلتان خوش است
شما هم دلتان خوش است ها..... همانطور که کشور اسراییل در وسط اعراب ایجاد شد.....
تا زمانی غرب پروژه دولت کردستانی در تقابل با ایران را در سر داشت.... در واقع کردها بازیچه دست غرب بوده و هستند..... و یادمان هست چقدر هم خواهش می کردند که بیایید و بمباران کنید و ما بر تخت بنشینیم..... فردای حمله داعش بارزانی ها اعلام موجودیت و استقلال کردند..... غافل از آن که رژیم ایران با غرب بر خوان تقسیم نشسته...... و بارزانی ها یک نه ی محکم از غرب دریافت کردند و آرام گرفتند و دارند پول نفت را قلوپ قلوپ بالا می کشند..... به محرومان کردستان جه می رسد جر افتخار تو خالی کوردستان؟!
مانند دعوای عظمت طلبان ایرانی که پارسی را با پ بنویسید....
مرزها را برداریم کستره نگاه را جولان بدهیم.....
۶۷۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : نقشِ تفاهم و همبستگی سراسری در هر کشوری برای نهادینه کردن مردمسالاری
آقای صوفی زاده و خانم رمضانی گرامی، وقتی نشریه اخبارروز خود می نویسد، «...برخی از نویسندگان میل دارند رسم الخط ها و تصمیمات یک جانبه ی خود را وارد زبان فارسی کنند که این از نظر اخبار روز پذیرفتنی نیست...» ضمن منطقی دانستن نظر نشریه اخبارروز در این زمینه، شیوه عمل نشریه اخبار روز را در این زمینه، در همراهی با خانم رمضانی در مغایرت، «... با روح روزنامه نگاری آزاد...» میدانم.

اخبارروز میتوانست ویراستاری را با گرفتن تأییدیه از نویسنده نوشتار به انجام رساند، و یا در صورتِ عدم حصول تأییدیه از نویسنده، به جای ویراستاری نوشتار، یادداشت کوتاهی ضمیمه نوشتار منتشر و طی آن توضیح میداد، «...در زبان فارسی که اخبار روز به آن زبان منتشر می شود ما واژه های «کورد» و «کوردستان»، «تورکیه»، «آزربایجان» و امثال آن نداریم. اخبار روز بارها این موضوع را به دوستانی که در این زمینه مقاله می نویسند تذکر داده است، اما متاسفانه توجهی نمی شود...»

آقای صوفی زاده، وقتی شما، من و غالب روشنفکران اجتماع و توده های مردم کشور از زیر پا گذاشته شدن حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی کشور توسط قواعد و قوانین استبدادی و حاکمیت استبدادی سخن می گوئیم، خود نباید، همان اجحاف را مرتکب شویم. از وقتی که توانسته ام، بخوانم و بنویسم، کرد و کردستان را، کرد و کردستان نوشته و خوانده ام. زنده یاد دهخدا هم، در فرهنگ لغتش، کرد و کردستان را، کرد و کردستان می نویسد.

آقای صوفی زاده ممنون از اینکه می نویسی، «... من صریح گویی را بر کلی گویی و مبهم گویی ترجیح میدهم. شما خوب می دانید که یک اصفهانی نیاز به شمالی کردن و جنوبی کردن استانش را ندارد و در حوزهای وسیع تر هم نیازی نیست، اگر آذریها آنرا بکار میبرند، شبه جزیره کره شمالی و جنوبی است. اوسیتیا شمالی و جنوبی دارد و اگر چنانچه هرکدام از آنان یکی شدند شمال و جنوبی در میان نخواهد بود. همچناکه با اتحاد دو المان شرقی و غربی آنان حذف شد...»
اگر این سخن شما مصداق عینی تجزیه طلبی نیست، آیا شما میتوانی تجزیه طلبی را برایم معنا کنی.

در دنیای پیرامون کشورمان ایران، در ترکیه و عراق پس از چالشهای بسیار، رهبرانِ ذی نفوذِ احزاب و سازمانهای کردی منطقه، به نقشِ تفاهم و همبستگی سراسری در هر کشوری برای نهادینه کردن مردمسالاری پی برده اند، اما از کلام شما هنوز هم همان نغمه های ناخوشِ گذشته به گوش می رسد، چرا.
۶۷۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : اخبار روز

