از : یک دوست ایرانی
عنوان : مبارزه در جای دیگری جریان دارد
متن زیر یکی از نظارتی است در حاشیه مصاحبه آقای نگهدار از (سیف ب) من به متن آقای سیف این مقاله را هم اضافه میکنم
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۶۶۶۳۸
از (سیف ب)
سلام
عزیزان گرامی که اینجا ساعتها وقت ارزشمندتان را صرف این ....میکنید. این مقاله را بخوانید و ببینید که دارند این مملکت را غارت میکنندو ما داریم اینجا بحث میکنیم که ۴۰ سال قبل چه کسی فلان جزوه را از کی گرفت و به کی داد وقس علیهاذا (ببخشید اگر عربی نوشتم. ولی خواهش مکنم سر عربی نوشتنم بحث راه نندازید)
من فکر میکنم مبارزه واقعی در جای دیگری جریان دارد. در جنگها مبحثی هست به نام »آتش جنبی« یا »آتش پهلویی« آتشی که توجه را به سمتی منحرف میکند و از این انحراف استفاده میکنند تا ضربه را از جای دیگر وارد کنند.
http://www.pyknet.net/۱۳۹۴/۱۱ordibehesth/۰۷/page/pul.php
بهتر نیست تا همه ما نیرویمان را متمرکز و صرف مبارزه با این غارتگران بکنیم؟
پایدار باشید.
۶٨۱۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : م. رحیمی
عنوان : این سینه زنی ها بهر چیست؟
تا اینجا یک کامنت که به نکاتی را که اقای مصداقی مطرح کردند پاسخ داده باشد ندیدیم. مصداقی را می کوبند که چرا نگهداررا میکوبد و خود مصداقی را می کوبند. گذشته سیاسی اقای مصداقی و حسن نیت یا سوء نیت او چه کار به انتقاد او ازتاریخ سازی فرخ نگهداردارد؟ مگرعاری از گناه و اشتباه بودن شرط لازم برای انتقاد از کسی یا ایده ای است؟ یا شاید اینجا کسی به فرشتگان معتقد است و ما در بند نقش ایوان هستیم؟ تازه خط سیاسی و دگردیسی سوال برانگیز یک سازمان را افشا کردن بدون افشاگری درباره سران این حرکت مگرممکن است؟ انگار استالینیزم را بکوبی ولی استالین را از معادله خارج کنی و بگویی تهمت زدن ممنوع! نگهدار هم در مصاحبه اش به جای جواب دادن از اخبار روز انتقاد کرد و گوی بلوری دراورد که اگر همچین بود همچون می شد و از اسمان تا ریسمان بافت. جالب که هنوز هم میگوید همیشه در تصمیم گیری های حساس فکر کرده ام اگر بیژن بود چه می کرد. عجبا، انگار که ایشان در تمامی دوران زندان و یا قبل از زندان حتی یک جزوه از جزنی خوانده بوده یا دوران زندان را در کنار بیژن سپری کرده و از او پند گرفته بوده. دروغ ایشان درباره برون بردن انچه یک انقلابی باید بداند از زندان و ایزوله بودن او در زندان که به گواهی شواهد عینی مسلم است. پس این سینه زنی ها بهر چیست؟
۶۷۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : امیر هوشنگ اطیابی
عنوان : خلاصه ای از اتهامات و بحثی در شیوه این مقاله
به اینجا مراجعه کنید:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۶۵۱۱
۶۷۹۴۶ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : خوشبین
عنوان : بهای سنگینی که در برابر دروغ باید پرداخت
کامنت گزاری پرسیده در برابر این نقد چه واکنشی باید نشان داد؟ بنظر من باید هشیار بود و از دروغ گویان فاصله گرفت و به فکر جستجوی راستگویان پرداخت. کسانی که دست و دلشان یکی ست. اگر به حرکتهای بی سر و صدا و آرام متعتقدند بدون خجالتی آنرا بیان میکنند. رفقا حواسشان باشد که مسئله چند تا دروغ و یا بقول رفیقی، خالی بندی ساده نیست، که هر انسانی ممکن است در پرونده اش داشته باشد پس میتوان ساده از کنارش گذشت و به محاسن آن فرد پرداخت. این دروغگوئی و خالی بندی، مثل دروغ کاسبی نیست که برای فروش سیب و پیازش دروغ می گوید و در مورد جنس آنها و جائی که پرورش یافته اند، دروغ می پراند. این دروغهائی که مصداقی رو میکند در طی مقالات متعددش، با جان هزاران نفر و تعین مسیر زندگی جسمی و روانی آنها بازی میکند.
باز برمی گردم به سوال کامنت گزار و میگویم باید اثر و آثار این قبیل دروغ ها بررسی شود و میزان لطماتش مد نظر قرار گیرد. دروغگوئی کاسبان اگر در پی چند سکه و از روی طمعکاری ست، این قبیل دروغگوئی ها پشتش یا سنگدلی خوابیده و بی اعتنائی به جان و جوانهی انسانی یا میل به تسلط بر انسانها و راندن خر خویش، که خود انصاف دهید آیا بی ضرر است؟
۶۷۹۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : یک کمونیست از داخل ایران
عنوان : به پیچیده دیدن مسائل خو بگیریم.
اول از همه متشکرم از سایت اخبار روز برای انتشار این مقاله.
دوم اینکه لحن و شیوه نقد آقای مصداقی البته شیوه ای رایج در نقد کمونیستی نیست. یعنی به جای نقد یک ایده یا یک نهاد، به نقد یک شخص پرداخته.
اما اینها دلیل بر حمله به مصداقی و تغییر موضوع بحث نمیشود.
مواردی که آقای مصداقی مطرح کردند جز بعضی موارد که به اطلاح «گیر الکی» دادهاند، در بیشتر موارد به نظر روشن و مشخ و مستدل است. بخشی از اینحرفها حرف جدیدی هم نیست. میهن جزنی پیشتر به آن اشارههایی کرده بود. اشرف دهقانی بیشتر.
بهترین واکنش در مقابل این نقد چیست؟ اگر کسی دلیل و سندی در ردش دارد، مطرح کند.
بدترین روش همین است که خیلی از دوستان کردند. یعنی به مطرح کننده نقد حمله کنند.
بگویند چرا فلان موضوع مهمتر را رها کردی و این نقد را میکنی؟
بگویند خودت فلان اشتباه را کردهای، چطور این نقد را مطرح میکنی؟
بگویند تو نیت و قصد بدی داری که این نقد را مطرح میکنی؟
و الی آخر.
همه اینها فقط و فقط دور زدن نقد است. سوال مشخص و روشن است: آیا این حرف درباره فرخ نگهدار درست است که دربارهی تاریخ رابطه خودش با سازمان دروغ گفته و تاریخ را تحریف کرده و حفرهایش متناقض است؟
آیا این ادعا دروغ است؟ یعنی دلایل و استدلالهای مصداقی نادرست است؟
همه مدافعان نگهدار به جای پاسخ به این پرسش به نیت نویسنده، سابقه نویسنده، موارد مهمتری که نویسنده باید به آنها میپرداخت به جای نوشتن این نقد، و دفاع از چپ و فدایی پرداخته اند.
آیا این مسخره نیست که وقتنی کسی به فرخ نگهدار نقد کند در دفاع از او بگوییم چرا به چپ حمله میکنید؟ این مغلطه نیست؟ این اینهمان کردن یک شخص (بد یا خوب) با یک مفهوم یا یک جنبش نیست؟
نتیجهگیری: همه دفاعهایی که از فرخ نگهدار در این نظرها خواندم همگی نشانههایی برای اثبات حرفهایی است که درباره نگهدار خواندیم.
در مقام نقد، تندروی و تندخویی قابل درک است اما تندخویی و تندروی و افترا زدن در واکنش به نقد نه! این دومی ریشه در اخلاقی استبدادی دارد. راه نقد را میبندد. به ویژه از همه بدتر آن دوستانی که با ژست بیطرف با طرح این حرف که «اینهمه موضوع مهمتر!» هر نقدی را با زدن برچسب «بیمورد» و «بیضرورت» سرکوب زیرپوستی میکنند!
۶۷۹۴۰ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : محمدی حسینی
عنوان : آقای ایزدی و حقانیت مبارزه مسلحانه؟
من البته دومین بار است که این کامنت کوتاه را اینجا می نویسم. من از ایرانم و نمی خواهم ای میلم را اینجا بگذارم. انتظار نداشتم که در میان این همه کامنت های مختلف کامنت مرا که بسیار هم مودبانه و شرمنده بود حذف بفرمایید! به هر حال پررویی می کنم و دوباره سوالاتم را از آقای اصغر ایزدی می پرسم.
دوست عزیز حاصل کار شما که نظامی کار بودید ( من البته از میزان عملیات نظامی شما اطلاع ندارم) و خود به نوعی از قهرمانهای مبارزه زیر شکنجه بوده اید، برای جنبش و برای مردم ایران چه بوده است؟ این که سازمان چریکهای فدایی که تبدیل به گروه بسیار کوچکی شده بود بلافاصله پس از انقلاب با رهبران سیاسی کاری که از زندان آمده بودند، تبدیل به سازمان بزرگ مردمی شد، از نکات مثبت و دستاورد کسانی است که کار صنفی سیاسی را بلد بودند، می توانستند بنویسند، تحلیل کنند و سیاست ورزی کلان بکنند. نقطه ضعف آقای نگهدار نیست که در سال ۴۶ وقتی بیست ساله بود از جانب بیژن جزنی صنفی سیاسی لقب گرفته است. نقطه قوت اوست. کما اینکه از دوستانی که مفتخر هستند که صنفی سیاسی نبوده اند، هیچ رد پای سیاسی در ایران باقی نمانده است. در پایان هم پرسش ساده ای را مطرح بکنم که شاید همین موجب حذف کامنت من شد و آن این است جناب ایزدی که: آقای پرویز نویدی که بسیار به ایشان علاقه و احترام دارم، خودشان در بی بی سی گفتند اولین بار اواسط سال ۵۱ جزنی را دیده اند. با توجه به تاریخ شهادت بیژن این می شود چیزی بیش از دو سال آشنایی. چگونه است که شما ما را برای راستی آزمایی رابطه جزنی و نگهدار به ایشان احاله می دهید؟
توضیح اخبار روز: نظری به این نام قبل از این به قسمت نظرهای مقاله ارسال نشده است.
۶۷۹٣۴ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : خلیلی
عنوان : مبارزه مسلحانه درست بود یا غلط
آقای اصغر ایزدی میگوید فرخ نگهدار نمیخواست به مبارزه مسلحانه بپیوندد . آفرین به آقای نکهدار که خیلی زود فهمید مبارزه مسلحانه بدانصورت کار درستی نیست . شما از کی این را فهمیدید؟ مسلما خیلی دیرتر . آیا از این ناراحتید؟ میگوئید فرخ نگهدار در بین زندانیان جائی نداشت . این حرف هم از سر کینه و بغض نیست؟ دیگر زندانیان عکس آنرا گفته اند . از جمله شما را رجوع میدهم به کتاب "درد زمانه" خاطرات زندان آقای عموئی.وارد شدن شما در این بحث با این سطح برخورد مایه تاسف است.
۶۷۹٣۲ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : حمید سُرخه محله
عنوان : راستی . . .
راستی . . . کسانی که اینچنین به یک نوشتهی واکنش نشان میدهند و چنین بی دنده و ترمز با نویسنده و ناشر آن روبرو میشوند میتوانند مدافغ مردم سالاری باشند ! ؟
تا بحال بیشتر از دوبار آنرا مرور کرده ام ! به همان دقتی که خود مصداقی اظهارات و مطالب مربوطه به فرخ را واکاویده ، بر سر هر جمله و ادعائی که مطرح نموده ، مکث کرده ام و نتیجه اینکه :
ایکاش مصداقی ها (با وجود کمبود هائی که نوشته اش دارد) تکثیر میشدند تا کسی نتواند همه چیز و همه کس را به بازی گرفته و ریشخند نماید ! آنهم زمانیکه در مقام بلند پایه ترین رهبر گسترده ترین نیروی چپ ایران ، ایفای نقش مینماید !
برای من مصداقی یک فرد نیست ! بلکه متد و شیوه ای است که از برخورد های متداول و ژورنالیستیِ عامیانه ، با آنچه که میخواند و می شنود ، فاصله گرفته است ! در منطق او "پرسیدن" و "کاویدن" ابزاری گردیده اند تا با توسن بی پروای اندیشه و با استعانت از محک زدن های منطقی و مقایسه های دقیق ــ دقتی در حد دقت ریاضیات ــ گوینده و مدعی را به چالش میکشد ! ! کاری که هیچکدام از ما ، در طول این بیست سال "خالی بندی های" گوش خراش فرخ نه تنها انجام نداده ایم بلکه انجامش به خاطرمان هم خطور نکرده است !
