پرسشهایی که نباید از اقلیت های جنسی و جنسیتی پرسید
سلماز آزاد
•
«لزبینها هم مثل بقیهی انسانها دارای عقاید سیاسی و اجتماعی مختلفی هستند و آدمهایی هم که عقاید مذهبی، سیاسی، یا دینی دارند هم آدم هستند و گرایش جنسی دارند. فمینیستها به برابری جنسیتی اعتقاد دارند نه به حذف مردها از زندگی جنسیشان.»
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱ فروردين ۱٣۹۴ -
۲۱ مارس ۲۰۱۵
دوست دارید با کسی که «مثل شما» نیست ارتباط برقرار کنید؟ دوست دارید در مورد موضوعی غیر از گرمی و سردی هوا صحبت کنید، و در مورد زندگی «پر رمز و راز» یک رنگینکمانی بیشتر بدانید؟ اگر روزی در موقعیت همصحبتی با افرادی قرار گرفتید که خود را عضوی از جامعهی رنگینکمانیها میدانند، حواستان باشد که بعضی پرسشها را نباید پرسید! در ادامه، برخی از سوالات متداولی را که نباید از چهار گروه الجیبیتی بپرسیم، و همچنین پاسخهای احتمالی به آنها را آوردهایم.
لام مثل لزبین (زن همجنسگرا)
سوال اول: «اگر تا حالا با هیچ مردی نبودهای، چهطور مطمئن ای لزبین هستی؟»
جواب: «خب، تو اگر تا حالا با همجنسات نبودهای، از کجا میدانی همجنسگرا نیستی؟»
سوال دوم: «دو تا زن چهطور با هم رابطهی جنسی برقرار میکنند؟ امکان ندارد این رابطهی جنسی واقعی باشد! آخر چهطور ممکن است؟»
جواب: «به نظر تو آدمهای دگرجنسگرا چهطور یاد میگیرند رابطهی جنسی برقرار کنند؟ بخش بزرگی از برقراری این رابطه، از هر نوع، غریزی و جزء میراث بشری است.»
سوال سوم: «توی رابطه، کدامتان مرد هستید؟!»
جواب: «هیچکدام. در یک رابطه، دو لزبین هردو زن هستند حتا وقتا که عملاً یک جفت بوچ، با رفتارهای “مردانه”، یا فم، با رفتارهای “زنانه”، باشند. این پرسش همیشه به دلیل کلیشههای جنسیتزدهی جامعه در ذهن رشد میکند. به ما القا میشود که هر زوجی حتماً باید طبق الگوی زوجهای زن – مرد رفتار کنند.»
سوال چهارم: «دوست داری مرد باشی؟ چرا همهی لزبینها شبیه مردها لباس میپوشند؟ چرا لزبینها از زنهایی که شبیه مردها لباس میپوشند و رفتار میکنند خوششان میآید؟! اگر به مردها کشش نداری، چهطور به زنهایی که مثل مردها لباس میپوشند کشش داری؟»
جواب: «سوالهای بالا هم مثل سوال قبلی ناشی از پیشفرضهای کلیشهای و جنسیتزده است که همهچیز را به “زنانه” و “مردانه” دستهبندی میکنند و هیچچیز بین این دو یا خلاف برداشتهای عمومی را نمیپذیرند. نوع پوشش اشخاص ربطی به گرایش و هویت جنسی آنها ندارد.»
سوال پنجم: «ولی تو که خیلی خوشگل هستی، چرا باید لزبین باشی؟»
جواب: «لطف داری، اما منظورت این است که همهی استریتها و دگرجنسگراها خوشگل هستند؟ منظورت این است که چون هیچ مردی از من خوشاش نیامده به زنها گرایش دارم؟ اصلاً زیبایی یعنی چه؟ شنیدهای که میگویند “زیبایی در چشمهای تو است نه در چیزی که به آن مینگری”؟»
سوال ششم: «یعنی نمیخواهی مادر بشوی؟»
جواب: «این یک انتخاب شخصی برای هر فردی به حساب میآید، و من هم الان آمادگیاش را ندارم. اما روزی که آمادگیاش را داشته باشم، میخواهم. چرا که نه؟ یک عدد اسپرم سرحال برای بچهدار شدن کافی است. منظورت این نیست که مادر شدن زنها در گروی گرایش جنسی آنها است؟»
سوال هفتم: «همهی لزبینها فمینیست هستند؟! همهی فمینیستها لزبین هستند؟!»