عنوان : قابل توجه خوانندگان
قابل توجه خوانندگان گرامی: اخبار روز خود را در تصحیح املایی و ادیت مقالات آزاد می داند و این حق طبیعی هر نشریه، روزنامه و سایتی است. در زبان فارسی که اخبار روز به آن زبان منتشر می شود ما واژه های «کورد» و «کوردستان»، «تورکیه»، «آزربایجان» و امثال آن نداریم. اخبار روز بارها این موضوع را به دوستانی که در این زمینه مقاله می نویسند تذکر داده است، اما متاسفانه توجهی نمی شود. هر گاه دوستان به زبان کردی مقاله می نویسند استفاده از واژه های «کورد» و «کوردستان» کاملا به جا، مجاز و صحیح است. اما برخی از نویسندگان میل دارند رسم الخط ها و تصمیمات یک جانبه ی خود را وارد زبان فارسی کنند که این از نظر اخبار روز پذیرفتنی نیست.
۶۷۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : نظر
جناب البرز عین همین نوشته در ایران گلوبال منتشر شده و تمامأ جناب صوفی زاده در هر کجا اسم کورد و کوردستان آمده ،،، از کورد و کوردستان استفاده کرده ،،، ولی من جای جناب صوفی زاده بودم هیچ وقت به سایتی که به دل خواه خودش اقدام به تغیر نوشته و محتوای آن میکند هیچ چیزی ارسال نمیداشتم این کار اخبار روز غیر قانونی و مغایرت داشت با روح روزنامه نگاری آزاد
۶۷۲۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : پاسخ به آقای البرز
آقای البرز، اگر شما واقعا بدنبال کشف حقایق هستید ، خود می توانید مدیر سایت را در جریان بگذارید و صحت و سقم ادعای مرا تائید و یا تکذیتب نمائید. همین مطلب در سایت ایران گلوبال هم منتشر شده است و می توانید آنرا مطابقت نمائید.
موضوع دوم اینکه من صریح گویی را بر کلی گویی و مبهم گویی ترجیح میدهم. شما خوب می دانید که یک اصفهانی نیاز به شمالی کردن و جنوبی کردن استانش را ندارد و در حوزهای وسیع تر هم نیازی نیست، اگر آذریها آنرا بکار میبرند، شبه جزیره کره شمالی و جنوبی است. اوسیتیا شمالی و جنوبی دارد و اگر چنانچه هرکدام از آنان یکی شدند شمال و جنوبی در میان نخواهد بود. همچناکه با اتحاد دو المان شرقی و غربی آنان حذف شد.
۶۷۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : با وجودِ همه این اسارتها و خفتها، واژه چندش آور را برای کشور خود بکار نبرده
آقای صوفی زاده گرامی، می نویسی، «... متن ارسالی به مدیر سایت از طرف آنان ویریش و اسامی را تغییر داده اند...» به بیان دیگر شما می گویی، گردانندگان اخبارروز قبل از انتشار نوشته شما تحت عنوان « تاثیرات روند صلح ترکیه بر شرق کردستان»، هر جایی از نوشتار که شما نوشته ای کورد یا کوردستان عوض کرده و نوشته اند کرد و کردستان. اگر این ادعای شما صحت دارد، چرا آنان این عمل را در مورد اولین پاسخ شما به من تکرار نکردند

زندانهای ایران پر است، از زندانیانی که شاید علاوه بر اسارت هزاران بلای دیگر هم بر سرشان وارد آورده اند. در شهرها و روستاهای مختلف کشور مردم دچار اسارت، حقارت و خفتند. آنها حتی مجاز نیستند عروسی جوانهاشان را آنگونه که می پسندند برگزار کنند، آنها مجاز نیستند....... با وجودِ همه این اسارتها و خفتها، واژه چندش آور را برای کشور خود بکار نبرده، و از اصفهان شمالی، جنوبی، شرقی و غربی سخن نمی گویند
یکی از دلایل مهم غلبه بی وقفه دور باطل استبداد بر کشورمان در تمامی سالهای سده اخیر تا به امروز، عدم توجه واقعی و عملی روشن اندیشان کشورمان به نقش اتحاد حول برنامه ای روشن و مشخص بوده، و همچنان هست
۶۷۲۵۴ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : آ طهرانی