اشتباه نشود ! ایرج مصداقی و یا هر کس دیگری که چنین متدیک و محقق وار اظهارات و ادعاهای من و ما را به چالش میکشند نیستند که باید پاسخگو باشند ! بلکه این ما هستیم که باید دل نگران "آرشیو" امان باشیم و تا کشیدن موی از ماست آرام نگیریم ! تعدادی از دوستان دچار تضادی هستند که نشان از بلاتکلیفی آنها دارد ! و با نوسان بین دو موضع کاملاً متضاد خود و خواننده را آزار میدهند !
از طرفی کدخدا منشانه یادآوری مینمایند که حالا پرداختن به گفته ها و ادعاهای فرخ چه مسئله ای را حل میکند و تلویحاً در صدد القا این نکته هستند که این واکاوی مسئله ای را حل نمیکند و لاجرم فاقد ارزش است اما . . .
اما در همان لحظه و مستند به کامنت هایشان ، خشم و عصبیت بیمار گونه ای آنها را از مسیر منطقی و تعادل و تعقل خارج کرده است !
خشم و عصبیت ! ؟ برای امری که فاقد ارزش است! ! ؟ ؟
با قدر دانی از اقدام بسیار شجاعانهی مسئول محترم اخبار روز
۶۷۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : پشنگ ناخجسته
عنوان : درود بر اخبار روز
آقای هوشنگ فرخجسته من هم مجبور شدم به فیس بوک فرخ نگهدار رجوع کردم. مستند بی بی سی رو گذاشته زیر شش تا نظر است که ۵ تاش بد و بیراه به نگهدار است. برید خدا رو شکر کنید آقای تابان این همه نظر به نفعاش میذاره. بگید درود بر اخبار روز.
۶۷۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : خوشبین
عنوان : همزمانی مقالات
اگر اشتباه نکنم مصداقی مشکلی با تفکر رفیق و عقیده سیاسیش ندارد. با اخلاق او کار دارد. بطور مشخص با دروغگوی و شبه افکنی. مثل اینکه دارد سیاسیون را بیدار میکند که چه نشسته اید، یکی خودش را امام نامید و نبود، یکی قیافهی مجاهدانه بخود گرفت و نداشت، یکی هم سرش را به رفقای دیرین وصل کرد و با آنها هم سر نبود. میگه بابا تا کی دنبال دروغ راه می افتید. خلاصه رفقا نرنجند و دنبال اثبات و حمایت حقانیت نظرات روی کاغذی رفیق نباشند. اینها را مقاله کاری باهاش ندارد.
۶۷۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : دانشجوی تاریخ
عنوان : شهادت و شهامت
قبل از هر چیز باید از شهامت آقای اصغر ایزدی را ستود که حاضر شد در چنین جوی که طرفداران آقای فرخ نگهدار عمدا می کوشند آن را مسموم کنند، در مورد یکی از اصلی ترین موضوعات مورد بحث آقای ایراج مصداقی شهادت دهد. جای تاسف بسیار است که عده ای فرد را (فارغ از هر قضاوتی که در باره او و عملکردش داریم) به راحتی بر یک جریان و از آن مهم تر، بر نقل درست و تحریف نشده تاریخ ترجیح می دهند. مساله این مقاله، به گمان من نه شخص آقای فرخ نگهدار (که ناگزیر که البته بخشی از بحث است) بلکه، شیوه ای از نگارش تاریخ معاصر است که نتیجه اش چیزی جز ندانستن واقعیت ها برای نسل های بعدی نیست. متهم کردن آقای ایزدی به اینکه با استناد به برگه های بازجویی آقای فرخ نگهدار سخن گفته، واقعا نمونه ای از تلاش عمدی برای گل آلود کردن آب به قصد ادامه بحث اصلی است. اول اینکه آقای ایزدی چگونه به اسناد ساواک که اکنون در اختیار وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است دسترسی دارد. روشن است که شهادت او برپایه اطلاعات و آگاهی زندانیان آن دوران است. روشن است که به عنوان مثال، آقای فرخ نگهدار نمی توانست به بیژن جزنی(که سخت پیگیر کوچکترین جزییات بود) دروغ بگوید که در برگه های بازجویی چه نوشته. او اگر به دروغ هم در برگه های بازجویی خود مدعی شده بود برای در امان ماندن و نپیوستن به جنبش چریکی از ایران فرار کرده، ناگزیر باید به بیژن جزنی و دیگر رفقایش توضیح می داد که برای رد گم کردن به بازجویان ساواک چنین گفته و اصل ماجرا آن بوده که به قصد زدن پایگاه و یا نمایندگی سازمانی که هنوز تاسیس نشده بود و به دستور حمید اشرف راهی خارج شده است. چرا هیچ کس، این موضوع را تایید نمی کند. در مورد برگه های بازجویی آقای فرخ نگهدار اتفاقا جالب است که پرسیده شود چرا آقای محمود نادری و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به عمد، و مطلقا هیچ اشاره ای به برگه های بازجویی آقای نگهدار نکرده اند و چرا، در حالی که آقای نگهدار برخلاف اکثریت رفقایش، کتاب منتشر شده وزارت اطلاعات را ستوده، اکنون آقای احمد اکبری، استناد به چنین کتابی را نادرست می داند. هرچند البته و خوشبختانه از اساس استنادی به این کتاب نشده است و آقای ایزدی حتی نام کسانی را که می توان با دقت بیشتر در این باره توضیح دهند ذکر کرده است. من قبلا هم نوشته بودم و البته می شد انتظار داشت که طرفداران آقای فرخ نگهدار به کلی این درخواست را نادیده بگیرند که به جای تهمت زدن به نویسنده مقاله، یا فشار بر سایت اخبار روز، مستندات و دلایل خود برای نادرست بودن مدعای آقای ایرج مصداقی را منتشر کنند و از این طریق، خدمتی به روایت تاریخ تحریف نشده انجام دهند.
۶۷۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : احمد اکبری
عنوان : شهادت بر چه پایه ای
اصغر ایزدی عزیز!
شما برچه پایه ای شهادت می دهید: "فرخ نگهدار به خاطر آن که در مبارزه چریکی شرکت نکند می خواسته به افغانستان برود و دستگیر می شود." آیا سند و مدرک شما ورقه ها و اظهارات در زمان بازجوئی است؟ آیا شما به "عنوان یک چریک فدائی خلق زندانی دهه ۵۰ " همانند محمود نادری (نویسنده کتاب چریکهای فدائی خلق) اظهارات بازجوئی را مبنای شهادت قرار می دهید؟ مدرک شما غیر از اظهارات بازجوئی که در آن سالها همبندان فرخ از آن اطلاع داشتند، چیست؟
چگونه می توان رفتن به افغانستان را با عدم شرکت در مبارزه چریکی توضیح داد. در آن سال ها صدها مبارز چپ بودند که به صفوف جنبش فدائی نپیوستند و به افغانستان! هم نرفتند و مبارزه خودشان را ادامه دادند.
من تا جائی که می دانم حمید اشرف از فرخ نگهدار خواسته بود که به خارج از کشور برود. با انگیزه زدن پایگاه در خارج از کشور. فرخ به بازجوها گفته است که برای اینکه به مبارزه مسلحانه نپیوندد می خواسته به خارج از کشور برود.
امیدوارم شما شهادت خودتان را مستند کنید. البته نه با استناد به بازجوئی ها.
۶۷۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : کمال شاه ویسی
عنوان : درخواست عاجزانه
عاجزانه از دلسوزان چپ درخواست میکنم دخالت کنند و اجازه ندهند مراجعه کنندگان به تارنمای وزین اخبار روز با خواندن نظرات کامنت گزارانی که ناشیانه از چپ و فدایی دفاع میکنند بیش از این باعث شرمندگی گردند. دوستانی که هرچه میگردم هیچ نوشتهای به نام آن ها پیدا نمی کنم و از نگارش چند خط فارسی صحیح ناتوان هستند، نویسنده را متهم به کم دانشی و ناتوانی از تحلیل سیاسی می نمایند و اتهامهای رنگارنگ متوجه وی میکنند به چپ لطمه میزنند که روزی فرهیختگان جامعه را نمایندگی میکرد. برای مقابله با یک نظر نیاز به تولید و ارائه نظری فاخر و تأثیر گذار است.
۶۷۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : دو سر گاف
جناب الف منتظر، گاهی وقتها متن چنان است که دو سر گاف است(نه دو سر طلا)!."گاف" می تواند:حرف اول برون آمدهء رودگان باشد!
۶۷۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : فرار از پاسخگویی و مسئولیت پذیری
آنچه در دو سال گذشته راجع به مسعود رجوی نوشتم و یا همین مقاله که در آن از جنبهی تاریخی ادعاهای فرخ نگهدار را زیر سوال بردم و لااقل بخشی از آن مورد تأیید آقای اصغر ایزدی یکی از زندانیان به نام چریک دههی ۵۰ قرار گرفت چنانچه در هر کشور اروپایی و یا آمریکا جایی که دوستان کامنت نویس در دهههای گذشته در آن زندگی کردهاند اتفاق افتاده بود لااقل در سازمان و حزب و گروه مربوطه زلزله به پا میشد و قبل از هرچیز رهبر مورد اتهام مجبور به پاسخگویی میشد نه این که چون مسعود رجوی و فرخ نگهدار خود به پشت پرده پناه برد و سینهچاکان را روانهی میدان کنند. در دنیای مدرن و پیشرفته گاه به کار بردن یک کلمهی نامناسب رهبران سیاسی را مجبور به استعفا میکند. آیا هریک از شما نمونههایش را سراغ ندارید؟ وقتی که در قدرت نیستید تمرین پاسخگویی و مسئولیتپذیری نمیکنید آیا در قدرت پاسخگو و مسئولیت پذیر میشوید؟
به کامنتهای ارائه شده از سوی کسانی که شاخص حرکتشان فرخ نگهدار است توجه کنید. اگر این افراد در ایران بودند و در قدرت، و نشریهای «مقام ولایت» را به زیر سوال میکشید چیزی از آن نشریه باقی میگذاشتند؟ آیا فقط با هجوم از طریق کامنت به مسئول نشریه فشار میآوردند که چرا چنین مقالهای را انتشار داده است؟ آیا بدتر از «انصار حزبالله» نمیکردند؟
آیا استدلال و منطقی که در پاسخ به مقاله به کار میبرند شما را به این نتیجه نمی رساند که با «عوامالناس» سرکار دارید.
بهخود آیید! بیخود نیست خامنهای رهبر کشورمان است و احمدی نژاد و روحانی و ... رئیس جمهور کشورمان.
در بهترین حالتش چنان تراژدیای درست میکنند که گویا پابند و دستبند و چشمبند به متهم زدهای و در مقام بازجو و زندانبانی خشن او را از ابتداییترین حقوقاش محروم کردهای و این زبان بسته در گوشهای افتاده دستش به جایی نمیرسد و با غل و زنجیر او را به دادگاه آوردی با شاهدینی کذایی و گوش به فرمان و قضاتی از نوع خلخالی و گیلانی و نیری و او ترسخورده اتهاماتش را بریده بریده میشنود، و در زیر شکنجه نه قدرت پاسخگویی دارد و نه تریبونی که در آن فریاد بزند و نه گوشی شنوا که بشنود و قس علیهذا.
ما از کودکی روضه طفلان مسلم شنیدهایم و چگونه از چشم عوامالناس اشک گرفتن را یاد گرفتهایم. متاسفانه با همهی ادعایی که داریم همچنان در همان دوران دست و پا میزنیم.
