از : رضا سالاری
عنوان : مذاکره با غرب یک قدم جلو به نفع مردم و ده قدم عقب نشینی از مواضع سرسخت و ارتجاعی نظام است.
نقد بی رحمانه پندار و گفتار و رفتار ج.ا. دیگر شجاعت نیست، چون در داخل ایران هم اینکار به نحوی گسترده صورت میگیرد، از مترو و اتوبوس و تاکسی گرفتده تا خانه و تالار و سالن های گردهمایی و همایش های مختلف. نوشته های سفید و سیاه دیده شده آقای نیکفر مسلمن نه تمام واقعیت است و نه تمامی خلاف واقعیت.
نوشته های ایشان اثبات کرده که ایشان در نظر ندارد فیلسوفی عمل گرا باشد. اما هم اینکه ایشان ساکت ننشسته و فریاد دل خسته خودرا بگوش هموطنانش می رساند، جای سپاس و تقدیر دارد.
باید همه صداها و فریادها و هشدارها و مهیب ها را شنید. ایشان کل نظام را ظالم و ضد عدالت، ضد استقلال و ضد دموکراسی میبیند. فقط نمیدانم مخاطبان ایشان کیست؟ نمیدانم چه کسانی حرف های ایشان را امروز می خوانند و تحت تأثیر منطق و نوشته های ایشان قرار میگیرند و احیانن تغییر موضع داده و ضد ج.ا. میشوند.
آمار غیر رسمی نشان میدهد که کمتر از دو درصد مردم طرفدار خامنه ای و کمتر از بیست درصد بنحوی طرفدار سیاستهای پوپولیستی احمدی نژاد هستند. به عبارتی بیش از هشتاد درصد مردم خواهان تغییرات اساسی در نظام، حکومت و جمهوری اسلامی هستند و معمولن چندان نیاز و توجهی به چنین نوشته ها یی ندارند تا آگاه تر و روشنتر شوند. اینان عمومن بدنبال روزنه و شکاف و ترک دراین نظام هستند. مذاکره با آمریکا و اروپا و یا دول غربی یک قدم به جلو به نفع مردم و ده قدم عقب نشینی از مواضع سرسخت و ارتجاعی رژیم شعارگوی «مرگ بر آمریکا، مرگ بر غیرخودی» است.
مسلمن روشنگریها و رهنمودهای ایشان هم از طریق همین شکافهای تدریجی به سمع مخاطبان مورد نظر آقای نیکفر میرسد. برای رساندن فریاد شما اول احتیاج به ایجاد شکاف در نظام است. ببینید هم اکنون چگونه جناحهای مختلف نظام به باز شدن همین ترکهای ضد نظام کمک میکنند.
۶۷۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : اعتقاد به مبارزه
آقای قنواتی عزیز!
چه یک روزنامه نگار بدون حق التحریر باشید و چه غیر از آن، موضع گیری شما همانگونه که گفتم خواسته یا ناخواسته خاک پاشیدن به چشم مردمان است در پیگیری حقوق خود. البته این موضع شما با توجه به نزدیک شما به جریان سیاسی ای که علی رغم درس تاریخ (که به اعتقاد شما در شرایط مشخص باید به کناری نهاده شود) و افتضاح سیاسی حمایت از خط "امام" همچنان در سایت خود در انتهای هر مطلبی مردم را به شرکت در انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی دعوت میکند چندان عجیب نیست. در اینجایی که شما زندگی می کنید من هم زندگی می کنم و مصایب "جامعه فرو پاشیده و اقتصاد به زانو درآمده" را با پوست و گوشت خود حس می کنم ولی به جای چشم دوختن به بالایی ها و چشم انتظار اقدام و فرجی از جانب آن ها، برای پایان بخشیدن به این فلاکت به مردم و آگاهیشان امید بسته ام و به مبارزه اعتقاد دارم. ایا شما هم اعتقاد دارید؟ اشاره بی ربطی به لنین کرده اید ولی او به ما یاد داده است که برای شناخت یک سوسیال دموکرات باید به جای چشم دوختن بر دهانش، به دستانش نگاه کنید.
۶۷۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۴
|
از : علی کبیری
عنوان : خیزید وخرامید کنون فصل بهارست!
جناب آقای قنواتی
۱- خطاب به نیکفر فرموده اید:
« اینکه دیپلماسی جدید جمهوری اسلامی بالاخره بعد از پرداخت هزینه های بسیاری برای سیاست های گذشته هسته یی خود امروز (متقاعد) به بازنگری در این سیاست شده است نه تنها نباید موجب عصبی شدن امثال ما شود که به صراحت باید در این خصوص مورد استقبال قرار گیرد.»
سئوال از شما اینست که آیا بقول شما جمهوری اسلامی " امروز متقاعد به بازنگری در این سیاست [ سیاست فرآوری اورانیوم برای بمب سازی] " شده است یا آنکه این سیاست را از طریق فشار تحریمها و انزوای بین المللی به آن تحمیل کرده اند؟ حتماً توجه دارید که فرق است بین "متقاعد شدن" و "تحمیل شدن." متقاعد شدن براساس تمایل صورت میگیرد و تحمیل براساس زور یا اجبار. آیا توجه دارید که با پیچاندن نوک قلم دارید آب به آسیاب جمهوری دستاربندان میریزید؟
و استدلال بعدی شما ادعای "آب به آسیاب ریختن رژیم" از سوی شما را ثابت میکند.
فرموده اید که « اینکه امروز ماشین فاجعه در لبه پرتگاه متوقف شده است درست است که موجبات احتمالی بقا و حیات نظامی می شود که شاید به زعم بسیاری چندان خوشایند نباشد اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که در زیست اجتماعی و پراگمای سیاسی یک ملت همیشه آنچه که اهمیت دارد اتخاذ تصمیم درست و تاثیر آن بر زندگی توده های مردم است.»
جادارد از شما سئوال شود که بنظر شما "اتخاذ تصمیم درست [به منظور] تاثیر آن بر زندگی توده های مردم " چگونه باید انجام می پذیرفت؟ آیا این رهبرانی که شما هنر "توقف ماشین فاجعه در لبهء پرتگاه" را جزء کیاست وکاردانی آنها وانمود کرده اید، به ضرب زور و به بهای انزوای بین المللی کشور و شکستن کمر مردم و صرف مخارج هنگفت وادار به سازش با غرب شده اند یا آنکه با تمایل رژیم چنین امری صورت گرفته است؟ آیا نباید چنین کیاستی را از بیست سال پیش بخرج میدادند و چند صد میلیارد دلار صرف باج دادن به روسیه و چین و نیز صرف تهیهء لوازم وتجهیزات بمب سازی از بازار سیاه نکرده و قوت لایموت مردم را هزینهء ماجراجوئی خود نمیکردند؟ اصلاً شما بفرمائید که اگر راننده ای بقول شما ماشین را تالبهء پرتگاه بُرد و جان خود و سرنشینانش را بخطر انداخت، باید بازهم اجازهء پشت فرمان نشستن به او داده شود؟ این چه طرز تجزیه و تحلیل این فاجعهء ملی به این عظمت است؟
درپایان کامنتتان به نیکفر و سایرین میفرمائید: « توصیه ام به شما و دیگر دوستان عزیز این است که چنانچه به هر دلیلی تشخیص دادید که یک اقدام درست انجام شده است به جای تخریب و عصبانی شدن از این موضوع استقبال کنید...»
بنابراین جادارد تا روشنفکران هم بنا به توصیهء شما بدنبال مردم ناآگاه روان شده و به شور وشعف و پایکوبی پرداخته و بی خیال باشند که این همه ضرر و زیان که به آنها و به کشورشان وارد شده است. لابد به زعم شما " جلوی ضرر را از هر جائی که بگیری، نفع است. "
آقای قنواتی گرامی،
اینست راهنمائی شما: شما و امثال شما قلم بدستان به روشنفکران و متفکران توصیه میکنید تا بجای ایفای نقش تاریخی خودشان در روشنگری مرد ناآگاه، پوپولیست شده و همراه مردم به شکرانهء این بلائی که مشتی آخوند بسرشان آورده اند، جشن ملی و شادی و سرور برپاکنند؟ پس ای روشنفکران و ای متفکران:
این بوی بهاراست که از صحن چمن خاست/یا نکهت مشک است کز آهوی ختن خاست
انفاس بهشت است که آید به مشامم/یا بوی اویس است که از سوی قرن خاست
این سرو کدام است که در باغ روان شد/وین مرغ چه نام است که از طرف چمن خاست
بشنو سخنی راست که امروز در آفاق/هر فتنه که هست از قد آن سیم بدن خاست
سودای دل سوخته لاله سیراب/در فصل بهار از دم مشکین سمن خاست
تا چین سر زلف بتان شد وطن دل/عزم سفرش از گذر حب وطن خاست
آن فتنه که چون آهوی وحشی رمد از من/گویی ز پی صید دل خسته من خاست
هر چند که در شهر دل تنگ فراخ است/دل تنگی ام از دوری آن تنگ دهن خاست
عهدی است که آشفتگی خاطر خواجو/از زلف سراسیمه آن عهدشکن خاست
بر اساس تحلیلهای مارکسیستی ازاین دست بود که در سال ۵۷ هم قلم بدستان درپی ملایان روان شده و مردم ناآگاه نیز در پی آنان و این تفکر قالبی هنوز هم اشاعه دارد. اینست پروو کردن جامهء دیالکتیکی بر پیکرهء یک فاجعهء ملی.