عنوان : دروغگو انقدر دروغ را تکرار کرد
وضعیت ارامنه در منطقه برهمگان روش می باشد ،اینها برای خواسته های سیاسی خودشان از حدود صد سال پیش خودشانرا آلت دست روسیه و فرانسه وانگلیس کرده اند وهنوزهم همین سیاست را دنبال می کنند. می گویند،دروغگو انقدر دروغ را تکرار کرد که در نهایت خودش هم باورش شد.داستان قتل عوام ارامنه از این دست میباشد،ارامنه بااسلحه فرانسی و حمایت مالی فراوان روسیه تزاری قیام مسلحانه ای علیه امپراطوری عثمانی آغاز کردند .که نتیجه این جنگ، شکست سختی بود که،ارامنه متحمل شدند. بعد از شکست ارامنه توسط دولت عثمانی ،این دولت دیگر به ارامنه اعتمادی نداشت،به همین دلیل کوچ دادن اجباری
ارامنه بهسوریه ولبنان و عراق اغازشد ،که متاسفانه دراین کوچ،صدها هزار نفر جان خود را دراثر گورسنگی از دست دادن. ׳
متاسفانه ،ارامنه امروزه به جا ی همزیستی مسالمت امیز با همسایگان خود همان راه گذاشته را میروند ،یعنی مظلوم نمایی و خوش رقصی برای قدرتهای جهانی. نمونه ای از جنایات ارامنه برعلیه مردم این منطقه را برای آگاهی آقای م ارشک قید می نمایم: ׳
اتحاد ارامنه با روسیه در قفقاز برعلیه عباس میرزای قهرمان، قتل عام مردم شهرمسلمانشین ایروان و فراری دادن مردم مسلمان ان شهر، کشتار مردم نواحی اورمیه و آخرین جنایت اینها همانا قتل عام مردم بی گناه خوچــــــــــالی میباشد. مردمان این مناطق هرگز جنایات ارامنه را از یاد نخواهند برد. ׳
۶۷۲۵۲ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : آقای البرز
آقای البرز گرامی، متن ارسالی به مدیر سایت از طرف آنان ویریش و اسامی را تغییر دادهاند، گرنه من در متن اصلی از عبارت کورد و کوردستان استفاده کردهام. و دوم اینکه واژه چندش آورد بمنزله توهین به فرد، جامعه و یا کشوری نیست. خود را در قالب ایرانی تعریف کردن بسیار سخت و آدم احساس اسارت میکند. و در جایی که اسیر باشید و امید به رهایی هم نداشته باشید نفرت ایجاد میشود و ذکر هویتت با نامی و مکانی که اسیرت کرده چندش اور میباشد. تفاوت در نگرش من با شما در این است که من به ایران آنچه متعلق به ایرانیها و خاک ایران احترام قائلم، انتظار این است که شما هم به آنچه اسمش کوردستان است و متعلق به کوردهاست احترام قائل شوید و آنرا زیر سوال نبرید و یا مغایر با موازین بین المللی نپندارید. موضوعات بسیار واضع و قبلا هم با شما بسیار بحث شده است.
۶۷۲۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : احساس «چندش آور»
آقای صوفی زاده گرامی، در پاسخ به سئوالم می نویسی، «... کورد و کوردستان در نوشتار صحیح است و اگر چنانچه من " کرد و کردستان " به حساب ضعف املایی من و یا رسوبات همان تهاجم فرهنگی که قبلا در متن به آن اشاره کرده بودم. و صادقانه بگویم احساس تعلق ایرانی و اسم بردن از کوردستان بنام ایران و یا دیگر کشورها حداقل برای من بسیار تلخ و چندش آور است...»

این احساس «چندش آور» را چگونه کسب کرده ای؟
۶۷۲۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : آقای البرز
دوست عزیز آقای البرز، استبداد حکومتی بجای خود، فرهنگ وابسته به حاکمیت بجای خود. من معتقدم که مشکل اصلی ذهنیت حاکم بر فرهنگ سیاسی ایرانیان است. ( آنچه آقای مسعود بهنود و ادیب برومند با شهامت و به درستی بدان اشاره کرده اند ) فرهنگی که آبشخورش یکی است اما آن یکی پشت زین و این یکی زین به پشت.
بعد من نمیتوانم قبول کنم که سفره اصفهانیها همانند سنندجیها تهی باشد و نمیتوانم احساسی با این قضیه کنار بیایم، مردم اصفهان سبد آجیل و تنقلات نوروزیشان کم شده است و رسانهها این را نشان می دهند. واژه زحمتکش نیز اغلب پسوند کوردستان بوده است. من که زیاد به اینگونه بیانات اهمیت میدهم اولین بار است که واژه مردم زحمتکش برای اصفهان را می شنوم . شما در گوگڵ مردم " زحمتکش اصفهان " را سرچ کن و ببینید نوشتهای و یا گزارشی می یابید؟ در مقابل بنویسید مردم زحمتکش کوردستان که در ادبیات دوستان چپ موجود است.
نکته آخر کورد و کوردستان در نوشتار صحیح است و اگر چنانچه من " کرد و کردستان " به حساب ضعف املایی من و یا رسوبات همان تهاجم فرهنگی که قبلا در متن به آن اشاره کرده بودم. و صادقانه بگویم احساس تعلق ایرانی و اسم بردن از کوردستان بنام ایران و یا دیگر کشورها حداقل برای من بسیار تلخ و چندش آور است و از این منظر بهیچوجه خود را بقول شما متعهد به قواعد بین المللی نمیدانم و نام کوردستان در وضعیت فعلی با پیشوند جهات شمال و شرق و .. منطقی تر است. اینهم اختراع من نیست و در میان کوردها اینگونه جا افتاده است . همچنانکه اسماعیل بیشکچی نویسنده تورک سالها پیش سوال نموده که کوردستان ایران هست، کوردستان تورکیه هست، کوردستان سوریه هست و کوردستان عراق هست اما کوردستان کوردستان کجاست؟
۶۷۲٣٨ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : پاسخ به آقای ارشک
دوستان گرامی پاسخی به کامنت آقای م، ارشک ارسال کرده بودم اما تاکنون منتشر نشده است. اگر چنانچه دریافت نشده مجددا آنرا میفرستم.