جواب: «لزبینها هم مثل بقیهی انسانها دارای عقاید سیاسی و اجتماعی مختلفی هستند و آدمهایی هم که عقاید مذهبی، سیاسی، یا دینی دارند هم آدم هستند و گرایش جنسی دارند. فمینیستها به برابری جنسیتی اعتقاد دارند نه به حذف مردها از زندگی جنسیشان.»
سوال هشتم: «چه خبر از فوتبال؟! حتماً فوتبال را دوست داری! میتوانی کولر سرویس کنی؟»
جواب: «جایی آگهی منتشر کردهام که من جویای کار هستم؟ قبل از هرچیز، همهی لزبینها علاقهمند به ورزش یا دارای مهارتهای فنی نیستند، مثل هرکس دیگری که لزوماً آشپزی، خیاطی، یا ژیمناستیک، و فوتبال آمریکایی دوست ندارد. من فعلاً نه عاشق فوتبال هستم و نه میتوانم کولر سرویس کنم.»
گاف مثل گی (مرد همجنسگرا)
سوال اول: «دوست داری دختر باشی؟ در دوران کودکی عروسکبازی میکردی؟»
جواب: «زنانگی گستردهتر از چند هنجار و قانون دگرجنسگرامحور، مثل رنگ آبی و صورتی و یا عروسک و ماشین، است. زنانگی مختص جنس یا جنسیت زن نیست. اگر یک مرد همجنسگرا به رفتارها و کارهایی که “زنانه” تلقی میشود علاقه داشته باشد، به این معنی نیست که دوست دارد زن باشد و یا خودش را زن میداند. همهی مردان همجنسگرا به رفتارها و کارهای به اصطلاح زنانه علاقه ندارند. عروسکبازی یا پوشیدن لباس صورتی در کودکی باعث همجنسگرا شدن هیچ مردی نمیشود. بسیاری از مردهای استریت در کودکی به لاک و ماتیک زدن و پوشیدن کفشهای پاشنهبلند مادرهایشان علاقه داشتهاند. دست از سر کودکی من و کودکی باقی بچهها بردارید.»
سوال دوم: «اگر دوست داری دختر باشی، چرا تغییر جنس نمیدهی؟»
جواب: «باز هم بر میگردیم به سوال قبل. اگر من گاهگاهی دوست دارم لباس زنانه بپوشم، یا یک سری رفتارهایام و علائقام به اصطلاح زنانه است، دلیل این نیست که از جنسیتام ناراضی ام و دوست دارم زن باشم. جنسیت الگوی صفر و یکی نیست و همهی آدمها با هم متفاوت اند.»
سوال سوم: «خب، حالا کدامیکی از شما تاپ (بالا) است و کدام بات (زیر)؟ کدامتان در رابطه نقش زن دارید؟»
جواب: «هیچکدام. ما هردو مرد هستیم. به اندازهی کافی واضح نیست؟ الآن سال ۲۰۱۵ است و اگر نمیدانستید بدانید که، خیلی از مردان همجنسگرای “زنانه” دوست دارند بالا باشند و خیلی از مردان همجنسگرای “مردانه” زیر، و البته خیلیها هردو. عدهای هم هستند که هیچ علاقهای به سکس مقعدی، چه تاپ و چه بات، ندارند. باز هم عجیب است؟»
سوال چهارم: «باورکردنی نیست! مطمئن ای گی هستی؟ تو که خیلی “مردانه” هستی!»
جواب: «خب، باور این که خیلی از مردهای خوشتیپ و زیبا و دلربای هالیوود گی هستند شاید سخت باشد. راستی برای این که بیشتر بدانی، میتوانی مردان همجنسگرای خرسی (Gay Bear) را در اینترنت جستوجو کنی تا چهارچوبهای ذهنیات به هم بریزد و پیشداوریها جلوی چشمهایات پودر شود. این گروه گیهایی هستند که تپل هستند و پشمالو، درست مثل خرس تدی.»
سوال پنجم: «آیا نگران این نیستی که ایدز بگیری؟»
جواب: «درست است که بیماری ایدز بین مردهای همجنسگرا زیاد است، ولی هرچیزی راهی دارد. هر رابطهی جنسی باید با رعایت بهداشت و ایمنی انجام شود، و فرقی هم ندارد که شرکای یک رابطهی جنسی از چه جنس و جنسیتی هستند. رفتارهای پرخطر جنسی و بدون احتیاط و شناخت همیشه نگرانکننده است. مردان همجنسگرا باید آگاهی کاملی دربارهی رابطهی جنسی امن و بیماریهای مقاربتی داشته باشند.»