۶۷۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : آس برنده
گمان دارم که جناب زارعی قنواتی با گفتن این جمله, آس برنده را رو کرده اند که آیا ما باید با خوردن جام زهر اول مخالفت میکردیم و بنا بر آن باید با خوردن جام زهر دوم هم مخالفت کنیم؟ کسی کارت قوی تر دارد رو کند. به گمانم هنوز دود از کنده بلند میشود.
۶۷۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : به آقایان قنواتی و پویان
باز مقاله ای انتشار یافت که رژیم را نشانه گرفت و داد و فغان عده ای به اوج رسید و بجای حمله به رژیم ، حمله به نویسنده را پیش گرفت. ابدا قصد ندارم به هوراچیان حرفه ای و آنجه امروز به ساندیز خوران معروف شده جوابی بدهم (گر چه تعداد شان در پای نوشت این مقاله بسیار هست) اما صرفن برای ثبت در تاریخ به نکاتی از نوشته های اقای قنواتی و پویان میپردازم
۱. اقای قنواتی نظیر هزاران دیگر با توسل از "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" لنین به محکوم کردن مقاله آقای نیکفر میپردازد، غافل از آنکه ایشان شزایط مشخص را در ۳۶ ساله اخیر تاریخ ایران متوجه نشده و یا نمیخواهد متوجه شود. شرایط از سال ۵۷ ها به کنون ابدا عوض نشده که ما مرتب بخواهیم تحلیل جدیدی بدهیم. بسیار کوتاه و ساده اینکه نیروهای اسلام ناب محمدی به بیعت نیروهای استثمار گر بین المللی رفتند و به کمک آنها خیزش مترقی سال ۵۷ ایران را به بیراه کشانده و به قدرت رسیدند و از فردای بقدرت رسیدن اعدام ها را ابتدا با ظاهر مخالفت با سران رژیم گذشته و سپس کشتار نیروهای ضد سرمایه داری شروع کردند (رجوع کنید به نظرات اقای حسن دانایان فر و سند های بیرون داده شده وزارت خارجه آمریکا و کتاب های خاطرات سالیوان و .....) مسلمین ناب محمدی بقدرت رسیده از آنزمان تا کنون خواهان برپایی خلافت اسلامی - شیعه ای (داعش شیعه) در ایران منطقه داشته و بازگشت بدوران بربریت بادیه نشنی و بر پایی حکومت عدل علی (سر زدن بیش از ۷۰۰ نفر از کافران - از افتخارات شیعیان-صد رحمت به داعش سنی). با به قدرت رسیدن رژیم اسلامی و ادامه آن، مردم ایران تنها و تنها با یک شرایط مشخص روبرو هستند (حکومت جهل و جنون و کشتار و غارتگر) و تنها تحلیل مشخص هم میباید سرنگونی کلیت رژیم و بر پایی دادگاه علنی برای رسیدگی به جنایات و غارت این مسلمین ناب محمدی تا درسی باشد برای هر دیکتاتور آینده. کشانی که درک و شناخت از شرایط اعمال شده از این رژیم در ۳۶ سال گذشته را ندارند یا چشم و دست در کیسه آنها دارند و یا عاجز از درک شرایط مشخص.
نکته دیگری که اقای قنواتی دارد بخورد ما میدهد دادن آسپیرین به مریض در حال فوت هست. گدا پروری را رواج میدهد و خواسته و ناخواسته رواج زندگی انگلی ترویح شده در اسلام. ایشان میگوید باید بداد کسی که در صحنه تصادف مجروح شده رفت و ابدا بفکر اینکه چرا (تخلف راننده، خراب بودن جاده، نبودن امکانات، بودن هزاران ماشین تقریبن اسقاط شده در حاده ها -در حالیکه "بیت" آیت الله و رانت خوران ماشین های میلیونی سوار میشوندو ...) نبود (نمونه تحلیل مشخص از شرایط مشخص اقای قنواتی) باید به گدا ها پولی رسیده (از قیل رفع تحریم ها) و فکر فردا را نکرد که خدا بزرگ هست و روزی رسان. احتیاجی نیست که در فکر ایجاد کرد و حلوگیری از اخراج و ندادن حقوق کارگران بود همین که رفع تحریم ها اب باریکه ای برای آنها میاورد باید خوش شد و همانند مردمان مسخ شده در خیابان رقصید و دلقک مذاکره کننده را مصدق نامید. تحلیل مشخص از شرایط مشخص اقای قنواتی
۲. آقای پویان (که به احتمال نام مستعارش هست و بهتر میبود نام نیک امیر پرویز پویان را به نوشته های ضد آفکار ایشان ربط نمیداد و از نام خاتمی، گنجی، حجاریان، نگهدار استفاده میشد) علل ادامه و بسط دیکتاتوری را ناشی از اندیشه ها، نوشته ها و عملکرد روشنفکران میداند. (ضدیت اسلام گونه با روشنفکر و افکار مترقی) . جناب علل ادامه کاری و وجود دیکتاتوری در سرزمین ایران و منطقه تنها و تنها وجود و تسلط اسلام در این سرزمین ها هست و بس. اگر با بودن دهها هزار مدرک هنور مشگل آگاهی در ایم حوزه را دارید، این دیگر مشگل شماست نه روشنفکران
۶۷۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : در اینجایی که من زندگی می کنم بوی کباب نمی آید، دارند خر داغ می کنند
خطاب به جنابان کبیری و ایکاروس
نقد کوتاه من در مورد مطلب آقای نیکفر قبل از آنچه مترتب بر ذات مقاله ایشان و نفی فاکت های مشخص ارائه شده باشد مبتنی بر یک اصل اولیه منطق تحلیل سیاسی در خصوص یک موضوع مشخص بوده است. گویا دوستان همچنان عادت دارند تا در بزنگاه هر حادثه یی آسمان و ریسمان را به هم ببافند تا از زیر بار مسئولیت مدنی خود جهت امدادرسانی اورژانسی به مصدوم حادثه را لاپوشانی کنند. هر تحلیلگر و نویسنده یی این حق را دارد تا طبق داوری خود حقایق کلی در مورد یک مجموعه حاکمیتی و ساختار سیاسی را تبیین کند اما اینکه درست در زمان وقوع یک رخداد با بهانه قرار دادن کلیات و سوابق گذشته موضع مشخص خود را نسبت به فعل انجام شده در حاشیه قرار دهد بدون شک ناشی از یک اشتباه محاسبه است. همچنان که خود جناب نیکفر تفاهم انجام گرفته در لوزان را به جام زهر دوم تشبیه فرموده اند بنا بر همین منطق آیا این سوال پیش نمی آید که تاثیر مثبت آن جام زهر اول که به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و ختم جنگ ایران عراق منجر شد بنا بر هر دلیلی یک اقدام و تجدیدنظر سیاسی درست در مرز فاجعه بود که باید مورد استقبال قرار می گرفت یا اینکه چون چماق بر سر کسی کوفته می شد تا اصل قضیه ختم جنگ مورد تشکیک قرار گیرد. من و شما می توانیم تا ابد از اقدامات خانمان برانداز و جنایتکارانه کسانی که نقدشان می کنیم قلم فرسایی کنیم و هیچ خطری هم به خصوص وقتی در آن ور آب باشی پیش نمی آید و جسارت و شهامت را هم لازم ندارد ولی مسئولیت یک کنشگر سیاسی - اجتماعی برای برخورد با رخدادهای مشخص در زمان مشخص قابل اغماض نیست. اتفاقا بر اساس آموزه های لنینیستی روشنفکر و متفکر آن نیست که مرتب بر حقایق واضع و محبوس در گذشته حرکت می کند بلکه درک و شناخت تاکتیک روزآمد و تاثیرگذار، مشخصه شناخت روشنفکر اصیل خواهد بود. یکی از بزرگترین اختلافات مابین ولادیمیر با پلخانف دقیقا به همین حقیقت برمی گردد چرا که منشویک ها با تشبث و نگاه تجریدی به فضای تئوریک فاقد درک پراتیکی بودند که لنین در هر بزنگاهی ار انقلاب کبیر اکتبر از معاهده برست لیتوفسک تا سیاست نوین کشاورزی "نپ" اتخاذ کرد. نه حاکمیت جمهوری اسلامی را می شود با انقلاب روسیه مقایسه کرد و نه ذات این دو موضوع ارتباط چندانی با هم پیدا می کنند اما این اشاره به یک واقعیت عینی بود که هر کنشگر سیاسی و روشنفکر چپ می بایست در شرایط مشخص عکس العمل مشخص نشان دهد. من از این زوایه بر مقاله جناب نیکفر نقدی کوتاه نوشتم که هم اینک که به قول خودتان از درون یک فاجعه، هر چند به ناچار یا به میل، تجدیدنظری انجام گرفته است عکس العمل با عصبانیت و ارجاع به تاریخ برای مخدوش کردن این اقدام چندان به سود منافع مردم نخواهد بود. ما در کشوری زندگی می کنیم که با تمام آنچه به درستی نیکفر اشاره کرده است بالاخره مواجهه با رخدادهایی می شویم که باید موضوع خود را مشخص کنیم مثلا به بهانه مخالفت با نظام که نباید هر قانونی در خصوص مقررات رانندگی یا اقدامات محیط زیستی را به سخره گرفت به این دلیل که حاکمیت در وقوع این صدمات خود مقصر اصلی بوده است. آقایان می توانند همچنان دنبال روشنفکر و متفکر مورد وثوق خود بگردند و بنده حقیر هم افتخار می کنم که یک روزنامه نگار بدون حتی گرفتن حق التحریر نوشته هایم، در ایران با هزار تهدید و تحدید قلمکی می زنم. این دوستان اگر به فضای واقعی و عینی جامعه در هم فروپاشیده و اقتصاد به زانو در امده ایران واقف بودند آن وقت شاید بهتر درک می کردند که راه برون رفت از بن بست هسته یی و منازعات منطقه یی برای کشور به چه مفهومی است.
