همه ی آن چیزی که دوست دارید
درباره ی «چپ های دموکراتیک» بدانید ولی نمی دانید!
- کاوه دارالشفاء

نظرات دیگران
  
    از : م حمیدی

عنوان : دموکراتیک
بعض ها می گویند اسلام دموکراتیک! یعنی اسلام دموکراتیک نیست؟ امام خمینی
۶۷۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : بهروز الف

عنوان : مشگل کار در جایی دیگر است
امیدوارم که اقای کاوه دارالشفا از جوانان سرزمینمان باشد چرا که چنین دید گاهی مملو از خصایل انسانی در بین جوانان سرزمین ویروس اسلام زده ما همچون قطره ای هست در کویر. بهر جهت شادم از اینکه کماکان وجود چنین احساس انسانی ای در میان هموطنان شاهدیم.
اما، به نظر من مشگل کار در نادانی و نا آکاهی این باصطلاح "چپ دمکراتیک" نیست بل بنا بر نظریه های مطرح در متون کلاسیک مارکسیسم ، ناشی از منافع طبقاتی اشخاص هست و بس. گیرم که عده ای بنا بر مد روز (نیمه دوم سالهای ۴۹،سالهای ۵۰ و نیمه ۶۰) بودن چپ شدن، تظاهر به روشنفکر بودن، سوسیالیسم را شنوایی و یا در پی گرفتن نمره قبولی در متون کتاب درسی در کلاس های درس کشورهای سرمایه داری و .... یاد گرفته باشند و "چپ" شده باشند ولی این ها ابدا نه به سوسیالیسم ربطی دارد و نه این خیل هوادار زندگی پیچگی مسئله شان بوده. زمانی بنا بر مسائل ذکر شده ادعای سوسیالیست و حتی کمونیست بودن میکردند (که همان زمان اش هم کاذب و بادکنکی بود)و زمانی که دلار های باند هاشمی- اصلاح طلب در داخل و خارج از کشور شروع به جریان افتادن کرد و گروه گروه شکنجه گران اصلاح طلب شده راهی خارج شدن تا این تشکیلات مافیایی را اداره کنند، انواع و اقسام سازمان ها "دمکراتیک" از نوع "چپ"، "راست" ، "سلطنت طلب" ، "ملی"، "اسلامی"، و "صنفی" مثل قارچ قلد علم کردند و با سخنان بی محتوی ولی مثلا "طرفدار مردم"، "حامی منافع ایران" و..... همانند رهبرشان و با نشات از آموزش های اسلامی، ولی فقیه گونه فتوا پشت فتوا میدهند و نصیحت پشت نصیحت.
زندگس که پیچکی شد، مهم نیست که تکیه گاه دیواری استوار باشد یا تیرکی پوسیده در باتلاق. گرچه اینان تیرک پوسیده در باتلاق را ترجیح داده اند
۶۷۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : پیروز پ