۶۷۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : سطح بینش و تحلیل
واقعا" انسان از سطح تحلیل و بینش بسیار سطحی برخی کامنت گذاران باصطلاح چپ متاسف می شود. عباراتی همچون "فرخ نگهدار یک فدایی شناسنامه دار است" و "مجاهد را چه به انتقاد از فدایی" یا اینکه فرخ نگهدار سابقه ای طولانی در جنبش فدایی دارد انسان را به یاد طرفداران متعصب تیم استقلال و پرسپولیس می اندازد که باید تا آخر پرسپولیسی یا استقلالی بود. گویی امکان ندارد کسی قبلا" فدایی باشد و سپس در طی زمان با نظرات سازمان خود زاویه پیدا کرده و نظراتش متمایل به سازمان دیگری شود. فارغ از اینکه آقای مصداقی درست یا غلط گفته باشد(هرچند اشاره به برخی رفتارهای شخصی افراد روشنگر مواضع و فهم شخصیت سیاسی آنها می باشد) ، آقای نگهدار و همفکرانش که بعضا" هنوز در "سازمان اکثریت" حضور دارند نمی توانند نماد چپ بوده چرا که به بسیاری از پرنسب های چپ و مارکسیسم پشت کرده و ساز دیگری می زنند و به همین خاطر است که برخی هواداران "اکثریت" خواهان اخراج رسمی او هستند. ملاک ارزیابی فعالین سیاسی نه سابقه طولانی فعالیت و یا وابستگی به این و یا آن جریان سابقه دار که جهت و شاخص فعالیت آنهاست که به کدام سمت در حرکتند. به یاد بیاوریم که مارکس و انگلس و لنین چگونه محبوبترین رهبران کارگری را به دلیل انحراف مواضع و بینش سیاسیشان از منافع جنبش کارگری با قاطعیت طرد کرده و کنار می گذاشتند.
۶۷٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : الف منتظر
عنوان : سر و ته خواندن متن
آقای نامی شاکری ، شما از فرط عجله متن را سر و ته خواندهاید. عبارتی که چشمتان را گرفته در پایان متن است. متن با آن شروع نمی شود. دوکیلومتر که بخوانی تازه به آن میرسی.
۶۷٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : الف منتظر
عنوان : قابل توجه ، قابل توجه
توجه «فداییان فرخ نگهدار» را به شهادت اصغر ایزدی که عمرش درازباد جلب میکنم. او به عنوان یک چریک فدایی که مو لای درزش نمیرود با خواندن این مقاله گفته «به عنوان یک چریک فدائی خلق زندانی دهه ۵۰ شهادت می دهم که فرخ نگهدار به خاطر آن که در مبارزه چریکی شرکت نکند می خواسته به افغانستان برود و دستگیر می شود. به همین خاطر در زندان و درمیان رفقای زندانی چریک فدائی خلق منزلتی نداشت. فرخ نگهدار در زندان از افراد اصلی تشکیلات فدائی طرفدار رفیق بیژن جزنی نبود.»
شواهد امر دال بر این است که «فداییان فرخ نگهدار» همچون خود ایشان آن را ندیدهاند!!!!!
۶۷٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : کیم: میر
عنوان : باش تا صبح دولتت بدمد !!
همه در دام این فرد افتادن . برای او بلحاظ روانشناسی مهم نیست که چه نوشتند و بچه پرداخته شد بلکه مهم آنست تعداد زیادی را با انتخاب "بجای "سوزه بدنبال خود کشید.این فرد و بعض دیگر حرفه ای های رسانه های دیداری و شنیداری معتاد ب بخود شیفتگی )خود هستنند . اینان ببیماری "نارسسیت"یا خود شیفتگی از درجه شدید آن مبتلا و انواع خفیف دگر بیماریهای روحی و روانی را یکجا دارند. از ابتدا کسانیکه بگروه ها و سازمانهای نوع "مجاهدین " اعم از دینی یا سکولار میپوندند نشانهای ابتدائی این عارضه را دارند و در جوامع رشد نایافته و کمتر رشد یافته بیشتر از کشورهای صنعتی و مدرن گریبان افراد را میگیرد وانواع ان از ادعاهای "پیامبری "امامت"مخترع"تا خواب"دیدن امامان ودادن "ماموریت "و "واسطه"بودن و رهبری "دسته گروه و حزب "و..........را شامل میشود ودر مقابل آن عرفان و معنویت و مانند اینها که روی دیگر این سکه است و در شرایط حاد و درهم ریختگی بحد اعلی رشد یافته و مسری میشود (بهمین کامنت ها توجه کنید)و اما این فرد "سوزه"خود را خوب انتخاب کرده و مدتها بخاص بودن و نقشه ترسمی فکر و ذرست بهدف زدن را تمرین کرده بود . (اشتباه ست اگر آقای نگهدار در مقام پاسخ برآ,ید اولن نوشته او ارزش علمی و تحقیقی ندارد و بی حب وبغض نیست ثانین او را مفتی نشئه میکند)و جنانکه در سازمان متبوع او از این دست افراد از ابتدا و از تقی شهرام گرفته (هیچگاه مارکسیست نبوده و نشده و متاسفانه وبیهوده او را منتسب کردند )تا مسعود رجوی و ایرج مصداقی و بقیه که رشته سر دراز ذارد باز نخواهد ایستاد . این آقا میدیا و تلویزیون روزنامه مجله تک برگی و حتی برنامه کودک را از چهره خود محروم نساخته . وچون خود را ابر مرد "رابین هود" ائده لوگ " نظریه پرداز"نظرکرذه"ودارای هوش سرشار میداند روزی جند صندوق برای خود انواع "نوشابه" و "دوغ"باز میکند و دیگر سرشاخ شدن با پائینی ها و حتی متوسط ها را در حد شان خود نمیداند و بعد از اینهمه دبذبه و کبکبه حال باید هماورد بخواهد پس از کشتی گرفتن با آقای رجوی "زمانی حتی نا سزا شینیدن از اورا سربلندی و اوج شخصیت میدانسته اکنون روذر رو او را مورد خطاب مستقیم قرار میدهد و چنان جرئت و جسارت یافته و با تسلط بر خود چه کسی بهتر از "فرخ نگهدار" حال از جبهه مقابل سراغ گردن گلفت شان میرود البته یحتمل با مشورت از بعضی که در "همنشنی بهاری"گفته ها گفت و سفته سفت و دل محکم داشت از عاقبت کار .و بیمن همذات آن و هم روان نان که از رسته خرده بورزوازی عجول (با کمی اغماض) بمقصود رسیذ و برای اینکه آتش نفسرد در میانه نزول اجلال فرموده و مزین کرده و قلم مبارک بحیلت دگمه آراسته و هیمه دانش وذکاوت را بین النظرین برآتش ریخته که همجنان پرلهیب بماند از این ببعد عصر کاریزمای او آغاز گردد {عاقبت ما بچه روزهائی افتاده}چنانکه معهود باشد چون بجمیع دانش ها و ورزش ها احاطه دارد در حیطه فضای مجاز و سایر در دگر مقولات نیز ورورد کرده و هماورد هائی در ورزش , هوانوردی ,کوه نوردی نیز مشغول بپائین کشیدن مدعیان هستنند تا رهبریت رو کمال باشد . البته این اندک باشداز بسیار اینک مجال آن نباشد
۶۷٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : عدم پایبندی ایشان به تعصبات کور و بی معنا
بهروزـ الف گرامی، مینویسی، «...به نوشته های آقا و یا خانمی بنام البرز رجوع تان میدهم...» در این باره باید بگویم، جنسیت، مرد یا زن بودن نظر دهنده تأثیری در کیفیت نظر ندارد، به بیانی دیگر، آنچه که در یک نظر ارائه شده مهم است، محتوای پیام و نظر است. بنابراین اگر شما بتوانی، هنگام خواندنِ نظراتم، لحظه ای نگاهِ پیشداورانه ات را کنار بگذاری، در خواهی یافت، معنای مبارزه از زاویه نگاهِ من، گسترش دامنه کینه، کدورت و دشمنی نبوده، بل معتقدم مبارزین برای غلبه بر استبداد نیاز به گسترش دوستی ها دارند
در اواخر دهه چهل شمسی عدد قابل توجهی از مبارزین ضد استبداد توانستند با گردِ هم نشستن سچفخا را تأسیس کنند. بعد از رویداد بزرگِ بهمن ۵۷، که منجر به سقوطِ استبداد محمدرضاشاهی شد، متأسفانه سچفخا دچار انشعابات متعددی گردید. و از جایی که، تمامی و هر یک از منشعبین همچنان خود را ادامه دهندگان راهِ فدائیان اولیه تعریف کرده و می کنند. لذا معتقدم، که عبارت «جنبش فدائی»، عبارت و عنوانی است کاملا بجا و درست، چرا که، این عنوان مجموعه فدائیان را، بی تبعیض، در شمول خود دارد
می نویسی، «...شاید درست نباشد ولی واقعیت این بود که [بیژن جزنی] برای یار کشی، منفعلین و واداده ها را دور خود به بهانه غلط بودن بایکوت جمع کرده بود...» از این جملات میشود درک کرد، که شما، هیچ نوع حقی برای دیگری، که اندیشه ای متفاوت دارد، قائل نیستی. و هر آنچه که در چارچوب پذیرفته شده ات نگنجد غلط به حساب آورده، و صاحبان اندیشه های متفاوت و دیگر را، « منفعل، واداده» ارزیابی می کنی
می نویسی، «...در آن سالهای جهنمی اوائل ۵۰ و دستگیری گروه گروه حامیان مبارزه مسلحانه، بسیاری با ورود در زندان وا دادند ولی شرایط طوری بود که به مجیز گویی شاهنشاه آری[عاری] از مهر برای راهی[رهایی] از زندان نمیپرداختند، اینان خود را کنار کشیده بودند و دیگران هم آنها را بایکوت...»
وقتی به متنِ نظرت نگاه می کنم، احساسم این است که، شما انسانی هستی، آشنا به نظم و قواعدِ نوشتار فارسی، اما با این همه نوشتارت خالی از اغلاط فاحش املائی نیست. و مطمئنا اغلاط املائیت را به عمد و از روی قصد مرتکب نشده ای. شما «عاری» را «آری» می نویسی، چون در لحظه نوشتن توجه به معنای کلمه نداشته ای. در دنیای سیاست هم چنین است، سیاسیون به سیاست آنگونه میپردازند، که گمان بر صحتشان دارند
همانگونه که قبلا هم نوشتم، انسانِ زنده محتاج وصی نیست. بنابراین همانگونه که شما به خود اجازه می دهی که سخنی را بگویی یا نگویی، دیگران هم همین حق را دارند. و در این مبحثی که آقای مصداقی پیش کشیده، بحث در موردِ یک انسان است، که خوشبختانه خود میتواند، اگر بخواهد و لازم ببیند، به اتهاماتِ آقای مصداقی پاسخ گوید
اما لازم میدانم که بنویسم، اگر آقای فرخ نگهدار شایستگی هایی نداشت، لزوما نمیتوانست به عنوان دبیر اول در سالهای متعددی از سوی اعضای سازمان تحمل شود. و نکته برجسته دیگر، زندگیِ انسانی به نام آقای فرخ نگهدار، عدم پایبندی ایشان به تعصبات کور و بی معناست
۶۷٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : هوشنگ فرخجسته
عنوان : بدون هرگونه پیشداوری کمی تامل لازم است.
مجبور شدم سری به صفحه فیس بوک ایرج مصداقی بزنم تا بیشتر از نظرات موافق و مخالف این نوشته ی او آشنا شوم . متاسفانه یا خوشبختانه در صفحه فیس بوک ایشان از این همه کامنت که در اینجا موجود است خبری نیست. واقعیتی است که میدانستم و با دوستان اخبار روز بخصوص جناب ف. تابان تبریک می گویم که مقبول کاربران اینترنتی و چپ می باشد. و بهمین دلیل ایرج مصداقی نیز حتما از سایت اخبار روز خرسند است که نوشته او را بمیان بسیاری از نیروهای چپ برده است. و این همه کامنت در اخبار روز نصیبش شده این «پیروزی » را به ایشان هم تبریک می گویم.
فقط برای آنان که از اخبار روز گله می کنند . یاد داشت ایرج مصداقی را که در زیر همین نوشته در فیس خود گذاشته را این جا کپی می کنم تا به این موضوع فکر کنیم که مشکل ایرج مصداقی فرخ نگهدار است یا سازمان اکثریت یا جنبش چپ یا چیز دیگری ؟ با خواندن این پانویس به این نوشته نیز بیشتر فکر کردم.
عین نوشته ایرج مصداقی در صفحه فیس بوک:
=========================
توضیح:
این مقاله را برای سایتهای کارآنلاین، عصرنو، ایران امروز، اتحاد فداییان و اخبار روز که خود را ادامهی «جنبش فدایی» معرفی میکنند و رابطه نزدیکی با «فداییان اکثریت» دارند ارسال کردم. تنها سایت اخبار روز آن را انتشار داد. مسئول سایت کار آنلاین بلافاصله در پاسخی محترمانه اعلام کرد که «از انتشار مقالات و مطالبی که در آن ها به اشخاص حقیقی و حقوقی اتهامی از طرف نویسنده گانشان وارد سده باشد، اجتناب می ورزیم». دیگر سایتها علیرغم این که مقاله را دوبار به آدرسشان ارسال کردم از پاسخ خودداری کردند. سایت ایران امروز روابط نزدیکی با فرخ نگهدار دارد و سایتهای عصر نو و اتحادفداییان هم در پروسهی وحدت با فداییان اکثریت هستند چه بسا فکر کردند انتشار این مطلب به «وحدت»شان خدشه وارد کند.