با سپاس بیکران اردشیر
۶۷۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : تکرار مکررها
نوع برخورد نیروها یا فرد سیاسی با رویدادهای تاریخی و سیاسی روز بطور طبیعی نخست به فلسفه نگرش برمیگردد تا آرمانهای مد نظر یا ارزیابی مجرد خود پدیده ( سود و زیان یا ضرورت و عدم ضرورت غنی سازی ) ٬ بیانیه اتحاد فدائیان خلق نیز در مواجهه با تفاهم هسته ای با نوشته آقای نیکفر همسو است . این نوع برخورد نیز مثل همه نوشته های همیشگی اغلب نیروهای اپوزسیون بخصوص در خارج از کشور مانند برخورد با انتخابات تا مذاکره بگیرید از پیمانهای اقتصادی تا مجامع ورزشی ٬ همگی به فلسفه نگرشی برمیگردد که یک سو خلق قهرمان یکدستی ایستاده است و در آنسو یک حکومت یکدست و دیکته کننده از ۵۸ تا امروز قرار دارد و با این نگرش سرکوب شدید قوه قضائیه بعد از انتخاب دولت روحانی را بپای خود دولت یا هسته یکدست میگذارد. آنجا که از جابجائی سران سپاه از حصر منتقدین بیت رهبری از ترور مطهری تا ترور ناموفق حجاریان از تنش با دلواپسان عبور کرده و همه را یکدست و برنامه ریزی شده برای فریب افکار عمومی تلقی میکنند و مینویسند : « ادا و اطوار درمی آورند و حوصله سر می برند ». امثال آقای نیکفر بدرستی به وقایع بیش از سه دهه اشاره میکنند از حذف دگراندیشان تا قتلهای زنجیره ای از الیگارشی سپاه تا پروژه هسته ای که گفتنش نیز ضروری است و تکرارش برای جامعه ای که فرد فردش از آن اطلاع دارند ایرادی ندارد ٬ کسی که تا به امروز با وجود این همه وسائل و امکانات رسانه ای از فجایع آگاهی ندارد فرقی برایش نمیکند و بعد از این نیز نخواهد فهمید . اما مهمترین و بنیادی ترین مسئله ٬ تفکیک و بررسی نیروها و علل وقایع است که نپرداختن و نادیده گرفتنش پاک کردن و فرار از واقعیت ها است مثل تحلیل فله ای که یکسو حکومت خونخوار یکدست که اجزاء آن سرنخ اطاق فرمان است و اعدام قوه قضائیه را در باطن طرح خود دولت معرفی میکند و آنسو خلق قهرمان و پاک و یکدستی که نماینده اش ( اپوزسیون ) ایستاده است دور از واقعیت است و به همین دلیل نیز برخورد جامعه با رویدادها کاملأ با برخورد امثال آقای نیکفر متفاوت است مانند رویکرد به انتخابات یا حمایت از دولت در مذاکره هسته ای. همین نگاه سفید و سیاه نقطه اشتراک بین تمایتخواهان است از جمله جناح اقتدارگرا در حکومت جمهوری اسلامی که آراء مردم را بررسمیت نمیشناسند .
۶۷۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : همایون
عنوان : گنجشک به جای قناری!
مشکل با شما آقای پویان انصاری و نظایر شما این است که گنجشک را جای قناری رنگ می کنید و می فروشید. می گویید عقب نشینی رژیم؟! اگر به این عقب نشینی باور داشتید که ما «براندازان» حکومت با شما مساله ای نداشتیم. شما و امثال شما دوش به دوش بلندگوهای تبلیغاتی حکومت اسلامی یک عقب نشینی از سرناچاری را دارید یک پیروزی جا می زنید. اگر غیر از این بود پرچم های جمهوری اسلامی و عکس های محمد جواد ظریف را دم به دم در شبکه های اجتماعی پخش نمی کردید و او را با مصدق و امیرکبیر مقایسه نمی کردید. مصدق از یک امر حق برای ایران دفاع می کرد و در جنگش با انگیسی ها حق داشت. آقای ظریف از چه دفاع می کرد؟ که «عقب نشینی» هر چه کمتر باشد و حکومت سربلندتر. این جبهه ای که تمجیدکنندگان روحانی و ظریف و امثالهم درست کرده اند، فرقش با دفعات قبل این است که دفعات قبل مدعی بودند که کارهایشان «نه» به حکومت است، این بار اما دقیقا در حال دفاع و تکریم و تمجید حکومت هستند. مشکل در این است که این عده به جای این که یقه ی حکومت را بگیرند که بیست سال سرمایه ی این ملت را بر باد دادید و اقتصاد را نابود کردید و مردم را گرسنه نگاه داشتید و مخالفان ار سرکوب کردید به خاطر چه؟ حالا دارند از همین سرکوبگران و نابودکنندگان کشور «قهرمان ملی» می سازند اسمش را هم می گذارند سیاست اصلاح طلبانه!!
۶۷۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : منصور پویان
عنوان : توافق هسته ای جام زهری برای براندازان
محمـّدرضا نیکفر، جمهوری اسلامی را دارای یک ذات با ماهیت کشتار ارزیابی می کند.
محمـّدرضا نیکفر، هوار می زند که آهای مردم؛ با “غنیسازی” کلاه گشادی بر سرتان رفت.
-------------------------------------------------------
جمهوری اسلامی زاییده یک تاریخ ست و در این روال؛ باید به اتفاقات مرداد ۵۸ در کردستان و شروع جنگ هشت ساله نیز عطف نظر داشت. سخن گفتن از کشش و گرایش ذاتی به خشونت، و اینکه چنین ماهیت بالفطره ای هر بار موجب ِپسرفت در اجرای " پروژه مردمسالاری" در ایران و برقراری مجدّد ِراهـبـُرد خشونت گشته است؛ همانا ریشه در استیلای ِاسطوره انقلابیگری در ذهنیت منادیـّـان پروژه "روشنفکری" در ایران دارد.
در موزه تاریخ مبارزات انقلابی یا بعبارت دیگر؛ مبارزات ِخشونت آمیز در یکصد ساله اخیر؛ ما شاهد آدمها و جریانات و جنبش هائی هستیم که در جهت تغییر شرایط اجتماعی؛ بر باورهای مارکسیستی یا هر دکترین رادیکالیسم ِدیگری از برای تسخیر ِقدرت پای می فشارند. اینان نیرو ها و متوهمـّانی هستند که بجای مبارزات صلح آمیز و مـَدنی؛ می خواهند دگران را حول ِمبانی ایدئولوژیکی خویش قالب-بندی کرده؛ دیگران را بر حسب باورمندی های خود؛ به راهبـُرد ِانقلابی و براندازی دعوت نمایند. اینک چنین دیدگاهها و ایدئولوژی هائی مقبولیت تاریخی خود را بر اثر آزمون انقلاب در ایران؛ بتدریج ولـّی با گذشت زمان؛ کاهیده شده؛ انگاره و مـُدل جدیدی بجایشان بر اریکه قدرت و اقبال عام می نشیند. در این راستا، نظریه "انقلاب" و براندازی یک شائبه و رویکردی ایدئولوژیک بیش نیست. اصلاح امور در عرصه اجتماعی منوط به بهبود در نگرشهای فردی ست و از خویشتن آغاز می شود و نه از طریق راهـبـُرد ِ"جنگ طبقاتی"، "دیکتاتوری پرولتاریا" و یا از طریق باورمندی به "ماتریالیسم تاریخی". نظریه "زیربنای اقتصادی بمثابه تعیین کننده روابط روبنائی" کاملن با نظریات غلط مارکس در باب "ماتریالیسم تاریخی" و "جنگ طبقاتی" و "دیکتاتوری پرولتاریا" در ارتباط قرار دارد.