آقای م، ارشک گرامی، ممنون از توضیحاتتون. با قاطعیت میگویم که کوردستان سرزمین همزیستی ادیان بوده و هست. و نه تنها در دیابکر بلکه در وان و ارزروم و قارص کورد و دیگر نقاط کورد و ارمنی باهم زیستهاند. آنچه شهردار دیاربکر برای آرمنیها انجام داده ، شهردار شهر وان نیز برای ارمنیان شهر وان و کلیسای " اختهمهر" انجام داه است. در کوردستان سوریه ارمنیها با کوردها و آسوریان در یک جبههاند و نیروهای کورد از آنان نیز محافظت می کنند، برای اولین بار در تاریخ تورکیه یک نماینده آسوری با رای و همت کوردها از شهر ماردین به مجلس آن کشور راه یافته است چون جمعیت آنان حد نصاب یک نماینده را ندارد. مسیحیان کوردستان عراق با جمعیت کم خود بیشتر از کوردها از حقوق همه جانبه خود ذینفع بودهاند. از مجموع ۳۷۰ ارمنی شهر سلیمانیه کوردستان عراق یک نماینده در پارلمان اقلیم کوردستان دارند. این نمونههای سرانگشتی از آنچه نسبت به ملل و ادیان در کوردستان میگذرد. در ایران نیز بهائیان تنها در کوردستان در امان هستند.
اما در بعد منطقهای و فرامنطقهی موضوعات دیگری در میان است که فراتر از ارداه کوردها و یا ارمنیها و دیگران است و نباید از نوشته من سوء تعبیر شود. خود کوردها به این مسئله واقفند که تورکها بصرف حل مسئله کوردها وارد پروسه مصالحه نشده اند و اهداف منطقهای بلندمدتی دارند که اجمالا بدان اشاره کردهام. ضمنا دولت تورکیه برای رسیدن به اهداف خود تنها در مقابل کوردها نرمش نشان نداده است بلکه در مقابل ارامنه و علویها هم با نرمش رفتار می نماید و این گشایش در رفتار دولتمردان تورک مثبت است. آنچه برای من مهم است که دولتمردان تورک از دولتمردان ایران عاقلترند و این بر کسی پوشیده نیست. خود حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی اعلام میکرد که ما از تورکیه و مالزی عقب افتادهایم و این زیبنده کشور ما نیست.
تورکیه که با قتل عام ارمنی، آسوری، کورد ایزیدی، کورد علوی و کورد مسلمان بنیان نهاده شده است به آسانی به دموکراسی واقعی نمیرسد و دولتمردان تورک گام به گام و قطرهچکانی جامعه را باز می کنند. نکته دیگر در میان نظرات شما این است که اگر چنانچه تورکها مناطق شرقی را آناتولی شرقی می نامند و همانند دیگر نامها تغییر دادهاند، ارمنیها هم مناطق کوردنشین را ارمنستان غربی! می نامند. ضمنا شناسایی قتل عام ارمنیان نیاز به تلاش پیگیرانه ارمنیان دارد، آنچه امروز کوردها در تورکیه بدست آوردهاند نتیجه مبارزات پرهزینه بوده است که جان هزاران نفر را گرفته ست. همین شهردار فعلی دیاربکر خانم " گولتهن کشاناک " در زندان دیاربکر لجن را به خورد او دادهاند. شهردار شهر وان ۱۵ سال را در زندان سپری کرده است، و هزاران نمونه دیگر که قابل بحث نیست. ارمنیها در مبارزه برای آنچه از دست دادهاند غایب هستند.
نکته دیگری که شما به اشتباه در مورد نگاه جوانان کورد ایران به دیاربکر و نگاه جوانان تورک آذربایجانی به باکو برداشت کردهاید سخن من نیست بلکه آقای احسان هوشمند از مخالفین سر سخت حقوق ملل در ایران است که در مصاحبهای به زبان آوردهاست و منظور ایشان این بوده که در اثر بی توجهی دولت ایران نگاه کورد و تورک به مرکز نیست و به خارج از مرزهاست و به معنی اتحاد باکو و تورکیه و کورد نیست و ایشان از دولت خواسته بود که این گرایشات ملی را سرکوب نماید. نه اینکه کورد و تورک و اردوغان بقول شما اتحاد ایجاد کرده باشند.
نکته آخر اینکه من خو نمیدانم در کجای این زد و بندهای سیاسی هستم تا دست بردارم و چه اقداماتی از طرف شما ( منهم مقصودم فقط شما نیست ) برای برقراری و نهادینه کردن حقوق و آزادیهای فردی برداشته شده که ما مانع آن بوده باشیم؟ شاد باشید.
۶۷۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : اگر با کمی حوصله به یادداشت سابقم توجه کنی
آقای صوفی زاده گرامی، شما اگر با کمی حوصله به یادداشت سابقم توجه کنی، مشاهده خواهی کرد، که اصل مطلب شما، یعنی ستم حکومتهای استبدادی در حق مردم کردستان را می پذیرم، اما روش شما را برای احقاق حق، در جهت اهداف خودکامگان و دستگاه استبدادی حاکم می دانم. مستبدان همواره از تفرقه مردم سود جسته و از همه سواری گرفته اند، سفره زحمتکش اصفهانی همانقدری تهی است، که سفره زحمتکش سنندجی

