از : البرز
عنوان : در اثر اشاعه نفرت فقط شتاب زدگی، بی خردی و ویرانی تولید می شود
م. مینائی گرامی، اگر بواقع، [... به موضوع «پیوند بین جنبش های ملی و طبقاتی» و «برابری و همزیستی داوطلبانه ملیتها در چارچوب یک کشور واحد» و نیز « رشد و شکوفایی ملیتهای ساکن کشورمان ...در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی و حقوقی، انتظامی و ….»] اعتقاد داری،
و ریگی به کفش مبارکت نیست، چرا از سخنم مبنی بر، «و نیز به تجربه، در همین تاریخ نزدیکِ سه دهه گذشته، شاهد بوده ایم، که مردم کشور، علیرغم تفاوتها و اختلافات، در حراست و نگاهبانی از کشور لحظه ای یکدیگر را ترک نگفته اند» آشفته شده، و برای اثباتِ وجودِ تفرقه، پراکندگی، دشمنی بین مردم ایران، آسمان سبز کشور در سال ۸۸ را سیاه رنگ آمیزی می کنی
کجای یادداشتم تحتِ عنوانِ « زمان، زمانِ طرحِ طرحهایی با جزئیات است» نویسندگان نوشتار را به « قبیله و ایل و قوم اندیش (ی)!. » متهم کرده ام. این سخن شما، فقط نشان از بی انصافی شما نداشته، بل خبر از عمق کینه شما نسبت به ایرانی متحد می دهد. ولی به هوش باشیم، که در اثر اشاعه نفرت فقط شتاب زدگی، بی خردی و ویرانی تولید می شود
۶۷٣۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : ساختار خود متشابه بودن کشور ایران
باید گفت : پدیده هایی هستند که ساختار هندسی آنان فراکتالی نامیده می شوند.یا با بیان دیگر :آنان دارای خاصیت خود متشابه هستند یعنی قسمتی از آن با کل پدیده متشابه است ، اگر بخواهیم مثالهایی را برای ارائه بهتر مطلب بیاوریم می توان در طبیعت ،گل کلم را بعنوان نمونه آورد: قطعه کوچک گل کلم متشابه با قطعه بزرگی از آنست !و می توان از درخت کاج بعنوان نمونه دیگری یاد کرد. و می توان این حالت فراکتالی و یا خود متشابه بودن را در کشورهایی نیز دید.یکی ازاین کشورها که حالت خود متشابه بودن را دارد کشور ایران است وقتی به تنوع قومی آن توجه شود و وجود کلانشهر ها و شهر های مختلف با انواع مجتمع های آپارتمانی در آنها را درنظر بگیریم مشاهده می شود که همان تنوع قومی در آنها حاکم است وحالت خود متشابه بودن خود را نمایان می کند هرشهر و یا کلانشهر و یا حتی مجتمع های آپارتمانی معرف کل ایران می شود !. در تعدادی محدود از شهرهای مرزی ممکن است این حالت تنوع قومی را نداشته باشیم اما آنان نیز دارای تنوعاتی هم می باشند نه! از اقوام بلکه از طوایف مختلف همان قوم را خواهند داشت که در این شهر های مرزی باز هم نوعی تنوع را مشاهده می کنیم. باید گفت: مطرح کردن هر نوع تفکیک قومی درایران یک نوع آب در هاون کوبیدن است وآنان که چنین می اندیشند و آرزوی چنین دارند نوعی رویا پردازی کودکانه را تعقیب می کنند که طنزی بیش نیست! و حاکمیت همین خاصیت خود متشابه بودن را خوب درک کرده است که می توان رد پای حاکمیت را در بازیهای قومی هم دید ،چون آنان پی برده اند پر رنگ کردن این مسائل می تواند اذیت کننده شوند اما چندان مشکل ساز نمی شوند وجود این مسائل قوم بازی سودشان از ضررشان بیشتر است چون این مسائل می تواند از ایجاد روح ملی ایرانی جلوگیری کند وجود روح ملی در مبارزات است که می تواند بساط هر مستبد را بر چیندو......