ظاهراً مسئولان و گردانندگان این سایتها دلشان برای فرخ نگهدار و پرستیژاش بیشتر از تاریخ «فدایی» و شخصیت «بیژن جزنی» و «حمید اشرف» و بیان واقعیت میسوزد.
البته چه بسا سایت عصر نو فارغ از درستی یا نادرستی، پاسخی همچون «کارآنلاین» دهد. بایستی به اطلاع برسانم که این سایت مقالهی «قورباغه ابو عطا میخواند» دوست عزیز و نازنینم ناصر رحمانینژاد در مورد عباس میلانی را انتشار داد که میتوانید در آدرس زیر آن را بخوانید. کار به دوستان و همراهانشان که میرسد پای استانداردهایشان را پیش میکشند.(پایان نقل قول)
۶۷٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : نتیجه گیر
عنوان : هر دوی اینها
به این تربیب با کند و کاو های رفیق مصداقی به این نتیجه تاریخی میرسیم که هر دو سازمان بزرگ چپ ایرانی در ابتدای انقلاب یعنی فدائی و مجااهدین، به دست کسانی رهبریش افتاده، که از بیخ و بن با جوهره آموزش های ابتدائی این سازمانها صد و هشتاد درجه اختلاف داشتند. فکر نمیکنم مصداقی بخواهد سیاست این دو نفر را بررسی کند که درست بوده یا نبوده، میخواهد بیصداقتی و یکرو نبودنشان را نشان دهد. البته نمیدانم ازین میخواهد به چه چیزی برسد. شاید به اینکه بالا رفتیم ماست بود پائین اومدیم ماست بود، همه اپوزیسیونمان ماست بندی بود
۶۷٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : فرهاد فدایی
عنوان : برنده این بحث کیست؟
فرخ نگهدار چه با حمید اشرف یا بدون حمید اشرف همان جایگاه خود را داشته و دارد، دوستی وی با حمید اشرف نه نافی اشتباهاتش است و نه تایید ایده های وی، بنابراین آقای مصداقی در کدام زمین بازی می کنید؟
بخش هایی از خاطرات را جمع آوری کرده اید ، با مجموعه ای از تصورات ذهنی خود به آن شاخ و برگ داده اید و در جایگاه قاضی نشسته اید، شما که خود در آموزشگاه زندان اوین دورانی را پشت سر گذاشته اید و در آن زمان جای شما نه در میان زندانیان سرموضع بلکه در بین توابان بوده، چرا در مورد نگهدار چنین بی پروا داستان سرایی می کنید؟
چند روزی نیست که این متن ایرج مصداقی در اخبار روز بارگذاری شده است، واقعا فکر نمی کردم فرخ نگهدار چنین جایگاهی دارد که تا همین الان ۶۰ کامنت نوشته شود.بنابراین پیروز میدان باز هم فرخ نگدار شد نه آقای مصداقی.
موضوع دیگر این که هر کسی حق دارد آن طور که می خواهد فکر کند و زندگی خود را با توجه به یافته های خود سازمان دهد، فرخ نگهدار هم از این معادله خارج نیست ، اما موضوع اصلی در این است که ریشه اختلاف منتقدان نگهدار و ایشان در یک موضوع نهفته است که اگر به آن توجه شود شاید بسیاری از این انرژی که شاهد آن هستیم در جای دیگر صرف شود.
فرخ نگهدار برای کسانی رهنمود می دهد که پای صندوق رای می روند و با همین رژیم به هر دلیلی سر سازگاری دارند، ولی جریان های دیگر نماینده فکری آن بخشی از جامعه ایران هستند که خواهان گذار از جمهوری اسلامی، چه در ابعاد سرنگون طلب یا تحول خواه و .... هستند، بنابراین تضاد حاضر در نوع دیدگاه و نوع مخاطب
است، در ابعاد کلان و با نگاه به افق آینده بسیاری از کسانی که پای صندوق رای می روند و مانند فرخ نگهدار می اندیشند خواهان تثبیت وضع موجود نیستند بلکه به عبارتی آهسته تر گام بر می دارند که مورد پذیرش آن بخش آگاه ، پیشرو و رادیکال جریان های سیاسی ایران نیستند .
بنابراین به جای این که این گونه نیرو و انرژی خود را صرف مسایل فردی یا گذشته شخصی افراد کنیم، پیشنهاد می کنم بیایید در رابطه با ایجاد اتحادی فراگیر از نیرو های چپ بیاندیشیم و عمل کنیم.
۶۷٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : حضور میم بابک
شما خطاب به من نوشته اید : « جناب مسعود معمار اگر فرخ نگهدار ایستاده بود، جنگیده بود و کشته شده بود میشد حمید اشرف و مورد تقدیر قرار میگرفت و برعکس اگر حمید اشرف همه کارهای نگهدار را انجام می داد جای او را میگرفت. افراد به خاطر کارهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرند.» اولأ من مثال نوعی زدم که نشان دهم بچالش کشیدن شخصیتی توسط مصداقی ها از ناتوانی بچالش کشیدن نظرات و تحلیل سیاسی روز ناشی میشود دومأ تمامی باصطلاح فاکتهایش از زبان این و آن و برداشتهای خود مصداقی است سومأ رویکرد خیلی از سیاسیون و روشنفکران به مبارزه مسلحانه به شرایط دهه پنجاه مربوط میشود نه دهه ۳۰ یا ۶۰ یا ۹۰ و هیچ کسی به یقین نمیتواند حکم دهد که در ۵۷ امثال جزنی کدام سیاست را پیشه میکرد. چهارمأ اگر ایستادن و مردن برای شما نشانه صداقت و سیاست راستین است شمای نوعی یا مصداقی نوعی چرا خود نایستادید و زنده اید چرا مبارزه مسلحانه نکردید و نمیکنید ؟ این فدائیان راستینی که شمای نوعی به آن مفتخرید و اعتقاد دارید کجایند ؟ در کوهستانهای ایران میجنگند ؟ در نبردهای خیابانی با سپاه درگیرند ؟
۶۷٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : نامی شاکری
عنوان : رذالت !
"...فرخ نگهدار میتواند و حق دارد به عنوان یک فرد، در مقام مشاور علی خامنهای به او نامه بنویسد، در صف مقدم مدافعان جمهوری اسلامی بایستد..."
واقعا متنی که با این رذالت آغاز می شود، خواندن دارد ؟
۶۷٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : لطفا نظر من را درج کنید
عنوان : تاریخ خود قظاوت خواهد کرد
ظاهرا جناب آقای فرخ نگهدار قصد ندارند پاسخی به این ابهامات مستند و مستدل که تا حد بسیار زیادی مبتنی بر روشهای تحقیق در مطالعات تاریخی توسط "ایرج مصداقی" صورت گرفته است بدهند. از یاد نبرده ایم که پاسخهای با تاخیر جناب نگهدار به مقالات زنده یاد شالگونی را که چگونه با "سیاست ورزی" از زیر پاسخ شانه خالی کردند.
جای خالی پاسخگویی ایشان را تعداد نه چندان کمی از شخصیتهای حقیقی و مجازی با ادبیات ویژه گروههای فشار سیاسی پر کرده اند که مدام با وجود اینکه لیبل سیاسی خود را پر از مارکهای تلورانس و دفع خشونت و الی آخر کرده اند اما وقتی نوبت خودشان که میرسد سانسور و انگ و تخریب و نیت خوانی و سایر ابزارهای فشار کلاسیک را به خدمت میگرند تا صدای یک محقق تاریخ را خفه کنند واورنه جلوه دهند و با کش و قوس مستهلک کنند.
نخیر خانمها و آقایان متمدن مداراگرای دمکرات اصلاح خواه انتخاب کننده بد در مقابل بدتر ضد خشونت و مدافع مالکیت خصوصی نصیحت الملوک کننده که علاوه بر این هنرها به هزار هنر دیگر هم آراسته اید، تاریخ چه شما پاسخ بدهید و چه با رندی و سیاست ورزی گمان کنید که از پاسخگویی رسته اید در خصوص شما قضاوت خواهد کرد.
۶۷٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : آیا تفاوتی بین حرف های شیفته گان نگهدار با "رهبر انقلاب"هست؟
ابدا در این فکر نبودم که پای این مقاله نظری بنویسم چرا که تاریخ ۳۵ سال گذشته با صد ها سند گواه برآن هست که رقم بالایی (نه تمامی) از رهبران، اعضا، و هوادران سازمان اکثریت (نه آنچه به غلط رایج کرده اند، "جنبش فدایی") امکان ندارد که اشتباهات تا سقف فاجعه های هولناک خود را قبول کرده و دست از تحریف تاریخ بردارند. در این ارتباط رهبران اصلی سازمان اکثریت کماکان گوی سبقت در تحریف تاریخ و مغلط کردن را از دیگران ربوده اند. اگر بخواهیم در عملکرد نگهدار و درو بری های در سالهای نیمه اول ۵۰ نگاهی بیاندازیم، تنها کسانی صلاحیت بازگو کردن آن را دارند که خود در زندان بودند مستقیم با مسائل آشنا و روبرو بودند همانند رفیق اصغر ایزدی نه هوراچیان "رهبر فقط نگهدار" . این روزها بزرگداشت رفیق زنده یاد بیژن جزنی ( که ایکاش نه تنها خودش بلکه تمامی رفقای همراهش) برگزار شده . مسلمن رفیق بیژن از اثر گذار ترین فرد در جنبش چپ بوده و هست ولی نمیتوان اشتباه های او را ندید گرفت. در آن سالهای جهنمی اوائل ۵۰ و دستگیری گروه گروه حامیان مبارزه مسلحانه، بسیاری با ورود در زندان وا دادند ولی شرایط طوری بود که به مجیز گویی شاهنشاه آری از مهر برای راهی از زندان نمیپرداختند، اینان خود را کنار کشیده بودند و دیگران هم آنها را بایکوت. در این بین اختلاف بین نظرات رفقا احمد زاده و جرنی اوج گرفته بود و نظرات رفیق احمد زاده مورد قبول بسیاری بود. رفیق جرنی به این دو دسته گی مستقیم و غیر مستقیم شاخ و بال میداد و شاید درست نباشد ولی واقعیت این بود که برای یار کشی ، منفعلین و واداده ها را دور خود به بهانه غلط بودن بایکوت جمع کرده بود. این واداده گان از جمله نگهدار بعد ها با توسل به آن دو دسته گی بوجود آمده و بودن در حلقه رفیق جزنی، به دروغ خود را ادامه دهنده گان او به حساب آوردند و جار و جنجال و هیاهو براه انداختن و با این کار خود عملکرد و افکار بغایت فاجعه بار و پیچگی خود را به حساب عملکرد و افکار رفیق بیژن گذاشتند.
در انتها برای اینکه نمونه ای از حرف های "رهبر فقط نگهدار" را بیاورم به نوشته های آقا و یا خانمی بنام البرز رجوع تان میدهم (البته البرز هایی با نام های دیگر هم در همین پای نوشته های هستند و بسیار هم هستند)
۱. در باره تاریخ نویسی منتسب به آقای فرخ نگهدار هم، از جایی که انسانِ زنده محتاج وصی نیست، """اگر آقای فرخ نگهدار لازم ببیند، به یقین، به غوغاهای ایجاد شده پیرامون تاریخ گویی شفاهیش عکس العملی در خور و شایسته نشان خواهد داد"""""
این نوشته را با نوشته اعضای انصارالله یا گروه های مشابه مقایسه کنید که میگویند "رهبر اگر ""لازم ببیند"" پاسخ شایسته ای خواهند داد" حال این "لازم دانستن" ها چه زمانی بوقوع میپیوندد بر آگاهان بجز منتظرین ظهور امام معلوم نیست.
۲. در خاتمه سخنم لازم می بینم، که بنویسم، که آقای فرخ نگهدار علیرغم تمامی کوششها و تلاشهای قابل تحسینش، فقط یک انسان است. و هر انسانی نقاط ضعف و قدرت خود را داشته و نمیتواند بَری از اشتباه باشد.