نکته دیگری که توجهم را جلب کرده، نوسانات شدید املائی شماست. در تمام طول و عرض نوشتارت، هر جایی که لازم بوده به درستی نوشته ای، کرد و کردستان، اما در یادداشتت در بخش نظرات به یکباره واژه های شناخته شده فوق، به کورد و کوردستان تغییر شکل می دهند

مطلب دیگر اینکه، اگر شما خود را متعهد به قواعد بین المللی نمی دانی، این بحثی است جدا. اما اگر خود را متعهد به قواعد بین المللی می دانی، کردستان شرقی، کردستان شمالی، کردستان جنوبی، کردستان غربی که مدام در نوشته های شما خودنمایی می کنند، هیچ مطابقتی با واقعیت جغرافیائی حاضر و قواعد بین المللی ندارد
۶۷۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دل واپسی از حوزهء تمدنی ایرانی
مسئله مهمی که ،یک فعال سیاسی یا اجتماعی ؛ آزادی خواه و دمکراسی خواه و عدالت جو در یک کشور را به خود مشغول می کند حق و حقوق فردی و اجتماعی افراد به دور از هر گونه هویتهای عوام فریبانه است !.در نوشتار ، نوشتار نویس بسیار فعال وکاربلد در مسائل تفرقه افکنانهء قومی ،یک نوع یأس و سر خوردگی خودش را نشان می دهد آنهم بخاطر اینکه برآورد عثمانیسم ترکی اردوغانی و رهبریت گروهی از کردهای عراقی نسبت به حضور داعشیان در منطقه و استفاده از آنان اشتباه از آب در آمد، و کردهای عراقی که به ترکیه گرایشی پیدا کرده بودندمتوجه شدند نمی توانند در شرایط بحرانی به ترکیسمِ فرصت طلبِ حاکم بر ترکیه در منطقه اعتماد کرد آنان متوجه شدند حامی و حتی ناجی آنان در شرایط بحرانی مردمان ایران و هر حکومتی که بر ایران باشد خواهد بود، و این کردها دارند بسمت پذیرای حوزهء تمدنی ایرانی می روند که این مسئله می تواند برای ترکیسم فرصت طلبِ منطقه از نوع کشور ترکیه عثمانیسم اردوغانی و اوف های حاکم برسرزمین اران ، بسیار نگران کننده و بسیار خطر ناک باشد. جالب است بدانیم گروه اندکی از هموطنان کردکه تصور دیگری نسبت به شرایط منطقه داشته اند ، گرایش حوزهء تمدنی ایرانی در نظراتشان دارد پر رنگتر می شود که این مسئله را جناب صوفی زاده و امثال ایشان مأیوسانه اعتراف می کنند اما ناامیدانه هم بطریقی بیان می کنند ای کردهای ایرانی وعراقی و سوریه ای ! فریب ایرانی ها را نخورید، قبله گاه شما باید دیاربکر ترکیه باشد !و آنرا نباید فراموش کنید و ای آذر ی ها !قبله گاه شما با کو است آنرا نباید فراموش کنید اما او خوب می داند و نگران این موضوع است که مردمان اران که بطریقی در حوزهء تمدنی ایرانی قرار دارند اگر این حس ایرانی بودن در آنان تقویت شود بساط عثمانی بازی و مدافعانشان به راحتی بر چیده می شود و......
۶۷۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : پاسخ به آقای البرز
آقای البرز گرامی، روز نو، ماه نو و سال نو شما مبارک و امیدوارم سال خوبی داشته باشید.
دوست گرامی منظور از جمله مذکور این است که اگر بپندارم تنها اشتراک عرب و کورد دین، اشتراک تورک و کورد اقتصاد است، اشتراک کورد و فارس فرهنگ است. هویت کوردی در ایران به دلیل اشتراکات فرهنگی فی مابین مغلوب فرهنگ فارسی گردیده است و یا فارسیزه شدهاست. چیرهکی فرهنگ و زبان فارسی بر هویت کوردی کاملا طبق برنامه و حساب شده انجام گرفته است. رژیم شاه با امتیازات فرهنگی و اشاعه " زبان شیرین فارسی" و رژیم فعلی با امتیازات مذهبی در فرهنگ اصیل جامعه ما را هدف قرار دادهاند که آسیبهای آنرا من کورد میبینم نه شما که اگر غیرکورد باشید. و بقول شما اگرچه در سنندج و دیگر شهرها به زبان کوردی سخن می گویند اما این زبان بشدت صدمه دیده و فارسیزه شده است. ذکر یک نمونه: در شهر سنی مذهب سنندج مرکز روحانیت غرب کشور که نهادی شیعه و