سوال ششم: «همهی گیها خوشسلیقه و در مد و لباس خبره هستند؛ درست است؟»
جواب: «نه همهی مردهای گی عاشق و شیفتهی مد و فشن و خرید کردن هستند و نه همهی زنهای لزبین از اینها متنفر. آدمها سلیقه و علاقههای متفاوتی دارند و رسانهها در پررنگ کردن یکی و کمرنگ کردن دیگری نقش مهمی ایفا میکنند.»
سوال هفتم: «از کی فهمیدی گی هستی؟»
جواب: «احتمالاً از همان موقعی که بغلدستیام در مدرسه عاشق یک دختر بود و من عاشق یک پسر. چرا کسی از دگرجنسگراها نمیپرسد از کی فهمیدهاند دگرجنسگرا هستند؟»
ب مثل بایسکشوال (دوجنسگرا )
سوال اول: «دوست داری یک شب سهتایی با هم باشیم؟! تو که اهلاش هستی، نه؟»
جواب: «یک باور قدیمی در مورد دوجنسگرایان (بایسکشوالها) وجود دارد که زمانی که مشغول سست کردن و از بین بردن نهاد مقدس خانواده نیستند، به شدت مشغول تریسام و فورسام و انواع سامهای مختلف و گروپ سکس اند. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به فیلم تخیلی آذر، پرویز، شهدخت، و دیگران!»
سوال دوم: «یعنی هم دوست دختر داری هم دوست پسر؟»
جواب: «نه، ممنون! در سال یک کادوی روز تولد و یک سالگرد و یک بار ولنتاین و عیدی گرفتن برای من کافی است. تصور کن دو تا چه استرس و خرجی روی دست آدم میگذارد! از شوخی که بگذریم، این تصور که دوجنسگراها همه اهل رابطههای موازی هستند کاملاً اشتباه است. هرکسی، با هر گرایش و هویت جنسیای، انتخاب میکند تنها با یک نفر در ارتباط باشد یا در عین حال چند رابطهی موازی داشته باشد. تعریف خیانت در هر رابطهای متفاوت است.»
سوال سوم: «خب، حالا که با جنس مخالفات ازدواج کردهای، دیگر دوجنسگرا نیستی؟»
جواب: «بودن در یک رابطه با جنس مخالف به معنی نفی دوجنسگرایی و زیر سوال رفتن روابط همجنسگرایانهی قبلی یا آیندهی شخص نیست. همانطور که اگر یک دوجنسگرا با همجنس خودش در یک رابطه باشد تبدیل به یک همجنسگرا نمیشود، رابطه با غیرهمجنس هم او را از دوجنسگرایی خارج نمیکند.»
سوال چهارم: «الان سردرگم ای و در یک دورهی گذار هستی. شاید هم داری تجربه کسب میکنی. به هر حال، این فقط یک مرحله از زندگیات است که میگذرد. این طور نیست؟»
جواب: «ببین، گفتهاند: LGBT. این چهار تا حرف را کنار هم گذاشتهاند که یکیشان هم B، مخفف بایسکشوال یا دوجنسگرا است! اگذ میخواهی حتماً به زور توی یک جعبه جایام بدهی، در چهارچوب حرف B جا میگیرم. چرا اصرار داری من را در یک جعبهی دیگر جا بدهی؟»
سوال پنجم: «خب تو که این قابلیت را داری که عاشق جنس مخالفات بشوی و راحت زندگی کنی، چرا وارد رابطه با همجنس خودت میشوی که این همه عذاب بکشی و نگاههای سنگین مردم را تحمل کنی؟»
جواب: «اتفاقاً این که من میتوانم عاشق یک آدم از هر جنسی بشوم یک قدرت خارقالعاده است! مثل قهرمانهای فیلمها که قدرتهای جادویی دارند، اما من و گرایش و قدرتام واقعی هستیم.»
سوال ششم: «دوجنسگراها خیانتکار هستند. چهطور میشود به دوجنسگراها اعتماد کرد؟»
جواب: «آه و ناله کردن و دنبال مقصر گشتن را کنار بگذار. اعتماد و خیانت یک امر اخلاقی است و اخلاق ارتباطی با هویت و گرایش جنسی افراد ندارد.»
ت مثل ترنسسکشوال / ترنسجندر (تراجنسی/ تراجنسیتی)
سوال اول: «الان “آن چیز” چه شکلی است؟! چه شکلی بوده و چه شکلی شده؟ میدانی که در مورد چه حرف میزنم!»