در قرن ۱۹ و همزمان با نظریات خشن و رادیکال مارکس، مضامین دموکراسی و رویکرد "خشونت-گریز" توسط اصحاب جنبش روشنگری مانند ژان ژاک روسو و منتسکیو و ولتر و اسپینوزا مطرح و مقدمات قوانین امروزین حقوق بشر فراهم آمده بود. نظریه "فایده مندی-یوتیلیترینیسم" قبل از جرمی بنتام توسط دیگرانی مثل دیوید هیوم در باره اخلاق ، قانون ، نهاد های حکومتی و عدالت مطرح شده بود. امّا نظریه فایده گرایی بطور مبسوط توسط جرمی بنتام و جان استوارت میل صورت بندی نهایی یافت. بنتام معتقد به نوعی لذت گرایی در امور روانشناختی بود و می گفت هر انسانی بالطبع خواهان کسب لذت و دفع الم است . نام کتاب بنتام "اخلاق و قانونگذاری" ست و این امر نشان می دهد که بنتام اصل فایده گرایی را برای رفع مشکلات اجتماعی و در صحنه سیاست لحاظ می کرد. او در جهت اکتساب بیشترین خوشی برای افراد جامعه، به لغو سلطنت و نیز به الغای مجلس اعیان و سپردن امور اجتماعی به مردم و بدست مجالس مردم اعتقاد داشت. زیرا سر جمع، از نقطه نظر وی؛ مردم-سالاری و طریق تعلیم و تربیت بهتر مصلحت عام را برمی تابد. جان استوارت میل نیز از طرفداران نظریه ی فایده گرایی بنتام بود و تلاش نمود روایت جدیدی از آن ارائه دهد. جان استوارت میل ارزیابی کاملا کمـّی بنتام از لذت را رد نمود و ارزیابی کیفی را جایگزین آن نشانید. استوارت میل تکیه بر برابری آحاد مردم می کرد و امر تربیت را در تشخیص خیـر عمومی بر نفع فرد مقدم می شمرد. جان استوارت میل باور داشت که اصل سودمندی راهنمای تعقـّل و رفتار مردم در تمیز مصلحت عمومی است؛ چرا که آنان می دانند کجا ها از لذت شخصی خود صرف نظر کنند تا بیشترین لذت نصیب عموم افراد یا جامعه شود. همینجا باید خاطر نشان شد که اساس نظریه جرمی بنتام و جان استوارت میل، با نظریه "ولایت مطلقه فقیه" و نیز با نظریه اقتدارگرایانه "مصلحت نظام" کاملاً در تقابل قرار دارد. در نظریه بنتام و استوارت میل؛ اقدام و تدبیر در صورتی درست است که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد جامعه ایجاد کند. در حالیکه نظریه ولایت و مصلحت نظام؛ منافع گروهی و اِعمال قدرت بر مردم را وجه همت خود در امر مدیریت قرار داده؛ بهره مندی "خودی ها" را بر "غیر خودی ها" مقدم می شمارد.
با اینهمه، علیرغم اظهارات آقای محمـّدرضا نیکفر؛ رژیم جمهوری اسلامی نشان داد که در امر مذاکرات هستهای و در برابر فشار افکار عمومی و از طریق مسالمت آمیز؛ می توان عقب نشینی های بزرگی را بر نظام تحمیل کرد. بهمین نحو نیز می توان اصلاحات عدیده ای را بر بدنهء سیستم و بر قانون اساسی اِعمال کرده؛ به تعدیل نهاد های استصوابی و فرا جمهوری اقدام ورزید.
۶۷۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : عصیان بر ناآگاهی
آقای قنواتی! این "عصیان خارج از منطق سیاسی" نیست، این عصیان بر حکومت و بر کسانی است که همراه با حکومت خاک بر چشمان مردم می پاشند. وظیفه روشنفکر و نیروهای سیاسی خیره شدن بر تحولات و پیروی تابع النعل از مردم نیست در غیر اینصورت چه نیازی به وجود آنان است، مردم که خودشان هستند. روشنفکر و نیروی سیاسی باید همراه با مردم همچنان که مو را می بیند، پیچش مو را نیز ببیند و برای آنان عیان کند. شادی مردم از توقف یک فاجعه منافاتی با تاختن بر مسببان این فاجعه ندارد. مگر نه این است که باید مترصد آن بود که ارتجاع و استبداد را در بزنگاهها و به هنگامی که در ضعف قرار دارند تحت فشار قرار داد و پا بر گلویشان گذاشت؟ این منطق مبارزه و همان "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" است که اشاره می فرمایید. ارتجاع این را بهتر از شما می فهمد و به همین خاطر است که در چنین بزنگاههایی بسته به موقعیت دست به سرکوب روشنفکران و نیروهای سیاسی می زند تا مبادا چنین شود، همچنان که در سال ۶۷ کرد. آیا نباید همچنان که مردم از رفتن احمدی نژاد شادی می کنند، از آنان خواست بر حامی اصلی او طی این هشت سال خشم گیرند؟ اکنون نیز باید ضمن استقبال از توقف فاجعه سیاست هسته ای که می خواهد به پیروی از ایده رهبران پاکستان به قیمت به علف خواری افتادن مردم بمب اتم بسازد، از مردم خواست بر مسببان ریختن ثروت کشور در چاه هسته ای و به فقر و فلاکت کشیدن مردم در این راه و سپس اینچنین عقب نشینی فضاحت باری خشم گیرند و عصیان کنند و اجازه نداد در سایه شادی مردم پنهان شوند. اگر قرار نیست به هنگام ضعف ارتجاع و استبداد بر آن تاخت پس چه هنگام باید چنین کرد؟
۶۷۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : علی کبیری
عنوان : آیا نباید واقعیتها را به مردم گفت؟
جناب قنواتی
مقالهء نیکفر آگاهی دهنده و بیدارکننده است. او به شبه روشنفکران و کسانی که ضمن وقوع هرفاجعه عمداً خودشان را به خواب زده و سکوت اختیارمیکنند، درمورد فجایع آینده نهیب میزند تا دیدگان راگشوده و گوشها را به تندی شنوا نموده و وقوع فاجعه راقبل از وقوع به مردم ناآگاه هشداردهند و نه اینکه هنگام وقوع فاجعه سکوت کرده و بعداز وقوع آن در نقش مفسر ظاهر شده، به تفسیر چراها اقدام نموده و بخواهندخودشان را درهیبت روشنفکر به مردم و جامعه جا بزنند. کشور ما از فقدان متفکران و روشنفکران چه بسیار صدمه ها خورده است. به زبان ساده نیکفر میگوید: ما بیش از هر چیز به روشنفکر و متفکر نیازداریم تا مفسر و روزنامه نویس!! آیا گوش شنوائی هست؟!
۶۷۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : الف باران
عنوان : حکومت ایران ,
حکومت ایران یک زندانی سیاسیای میبود که میبایست توبه میکرد و "تواب" میشد که شد . دیگر این "تواب" سیاسی استقلال و اراده مستقلی از خود ندارد.
۶۷۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امینی
عنوان : از یک مقاله قدیمی محمدرضا نیکفر
«اتم ایران امروز، آن چیزی نیست که از کتابهای درسی میشناسیم، به صورت شکل ملوسی مرکب از یک هسته و چند توپ کوچک گرد آن. اتم، ناموس رژیم است. اتم، مظهر موتاسیون فسادانگیز ناسیونالیسم ایرانی به عظمتطلبیای است که جنبش اسلامی پدیداری از آن است. اتم، اسم رمز یک همتافتهی ایدئولوژیک-نظامی-اقتصادی است.
جمهوری اسلامی در منطقه مسابقهی اتمی راه انداخته است. کشورها را به هم مظنون کرده است. فتنهی اتمی، ادامهی فتنهی دینی است و ممکن است به پایان همه چیز منجر شود. اتم یعنی قاچاق تکنولوژی، یعنی زدوبندهای بینالمللیای که بخش بزرگی از سرمایهی کشور را به هدر میدهند. اتم یعنی انزوای جهانی، در همان حال امتیازدهی به این و آن و معاملههای خفتآور. اتم، یعنی منطقه را متشنج کردن، ساختار استبدادپرور منطقه را مستحکمتر کردن، بهانه دادن برای تعویق حل مشکلهای بنیادی آن.
اتم یعنی حماقت، یعنی تداوم ناآگاهی از علل عقبماندگی. اتمی یعنی عوامفریبی. دانش اتمی یعنی جهل مرکب بیدانشی و بیمسئولیتی. تکنولوژی اتمی، تکنولوژیای است که هر مستبد کودن ولی پولداری میتواند آن را در بازارهای جهانی خریداری کند. اتم، یعنی غفلت از نیازهای واقعی جامعه. اتم یعنی ناتوانی در بنای پل و جادهای ایمن، اما توانایی در ساختن بمبی که هر لحظه احتمال دارد بترکد و آن پلها و جادهها را هم با خاک یکسان کند. اتم، یعنی تکنسین مزدور بیسواد بیفرهنگ بیاخلاق. اتم، یعنی بیفرهنگی، اتم یعنی سرنوشت مملکت را به مشتی جانی سپردن. کسی که از شعر خوب، از موسیقی خوب، از خندهی کودکان و از زیبایی انسانها و طبیعت لذت برد، کسی که اندکی تاریخ بداند، تکنسین اتمی نمیشود. اختصاص سرمایهی مملکت به تکنولوژی اتمی و این فوت و فن را از سر نادانی مظهر دانش پنداشتن، یعنی غفلت از تکنولوژی پیشاهنگ در جهان که فناوری دستیابی به انرژیهای بدیل انرژی اتمی و انرژی فسیلی یعنی انرژیهای پاکیزه و بیخطر آب و باد و آفتاب است.
اتم یعنی دانشگاه خفقان گرفته؛ یعنی استادانی که دم برنمیآورند وقتی میشنوند که رئیسجمهور دکتر-مهندسشان مدعی غنیسازی اورانیوم در آشپرخانه میشود. اتم، یعنی دانشگاهی که شهامت ندارد در مورد خطرناک بودن و غیراقتصادی بودن نیروگاه اتمی و غنیسازی و بقیهی قضایا کلاس و سمینار بگذارد. اتم، یعنی اینکه استاد فیزیک اتمی هم بایستی خفقان بگیرد و بگذارد نخالهای چون احمدینژاد درباب معجزات امامزادهی اتمی سخنرانیهای اتمگداز کند.