عنوان : ایکاش
ایکاش آنهائیکه هنوز در رویا زندگی میکنند و نمیتوانند وافعیتها را بپذیرند درک میکردند که با فتنه ۱۳۵۷ و سپس بظاهر تسخیر سفارتخانه، امریکا و انگلیس برگزار کنندگان خلافت آخوندی هرگز از صحنه سیاست ایران بیرون رانده نشدند.
و بدرستی که سوسیالیسم یا دموکراتیک هست یا اصلاً سوسیالیسم نیست؛ چپی که می کوشد با پسوند (چپ دموکراتیک) خود را متمایز کند، شرمنده از بخش سوسیالیسم ماجراست نه نگران دموکراسی.
۶۷۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۴       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : گرفتاری فرهنگی
بسیار اسف انگیز است که گرفتاریهای اخلاقی از یکسو و خرافه باوری از سوی دیگر بیشترین هم میهنانمان را در مداری بسته زندانی کرده اند. در چنین مدارهای بسته ای ست که حکومت های ویرانگر و تبهکاری چون "جمهوری اسلامی" پدیدار می شوند. اسف انگیزتر آنکه شماری از کوشندگان سیاسی مان نیز هنوز درین مدار دست و پا می زنند. براستی گزینش نام "دارالصفا" در پاسخ نویسنده ای بنام دارالشفاء اگر از گرفتاری اخلاقی, ترسو بودن در استفاده از نام خود, ولنگاری در گفتار, و یا پرورش کژ بنیاد نباشد, از چیست؟ چرا پس از سی و شش سال تجربه ی دردانگیز سیاهی-ویرانی-تباهی هنوز بخود نیامده ایم؟
برای ساختن ایرانی آزاد و آباد, آیا لازم نیست که خود را از پوسیدگیهای فرهنگی برهانیم و در پالایش پندار, گفتار و کردار خویش کوشا باشیم؟
با آرزوی بهروزی و والاپویی برای همه ی هم میهنانمان
۶۷۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : چپ: نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد
جناب کاوه دارالشفاء:نماینده چپ بی پیشوندو بی پسوند،نماینده سوسیالیسم نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد،همانطوریکه:جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم ونه یک کلمه زیاد. بایدگفت: یک فرد دردوران زندگی فردی و اجتماعیش، قطعا"سه دورهء زمانی: گذشته و حال و آینده را مورد توجه قرار خواهد داد!. با توجه به سرنوشتی که بشریت داشته وتجربیاتی که کسب کرده است دربرخورد باگذشته وآینده، آن گذشته و آینده ای رابیشتر مورد توجه قرار می دهد که نزدیک به زمان حالش باشدوزمان حالش برایش مهم شده است!همین دیدگاه! انسانها رابسمت همگرایی بیشتر درخواسته های اجتماعی برده ومی برد ودرادبیات جدیدمبارزاتی، گروه بندی اجتماعی جدیدی را نیز مطرح می کند که آنهم می شود طبقهءمتوسط!. در فعالیتهای اجتماعی وسیاسی تحول خواهی ، نادیده گرفتن این طبقه وتقلیل خواسته های تحول خواهی جامعه ،و تحقق آنان را منحصر کردن به یک طبقه خاص بنام کارگر، آنهم براساس یک ایدئولوژی خاص! در ادبیات جدید مبارزاتی ، دیگر شباهت به یک لطیفه می ماند و این لطیفه شدن، بسیارانی از فعالین منسوب به چپ،مجبور به بازنگری دربرداشتها ازمنابع الهام بخششان و خاستگاه مرامیشان کرده است!. که این عمل بسیارانی ازمبارزین چپ، مورد مواخذه و حتی تمسخر جناب دارالشفا گردیده است و ایشان به نمایندگی از سوسیالیسم واقعی و چپ واقعی به تصور خودش، به یادآوریِ وظایف مبارزاتی به آنان پرداخته و به تمسخر طبقه متوسط جامعه پرداخته، و آن بازیگران چپ را زیرکانه و شفا بخشانه هشدار می دهد: که تحولات و موضوعات مهم ودغدغهء عموم مردمان کشورتان را چندان مورد توجه قرار ندهید بلکه با انتخاب فقط یک طبقه آنهم طبقه ای بنام کارگر بعنوان هدف مبارزه ، یک نوع منزه طلبی مبارزاتی برای خویش می خرید و کاری به بازی های مردم سرزمینتان نداشته باشید. بایدگفت: جناب دارالشفاء ، مسئله هسته ای را که درشرایط فعلی یکی از موضوعات نگران کنندهء کشور و مردم شده، بهانه کرده است نوعی اتهام نادانی و نفهمی را به شادی کنندگان به موضوع مربوط به مسئله هسته ای وارد می کند . بایدگفت: یکی ازموضوعات روز جامعه ایران یعنی مسئله ای که مردمان دربوجود آوردنش و ایجادشرایط مخرب آن، هیچ نقشی نداشته اند! می رفت باروشهای نابخردانه حاکمیت ، یک نتیجه بسیارخطرناک و ویرانگری رابرای مردمان وکشور ایجاد کند و وجود آن هم یک شرایط روانی خاص بر زندگی ایجاد کرده و حتی شرایط مبارزاتی مردم برای رهائی ازشیوه های تخریبی حاکمیت راتحت تاثیرقرار داده است وحتی ابزاری شده بود دردست ویرانگرانی در حاکمیت ، که سیاستهای تخریبی داخلی و منطقه ای را به پیش ببرند، که توسط بخشی از بازیگران همان نظام وهمراهی بخش وسیعی ازمردمان کشور (همان طبقه متوسط و...) شرایط برای حاکمیت بگونه ای می شود که آن بخش ویرانگر ( خامنه ای و تیم مورد علاقه اش بنام احمدی نژادی) مجبوربه پذیرش شرایط جدید می گردد ، اگر چه هنوز کامل نشده است!. اما همین اندک نیزنوعی خوشحالی و شادی را هم بهمراه آورده، این شادی و شعف راباید چنین دید:آن شرایط روحیِ ترس آور، فرو کاسته و شرایط مبارزاتی جدیدی فرا روی جامعه گشوده شده است و شادی کنندگان ازآن درایت نیز برخوردارند که نیاز ها و اهداف مبارزاتیشان رانباید فراموشکنند وقطعا"! تعهدشان نسبت به سرنوشت کشور و خواسته های آزادی خواهانه و دموکراسی خواهانه و عدالت طلبی، از منزه طلبان بظاهر فعال سیاسی، اگربیشترنباشد کمتر نخواهد بود!.جناب دارالشفا درقسمتی ازنوشتارش که مربوط به تحرکات اجتماعی مردم است که آنان از موقعیتها استفاده می کنند وهزینه های عملکرده های مخرب حاکمیت برایران رابرای آنان بالا می برند، بطریقی به زیر سئوال می برد وبه سخره می گیرد که دراین مورد می توان گفت: وقتی ایشان به بازی های خامنه ای و تیم محبوبش یعنی احمدی نژادی که می رسد نوعی حقانیت عملکرد آنان را تبلیغ گر می شود و حرکات مردم ،بخصوص درسال ۸۸ رابه سخره می گیرد وبه زیر سئوال می برد ودم خروسی پیدا می شود!. امید می رود که جناب دارالشفا، نسخه ای شفابخش هم برای مبارزین منزه طلب و سوپر مخالف، هچون خودش هم تجویز کند.
۶۷۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : حضورآقای کاوه دارالشفاء
شما باور دارید که چه در انتخابات شرکت کنیم چه نکنیم چه از توافق هسته ای حمایت کنیم چه نکنیم عددی نیستیم که تعیین کننده باشیم و نوشتید : « نکته اما اینجاست که این انتخاب را چپی مجاز است انجام دهد که وزنی قابل قبول در فضای مدنی دارد و قادر است فشارهای سیستماتیک به گزینه ی بد یا بدترِ انتخاب شده وارد آورد » اولأ منظور شما این چپ دمکرات مد نظرتان است یا چپ مطلوب خویش را نیز شامل میشود؟ دومأ پیشنهاد و برنامه زمینی شما چیست؟ شما خوشبینی به توافق هسته ای که : "با به پایان رسیدن تحریم ها، دیگر دولت نمی تواند مسئله سیاست خارجی را بهانه ای برای به تعویق انداختن مطالبات مدنی کند" و اینکه "فضا برای کنشگری مدنی باز خواهد شد" را ایده خام میدانید و استدلال خود را چنین شروع میکنید: « این تحلیل مشخصاً چشم امیدش به دولت است و نه نهادهای مدنی » اولأ چرا باید از بین رفتن زمینه های تشنج و غرب ستیزی را صرفأ چشم امید جامعه به دولت معنی کرد؟ دومأ شما از کدام نهادهای مدنی صحبت میکنید؟ یک نهاد مدنی که همان طبقه راستین کارگری مد نظر شما را نمایندگی کند نام ببرید که چپ های راستین ساختارگرا بتوانند چشم امید به آن داشته باشند و از تزهای سکسی طبقه ی متوسط مورد پسند چپ های دموکراتیک و دبه درآور دوری جویند. سومأ شما میگوئید به چه چیزهائی نباید چشم امید داشت ولی نمیفرمائید چشم امید به چه چیزی باید داشت؟
۶۷۶۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : کامران رئوفی