شیعه گری را ترویج میکند در سنندج قرار گرفته است و استانهای همجوار را زیر پوشس خود دارد. یعنی از جنوب و شمال غربی کشور اداره کل این مرکز شیعی در یک شهر سنی قرار گرفتهاست. همچنین این مرکز برا ترویج تشیع به کسانیکه به دین شیعه روی آورند کارت مصونیت ( کاپیتالاسیون ) صادر میکند. عدم امکان تحصیل به زبان کوردی و آزادی رسانه نیز موضوعی دیگریست است که قابل بحث نیست. اما دولت مرکزی عراق علیرغم خشونت و سرکوب شدیدی که علیه کوردها بخرج میداد اما تدریس زبان کوردی را ممنوع نکرد و از بدو تاسیس آن کشور در مدارس خواندن به زبان کوردی آزاد بودهاست. اعتراف به وجود کورد بعنوان ملت دوم از دهها سال قبل ( قرارداد ۱۹۷۱ ) در عراق و امکان تحصیل به زبان کوردی، هویت کوردی تا حدی قوام بخشیده است. مثلا یک کورد خانقینی در قسمت جنوب با یک کورد زاخویی در شمال و یا کورد حلبچهای از شرق با کورد کرکوکی در غرب مشکل فهم از همدیگر نداشته باشند. موضوعی که بدلیل عدم امکان تحصیل به زبان کوردی مشکل جدی کوردهای ایران است. شما دقت کنید فرهنگسرای زبان فارسی حدود سه سال پیش اعلام کرد که ۳۵ هزار واژه را اختراع کردهاست. نبود همچون مکانی ممکن است سالانه به همان اندازه واژه کوردی از بین برود. خوب شد که از نوروز سخن آوردید، در واقع ریشه نوروز بر اساس دادههای تاریخی و رسوماتش کوردی است و اگر درکوردی بودن آن هم جای تردید باشد و به به تخت نشستن جمشید استناد کنیم بازهم آذریست اما می بینیم این نوروز در سازمان ملل بنام ایرانی ثبت می گردد!!. در پاسخ به موضوعات آخر شما باید بگویم که با شما موافقم که حاکمیت ایران از شکاف موجود خوب استفاده می کند و باید گفت خردهای بر آنان نیست چرا که آنان برای حفظ موقعیت خود درست عمل می کنند، مشکل در مردم عادی و روشنفکران فارس زبان است و تا زمانیکه احترام به هویت متقابل در میان ملتهای ایران ایجاد نشود شکافها میان مردم عمیقتر میشود. باید ملت فارس از فرهنگ حاکمیت که همانا ذهنیت یک دولت ـ یک ملت را دنبال می کنند فاصله بگیرد و حقوق دیگر ملل را محترم شمارند. شاد باشید.
۶۷۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : نوشتاری که پر از دم خروس است
وقتی نوشتار خوانده می شود در همان ابتدا هدف نوشتار نویس خود را نشان می دهد که چیزی جزء:آدرس غلط دادن و القای چیزهایی که خود دوست دارد نیست !و یا ممکن است براساس برنامه ایست که آنرا پذیرفته که این نقش را ایفا کند !.ایشان یک شأنیتی برای خویش قائل شده است که تقسیم بندی جغرافیایی را مطرح کند و متری بر داشته اند سر زمینی بنام کردستانِ واحد ساخته اند و جهات چهارگانهء آنرا هم مشخص کرده اند سپس مسائل مورد علاقهء خویش را هم آورده واگر کردستانی را هم متصور است بطریقی باترکها و عثماننیسم اردوغانی همدلی را از خود بروز می دهد که این می شود دم خروس نوشتار نویس!.که پرداختن به جزئیات بیشتر بحث دیگری می طلبد.:::::در نظردهی جناب "م.ارشک "گرامی مطالبی در مورد ارمنیها آورده شده است که در این مورد باید گفت: اگر آرامشی برقرار شود و جو مظلوم نمایی کردها فرو کش کند براحتی ردپای گروه هایی از کردها! که در خدمت عثمانی بودند را ،در نسل کشی ارامنه می توان مشاهده کرد، که این ابزاریست که بعدا" ترکهای برعلیه کردها ی ترکیه استفاده خواهند کرد و به آنها خواهند گفت: این سر زمینهای تصرف شده که محل سکونت ما شده اند ناشی از خونهای ریخته شده ساکنان اصلیشان است که بکمک هم انجام داده ایم ، شما هم ،زیاد مظلوم نمایی نکنید که پرونده تان خونین تراز ماست !و......
۶۷۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۴       