اتم یعنی رژیم غنیسازی، یعنی رژیمی که اصطلاح غنیسازی را به واژهای متبرک تبدیل کرده و آن را در همه جا به کار میبرد، از "غنیسازی اورانیوم" گرفته تا "غنیسازی اوقات فراغت جوانان". اتم یعنی این تمامیتخواهی، اتم یعنی رژیمی تمامیتخواه.
اتم یعنی مردم را در جهل نگاه داشتن تا ندانند چه فاجعههایی محیط زیست و کلیت هستی آنان را تهدید میکنند. اتم، بیخبری از آلودگیهای زیستمحیطی است، اتم جهالت در مورد آلودگی خفهکنندهی هوای شهرهای بزرگ ایران است. کسی که به این آلودگیها حساس باشد، به اتم نیز حساس است. رژیمی که اتم را بیخطر جلوه میدهد، دشمن محیط زیست است.
اتم یعنی قدرت، اتم یعنی قدرتمند بودن نظامیان و قدرتمندتر شدن آنان. اتم یعنی عریض و طویل شدن دستگاه سرکوب. اتم یعنی توهم، یعنی فوبیای ژرف بیپایان. اتم یعنی بیماری روانی رهبران. اتم یعنی توسری و خشونت، یعنی دیدن دشمن در همه جا. اتم یعنی در موی آشکار زنان هم توطئه دیدن. اتم تصور از آن به عنوان تضمینکنندهی بقای رژیم است. اتم، توهم برتری است، رویای برتر شدن است، عقدهی یک پوتنس دایمی است. اتم جمع بدترین خصایص مردانه است.
اتم یعنی سانسور. اتم تابلوی حوزهای است که مردم حق اظهار نظر دربارهی آن را ندارند. اتم یکی از مقدسهاست، رکنی از الهیات سیاسی است. فلسفهی سیاسی دینی به اتم ختم میشود. از دولتیان نیز کسی مجاز نیست دربارهی آن نظر دهد، مگر به تأیید و ستایش. هیچ کس حق مخالفت ندارد. اتم، یعنی وزارت خارجهی بیاختیار، یعنی کابینهی تشریفاتی، یعنی بودجهی دولتی مخفی. اتم عنوان دیگر ولایت فقیه است. ولایت فقیه عمود خیمهی نظام است و اتم عمود خیمهی ولایت فقیه. کسی که برنامهی اتمی رژیم را بپذیرد، باید به بقیهی قضایا تن دهد. اتم ، یعنی صغارت در برابر ولایت، یعنی زبانبستگی، یعنی جبن و بندگی.
اتم، با این توصیفها با حقوق بشر نمیخواند، با فرهنگ نمیخواند، با عدالت و پیشرفت نمیخواند. همهی ادعاها در مورد مردمدوستی و عدالت و فرهنگ پوچ و یاوه میشوند، اگر ادعاکننده به رژیم اتمی متعهد باشد.»
۱۰ خرداد ۱۳۸۸
از محمدرضا نیکفر
۶۷۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : این عصبانیت در تحلیل خارج از منطق سیاسی است
دوست عزیز جناب نیکفر عزیز
مطالب جامع و جالب شما را همیشه می خوانم و از احاطه خوبتان نسبت به مسائل به خصوص در حوزه فلسفه بهره ها برده ام. این را در ابتدا گفتم تا شما بدانید که نقد من از موضع دوستانه نسبت به مطلب کنونی شما خواهد بود. تحلیل مارکسیستی در خصوص رخدادها به ما می آموزد که شاکله یک تحلیل منطقی می بایست در چارچوب تحلیل عینی با توجه به موضوع مشخص، شرایط مشخص و زمان مشخص باشد. در حوزه تحلیل رخدادهای ملی و بین المللی می بایست ضمن پردازش موضع در چارچوب یک نگرش جامع و دیالکتیکی با اشراف به تاثیر موضوع مورد اشاره در زندگی سیاسی - اجتماعی جامعه ملی و بین المللی اظهارنظر کرد و از نظام پردازشی یک حقیقت مجرد در موقعیت کلی در وضعیتی که موجب مخدوش شدن تحلیل می شود به جد اجتناب کرد. اینکه نظام حاکم در گذشته و امروز چه جایگاهی داشته و یا حتی منفعت بقای آن، عامل تصمیم در خصوص موضوع مورد اشاره خواهد بود هرگز نمی تواند نافی یک تصمیم درست در شرایطی شود که بدیل آن تنها بروز فاجعه و تشدید منازعه خواهد بود. بدون شک تفاهم هسته یی اخیر ایران و گروه ۱+۵ چنانچه تابع رجوع به "سابقه تاریخی" مورد بررسی قرار گیرد همان نتیجه یی مستفاد می شود که در بطن مقاله شما بر آن تاکید شده است. اما در این بین هر چند که به صورت حاشیه یی و تا حدودی به ناچار بر ختم مناقشه یی هسته یی اشاره یی هم کرده اید ولی در لابلای سطور نوشته ی شما و جان کلام هر کلمه یی از مطلب فوق بوی یک نارضایتی به مشام می رسد. اینکه دیپلماسی جدید جمهوری اسلامی بالاخره بعد از پرداخت هزینه های بسیاری برای سیاست های گذشته هسته یی خود امروز متقاعد به بازنگری در این سیاست شده است نه تنها نباید موجب عصبی شدن امثال ما شود که به صراحت باید در این خصوص مورد استقبال قرار گیرد. اینکه امروز ماشین فاجعه در لبه پرتگاه متوقف شده است درست است که موجبات احتمالی بقا و حیات نظامی می شود که شاید به زعم بسیاری چندان خوشایند نباشد اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که در زیست اجتماعی و پراگمای سیاسی یک ملت همیشه آنچه که اهمیت دارد اتخاذ تصمیم درست و تاثیر آن بر زندگی توده های مردم است. در شرایطی که همه ما به خوبی واقف هستیم که بدیل مصالحه و تفاهم حول پرونده هسته یی ایران تشدید تحریم ها، انزوای بیشتر و خطر جنگ را به همراه دارد چرا نباید به صراحت از مصالحه و برون رفت از بن بست استقبال کرد. بدون شک با ختم به خیر شدن موضوع هسته یی نه نظام کنونی دمکراتیک تر می شود و نه به یک باره مشکلات اقتصادی کشور رفع خواهد شد چرا که این موضوعات بسیار فراتر از تفاهم کنونی خواهد بود. ما در یک سو منافع حکومت را داریم و در سوی دیگر منافع ملت که در موضوع هسته یی و معامله یی که به تازگی گام اول آن برداشته شده است یک انطباق منافع بین این دو برای برون رفت از فضای فاجعه آمیزی که هر لحضه قطعات پازل آن چیده می شد هم اکنون اتفاق افتاده است. درست است که آنان سود خویش می برند ولی در این بین سود ملت را برای عبور از فاجعه لطفا دست کم نگیرید. می توان تمام نظام و جناح های درونی آن را به زیر نقد گزنده گرفت و ماهیت گذشته و حال آن را افشا کرد ولی این نباید ما را از درک درست از رخدادها و وقایع جاری دور سازد. من قبلا مواضع تفطیلی خود را در مورد سیاست های هسته یی و ضرورت خروج از این بن بست به تفصیل بیان کرده ام که در همین سایت اخبار روز در طی چندین مقاله چاپ شده است و نمی خواهم روده درازی کنم ولی توصیه ام به شما و دیگر دوستان عزیز این است که چنانچه به هر دلیلی تشخیص دادید که یک اقدام درست انجام شده است به جای تخریب و عصبانی شدن از این موضوع استقبال کنید بدون اینکه بخواهید چرتکه بیاندازید که چون این کار توسط دشمنان ما انجام گرفته مستحق محکومیت است.
با سپاس بیکران اردشیر
۶۷۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : محسن نکومنش فرد
عنوان : نوحه سرایی فلسفی
مطلبی است حاوی بسیاری حقایق جامعه ما و در برخی موارد با بیانی جسورانه، مثلا درباره جریانات مخالف حکومت. اما مطلب آنجایی حیف و میل می شود که آقای نیکفر هم ، درست مانند دیگرانی که ایشان به آنان تاخته است، خودش از بالا به جامعه ایران نگاه میکند. خودش را از جامعه ایران جدا می کند و بعد باقیمانده ملت را به شیوه ای ماهرانه و کمی فلسفی لجن مال می کند. گویی فقط ایشان حقایقی را که به بیان آن می پردازد می فهمد و می داند. هر آنکه از بیش تر پیش رفتن جامعه ایران به دست حکومت در گرداب بحران کمی شادی کند حتما فریب حاکمیت را خورده است.
این بخش از نگاه آقای نیکفر دیگر امروز یک نگاه استثنایی روشنفکرانه نیست. بسیاری از کم سوادترین اقشار جامعه ایران، چه در داخل و چه در خارج از کشور، گرفتار همین نگاه شده اند. گویا تمام کشورهای پیرامون ایران که حکومت جمهوری اسلامی نداشته اند در این سی و پنج سال تمام مراحل ترقی را طی کردهش اند و گویا جامعه ایران سی و پنج سال پیش پتانسیل آن را داشته که سوئد یا آلمان بشود. بسیاری از مردم که از پیشرفت در مذاکرات هسته ای اظهار خوشحالی می کنند ترفندهای حاکمیت را می شناسند. آنها انتظارات خود از جامعه و خودشان را با واقعیات جامعه ایران، شرایط جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی تنظیم می کنند.