عنوان : هر دم ازاین باغ بری میرسد.
دوستان گرامی اخبار روز
متاسفانه من بجای دار الصفا ، نام دار الشفا نویسنده مقاله را نوشته ام بانهایت پوزش خواهش میکنم ، اشتباه من را تصیحح فرمائید.
۶۷۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : کامران رئوفی

عنوان : هردم ازاین باغ بری میرسد.
شما دوست گرامی دارالشفا از تحریم های خانمانسوز دوران احمدی نژاد صحبت کرده ائید، ولی نمی گوئید که بانی این تحریمهای خانمان بر انداز خود احمدی نژاد بود زیرا که او بارها این تحریمهارا ( کاغد پاره خواند.) .ناشی از این موضع گیری ارتجاعی ، انهم با پشتیانی ولایت مطلقه میلیونها دلار خسارت را بکشور ما تحمیل کردند، وامروز با بیانیه ی ژنو کشور مارا زیر کنترل سازمان انرژی اتمی __ بخوان سازمان سیا __ برای مدت ۲۵ سال بردند. یعنی مشتشاران امریکائی در انقلاب ۵۷ را از در بیرون کردیم ، ولی دوباره انها به بهانه ی کنترل انرژی هسته ای از پنجره وارد کشورمان شدند.
۶۷۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴       

    از : دارالصفا

عنوان : جواب
دوست عزیز شما که میگویید طبقه کارگر چه با تحریم و چه بی تحریم فلان است و بهمان است . یا در ایران نیستی و از طبقه کارگر خبر نداری و اخبار بیکاری و حقوق معوقه چند ماهه کارگران را نمیدانی که در این صورت بهتر است قبل از اظهار نظر در مورد طبقه کارگر ایران کمی اطلاع حاصل نمایید . یا خبر داری و منافع شما از تحریم شما را واردار این تحلیل نموده است که در این صورت خاین به منافع طبقه کارگر هستید.
جهت اطلاع عرض میکنم وضع معیشتی طبقه کارگر در دوران سید محمد خاتمی بسیار بسیار بهتر از دوران احمدی نژاد بوده است و تحریمهای ظالمانه دوران احمدی نژاد این طبقه را در معرض نابودی کامل قرار داده است.
شما بهتر است بجای شعارهای زیبا سری به ایران بزنی تا بدانی چرا طبقه کارگر به همراه طبقه متوسط پای صندوق های رای میروند تا بدتر انتخاب نشود.
۶۷۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۴