۶۷٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : م مینایی
عنوان : مسئله ملی
آقای امیرالبرز ایرانی، واکنش شما نسبت به نوشته یِ دوستان فدایی نشانگر شرطی شدن تان نسبت به طرح مسئله یِ « حق تعیین سرنوشت» است. اگر فقط به موضوع مشارکت مردم آذربایجان، کردستان، خوزستان، سیستان و بوچستان و سایر مناطقی که اقلیت های ملی در آنها ساکنند، در اعتراضات سال ۸۸ وجنبش موسوم به سبز دقت کنید متوجه می شوید که ادعای میان تهی «و نیز به تجربه، در همین تاریخ نزدیکِ سه دهه گذشته، شاهد بوده ایم، که مردم کشور، علیرغم تفاوتها و اختلافات، در حراست و نگاهبانی از کشور لحظه ای یکدیگر را ترک نگفته اند» قابل اعتنا نیست. ضمناً اظهار فضل بی ربط زبان محلی و کشوری و بین المللی چه ربطی به مسئله ملی دارد. مگر اینکه بخواهید حق تعیین سرنوشت را صرفاً به حق آموزش تقلیل دهید. در جای جای نوشته دوستان فدایی به موضوع «پیوند بین جنبش های ملی و طبقاتی» و «برابری و همزیستی داوطلبانه ملیتها در چارچوب یک کشور واحد» و نیز « رشد و شکوفایی ملیتهای ساکن کشورمان ...در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قضایی و حقوقی، انتظامی و ….» اشاره شده است. متهم کردن دوستان به « قبیله و ایل و قوم اندیش (ی)!. » بی انصافی است.
۶۷٣۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : پر خاشگری ناشی از.....
خانم رمضانی،گذرزمان و دیدن رخ داده های منطقه ای که شاید! شما و امثال شما ناتوان از درک شرایط پیچیدهء آنها هستید! نتوانسته برشما تأثیر بگذارد !و همچنین نوع برخوردتان با مسائل بگونه ایست؛که نشان ازناتوانی ازفهمیدن خواسته های اساسی افراد شهروند یک کشور می باشی! این ناتوانی متأسفانه شما رابسمتی می بردکه با عکس العمل های پرخاشگرانه، که ناشی از عصبیتهای قبیلگی است که در آنها نوعی کینه های کودکانه نیز نهفته است ؛و به گمان مبازره طلبی بادیگران ،به آنها می تازید و آنان رامتهم به نفهمی می کنید . به امیدتکامل روحیهء شهروندی درتمام افراد قبیله و ایل و قوم اندیش!.:::: بایدگفت: دیگرانی به انسانها به گونه ای دیگر می نگرند ! یک انسان را جدا از هویتهای دروغینی که براو تحمیل شده می بینند و دررابطه با آموزش و یادگیری افراد به مقوله زبان ،با دیدگاهی دیگر می نگرند.یک فرد دررابطه با یادگیری وآموزش لازم با درنظر گرفتن وسعت و گسترهء زیست آن فرد ،سه زبان مختلف را درنظر می گیرند:۱) زبان محلی ( گروهی آنرا زبان مادری می گویند)۲) زبان رسمی دریک محدوده کشوری۳) زبان بین المللی. که این دیدگاه می گوید هر کدام از اینها در رده بندی درخدمت دیگری است .زبان محلی برای راه افتادن فرد برای یادگیری زبان دیگری است و..... و این دیدگاه می گوید :این زبانها باید درخدمت یادگیری هر چه بیشتر افراد، در گستره های وسیع زیستی باشند!.اما دیدگاهی که ناشی ازیک دیدگاه؛ قبیلگی و ایلی و قومی است ،انسان را درخدمت زبان می داند و اورا ابزاری برای زبانی که آنراهم باعوام فریبی واشک درآوردنها ، زبان مادری می گویند!. در این رابطه درزیرنوشتار جناب یحیایی تحت عنوان هذیان گویی های..... که در قسمت مقالات آورده شده،از اینجانب انتشار یافته که شاید.....
۶۷٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : به عنوان یک ایرانی وطن دوست چون شما
خانم رمضانی گرامی، اگر قبل از نوشتن نظرت مطلبِ چند سطری کوتاهم را با کمی آرامش خوانده بودی، سوء برداشتهایی را که مرقوم کرده ای، انجام نمی یافت.