با این وجود مقاله آقای نیکفر حاوی مطالب بسیار خوبی است و بسیار منسجم نگاشته شده است.
۶۷۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : سهراب مبشری
عنوان : نقش مهندسان
سلام. می خواهم توجه خوانندگان را به یک نکته در مقاله جلب کنم. به نظرم نیکفر نخستین کسی است که (البته از سالها پیش) بدین نکته توجه کرده است. شاید به خاطر بیوگرافی خود او که هم علوم مهندسی و هم علوم انسانی خوانده است. در ایران، به اصطلاح الیت یا همان سرآمد، از دیرباز به پزشکی و مهندسی گرایش داشته است، و البته شمار مهندسان بسیار بیشتر است. از میان همین مهندسان هم بیشترین فعالان سیاسی سرشناس دهه های ۱۳۵۰ به بعد برخاسته اند (یا از میان دانشجویان مهندسی). نیکفر بر پیوند درونی مهندسان و عظمت طلبی انگشت می گذارد. از نظر من در این رابطه، مهندسان شامل فیزیکدانان هم می شوند. برای مطالعه بیشتر در این مورد، خواندن نمایشنامه «فیزیکدانان» دورنمات و نیز تفسیرهایی که بر نگارشهای متفاوت گالیله برشت نوشته شده است خالی از فایده نیست. همچنین بد نیست نمونه ایرانی اش را هم در مصاحبه بی بی سی با اکبر اعتماد بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران ببینید.
۶۷۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : شهلا فرید
عنوان : مردم حکومت را وادار کردند؟
کسانی که در اینجا می نویسند مبارزه مردم حکومت را وادار کرد، ممکن است بنویسند کجا این مبارزه جریان داشت، و مردم چگونه حکومت را وادار کردند که دست از برنامه اتمی بردارد. آیا مردم در بسیاری موارد تحت تاثیر حکومت قرار نگرفتند و باد در غبغب نیانداختند که ما هم چنین و چنان و اورانیوم داریم و دچار غرور بیهوده نشدند؟ برای مبارزه ابتدا باید از نظر ذهنی ایده ای را بپذیرند، کجا گفتند و این را نشان دادند. آنچه حکومت را مجبور به مذاکره کرد بی پولی اش در اثر تحریم ها بود.
۶۷۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : م حمیدی
عنوان : مشخص بود
بفاصله چند روز پس از انتخابات منجر به ریاست جمهوری روحانی متن پرسش و پاسخی از اقای محمد رضا قاسمپور در سایت اخبار روز انتشار یافت که به دوستان توصیه می کنم اگر مطالعه نکردند از خواندن آن دریغ نکنند و اگر مطالعه کرده اندیک بار دیگر مرور نمایند . بنظر می رسیداین پرسش وپاسخ طولانی برای توضیح دو نکته اساسی تدوین شده بود - اول آنکه بر گزاری چنین انتخاباتی دقیقا وحول مسئله اتمی شکل گرفته و جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده است که نا چار است تحت هر شرایطی فقط با حفظ ظاهر موافقت خود رابا خواست کشور های شش گانه اعلام کند. دوم اینکه فرایند تحولات به گونه ایست که دوره ریاست جمهوری روحانی حتی اگر به هشت سال بکشد پایان کارچهره کنونی نظام است.اما پایان کار نظام وابسته به تلاش و خواست مردم که امضا توافق شرایط آنرا فراهم خواهد کرد.
۶۷۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : پروین کرد
عنوان : در جستجوی کمی شادی و به بهانه !
جناب حمید ارجمند ، این جوانان که از سیزده بدر برگشته و یهو خبر (باصطالح) پیروزی اتمی که بیش از ده سال است مغز جوانشان را مشغول کرده و امروز برقص و پایکوبی خیابانی ازسر بی( شادی ای ) واداشته، را ،نمیشود در کنار باصطلاح (پیک نتی ) در ردیف ساندیس خواران و مزدوران همه جا حاضر ولایی قرار داد ،،، . اینان نه تجربه ی(((((انقلاب )))) امثال من پیر را دارند و نه تفکر حضرتعالی را که نمیدانم در کجای گذار ار از زندگی هستید ؟ پس بگذاریم فقط و فقط شاد باشند و بهر شیوه و بی انگ زدن ،،، با سپاس
۶۷۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : حمید ارجمند
عنوان : همراه کدام مردم باید شد ؟!
آقایی بنام امیر امیری انتقاد کرده اند به نویسنده محترم مقاله و خواسته اند در این شادی مردم پس از توافق باید همراه مردم شد ؟! سئوال من اینست مردمی که در این شادی مافیای رژیم شریکند کدام مردمند ؟ اگر مردمی که از دید رژیم خودی محسوب میگردند یا مردم غیر خودی ؟! لطفا با دیدن چند عکس و انتشار گسترده نظرات مثلا تائید کننده در صفحات اجتمائی که بخش بزرگش را سپاه سایبری و جنگ روانی اطلاعات سپاه منتشر میکند ! نباید فورا جو زده شد . نویسنده محترم آئینه ای در مقابل ما گرفتند و توانستند واقعیاتی درد ناک را بنمایش گذارند . آنوقت شما از اینکه در شادی مافیا و جیره خوارانش همراه نشویم ناراحت هستید ؟ با صراحت اعلان میکنم از این نمد توافق هسته ای هیچ کلاهی برای مردم ساخته نخواهد شد جز باز شدن لوله های پمپاژ دلار بسوی اهداف جنایتکارانه فقها در منطقه و ایجاد جنگهای قومی شیعه و سنی و...عیب خود را باید دید و اینکه ما مردم ایران خیلی زود جوگیر میشویم و از آنجا که ملایان و دستگاه عریض و طویل اطلاعات سپاه که ساخته و پرداخته روسها میباشد این واقعیت را بخوبی شناخته اند و هر زمان که بخواهند با یک کارناوال انتخاباتی و سیرک رنگارنگ همه را به سیرک خود وارد میکنند و....این چرخه باطل دائم در حال تکرار میباشد .
۶۷۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ئاواره
عنوان : جامع و دقیق و بجا
مقاله ای بسیار جامع وجالب بود. خلاصه ای از تاریخ عملی و جوهری جمهوری اسلامی بود. این مقاله در کنار فرد شناسی و تیپ شناسی دکتر مسعود نقره کار میتوانند، یک دائره المعارف کامل جمهوری اسلامی را برای آیندگان تشکیل دهند.
اقای نیکفر در دام پراگماتیسم مهندسکان بیکاره نمی افتد، که گویا هر خیمه شب بازی که توسط قدرت به صحنه میرود را تکاملی بزرگ وسترگ در مناسبات اجتماعی نامگذاری وبزک می کنند، هرتاکتیکی را که رژیم از سر استیصال به آن رو می آورد، حاصل کار فلان جناح و فلان عقلاء و غیره و تحولی شکوهمند و ... جار می زنند.
جان کلام شان هم اینست که مردم پشتیبانی کردند یا مردم خواهان آنند، کشور از خطر عظیمی رست... ولی میدانیم و میدانند که مردم هزاران و هزاران بار در تاریخ گول خورده اند و می خورند. مثال بیشمار است. ونیز ایران در حال حاضر یکی از ویرانگرترین رژیمهای خود را تجربه می کند. اقای نیکفر روشنفکر است و وظیفه روشنفکر کشف حیقت است نه کف زدن برای رونق کار و بار قدرت و یا دنباله روی از توده مردم درمانده و محروم از آزادی.
من در این مقاله نمی بینم که آقای نیکفر از توافق موجود ناخرسند باشند، بر عکس کاملا خوشحال است، امما نمی گذارد که ویرانگران سرزمین ایران و غده سرطانی داعش شیعه ای قسر در برود و آنهمه ویرانی دراداب و عرف، طبیعت، اقتصاد و انهمه اشک و اه و ناله مردمان این سرزمین را به باد فراموشی بسپارند و مسئولیتشان را درایجاد آنهمه فلاکت رابه هیچ بگیرند.
قلمشان پایدار و پرتوان باد.
۶۷۴۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : علی کبیری
عنوان : وقاحت رژیم و دروغ به این بزرگی!!
متن اصلی توافقنامه به انگلیسی را مرورکردم. مفاد آن با آنچه که خبرگزاری مهر و ایسنا به فارسی برای هموطنانی که دسترسی به آن برایشان ممکن نیست یا به زبان انگلیسی تسلط ندارند، کاملاً متفاوت است. عنوان موافقتنامه :
Parameters for a Joint Comprehensive Plan of Action regarding the Islamic Republic of Iran’s Nuclear Program
چند نکتهی مهم آن بقرارزیرند:
۱- ایران موافقت کرده است که تعداد سانتریفیوژها را به کمتر از یک سوم کاهش دهد. (تعداد فعلی سانتریفیوژها درحال حاضر بالغ بر ۱۹۰۰۰ است که طبق این توافق به ۶۱۴۰ دستگاه که فقط ۵۰۶۰ دستگاه برای غنی سازی وآن هم با درجهی خلوص ۳.۶۷ درصد به مدت ده سال تقلیل یافته ونوع آنها هم IR-۱ نسل اول است که همان سانتریفیوژهای از رده خارج شده با سرعت کم میباشند که جمهوری اسلامی دربیشتراز ۲۰ سال قبل استفاده میکرد.)