"کوشش های و تلاش های قابل تحسین اش"؟؟؟؟ خوب شد فهمیدیم که نگهدار "انسان" هست نه "معصوم" و از قبیله امامان. ممکن هست جناب البرز یک نمونه از کوشش و تلاش قابل تحسین اش برای ثبت در تاریخ بیاورند؟
۶۷٨۷۱ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : باردیگر خارج از «پرونده ویژه ـ بیژن)
با پوزش از تصدیع وقت فواد عزیز و همکارانش و دوستان کاربر
نیازی نمی بینم در باره پاسخ هائی که برای کامنت من گذاشته شده جواب بدهم .
در تمام سالها که در اخبار روز یاد گرفتم و گاهی نظری نوشتم . از این کلمات و ادبیات نویسنده این نوشته ی بی در و پیکر استفاده نکرده ام . بلد نیستم . چه کنم؟
دقیقا بهمین خاطر به زبان و کلام محمد رضا شالگونی ، جمشید طاهری پور ، پرویز نویدی اشاره کردم و به آن دکتر واحدی پور را نیز اضافه می کنم که مرا به دهه ۴۰ بردند . آنها بخاطر گرامی داشت بیژن و یارانش نوشتند و بازهم می گویم این نوشته قرابتی با « پرونده ی ویژه ـ بیژن » ندارد کلماتش از جنس دیگری است .
در باره کامنت قبلی و این کامنت نگارنده اگر دوستان تندی یا تیزی دیده اند انتقادشان را روی چشم می گذارم.
۶۷٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : میم بابک
عنوان : ارزیابی بر اساس عملکرد
جناب مسعود معمار اگر فرخ نگهدار ایستاده بود، جنگیده بود و کشته شده بود میشد حمید اشرف و مورد تقدیر قرار میگرفت و برعکس اگر حمید اشرف همه کارهای نگهدار را انجام می داد جای او را میگرفت. افراد به خاطر کارهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرند.
۶۷٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : نداشتن حرف برای امروز سبب ...
نامه نگاری فرخ با خامنه ای آزارش میدهد ولی با استدلال توان چالش با آنرا ندارد . قادر به بررسی و بچالش کشیدن منطقی گفتمان سیاسی روز امثال نگهدارها نیست آنگاه باصطلاح به موشکافی تاریخی پرداخته و مسائل شخصی را مطرح میکنند که قابل استناد نیستند .مصداقی مینویسد : ( هنگامیکه من و امثال من در زیر سختترین شکنجهها بودیم ایشان به دنبال «شکوفایی جمهوری اسلامی» و «دین سیاسی» بودند و در این راه از هیچ زشتیای فروگذار نکردند. بخشی از آن را آقای بهزاد کریمی به درستی اشاره کردند و از قربانیان آن همه سیاهکاری رسما پوزش خواستند. ) اولأ کسی از ایشان نپرسیده که چرا زندانی بود و بازخواست نمیکند که چرا آزاد شدد ؟ دومأ اگر با« سیاست شکوفائی جمهوری اسلامی » مد نظرش مشکلی دارد چرا آنرا موشکافی نمیکند و همینطور از دستآوردهای « درخشان » سیاست آنروز سازمان خود نمینویسد . دومأ خیلی از فدائیان آنروز در زندان پهلوی بودند و در درگیری های مسلحانه نقش نداشتند و در مواجهه با واقعیت موجود در ۵۷ سیاست نبرد با خواست اکثریت مردم را پیشه نکردند . سومأ اگر میخواهند کسی را دادگاهی کند این قاضی چه کسی جز افکار عمومی میتواند باشد ؟ مگر آنکه هنوز پایبند به دادگاه انقلابی بمانند «تقی شهرامی» خودش باشد. تمامی آنچه را که سند کرده است بدرد همان دادگاه خودی میخورد . چهارمأ آنقدر ضد و نقیض نوشته که چون هدف خاصی از بیانش ندارم وارد جزئیات شدنش اتلاف وقت است گویا تاریخ سازمان بیش از این نیست که یک بچه محصل هیچکاره و گریزان از مبارزه فرمان رهبری را بدست میگیرد و سازمان اجبارأ گوش بفرمانش میشود چون خودش قادر به نگرش نیست و مخش و همه کاره اش همان هیچکاره فاقد نظر قبلی است . پنجمأ مصداقی یا از نحوه تشکیل سازمان بی اطلاع است یا بازگو کردنش سبب نفی ردیَه نویسی خودش میشود . سازمان در یک ساختمان علنی یا غیرعلنی با اعضاء موسس بوجود نیامد که بتوان به نظرات درج شده در آن رجوع کرد آنچه مستند است سازمان چریکهای فدائی خلق با عملیات سیاهکل توسط تیم کوهستان رسمیت یافت اما گفتار و روند شکلگیری قبل و بعدش را نشان نمیدهد و همینطور زمانی که سازمان اکثریت رسمیت می یابد نمایانگر اینست که بلحاظ کمَی کدام سیاست و نگرش ٬ نگرش اکثریت سازمان بوده است و یکشبه به کسانی که فاقد اندیشه و تفکر و نظریه بودند دیکته نشده است بلکه هم به ریشه شکل گیری مقدماتی دهه چهل هم تجربه ۷ ساله هم به بازبینی در نظرات در داخل و خارج زندان برمیگردد. در آخر به سه مسئله حیاتی اشاره میکنم ۱. به باور من فعالیت علنی و سیاسی سازمان اکثریت و عدم مبارزه مسلحانه در مقطع ۵۷ به بعد ٬ سیاستی کاملأ درست و ملی بوده است ۲. سیاست ایدئولژی محور از جمله « راه رشد غیر سرمایه داری » بدترین سیاستورزی روز بود که منجر به تخطئه نهضت آزادی و دولت موقت شد و اهرم انتقاد و چالش سیاسی با نیروی حاکم در شرف تکوین را که بستر مناسبش توسط حزب الله از سوئی و توسط مجاهدین و آیت الله شریعتمداری از سوئی دیگر فراهم شده بود را به حاشیه راند . ۳. فقدان سیاست دموکراسی محور در بستر ۵۷ تنها نیروی سیاسی « نهضت آزادی » موجود را که پتانسیل و توان مقابله با سیاست « حزب فقط حزب الله » را داشت قربانی کرد که دستآوردش در ۳۶ سال تاریخ ایران مستند است .
۶۷٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : اصغر ایزدی
عنوان : یک شهادت
به عنوان یک چریک فدائی خلق زندانی دهه ۵۰ شهادت می دهم که فرخ نگهدار به خاطر آن که در مبارزه چریکی شرکت نکند می خواسته به افغانستان برود و دستگیر می شود. به همین خاطر در زندان و درمیان رفقای زندانی چریک فدائی خلق منزلتی نداشت. فرخ نگهدار در زندان از افراد اصلی تشکیلات فدائی طرفدار رفیق بیژن جزنی نبود. هسته اصلی این تشکیلات، که جدا از روابط طرفداران خط رفیق مسعود احمدزاده بودند، شامل رفقا: مهران شهاب الدین، پرویز نویدی و جمشید طاهری پور بود. پیرامون این هسته رفقای بسیاری بودند که رفیق بیژن چه مستقیم و چه از طریق این هسته با آنها مرتبط می شد. فرخ نگهدار در حاشیه این تشکیلات قرار داشت. رفیق پرویز نویدی از جمله کسانی است که هم به خاطر رابطه ویژه ای که با رفیق جزنی داشت و هم به خاطر یک عضو اصلی از تشکیلات چریک های فدائی خلق طرفدار خط جزنی در زندان، بیش از هر فرد دیگر صلاحیت دارد که در مورد نظر و رابطه رفیق جزنی با فرخ نگهدار و چگونگی رابطه این تشکیلات با فرخ نگهدار شهادت دهد.
۶۷٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : چون صحبت بیژن است!
معضل چپ ظاهراً آقای نگهدار شده است!
آقای نگهدار ،لطفا بیا به میدان و مشکل را حل کن ، تا چپ بالاخره به مساله اصلی اش بپردازد!
۶۷٨۵۰ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : چه کسی «چپ ستیز» است
و اما در مورد «چپ ستیزی» بایستی به یاد آقای اللهیاری بیاورم که ظاهراً به خاطر گذشت سالیان دچار فراموشی شدهاند که جریان متبوع ایشان در دههی ۶۰ تقریباً به دشمنی با همهی چپ ایران به جز حزب توده برخاسته بود و به تصدیق نشریهی رسمی این سازمان ، اعضای آن در کنار حزب توده علیه «اتحادیه کمونیستها» که نمیتوان مدعی شد بخشی از چپ ایران نبوده سلاح در دست گرفتند. چنانچه مایل باشند میتوانم دشمنی عجیب فدائیان اکثریت با «اقلیت»، همهی خط ۳ ایران، «مائوئیستها» و حتی جریانهای منطقهای مانند کومله و دمکرات و ... را با ذکر سند و مدرک بیاورم.
بعید میدانم هیچ انسان هوشمندی فرخ نگهدار را نماد چپ ایران بداند و روشنگری در مورد چهرهی او را «چپستیزی» بخواند.
۶۷٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : تخطئه شخصیتی کمبود توان در تحلیل سیاسی را جبران نمیکند
آقای مصداقی نقدی از جنبش چپ نکرده است . خواسته است فرخ نگهدار را به عنوان یک شیاد و دروغگو و ترسو و گریزان از نبردمعرفی کند اما تنها اسنادش از مصاحبه ها و گفتار خود فرخ نگهدار و تحلیل و بررسی آنها توسط خود است ٬ اینکه گفتگوی حمید اشرف با فرخ نگهدار بنابه تحلیل و برداشت کسی اینگونه میتوانست باشد یا نباشد و تناقض در تاریخ ملاقات یا نداشتن عضویت هیچکدام را نمیتوان بعنوان سند شناخت . سازمان از ۱۹ بهمن ۴۹ تا انقلاب ۵۷ کارنامه دارد از سیاهکل تا حمله به بانک از ترور عوامل حکومتی تا دیالوگ با مجاهدین و غیرو . اما بقول خود آقای مصداقی ایده اکثریت یکشبه در فرخ نگهدار بوجود نیامد و باید گفت که رد مبارزه مسلحانه یک تصمیم شخصی نبوده است بلکه دیدگاهی بود که اکثریت سازمان سازمان اکثریت را تشکیل داد نه نشست و برخاست نگهدار با عموئی . برداشت من اینست که اگر بدلایلی فرخ نگهدار در زندان نبود و در حمله ساواک به خانه های تیمی ٬ فرخ نگهدار ( فرَار از نبرد و صنفی کار و شیاد و ترسو ی مطلوب آقای مصداقی ) بدون مقاومت و در حین فرار از صحنه مورد اصابت گلوله قرار میگرفت و حمید اشرف نیز از حمله ساواک جان سالم بدر میبرد و امروز با بازنگری در افکار خود مانند فرخ نگهدار فکر و عمل میکرد . در محتوی و بینش و نگارش آقای مصداقی هیچ تغییری دیده نمیشد فقط جای اسامی عوض میشد فرخ نگهدار میشد مبارز راستین جانباخته و رهرو مبارزه مسلحلانه و نه بچه مدرسه ای غیرعضو و حمید اشرف میشد خائن و منحرف کننده مبارزه و شیاد . مشکل شما با دیدگاه و سیاستورزی فرخ نگهدار است و حق شماست که تحلیل خود را ارائه دهید . زیاد هم از جوانان و روشنفکران صادقی که زمانی کاری را ضروری یافتند و صادقانه عمل کردند با ساختن بت از ایشان ٬ دگراندیشان را در صف مقابل آنها قرار ندهید چه بسا زنده یاد جزنی و پویان نیز شاید امروز زیر تیغ شما میرفتند .