منظور نظرم برعکس برداشتِ شتاب زده شما «...تحمیل...» و «... زبان از حلقوم بیرون(کشیدن)...» نبوده و نیست،
بل به عنوان یک ایرانی وطن دوست چون شما، خواهان رفع مشکلات ملی کشور به نحوی انسانی و منطبق با قواعدِ حقوقِ بشر هستم
در یادداشتم، که عنوان آن، [زمان، زمانِ طرحِ طرحهایی با جزئیات است.] تلاش کرده ام، نظر نویسندگان نوشتار و خوانندگانش را معطوف به مشخص و صریح نوشتن و پرهیز از سردادن شعارهایی بدونِ طرحِ برنامه ای دقیق کنم
۶۷٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : شلیر رمضانی
عنوان : نظر
جناب البرز چرا شما به هیچ و جه نمیخواهید این مسئله را درک کنید که ایران یک کشور چند ملیتی است و هیچ ملتی و زبانی تا آخر نمیتواند هژمونی خود را بر دیگر زبانهای این سرزمین تحمیل کند اینکه میفرمائید در کردستان ، بلوچستان ، و و مردم در کوچه و بازار و در خانههای خود با صحبت کردن به زبان خودشان در تردد هستند و آزادند انگار انتظار داشتید که این را هم محدود کنند و زبان از حلقوم بیرون کشند هر کسی که با زبان مادری خود در خانه یا خیابان صحبت کرد ؟؟ جناب مسئله بر به رسمیت شناختن این زبانها و این هویتهائ جداگانه و رنگا رنگ است که شنما به نوعی با آن گیر دارید و تفکر برتری طلبی من منم و و اجازه به شما نمیدهد که این مسئله را در یک بعد بزرگتر و آزادی کامل این زبانها و آموزش و تحصیل در ابتدائی ترین تا عالی ترین سطح به این زبانها میباشذ و رادیو تلویزیون و روزنامهها و بودجهی دولتی دقیقأ همانند زبان فارسی برای رشد در اختیار این زبانها قرار بگیرد و این همان چیزیست که تفکر شما به هیچ وجه در کامنتهائی که شما به این سایت ارسال میکنید با اینکه میخواهید نقش یک انسان روشنفکر و آزادیخواه را بازی کنید ولی تمامأ با این افکار خط بطلان میکشی و خودتان را در جبههی مخالفان آزادی قرار میدهید
۶۷٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : زمان، زمانِ طرحِ طرحهایی با جزئیات است
دوستان گرامی، اگر به بیانیه های غالب نیروهای روشن اندیش جامعه در سه دهه گذشته توجه کنیم، شاهد خواهیم بود که جملات شما مبنی بر، «... علیرغم اینکه اکثر فعالین سیاسی اپوزیسیون و پوزیسیون فارس زبان، حتی بخشی از چپ، منکر مسئله ی ملی و قومی در جغرافیای سیاسی ایران هستند، کشور کثیر الملله ایران با موضوع و معضل ملیت ها درگیر است. با حذف صورت مسئله به جوابی دمکراتیک و پایدار دست نخواهیم یافت...» به کرات تکرار شده اند
و آنجا که قلم به دست گرفته و می خواهیم به شرح جزئیات برای رفع این مشکل و معضل اجتماعیمان بپردازیم، در حدِ شعاری چون، «... حق تعیین سرنوشت بخش تفکیک ناپذیر حقوق دمکراتیک خلقهاست. و دفاع از حق ملیتها در تعیین آزادانه سرنوشت خویش یکی از پیش شرط های دفاع از آزادی در ایران و مبارزه بر علیه مستبدین و مرتجعین حاکم است...» گیر می کنیم.
در اینکه در کشور همه ایرانیان، ایران، آداب و سنن گوناگون، زبانهای گوناگون یافت می شود، شک و تردیدی برای هیچیک از ما وجود ندارد. و نیز به تجربه، در همین تاریخ نزدیکِ سه دهه گذشته، شاهد بوده ایم، که مردم کشور، علیرغم تفاوتها و اختلافات، در حراست و نگاهبانی از کشور لحظه ای یکدیگر را ترک نگفته اند
گمان می کنم در عرصه ملی تنها با تکرار مکرر همان شعارهای قدیمی به حل مشکلات نخواهیم رسید. زمان، زمانِ طرحِ طرحهایی با جزئیات است.
به عنوان مثال، امروز، سکنه استانهای تهران، کردستان، خوزستان، آذربایجان، گیلان، مازندران و... متشکل از ایرانیانِ متعلق به یک یا دو زبان نیست، چرا که مردم در اثر تنگناهای اقتصادی، یا یافتن کار، یا ازدواج از استانی به استان دیگر مهاجرت و در محل سکونتِ تازه خود ریشه گرفته اند. بنابراین در کلاسهای درس، در ساختمانهای اداری، در خیابانها، مراکز تولید، مراکز خرید و ... در سراسر کشور، ایرانیانی با زبانهای مادری مختلف در ترددند.
۶۷٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۴
|