جواب: «رایجترین سوالی که اغلب از تراجنسیها میشود این است که آیا جراحی کردهاند یا نه، و اغلب هم منظورشان عمل جراحی آلت جنسی است. این سوال از بسیاری جهات برای ترنسها عذابآور و توهینآمیز است. این سوال خیلی خصوصی است و همانطور که شما دوست ندارید در مورد آلت جنسیتان با کسی صحبت کنید، نباید از دیگری چنین سوالی بپرسید، مگر این که دوست یا آشنای نزدیک باشید، که در این حالت شرایط فرق میکند. علاوه بر این، فرآیند تغییر جنس تنها یک عمل جراحی نیست، و چندین مرحلهی جراحی و هورموندرمانی در طول چند سال را در بر میگیرد. ضمناً، همهی ترنسها تمایل به جراحی و تغییر جنس ندارند، و تنها عدهای تمایل به جراحی کامل دارند. عدهای تنها در بالاتنهی خود با جراحی تغییرات میدهند و عدهای فقط هورموندرمانی میکنند. بعضی هم هیچ تمایلی به هیچ تغییر فیزیکیای ندارند.»
سوال دوم: «اسم واقعیات چیست؟»
جواب: «این کاملاً طبیعی است که، وقتی شخصی اسماش را تغییر میدهد و اعلام میکند میخواهد از این به بعد او را به اسم جدیدش صدا بزنند، دوست ندارد اسم قبلیاش را مدام بشنود.»
سوال سوم: «وقتی که دختر / پسر بودی …؟»
جواب: «وقتی یک ترنس جنسیت خودش را مخالف با جنس فیزیولوژیکی خودش میداند، یعنی میخواهد که شما هم او را به این شکل ببینید و صدا بزنید، و علاقهای ندارد مدام به او یادآوری کنید که پیشتر چه جنسیتی به او نسبت داده شده بوده است.»
سوال چهارم: «عکسهای قبل از جراحی یا هورموندرمانیات را نشانام میدهی؟»
جواب: «سختیهایی که یک ترنس برای رسیدن به این جایی که الان هست متحمل شده و میشود برای اکثر ما غیرقابلدرک است. این که فردی چهقدر از بدن قبلی خودش راضی و یا ناراضی بوده و آیا هیچ علاقهای به یادآوری بدن و چهرهی قبلی خود دارد یا نه، امری کاملاً خصوصی است.»
سوال پنجم: «توی تخت چه کار میکنید؟ منظورم را میفهمی؟»
جواب: «بد نیست کمی خلاقیت به خرج بدهی و موضوع را خیلی هم پیچیده نکنی! من و پارتنرم کارهای خیلی هیجانانگیزی در تخت خوابمان انجام میدهیم و بیشترین استفادهای که از تخت میکنیم، خوابیدن است! گاهی وقتی در تخت هستم کتاب میخوانم. گاهی فیلم هم نگاه میکنم و خیلی وقتها وسط فیلم خوابام میبرد! فکر میکنی مربوط به این است که ترنس هستم؟»
سوال ششم: «حالا زن هستی یا مرد؟»
جواب: «تو مسئول تفکیک جنسیتی بر اساس دو معیار زن و مرد هستی؟ این سوال را از بقیهی زنها و مردهایی که میبینی هم میپرسی؟ اگر بله، آنها معمولاً چه جوابی میدهند؟»
سوال هفتم: «آیا هیچوقت میتوانی یک زن / مرد واقعی بشوی؟»
جواب: «یک زن یا مرد واقعی دقیقاً چهطور است؟ معیار واقعی بودناش چیست؟ تو خودت واقعی هستی؟ چهطور میتوانی ثابت کنی واقعی هستی؟ فیلم ماتریکس را خیلی دوست داشتی؟»
سوال هشتم: «این یعنی که همجنسگرا هستی؟»
جواب: «هویت جنسی و گرایش جنسی دو مقولهی کاملا متفاوت اند. اگر دوست داری بیشتر بدانی، به مجلهی تابلو، ویژهنامهی دگرباشان جنسی، مراجعه کن!»
سوال نهم: «پس چرا من هنوز میتوانم مقداری زنانگی / مردانگی در تو ببینم؟»
جواب: «آفرین به تو! همهی انسانها مجموعه رفتارها و خصوصیاتی دارند که “زنانگی” و “مردانگی” میخوانیمشان. بروز این رفتارها در هر فرد متفاوت است.»
سوال دهم: «خیلی شبیه یک زن / مرد واقعی هستی. خودت هم این طور فکر میکنی؟»
جواب: «هرچند شاید این حرف انساندوستانه و از سرخیرخواهی گفته شده باشد، ولی به طور تلویحی این را میرساند که “تو یک مرد / زن واقعی نیستی” بلکه “شبیه”اش هستی! یعنی فرد گوینده هنوز کاملا با ترنسها کنار نیامده است.»
منبع:مجله تابلو
|