۶۷٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : روزبه زرین
عنوان : چه اهمیتی دارد؟
آیا اهمیتی دارد اگر فرخ نگهدار تاریخ سراسر جعلی ارائه داده باشد ؟ چه فرقی می کند؟ اگر غرض این بوده است که تاریخ سیاسی درستی به ثبت برسد که خوب می دانیم او در زندان بود و در تمام سالهای فعالیت های چریک ها نه در خانه های تیمی بوده است و نه در عملیات مسلحانه شرکتی داشته است. بهرحال بعد از آزادی از زندان او همفکرانش توانستند رهبری یک سازمان کوچک چریکی را بدست بگیرند و به دلائل مختلف آن سازمان کوچک چریکی به یک سازمان وسیع سیاسی تبدیل شد. فرخ نگهدار و دوستانش در رهبری این سازمان سیاست حمایت از رژیم و خمینی را اتخاذ کردند و بعد از چند سال نتیجه حمایت آنها نتوانست از تعقیب و دستگیری و اعدام بسیاری از اعضا سازمان بعدی آنها یعنی سازمان اکثریت جلوگیری کند. در همان زمان که فرخ نگهدار به رهبری این سازمان راه یافت شاهد بودیم که اشرف دهقانی و محمد حرمتی پور این رهبری را اپورتونیست خوانده و از آن جدا شدند و جریان چریک های فدایی خلق را ادامه دادند اما نتوانستند به یک سازمان بزرگ سیاسی تبدیل شوند که به دلایل شرایط زمانی بود که التزام می کرد مبارزه علنی سیاسی باشد نه مخفی کاری و خانه های تیمی. در همان زمان بقایای مذهبی مجاهدین که در زندان بودند بعد از آزادی سازمان مجاهدین خلق مذهبی را بازسازی کرده و بزرگترین سازمان سیاسی ایران را بوجود آوردند. بخش مارکسیستی سازمان مجاهدین که بعد ها به چند سازمان سیاسی دیگر از جمله پیکار و آرمان و رزمندگان تبدیل شدند در مقایسه کوچکتر از بخش مذهبی شدند که بعد از سال ۱۳۵۴ عملا در خارج از زندان وجود خارجی نداشت.
فعالین مجاهدین خلق نیز به مبارزه سیاسی روی آوردند و در ماههای اول قدرت گیری رژیم اسلامی به مراتب تلاش کردند با خمینی سازش کنند که او آنها را طرد کرد. شاید به جرات بتوان گفت که به غیر از همفکران اشرف دهقانی بقیه نیروهای سیاسی به مبارزه سیاسی روی آوردند. بعد از یورش رژیم برای نابودی سازمان های سیاسی سازمان آقای نگهدار به حمایت از رژیم پرداخت و همراه با حزب توده از سرکوب بقیه نیروهای سیاسی حمایت کردند. بقیه از جمله مجاهدین و اقلیت و پیکار و ... نیز بیرحمانه سرکوب و اعضا و هواداران آنها اعدام شدند. خوب می دانیم که رژیم کمی بعد به سراغ حزب توده و سازمان اکثریت نیز رفت و تمام آن حمایت های بلاعوض کار به جای نبرد.
کارنامه سیاسی فرخ نگهدار به اعتقاد بسیاری از فعالین سیاسی غلط و چه بسا بدتر از آن بود که هرگز جبهه مشترکی بین او و همفکرانش با بقیه اپوزیسیون چپ بوجود آید اما او نماینده یک دیدگاه طبقاتی بود که موفقیت خود را در چانه زنی با رژیم تازه برپا دید و چه بسا هنوز نیز امید به اصلاح همین رژیم دارد.
حملات شخصی و موشکافانه به او و مطرح کردن مواردی که هیچ اهمیتی ندارند کمکی نه به تاریخ سیاسی می کند و نه به آگاهی فعالین سیاسی کمی خواهد کرد.
۶۷٨۴٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : شرم احساسی است انقلابی
وقتی آقای اللهیاری در اظهار نظری سخیف ودور از واقعیت مدعی میشود: «نویسنده و هوادارانش فقط می خواهند برای توجیه سرکوب و شکست تمام نحله ها توسط «دین سیاسی » و فاجعه ای که در میهن ما رخ داده است . خود را و فقط «خود » به اصطلاح تبرئه کنند.» تنها و تنها بایستی به یاد ایشان بیاورم که «شرم احساسی انقلابی است» .
و به خاطرشان بیاورم که نشریهای که نام «فدایی» را یدک میکشید در مرداد ۶۰ در دفاع از «اعترافات اجباری» صفحه سیاه میکرد و مینوشت:«ضدانقلاب مذبوحانه میکوشد اینطور وانمود کند که فشار در زندانها چنان بالا است که تقریبا هیچ کس را یارای مقاومت نیست. این حرف یک یاوهی ابلهانه است. ... توسل به بهانه فشار فقط برای فرار از پاسخگویی جدی و علمی به مسأله است.»
و با خیرهسری رژیم را به سرکوب هرچه بیرحمانهتر خوانده و مینوشتند: «سرکوب قاطع تروریستهایی که با اعمال جنایتکارانهی خود نابودی انقلاب را طلب میکردند یک ضرورت مبرم بود. هر نوع تردید در این زمینه مسلماً به سود ضدانقلاب تمام میشد. نیروهای انقلابی میبایستی ضمن خویشتن داری و پرهیز از سراسیمهگی و شتابزدگی شرکت کنندگان مستقیم در عملیات تخریب و ترور را با قاطعیت تمام سرکوب نمایند. آری این انقلاب است که در جریان بالندگی ناخالصیها را به دور میریزد و خائنین را در زیر گامهای سنگین و استوار خود له میکند.»
یا که به هوادارانشان هشدار میدادند که مبادا برق بیرحمی رژیم در اعدام دختران و پسران آنها را بگیرد و در دفاع از رژیم خونریز کم مایه بگذارند: «قبل از این که به مسئلهی اعدام تعدادی از دختران و پسران جوان توسط دادگاه انقلاب بپردازیم لازم است اول به عوامل و شرایط به وجود آورنده این قبیل خشونتها توجه کنیم و مسئله را نه صرفا از جنبه عاطفی و اخلاقی- که به نوبه خود حائز اهمیت است- آنچنان که ضد انقلاب سعی در عمده کردن آن دارد، بلکه از زاویهی مصالح و منافع انقلاب بررسی کنیم. هواداران سازمان در موقعیت خطیر کنونی باید وظایف خود را هوشیارانهتر و قاطعانهتر از پیش انجام دهند. افشای دسیسههای ضد انقلاب و شناساندن سیاستهای ضد انقلابی گروهکها در محیط کار و در میان خانوادهها و در هر کجا که توده حضور دارند جزو وظایف مبرم هواداران مبارزه است.
آقای اللهیاری اجازه دهید نسل جان به در برده از کشتارهای دههی ۶۰ نقاب در خاک کشند بعد این ادعاها را مطرح کنید.
۶۷٨۴۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : چه کسی برای «دین سیاسی» سینه میزند
نمیدانم بر جهل آقای اصغر اللهیاری بایستی گریست یا خندید؟ هنگامیکه من و امثال من در زیر سختترین شکنجهها بودیم ایشان به دنبال «شکوفایی جمهوری اسلامی» و «دین سیاسی» بودند و در این راه از هیچ زشتیای فروگذار نکردند. بخشی از آن را آقای بهزاد کریمی به درستی اشاره کردند و از قربانیان آن همه سیاهکاری رسما پوزش خواستند.
خنده دار نیست ایشان من را کسی معرفی میکند که از «دین سیاسی» ام رانده شدهام و همزمان سنگ فرخ نگهدار را به سینه میند که همین امروز یار غارش عطاءالله مهاجرانی وزیر دولت «اسلامی» است و ناشر افکارش سایت «دینداران» جرس که نیاز به معرفی گردانندگانش نیست.
سنگ کسی را به سینه میزند که برای ولی فقیه «امالقرای» اسلامی نامه مینویسد و به او مشاوره میدهد و افتخار میکند که متحدانش «دینداران سیاسی» خط امامی هستند که نقش اساسی در کشتار و سرکوب دههی ۶۰ داشتند.
در حالی که من کتاب «دوزخ روی زمین» را نوشتم و ریشههای ایدئولوژیک شکنجه و سرکوب را تشریح کردم و بخشی از آن تحت نام «مذهب در خدمت شکنجه و کشتار» در نشریهی «آرش» منتشر شد و در آدرس زیر میتوانید ملاحظه کنید:
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-۱۵۱۰۹.html
و در هفتههای اخیر مقالهی «کشتار وحشیانه با استناد به آیات قرآن و سنت» را منتشر کردم و در آن به صراحت نوشتم «مبارزه مکتبی هر نوعش میتواند به فاجعه ختم شود. در این نوع مبارزه وقتی پای مذهب به میان می آید این خطر دوچندان میشود و «اسلام سیاسی» خطرناکترین نوع آن در دنیای معاصر است. »
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-۶۸۴۸۹.html
آقای اصغر اللهیاری از سازمانی میآید که در مرداد ۶۰ و در بحبوحهی اعدامها در حالی که در نماز جمعه یک دم شعار اعدام زندانی سیاسی قطع نمیشد از «نقش بسیج کننده و وحدتآفرین» نماز جمعه میگفتند و به نقش نماز جمعه در «تشکل و بیداری زنان محروم و زحمتکش میهنمان» اشاره میکردند و از نماز جمعه به عنوان یکی از «آیینهای بسیار قدیمی وسنتی مسلمانان انقلابی و خروشان» نام میبردند.
آقای اصغر اللهیاری از سازمانی میآید که در مرداد ۶۰ و در بحبوحهی اعدامها در حالی که در نماز جمعه یک دم شعار اعدام زندانی سیاسی قطع نمیشد از «نقش بسیج کننده و وحدتآفرین» نماز جمعه میگفتند و به نقش نماز جمعه در «تشکل و بیداری زنان محروم و زحمتکش میهنمان» اشاره میکردند و از نماز جمعه به عنوان یکی از «آیینهای بسیار قدیمی وسنتی مسلمانان انقلابی و خروشان» نام میبردند.
۶۷٨٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : علی راد
عنوان : چرا یک مجاهد بر علیه یک فدائی می نویسد؟
بنا ندارم از فرخ نگهدار دفاع کنم .همچنین بنا ندارم جزئیات بررسی موشکافانه مصداقی را تائید یا رد کنم . نگهدار یک فدائی شناسنامه دار است . حداقل ۳ سال در ارتباط با گروه جزنی گرفتار بوده و ۵ سال نیز بخاطر ترس خودش از مبارزه در زندان مانده و بهر روشی در سالهای ابتدای انقلاب ۵۷ در بالاترین سطح سازمان فدائی مسئولیت داشته . اگر او خطائی مرتکب شده وظیفه همرزمان و فدائیانی ست که با او زیستند و اورا گماشتند و اورا برکنار کردند . چرا مصداقی جوان مجاهد چنین موشکافی می کند و سنگ جزنی و اشرف را به سینه می زند ؟من با بسیاری از مجاهدین زندگی کرده ام . ساختار سازمان مجاهدین همان ساختاری ست که وزارت اطلاعات برپایه ان شکل گرفته . ملغمه ای از عملگرائی و سوداگری سیاسی . حتی پیکار نیز از همین ساختار برخوردار است . این ویژه گی مذهب سیاسی ست . نمونه هایش بر سر خود مصداقی هم امده . اما چرا مصداقی وارد این دعوای درونی شده تنها می تواند به یک نقطه معطوف باشد . اثر سیاسی جریان فدائی و چپ از یکطرف و نگهدار از طرف دیگر . انچه در صحنه سیاسی نمود واضح دارد بی اعتباری مذهبیون سیاسی است . حتی چپهای مذهبی گسسته از حکومت هم به سکولاریسم رو اورده اند . پس برای ادامه حیات سیاسی باید راهی جست و چه راهی اسانتر از وارد شدن به بازی معتبر جاری و اتفاقا بازی در وسط میدان دعوای داخلی چپ . وقتی تقی شهرام بازداشت شد حکومت تازه نفس لوای شریف واقفی را بر سر کشید و فریاد خونخواهی سرداد ولی مجاهدین هرگز لب به شکایت بر علیه شهرام نگشودند . رفیق عزیز فواد تابان می تواند نگهدار را به سیخ نقد و محاکمه بکشد اما تنها در درون جنبش چپ . و این دعوا اعتباری برای مصداقی ببار نمی اورد و اورا به بازیگر اصلی این میدان بدل نمی کند . نگهدار حداکثر تلاش کرده اشتباهات دهه ۶۰ را با بزرگنمائی خودش و طبیعی جلوه دادن مسیر توده ای شدن سازمان بپوشاند . اما این چه دخلی به مصداقی دارد . مصداقی حق دارد نگاه سیاسی نگهدار ویا هر کس دیگری را با دقت خاص خودش نقد کند ولی حق ندارد وارد دعوائی شود که هیچگاه نه سرپیازش بوده نه ته ان . بسیاری از منتقدینی که اسیبهای ان تصمیم مهم در دهه ۶۰ را با پوست و گوشت خود لمس کرده اند و کتکش را خورده اند هیئت منصفه - قاضی و دادستانهای قدرتمندی هستند که نه نگهدار که همه تصمیم گیرندگان را می توانند به محکه بکشانند .تصور می کنم با این مقاله باب حرمت شکنی در ساختار جنبش چپ نیز به یک روال بدل شود کاری که تاکنون سابقه ای جریانی نداشته است . نگهدار باید به خود و همرزمانش توضیح دهد اما این امر دخلی به دیگران ندارد . جنبش نوین چپ هم از کهنه سربازهای حزب توده و هم از مجاهدین شرمنده فاصله ای بس بعید دارد و کارنامه اش پاکیزه تر از انست که اینان به داوری فدائیان بنشینند .