    از : م. ارشک

عنوان : جبهه متشکل از ترکیه اردوغان، باکو و کردها!
جناب صوفی زاده عزیز،
تحلیل جالبی از موقعیت کردها کرده اید، اما پای چند جای این تحلیل می لنگد. در مورد ظلم و ستمی که در تاریخ برکردها رفته و انچه که شما در این زمینه می گویید من حرفی ندارم و روی سخنم این بخش ار گفتار شما نیست. قصد من بیشتر یادآوری چند واقعیت تاریخی مهم است که شما سهوا یا عمدا از قلم انداخته اید و همجنین، انتخابی که به عنوان "شریک و متحد" برای احقاق حقوق مردمتان به عمل می آورید.

اولا یادتان نرود که دیاربکر یک شهر ارمنی نشین هم بوده و فقط متعلق به کردها و ترکها نیست. حتما اطلاع دارید که شهردار کرد دیاربکر، آقای عبدالله دمیرباش،که انسان بسیار شریفی هم هست، به ترمیم و بازسازی بزرگترین کلیسای خاورمیانه در دیاربکر- که از زمان نسل کشی ارمنیان در حالت نیمه ویران بود - کمک کرده و از هیچ کوششی برای جذب بازماندگان نسل کشی به منطقه دیاربکر فروگذار نمی کند. همینطور، حتما مطلع هستید که هرسال در روز ۱۹ ژانویه، یعنی روز تروز هراند دینک، روزنامه نگار شهید ارمنی و نیز روز ۲۴ آوریل، سالگرد نسل کشی ارمنیان،سکنه کرد دیاربکر مراسم یادبود برگزار می کنند. شما به جای سرمشق گرفتن از این رویکرد انسانی، یار و شریکی برای کردها انتخاب می کنید که همکاری و همگامی با او هیچگاه هیچ چیز نویدبخشی برای کردها و قومیتهای دیگر در پی نداشته و نخواهد داشت.
باز محض تازه کردن خاطره تان، یادآوری کنم که آنچه ترکها نامش را "آناتولی شرقی" گذاشته اند، همان "اِرمنی ولایتی" سابق عثمانی است و اگر بنا باشد که تحولات آنچنانی در ترکیه و ساختار حکومتی اش پدید آید که حقوق کردها را اعاده نماید، ترمیم و اعاده حقوق قومیتهای آنکشور نمی تواند فقط محدود به کردها باشد. نهایتا، بدون شناسایی قتل عام ارمنیان درست سد سال پیش و درصورت ادامه سیاست انکار و نفی و دروغ فعلی، کردها هم هیچ وقت به حقوق حقه خود در آنکشور نخواهند رسید. مساله حقوق بشر ترکیه، همانطور که بسیاری از کنشگران و صاحب نظران ترک، مثل عایشه گونایسو، ارهان چنگیز و دیگران اظهارکرده اند، بطور ارگانیک با مساله شناسایی نسل کشی ارمنی ها درهم امیخته است.
بالاخره، به نظر می رسد که در برنامه طویل مدت جنابعالی برای منطقه جبهه ای متشکل از ترکیه آقای اردوغان، جمهوری باکو، یا به قول خودتان، "قبله آمال آذری ها"، و کردها، علیه ایران تشکیل شده است. آقای صوفی زاده عزیز، مثلی است می گوید: "موش توی سوراخ نمی رفت، جارو به دمش بسته بود". شما فراموش کرده اید که در منطقه ای زندگی می کنید که هر جرکت نسنجیده شما (مقصودم فقط شمای کرد نیست) می تواند از چند جانب حرکات متقابلی با عواقب و پی آمدهای غیرقابل پیش بینی درپی داشته باشد، که بیش از همه باز قومیتها و ملتهای کوچک زیانش را ببینند. بهتر است دست از این طرحهای دور و دراز مخاطره آمیز دست برداریم و بپردازیم به تلاش برای برقراری و نهادینه کردن حقوق و آزادی های فردی مردمانمان،که پایه همه حقوق و آزادی هاست. اگر در این زمینه توفیقی به دست بیآوریم، در سطوح بالاتر و زمینه هایی که جنبه جمعی دارند نیز آسانتر می توانم به هدفمان برسیم.
بامهر
۶۷۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : ولی با این همه تحمیلات استبدادی هم ماندگار شده اند
آقای صوفی زاده گرامی، ضمن شادباش نوروز، جشن باستانی آغاز سال، به شما و همه هم میهنانمان در اقصی نقاط ایران و جهان. باید صمیمانه بگویم این جملات شما را که می گوید، «... فرهنگ ملی کردها در ایران بر فرهنگ ملت حاکم در ایران چیره گی نداشته و برخلاف دولت عراق، دولتهای ایران در نابود کردن فرهنگ و زبان کردی و ادغام آن در فرهنگ سراسری تردیدی بخود راه نداده و فرهنگ ملت مرکزی را به شیوه نرم به کردها تحمیل کرده اند...» به درستی درک نمی کنم.