۲- ایران موافقت کرده است که در ۱۵ سال آینده از غنی سازی بیشتر از ۳.۶۷ خودداری خواهدکرد. (این تسلیم بدون قید وشرط ایران درمقابل غرب و همسایگان است که اگر حتی آنها اقدام به بلندپروازیهای اتمی کردند، ایران طبق این موافقتنامه حق اقدام متقابل را ازخود سلب کرده است.)
۳- ایران موافقت کرده است تا مقدار اورانیوم موجود را که بالغ بر ۱۰۰۰۰ کیلوگرم است، به ۳۰۰ کیلوگرم با خلوص ۳.۶۷ درصدکاهش دهد. (تصور کنید که چقدر سرمایه برای دستیابی به ۱۰۰۰۰ کیلو اورانیوم در مدت ۲۰ سال گذشته صرف شده است که باید دور ریخته شود.)
۴- کلیهی سانتریفیوژهای پیشرفته تر از IR-۱ به انبارهائی زیر نظارت آژانس بین المللی اتمی منتقل خواهندشد.
۵- ایرا ن به مدت ۱۵ سال حق غنی سازی در سایت فردو رانداشته و دوسوم سانتریفیوژها و زیر ساختهای آن از بین برده میشوند.
۶- غنی سازی به مدت ۱۰ سال فقط درنطنز با استفاده از سانتریفیوژهای نسل اول IR-۱ به تعداد ۵۰۶۰ دستگاه وبا غلظت ۳.۶۷ درصد انجام خواهد شد.
۷- ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژهای نوع IR-۲M درنطنز و IR-۲ و IR-۴ و IR-۵ و IR-۶ و IR-۸ به مدت ۱۰ سال به انبارهای زیر نظارت آژانس اتمی منتقل شده و ایران حق استفاده ازآنها رانخواهد داشت.
۸- آژانس به کلیهی سایتهای اتمی ایران ومعادن آن به مدت ۲۵ سال دسترسی خواهدداشت.
۹- ایران بطور کامل به مدت ۲۰ سال برنامهی سانتریفیوژسازی را تعطیل خواهدکرد.
۱۰- کلیهی زیرساختهای غنی سازی اورانیوم در نطنز و فردو برچیده خواهند شد.
۱۱- ایران موافقت کرده است اطلاعات مکفی درمورد تسلیحات نظامی مورد سوء ظن خود را در اسرع وقت به اطلاع آژانس برساند.
۱۲- تجهیزات اصلی رآکتور اتمی اراک معدوم شده وبجای آن باکمک متخصصین ۱+۵ رآکتور مناسبی طرح ونصب خواهد شد.
۱۳- کلیهی زباله های اتمی به خارج ازایران حمل خواهند شد.
۱۴- ایران حق ندارد بیشتراز مقدار مورد نیاز رآکتور آیندهی اراک، اب سنگین ذخیره کند.
۱۵- در ۱۵ سال آینده، ایران حق ساخت رآکتور آب سنگین راندارد.
۱۶- درصورت پیروی ایران از مفاد موافقتنامه با ۱+۵ ، به تدریج تحریمها برداشته خواهند شد. معهذا درصورت عدم پیروی ایران از مفاد فوق، تحریمها دوباره برقرارخواهند شد.
حال توجه کنید که پس از بیش از بیست سال عملیات مخفی، توسل به بازار سیاه برای تهیهی تجهیزات و ساخت تأسیسات و تحمیل میلیاردها دلار سرمایه های ملت وکشور، اکنون کارجمهوری اسلامی به جائی رسیده است که باید به نقطهی اولیه که همان ۲۰ سال پیش است برگردد. بهتراست این موافقتنامه را با قرارداد ترکمانچای مقایسه کرده و آنرا “ترکمانچای اتمی” بنامیم. به این میگویند “خیانت به منافع مردم وکشور.”
تاکی این حکومت جهل وجنون وخیانت میخواهد مردم را درناآگاهی نگهداشته و سرمایه های ملی را به باد دهد؟ ۲۰ سال تلفات وقت و عُمر وسرمایه های ملی!! زهی وقاحت! زهی ننگ! زهی بی شرفی!
۶۷۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : منتظر یورش سربازان گمنام امام باشید
براستی شهامت نوشتن چنین مقاله ای در چنین روزی در این دوره زمانه ی سینه چاکی و دست بوسی درگاه امام ۱۴ در پوشش "حمایت و در کنار بودن مردم" از نوادر هست. به سهم خود از اقای نیکفر بخاطر نشان دادن بیدار بودن وجدان، شهامت، و سرافراشته سخن گفتن (در دورانی که چنین لغاتی از فرهنگ عمومی پاک شده و سراغی از آن گرفته نمیشود) تشکر میکنم.
برخلاف هوچیگران "حامیان مردم به ستوه آمده از تحریم ها" (نمونه آنها را میتوانید در پای نوشت همین مقاله بیابید) با باز شدن سرکیسه ثروت مردم ایران ضبط شده توسط کشورهای استثمارگر و برداشتن تحریم و به جریان افتادن دلالی (سرمایه داری اسلامی) در وحله اول خانه سازی و فروش خانه در کانادا اوج میگیرد و سپس در آمریکا و جنوب فرانسه و صد البته سرزمین دولت فخمیه انگلیس. منتظر به به چه چه گویی های "کارشناسان ایران" در برنامه های بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فرانسه و دویچه وله باشید. همین فردا هست که با دلار های وارداتی آقازاده ها با چمدان پر راهی کشورهای شیطان بزرگ و کوچک و متوسط میشوند و در مقابل فقر بیشتر، اعدام و شلاق بیشتر نصیب مردم و رژیمیان و بلند گو بدستان آنها به ریش هر چه مردم ساده دل هست میخندند. ضمن آنکه مهم نیست که حتمن از باند آقازاده ها باشید، کافی است با آنها حشر و نشر داشته باشید و چند مقاله در ارتباط با "پیروزی مردم" از بستن قرارداد بنویسید حال مهم نیست در این شعبده بازی "مذاکره" جندی میلیون دلار خرج هتل، هواپیما، لباس های گران قیمت اعضای "مذاکره کننده" شده هست.
۶۷۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : کمال حسینی
عنوان : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی .........
۱-"و حالیا مردم! کنجکاو شوید، شهامت داشته باشید......."..امیدوارم خوانندگان نوشته آقای نیکفر در ایران درس "شهامت " دادن ایشان را جدی نگیرند در غیر این صورت آنها هم همچون نیکفر صحنه اصلی مبارزه را ترک کرده و به مکان گرم و نرم خارج از کشور فرار می کردند و در کنار ایشان به "ترسوها" و "بزدلهایی " که در ایران مانده اند درس "شهامت" می دادند .
۲-ادبیات حاکم بر نوشته نیکفرتبلور شرایط روحی و روانی روشنفکری است که با مردم و جامعه خود بیگانه شده است , جایگاه نیکفر در اردوگاه چپ است که این بیگانگی را غم انگیزتر می کند , از ویژه گیهای چپ ها در کنار مردم بودن آنها بوده است ....ای کاش نیکفر هرگز ایران را ترک نمی کرد .
۳-ریشه عصبانیت نیکفر در کجاست ؟ چرا یک روشنفکر چپ نباید از انزوا خارج شدن کشور خود خوشحال باشد ؟ چه فرقی می کند که نوشیدن جام زهر و یا زندگی مسبب این خروج از انزوا باشد ؟ مگر نه این است که ریشه بسیاری از فساد ها در کشور ما همین انزوا ی جهانی بوده است ؟ آقای نیکفر شما از بازگشت ایران به جامعه جهانی ناراحت هستید به این خاطر که حاکمان از قبیله شما نیستند ؟ مگر شما هم بر این باورید که "دیگی که برای من نجوشد بهتر است که سر سگ در آن بجوشد " .......؟
۶۷۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : سیاست روز و چشم انداز به آینده
رویکرد و نقش جامعه در تحولات سیاسی روز با رویکرد و نقش امثال آقای نیکفر کاملأ متفاوت است و دلایل فراوانی دارد . به میزان آگاهی جامعه از تاریخ معاصر نیز باید توجه کرد که نه تنها از پس و پیش رویدادها و روند بیش از سه دهه آگاه است بلکه در بطنش زیسته است از یک دانشجوی اخراجی تا کسانی که بدن خود یا عضوی از آن مثل کلیه خود را فروخته است یا با سه شغل امورات خانواده را میچرخاند. یک تفاوت عمده را میتوان در چشم انداز به آینده دید که امثال آقای نیکفر با رجعت به رویدادهای ۵۷ میخواهد تحولات روز را سیاستگذاری کند و جایگاهی برای سیاستگذاری بدون فروپاشی سیستم برای خود نمی بیند. در طرف دیگر جامعه در مجموع بیش از دو دهه از این سد عبور کرده است و بدنبال زمینی و نهادینه کردن خواسته هایش هزینه میپردازد و نیروهای دگراندیش قابل دسترسی را وارد این کارزار رودررو میکند و امثال زیباکلام ها را به مناظره با شریعتمداری ها ارگانیزه میکند یا دانشجویان شیراز بیخودی از امثال مطهری ها دعوت بعمل نمی آورد و خبرساز میکند و بچالش میکشد چه با سخنرانی چه با حمله به سخنرانی تاریخ را مینویسد . رویکرد جامعه در ۸۸ کاملأ نشان داد که چگونه در همین سیستم غیردموکراتیک بدنبال بکرسی نشاندن امثال موسوی یا کروبی در مقابل جناح دیگر بود وهست . آیا دگراندیشان موافق فروپاشی قادرند در آینده نزدیک و در همین سیستم سیاسی ولو با تغییراتی در کرسی مجلسی بنشینند که نماینده بخش متحجر جامعه نیز در آن نماینده خود را دارد؟
۶۷۴۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : مجید اصلانی
عنوان : راه حل آرائه دهید
تمام اینها که أقای نیکفر گفته اند درست است بسیار دردناک بوده و بر هزینه. ولی بدون شک وادار کردن حکومت به تعامل با غرب و به خصوص أمریکا خود جزئی از مبارزه مردم ایران برای صلح ،ازادی و دموکراسی است و برای همین هم هست که اکثر مردم از این تفاهم خوشحالند،ما هم در یک کلام باید خوشحال باشیم.