۶۷٨٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : آرمان
عنوان : گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
خانم ملیحه محمدی از وابستگان به سازمان اکثریت نوشته اند که :
"با خواندن این نوشته جناب مصداقی هر خواننده ای متوجه می شود که فرخ نگهدار از قدیمی ترین یاران بیژن جزنی بوده است و اینکه بیژن در سال ۴۶ وقتی که فرخ بیست ساله است، او را « فرخ صنفی» می خوانده، جایگاهی نیست که هر مبارزی در آن زمان می توانسته داشته باشد."
خانم محمدی به خوبی می دانند که ممکن است با کسی یا کسانی در مقطع زمانی همفکر و حتی از "قدیمی ترین یاران" بود اما با توجه به موضع سیاسی همان یاران سابق چه بسا به دشمنان تبدیل شوند همانگونه که سازمان اکثریت که خانم محمدی نیز از اعضای آن بودند بعد از انشعاب سازمان چریکهای فدایی خلق به اکثریت و اقلیت بارها در نکوهش یاران اقلیتی و بقیه مخالفین رژیم صفحات نشریه شان را سیاه کردند. آیا فراموش کردید که به مرحوم قاسملو که زمانی از یاران محسوب می شدند انواع تهمت ها زدند!
اینکه در زمانی شاید تعدادی از اکثریتی ها از جمله فرخ نگهدار خود را از یاران جزنی و حمید اشرف می دانستند مطمنا با تغیر مواضع آنها و حمایت بی دریغ آنها از رژیم آدمکشان دیگر نمی توانستند خود را وفادار به آرمانهای اولیه سازمان دانست و هر کودک سیاسی نیز قادر است این را تشخیص بدهد که دیگر با هیچ معیاری نمی توان از یاری سیاسی نام برد. شاید اگر جزنی زنده می ماند یک تغیر بنیادی می کرد و برخلاف برخورد سردی که با مرتجعین اسلامی در زندان داشت او نیز به شکوفایی سیاسی می رسید و به همان نتیجه می رسید که سازمان اکثریت رسید و مرتجعین جانی را دمکرات های انقلابی ارزیابی کردند اما باور کردن این خیلی سخت است زیرا به قول دیگر فعالین سیاسی او اعتمادی به این جماعت دین فروش نداشت.
در رابطه با حمید اشرف نیز که شواهد گویا تر از آن است که هیچ قرابتی بین روش مبارزاتی او و رهبران بعدی سازمان اکثریت بتوان پیدا کرد. موضوع فقط مبارزه مسلحانه نبود چرا که سازمان دیگر چریکی یعنی مجاهدین خلق نیز که بعد از سال ۵۴ تقریبا به کل مارکسیست شده بودند بعد از نقد مشی چریکی و کنار گذاشتن آن شیوه مبارزه و جایگزینی مبارزه سیاسی به جای آن باز نیز مرزبندی مشخصی با مرتجعین اسلامی داشتند و در هیچ زمانی آنها را "دمکرات انقلابی" ارزیابی نکردند!
واقعیت این است که دوستی سابق با جزنی و یا حمید اشرف نمی تواند و نباید منبع کسب اعتبار سیاسی برای افرادی باشد که بعد از به قدرت گرفتن مرتجعین اسلامی در مقابل تمام آرمانهای سابق قرار گرفتند.
واقعیت آن است که بیژن جزنی از حزب توده شروع کرد و بعد از آن آگاهانه جدا شده و سازمان مستقل سیاسی خود را به همراه یاران انقلابی تشگیل داد اما فرخ نگهدار و یاران او در سازمان اکثریت از حمایت از یک سازمان مستقل انقلابی شروع کردند و تا ذوب در حزب توده پیش رفتند و به گفته خودشان در "خط امام خمینی" از سیاست های جنایتکاران رژیم جانانه دفاع کردند. نگهدار حتی اگر زمانی هم از یاران نزدیک جزنی و دوست نوجوانی و جوانی حمید اشرف بوده باشد مطمنا در دوران سرکوب رژیم از آرمانهای آنها فرسنگ ها فاصله گرفته بود!
۶۷٨٣۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : ایشان انسانی خالی از تعصبات کور و بی معناست
دانشجوی تاریخ گرامی، آنچه که از یادداشت نظر شما درک می کنم، این است که شما با جنبش فدائی و شاخه اکثریتِ آن مشکل نداشته، و مشکل شما خط و مشی و نیز تاریخ گویی آقای فرخ نگهدار است
اگر به اسناد منتشره از جلسات، پلنومها و کنگره های مختلف و گاها مشترک شاخه های مختلف جنبش فدائی مراجعه کنی، آنجا به عینه شاهد خواهی بود، که خودِ اعضای جنبش فدائی به تفصیل سیاستها و روشهای جنبش فدائی را در قبل و بعد از بهمن ۵۷ مورد نقد و بررسی قرار داده و این بررسی ها همچنان ادامه دارد
در باره تاریخ نویسی منتسب به آقای فرخ نگهدار هم، از جایی که انسانِ زنده محتاج وصی نیست، اگر آقای فرخ نگهدار لازم ببیند، به یقین، به غوغاهای ایجاد شده پیرامون تاریخ گویی شفاهیش عکس العملی در خور و شایسته نشان خواهد داد
در خاتمه سخنم لازم می بینم، که بنویسم، که آقای فرخ نگهدار علیرغم تمامی کوششها و تلاشهای قابل تحسینش، فقط یک انسان است. و هر انسانی نقاط ضعف و قدرت خود را داشته و نمیتواند بَری از اشتباه باشد
با آنکه هرگز با آقای فرخ نگهدار سخن و صحبتی رو در رو نداشته، و گاها با برخی دیدگاههایش اختلاف نظر دارم، اما نوشته ها و مسیر حرکتش نشان می دهد، که ایشان انسانی خالی از تعصبات کور و بی معناست
۶۷٨۲۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : دانشجوی تاریخ
عنوان : چرا مسیر بحث را عوض می کنید
خانم ها و آقایان مدافع آقای فرخ نگهدار! اصلا گیریم که این حرف شما درست است که لحن آقای ایرج مصداقی تند و گزنده است. بسیار خوب. جملاتی را که تند به نظرتان می رسد از این نوشته حذف کنیم و اصلا آنها را نخوانیم. در بیان واقعیت ها و مستندها، که ایشان لحنی تند و گزنده ندارد. چرا به اصل موضوع نمی پردازید؟ چرا مسیر بحث را عوض می کنید و چرا روی سایت اخبار روز و سردبیرش فشار می آورید که از انتشار چنین مطالبی خودداری کند؟ آقای مصداقی می گوید فرخ نگهدار، تا یش از سال ۵۶ که به صورت ویژه عضو گیری شد، هیچ ارتباطی با جنبش فدایی نداشته است و برایش دلیل آورده کوشیده نشان دهد که آقای نگهدار راوی صادقی برای روایت تاریخ مناسبات خودش با جنبش فدایی نبوده است. شما فکر می کنید اشتباه می کند؟ بسیار خب، شما که فحش دادن را نکوهش می کنید، در عمل به او و دیگران بیاموزید که چگونه باید بحث کرد. شما دلیل بیاورید و نشان دهید که آقای مصداقی اشتباه می کند و آقای نگهدار از همان آغاز جزو جنبش فدایی بوده، در راس آن بوده و به همین دلیل، بعد از شنیدن کشته شدن بیژن به طور طبیعی خود را جانشین او دانسته است و علاوه بر خودش، دیگران، دیگرانی هم که زنده اند شاهد درستی روایت های او هستند. این کار ساده ای است. نشان دهید که کجای روایت های آقای نگهدار درست و کجای روایت های آقای مصداقی در فاصله یک دهه از سال ۴۶ تا سال ۵۶ غلط است. لحن و واژه ها نامناسب را فراموش کنیم و به اصل بحث بپردازیم
۶۷٨۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : خارج از « فایل ویژه ـ بیژن»
شکست شاخه هیچگاه
شکست قامت تناور درخت نیست.
پیش از ظهر جمعه ۱۷ آوریل، با یار زندان های دهه ۵۰ اصغر بی نیازان، در گورستانی در شهر استکهلم وداع کردیم.
خانواده ی گرامی بی نیازان ، همسر همراهش با دختران نازنینش با یاران اصغر بی نیازان، اعم ازفعالان سیاسی و یا غیر سیاسی روبرو شدند..... همین کافیست.
دوستداران اصغر بی نیازان ، از دور و نزدیک برای آخرین وداع با مردی آمده بودند که برای کسب آزادی ، برابری و عدالت اجتماعی ی مردمش بر علیه دیکتاتوری آریامهری بپا خاسته و به جنبش فدائیان پیوسته بود.
بی نیازان سخت ترین شکنجه ها را تحمل نمود و همراه با سقوط رژیم پادشاهی از زندان آزاد شد.
بعداز انقلاب نیز با فروتنی خاص خود ، هر چه در توان داشت در خدمت جنبش فدائی قرار داد.
بعداز انشعاب در جنبش فدائیان به سازمان اکثریت پیوست. تا آخرین لحظه با پاران خود بود و از شکست های دهه ۶۰ هرگز تزلزلی در آرمانهایش رسوخ نکرده و میدان مبارزه را نیز خالی ننمود. بی نیازان آگاهانه ، صمیمانه و سازنده در رد مواضع نادرست و انحرافی سازمان اکثریت در دهه ۶۰ شرکت کرد ولی هرگز دوستی ها را فدای ایدئولوژی نکرد. بی نیازان وصیت نمود که در مراسم تشیع و دفن او گل سرخ سازمان اکثریت بر تابوت او قرار گیرد.
در تمام مدت مراسم تشیع و دفن در پش از ظهر جمعه ۱۷ آوریل و همایش بعداز ظهر که در سالن کتابخانه ای در شهر استکهلم بر گزار شد. باردیگر افتخار همراهی با یاران قدیمی جنبش فدائی که از قبل از انشعاب ها با هم آشنا شدیم را را دوباره تجربه کردم و تردیدی نیست که این زندگی ما ست و کسی نمی تواند آنرا از ما بگیرد.
دیروز که اخبار روز را بعداز وقفه ی سفر مطالعه کردم « پرونده ویژه ـ بیژن » مرا به سالهای دهه ۴۰ برد و جنبش دانشجوئی ... از جمله با کلام و قلم رفیق عزیز محمد رضا شالگونی که زندان قزل قلعه سال ۴۶ را توصیف نمود. از بیژن و یاران او و فرخ نگهدار صحبت کرد. این کلام و قلم را می شناسم . رفیق شالگونی به سئوالات اخبار روز به مناسبت چهلمین سال برگبار بستن بیژن و یارانش در تپه های مشرف به زندان اوین پاسخ داد.
بدنیست بگویم که وقتی ما در ۲۵ بهمن ۱۳۴۶ در حیاط قزل قلعه وارد کردند فقط یک طلبه آنجا بود که از اطاق سمت چپ ضلع شمالی حیاط دوان دوان به استقبال ما آمد . چون تنها زندانی آنجا بود وبعدا فهمیدیم که بیژن و یارانش ۱۹ دیماه دستگیر شده و در انفرادی بودند.
آنروز کسی فکر نمی کرد که «دین سیاسی» روزی ایران را تبدیل به جهنمی می کند. اما زنده ماندیم و دیدیم.
وقتی به این نوشته برخورد کردم و کامنت های متنوع آن را ، فقط می گویم که که نویسنده و هوادارانش فقط می خواهند برای توجیه سرکوب و شکست تمام نحله ها توسط «دین سیاسی » و فاجعه ای که در میهن ما رخ داده است . خود را و فقط «خود » به اصطلاح تبرئه کنند.
در همین «پرونده ویژه ـ بیژن» جمشید طاهری پور با پرویز نویدی در کنار یکدیگر نشسته و در باره بیژن سخن می گویند.
در همه چا یاران فدائی چنین هستند.
البته در مراسم بی نیازان نیز چنین بودند.