در اثر چیرگی فرهنگ استبدادی بر اذهان ما ایرانیان در اقصی نقاطش + تهران، هنوز هم برای همه ما دشوار است که در عمل بپذیریم، تمامی انسانها آزادند تا، مرام و مسلکی برای خود داشته باشند، به زبان خود امورات خود را اداره کنند، و به شیوه ای که می پسندند آرایش مو، چهره و لباس داشته باشند. در همین روزهای شاد نوروزی، عدد کثیری از مردم کابل پایتخت کشور افغانستان، زنی را زیر مشت و لگدهای خود درخیابان، در حضور نیروهای انتظامی و با شعار زنده باد اسلام کشتند، از این قسم تجاوزات به حقوق انسانها در سراسر ایران همه روزه از گذشته های دور تا به امروز در خفا و علن اتفاق افتاده و می افتد

در سنندج و تمامی دیگر شهرهای کردستان ایران، هموطنانمان هنوز هم به زبان کردی سخن می گویند، و در غالب مواقع ملبس به لباس زیبای کردی هستند. مردم شهرهای کردستان ایران، همانقدری به آغاز سال در نوروز عشق می ورزند، که مردم اصفهان، قوچان، آبادان، سرخس، تبریز، سمنان، بوشهر، زاهدان، بندرعباس، زابل، بندرترکمن، رشت، مشهد، ساری، تهران و..... به آن احساس تعلق می کنند، بسیاری از شاعران و مشاهیر کشور موردِ اقبال احاد مردم کشور در اقصی نقاطش هستند. مردم ایران در اقصی نقاطش بواسطه بسیاری نکات خوش، زیبا و برازنده ستایش با یکدیگر ارتباطی عمیق و غیر قابل گسست دارند

ولی با این همه تحمیلات استبدادی هم ماندگار شده اند، چرا که غالبا ذی نفوذان اجتماعمان در اقصی نقاطش، در نبرد بر علیه، استبداد مردم را به نبرد در صفوفی مجزا تشویق کرده و می کنند. استبداد حاکم نیز با سوء استفاده از این تفرقه و با تمسک به خدعه های گوناگون ، ترک ایرانی را بر علیه فارس ایرانی، کرد ایرانی، بلوچ ایرانی، ترکمن ایرانی و برعکس تشویق کرده و می کند. و آقای خامنه ای مردم را تشویق به همدلی و همزبانی با دولتی می کند، که حتی قادر نیست مجری قانون اساسی ج.ا باشد

برای رهایی صلح آمیز از تمامی تحمیلات استبدادی، مردم ایران راهی جز گردهم آمدن برای نوشتن برنامه ای مشترک برای حال و آینده کشور ندارند
۶۷۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۴