۶۷۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : شاهین انزلی
عنوان : من هم حق دارم دلواپس باشم
من هم حق دارم دلواپس باشم
بعضی از دوستان گله مند بودند از نظرات من در مورد مذاکرات هسته ی در لوزان !؟ ، از آن زمانی که مذاکرات هسته ی آغاز شده بود من هم مثل همه چه در محل کار و یا در حین ورزش از طریق اینترنت و رادیو در جریان
مذاکرات بودم و با حساسیت مسایل را دنبال میکردم اما نظر من طور دیگری بود و آنکه از همان زمانی که خامنه ی صحبت از نرمش قهرمانانه کرد دقیقن یک قدم به عقب قدم برداشت و سیاست هسته ی را که حق مسلمش میدانست ( البته تحت شعار ما ) را بنوعی در تحت فشار تحریم های اقتصادی و منزوی شدن هر چه بیشتر در جهان بدنبال مذاکره رفت ، اما همچنان ماجراجوی می نمود بخصوص با چاشنی نظامی گری که فکر میکرد کمک خوبی در مذاکرات خواهد شد ؟ نمونه آن مداخلات نظامی در سوریه ، عراق و این اواخر یمن که دست بالا را داشته و بدشان نمیامد که بعنوان یک حرکت کمکی در مذاکرات هسته ی استفاده کند اما همه میدانیم که نمیتوانست به آن صورتی پیش رو که آقا میخواست و در کنار آن سیاست برد ،برد هم نمیتوانست جوابگو باشد چون هم ازلحاظ بین المللی و هم از لحاظ داخلی نظام درزیرفشار بود ، در نتیجه نظام دو راه بیشتر نداشت یا باید در مذاکرات از خواسته های خود تا آخرین لحظه در جهت رفع تحریم ها در همه ابعاد و در کنار آن فعالیت هسته ی پافشاری میکرد که نهایتن وضع وخیم تر میشد و نظام شکننده تر و یا بایستی تن به خواسته های آنطرف ۵+۱ میداد که باز هم هر خواسته ی بود باز بهتر از شکست در مذاکرات بود ، خوب با سیاست نرمش قهرمانانه که نمیتوان به خواسته های قهرمانانه رسید و یا با شعار برد ، برد !؟ درست مثل یک دعوا بین یک نفربه چند نفر است که نهایتن بازنده همان یکنفرخواهد بود در این میان با مشاورهای بیش از یک هفته ی جواد ظریف در لوزان و بخصوص با بیت خامنه ی و شخص وی نتیجه تن دادن به خواسته های آنطرف شد و نوشته شدن این بیانیه که اسمش را برد ،برد گذاشته اند که من بردی ندیدم ؟ اگر بیانیه را خوب بخوانیم میبینیم عدم اطمینان به نظام هنوز وجود دارد بخصوص در سخنرانی اوباما و جان کری بعد از نگارش بیانیه ، و همین نظام بمانند کبوتر پر قیچی در مسایل هسته ی باید هر لحظه بدون اما و آیا درب کنترل را برای غرب باز نگه دارد ؟؟! خوب در این میان یک شادی به مردم میرسد که آن هم برداشته شدن تدریجی همراه با کنترل از راه دور غرب از لحاظ اقتصادی برای اقتصاد ایران ( نظام اسلامی ) و مردم میباشد که من هم از شادی این مردم و کمر راست کردنهای آنها در زیرفشار اقتصادی شاد هستم ، اما میماند جنبه داخلی و کم شدن فشار بر جامعه مدنی ایران و اعدام ها ، زندانیان ووووو آیا شما مطمئن هستید که با برداشته شدن تحریم ها میتوان امید به تغییر در داخل داشت ، آزادی زندانیان آمریکای ، ایرانی در آینده نزدیک از طرف نظام را نمیتوان باز گشای فضای کشور دانست ؟ بنظر من هیچ
چشم اندازی بعد از توافق نهایی و کم شدن فشار های اقتصادی برای جامعه
درونی ایران وجود ندارد و جامعه مدنی ایران هنوز باید منتظر مشکلات بیشتری
باشد ، از این جهت با در نظر گرفتن نتایج مثبت این بیانیه و توافق احتمالی آن و
شادی مردم با شعار زنده باد جواد ظریف نمیتوان آن را برد ، برد دید ، برد داشت
اما برای آنطرف و باخت برای
این طرف ؟ نظام برای رسیدن به این توافق بایستی عقب نشینی میکرد تا نتیجه
میگرفت ، من شادم از شادی مردم و دلواپسم از جامعه مدنی و دموکراسی خواهی ایران ؟
۶۷۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : مهدی حکیم
عنوان : روشنگرانه و روشنفکرانه
دوستانی که از تحلیل جامع، روشنگرانه و روشنفکرانه آقای نیکفر انتقاد می کنند که همسو با احساس و مواضع امروز مردم ایران نیست فراموش می کنند که آقای نیکفر یک روشنفکر و یک ژورنالیست است نه سیاستمدار! به نظرم این مقاله نوشته ای قوی نازک بین اما روشنفکرانه است که در عرصه چه باید کرد سیاسی نمی توان آنرا بکار بست.
۶۷۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : مجید اصلانی
عنوان : راه حل آرائه دهید
تمام اینها که أقای نیکفر گفته اند درست است بسیار دردناک بوده و بر هزینه. ولی بدون شک وادار کردن حکومت به تعامل با غرب و به خصوص أمریکا خود جزئی از مبارزه مردم ایران برای صلح ،ازادی و دموکراسی است و برای همین هم هست که اکثر مردم از این تفاهم خوشحالند،ما هم در یک کلام باید خوشحال باشیم.
۶۷۴۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : کامران رئوفی
عنوان : پاسخ ب اقای امیری.
دوست گرامی علی امیری . قرار نیست هر چند سال یکبار رژیم میلیارد ها دولار پول مردم را بباد دهد . و وقتی کفگیرش به ته دیگ خورد ، ما برای او هورا بکشیم . این وظیفه هر انسان آ گاهی است که از رژیم سئوال کند ، مسئول این همه خسارات کیست. ؟ ایا تاکی ملت ایران باید هزینه فتح کربلا واخیرن یمن را باید بپردازند.؟
۶۷۴۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : بهزاد کریمی
عنوان : وجدان آگاه
دیرینه یارم رضا نیکفر گرامی، درود بر تو. در این فضای شادی برحق مردم مستاصل، فریاد معنی دار امروزین، گذشه کاوانه و آینده نگرانه تو فقط یک نام دارد: وجدان آگاه! ارایه جمع بستی چنین ژرف، در این فضای هیاهوی میانمایه، تنها با یک تعبیر ستودنی است:هشیاری روشنفکرانه و هشدار دهی روشن نگرانه! باید بگویم که امروز می خواستم کمابیش همین ها را بنویسم که وقتی نوشته نیرومند و جامع ترا دیدم، قلم را در جیب گذاشتم زیرا که حرفها را گفته شده یافتم در بهترین وجهاش. با درود بسیار، بهزاد
۶۷۴۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امیر هوشنگ اطیابی
عنوان : داستانی پر از آب چشم
دست مریزاد و خسته نباشید از بیان دردهای بیکران مردم ایران
۶۷۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : محمود رجبی
عنوان : نگاه مثبت
با سلام جناب نیکفر
با عرض ارادت وضمن تائیدنقطه نظر های جنابعالی فکر میکنم بازگوئی نکات ذکر شده در نوشته شما دردی از درد های ملت را کم نمی کند اگر واقعا غمخوار این ملت هستید در این جشن جام زهر خوری با مردم همگام شوید تاذره ای از فشار های حداقل اقتصاری کاسته شود بامیر اینکه این موج دستاورد های دیگر را هم به ارمغان بیاورد
شما را ارجاع می دهم به خواندن مقاله آقای ممبینی در سایت ایران امروز
۶۷۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : علی امیری
عنوان : باعث شرمندگی
باعث شرمندگی چپ انقلابی است در زمانیکه اکثریت مردم ایران از این توافق حمایت میکنند و خوشحالند مطالبی این چنینی که هنوز متن تفاهم نامه خشک نشده منتشر شود.گویا عدم توافق آرزوی ایشان وامثال ایشان بوده و با پیش بینی انجام آن مطلب نوشته شده را بلافاصله منتشر کرده اند. تا کی جپ به اصطلاح انقلابی میخواهد جدا ازمردم به توهمات بخود ادامه دهد مشخص نیست آرزو این است که روزی افراد صادق جپ پی به اشتباه خود ببرند و همراه مردم شوند،اگرچه به نظر میرسد این آرزو سرابی بیش نیست
۶۷۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|