کسانی که باور ندارند باور کنند که :
شکست شاخه هیچگاه
شکست قامت نتاور درخت نیست
فکر نمی کنم هیچ یک از نیروهای چپ اعم از فدائی و غیر فدائی با هر پیشینه ای که دارند چنین ساده « چپ ستیزی» کسانی که از «دین سیاسی» اشان رانده شدند را نشناسد.
۶۷٨۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : خلیلی
عنوان : نمونه بی طرفی اخبار روز
آقای بی طرف عزیز حرف شما درست است . من فقط از آقای سهراب مبشری پرسیدم ابتدا بگوید نام واقعی خودش چیست و کارنامه خودش کدام است که در پس پرده نشسته و مدعی دیگران است ؟ اما متاسفانه اخبار روز از درج آن خودداری کرده است.
۶۷٨۲٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : بی طرف
عنوان : اخلاق روزنامه نگاری
آرمان شیرازی عزیز، شک دارم اگر چنین برخورد و مقاله ای در مورد سایر رفقای آقای فواد به اخبار روز می رسید باز هم چاپ می شد. به عنوان مثال در مورد سهراب مبشری، بهزاد کریمی، ... و شخص خودش. زیرا موارد مختلفی بوده که به اخبار روز ارسال شده و ایشان از چاپ ان خودداری کرده اند. خوب است که اقای تابان در مورد گزینه ای عمل کردن در درج مطالب را توضیح دهند.
۶۷٨۱۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ع.ا ط
عنوان : به کجا چنین شتابان!
با خواندن این نوشته ها بار دیگر به بیماری دیرینه ای که گریبان "نظام دانایی" جامعه مان را گرفته است اندیشیدم.
این نوع گفتمان بهم ریخته در جامعه سیاسی ما و وضع نامطلوب آن در راستای بنیان برافکنی و نابودی همدیگر برای مقبولیت شاید وسیع پیدا کردن هر چیزی را امکان پذیر میداند!
این غرور کاذب و در خود غرق شدن متوهم در ما و معیار و مبنا را تنها در تفکرات بدون نظم و غیر علمی خود دیدن چیز تازه ای نیست. اینکه نمی خواهیم مفاهیم درست سیاسی و شخصیت های مرتبت با آن را در بستر خاص جامعه مان بشناسیم و درک کنیم و سطح تحلیل های خود را آنقدر پایین بیاوریم که فقط با جنبه های بر خوردهای شخصی و حقارت های خصوصی و روانشناسانه مان همخوانی داشته باشد از نشانه های بیماری دیرینه مان است .!
نبود رابطه مناسب با جریانهای متفکر, مسلط نبودن به علوم سیاسی, داشتن سر مشق ها و الگوهای متفاوت و گاه متضاد و متعارض که به "شکل همزمان به همزیستی" ادامه می دهند! روش شناسی نقد سیاسی ما را نیز دچار بحران نموده است.
این مطلق گرایی و عدم توجه به نسبی گرایی روش شناختی غیر افراطی,کاوش برای حقیقت را در مسایل اصلی به ابهام میکشاند و نخواهیم توانست بدیل مناسبی را ارائه دهیم.
بنابراین باید پرسید مقصد ما کجاست؟ چه تدابیری اندیشیده ایم برای برون رفت از بحران و برداشتن دیوارهای بی اعتمادیمان...
۶۷٨۱۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : آرمان شیرازی
عنوان : گفتگوی متمدنانه تنها روش برای رسیدن به حقیقت است
آزادی رسانه ها در بازتاب دادن حقایق, واقعیت ها و نگرش های گوناگون نیاز پایه ای و اجتناب ناپذیر دموکراسی ست. درک و وفاداری به این مفهوم, فضای گفتگو را سالم نگهمیدارد و ما را از در افتادن به رفتارهای ناهنجار و پرخاشگرانه باز می دارد.... آقای تابان به اصل یاد شده وفادار بوده اند. بجای پرخاش به ایشان بهتر است از آقای نگهدار و دیگر همراهان دیرینه فدایی بخواهیم متمدنانه و مسئولانه به گفته های آقای مصداقی پاسخ بدهند.
با آرزوی بهروزی و والاپویی برای همه ی هممیهنان آزاده
۶۷٨۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : س کیاری
عنوان : ممکن هست لطف کنید چرا نظرم سانسور شد؟
مسئولین محترم سایت اخبار روز با تمامی احترامی که به شما قائلم، لازم است یاد آوری کنم که سانسور ذلبخواهی از بدترین نوع سانسور هست. دیروز بر مبنای آنچه در زندان های شاه بین سال ۵۰ تا ۵۶ در جریان بود و علت دستگیری و زندانی شدن نگهدار، آزاد شدنش با و بدون گذر از روش "ملی کشی" (در مقطع زمانی مختلف)، بایکوت شدن، نوع عضوگیری اش توسط غبرایی، روابطش با موسوی تبریزی و قرار و مدارش در حضور پدرش و ........ نوشتم که آگاهان به آن زمان نمیتواند یک نیمه برگه ای مستند در رد آن ارائه دهند، نوشتم ولی گویا بر خلاف راه و روش مرسوم شما، نوشته من چندان به مذاق شما خوش نیامد و شامل سانسور شد. شما که این راه دشوار مبارزه با سانسور و نشر نظرات را سالهاست که پیشه کرده اید، منطقن نمیباید چنین میکردید
۶۷٨۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ملیحه محمدی
عنوان : تلاشی با نتیجه معکوس
با خواندن این نوشته جناب مصداقی هر خواننده ای متوجه می شود که فرخ نگهدار از قدیمی ترین یاران بیژن جزنی بوده است و اینکه بیژن در سال ۴۶ وقتی که فرخ بیست ساله است، او را « فرخ صنفی» می خوانده، جایگاهی نیست که هر مبارزی در آن زمان می توانسته داشته باشد. ایرج مصداقی را علیرغم اختلاف نظر آشکار سیاسی هوشمند تر از این می شناختم که به این سادگی شکا مار بکشد! آزادی از زندان پس از تحمل سه پنجم حکم چقدر امر غریبی است که ایشان سعی می کند فضا سازی کند؟ و اینکه روز تولد ولیعهد آزاد شده پس نشان دهنده...
متأسفم آقای مصداقی! می دانید که ما یکدیگر را کم و بیش می شناسیم و اگر حرفهای تان یادتان باشد علیرغم تضاد سیاسی ارزشهای مشترکی را در دیدار حضوری به هم یادآور شدیم. شما عقب رفته اید و برای پایداری بر ناآرامی و شوری که دیگر عرصه واقعی برای بروز آن موجود نیست ( در این امنیت قبرستانی که همه در آن گرفتاریم) در ضربه زدن به انسانها و جسارت قضاوت بر حتا نادانسته های خود می کوشید. تاریخ فدایی امری نیست که شما آنقدر از آن مطلع باشید که در مورد یکی از قدیمی ترین اعضای زنده آن که به گفته خودتان در نوزده سالگی در ارتباط با جزنی دستگیر شده از فاکتور بی پایه « عضویت ویژه » بگویید.
۶۷٨۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ فروردين ۱٣۹۴
|
از : فدائی
عنوان : منابع مصداقی
دوست گرامی جناب آقای مبشری، یکی از منابعی که آقای مصداقی بدان اشاره می کنند را از نوشته ایشان برایتان کپی می کنم تا بدانید که یک تنه چه آرشیو بزرگی دارند.
(ر جلد اول کتاب "چریکهای فدایی خلق ایران، از نخستین کنشها تا بهمن ۱۳۵۷"، نوشته محمود نادری و منتشر شده توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی). آقای مبشری نقد و انتقاد و گفتگو بسیار پسندیده خواهد بود اگر بدور از کینه ورزی باشد.
۶۷٨۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : احمد صبوری
عنوان : اینها در .....خیلی کار کشته اند
بسیاری هم با نظرات آقای مصداقی موافقند اما اخبار روز نظرات موافق را جراحی می کند. من متن کوتاهی در حمایت از آقای مصداقی فرستادم که سانسور شد. بهر روی آنچه تو می گوئی حقیقت واضح است اینها همان سال ۶۰ ای ها هستند کوچکترین تغییری نکرده اند . الا قرب القدرت هم هر کاری می کنند با خلبان هلی کوپتر قاتل حمید اشرف عکس خانوادگی می اندازند و جای دیگر اگر لازم شد خودشان را به حمید اشرف دقیقه ای بعد می چسبانند. رفیق با آدم های معمولی طرف نیستی اینها در .....خیلی کار کشته اند
۶۷۷۹٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : سهراب مبشری
عنوان : توجه به سایر نوشته های مصداقی
دوست عزیز فدایی، با سلام. مصداقی هزاران صفحه درباره سالهای زندان نوشته است و از جمله به تفصیل درباره قتل عام شصت و هفت و سرگذشت شخص خود او در آن سالها توضیح داده است. این کار باارزش مصداقی خدمتی بزرگ به حافظه تاریخی مردم ایران است. اگر به نوشته های مصداقی رجوع کنید خواهید دید که او به هیچ منبع اسرار استناد نمی کند بلکه همین منابع علنی را که در دسترس من و شما نیز هست، مورد استفاده قرار می دهد، از داده های همین منابع آرشیو ساخته است و یک تنه نقش یک موسسه پژوهشی را ایفا می کند. او در خاطراتش بسیار از فداکاری جان باختگان توده ای و فدایی نوشته است و حتی با سازمان اکثریت هم خصومتی ندارد. انتقاد من به او این است که به ارزش کار خود لطمه می زند وقتی اجازه می دهد خشم و برافروختگی، بر لحن او در مورد این یا آن فرد سایه افکند. بهترین گفتگو فقط در فضای آرام ممکن است. به قول دوستی، ما چاره ای جز گفتگو نداریم. پس از سخن گفتن هر کس استقبال کنیم. زنده باشید. سهراب.
۶۷۷۹۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : منهم ایرانی
عنوان : سرسام گرفتم
قربان قد و بالایت شوم امیر ایرانی گرامی! من هم ایرانی هستم مثل شما. کمی تمرین نگارش فارسی کنید بد نیست. سرسام گرفتم تا جملات بی سروته و خسته کننده شما را خواندم. تصدقت گردم این همه آسمان و ریسمان به هم بافتید که چی! بالاخره ادعاهای نویسنده درست است یا خیر؟ اگر نه چرا؟ منطق هواداران آقای نگهدار در نظرات ارائه شده، حتی عقبتر از انصار حزبالله و دلواپسان بیت رهبری است. باور بفرمایید این دوستی خاله خرسه است و به آقای نگهدار ظلم میکنید. من نوشتههای ایشان را خواندهام تا این حد نازل و بیمنطق نیست.
۶۷۷٨۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : فدائی
عنوان : اکثریت خاری بر چشم مصداقی
دوست عزیز آقای مبشری، نوشته اید که اقای مصداقی زحمت کشیده و مواردی را طرح کرده، و مشکل را نه در اتهاماتی که به نگهدار وارد کرده بلکه در برخورد تند او یافته اید.
آقای مصداقی زحمتکش، خوب است کمی هم زحمت بکشد و در مورد چگونگی ازاد شدنش از زندان جمهوری اسلامی و خارج شدن خویش از ایران را، برای روشنگری بنویسد. بگوید که با دادن کدام التزام از زندان آزاد شد و چگونه با چمدانی از اسناد از ایران خارج شد. مشکل آقای مصداقی نه با نگهدار بلکه با جنبش فدایی و بویزه اکثریت است. ایشان نگهدار را بهانه کرده تا عقدهی دیرینه اش به سازمان فدائیان خلق ایران ـ اکثریت را بیرون بریزد. اکثریت خاری است بر چشم مصداقی.
۶۷۷۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : سهراب مبشری
عنوان : پیشنهاد می کنم با آرامش بیشتری گفتگو کنیم
با سلام. دوست گرامی ایرج مصداقی بسیار پرکار و زحمتکش است و باید به زحمات او ارج نهاد. اما گاهی لحن او باعث می شود اصل کار او تحت الشعاع قرار گیرد. همین لحن است که حساسیت های زیادی بر می انگیزد و به واکنش های تند می انجامد. پیشنهاد می کنم با آرامش بیشتری گفتگو کنیم تا فرصت پرداختن به اصل مطالب فراهم آید. به هر حال مصداقی نکاتی را مطرح کرده است که امیدوارم فرخ نگهدار بدان پاسخ دهد، یا لااقل در فرصتی دیگر همان گونه که قول داده است بیشتر بنویسد تا بر مجموعه داده ها درباره تاریخ معاصر ایران افزوده شود. ایکاش فرخ نگهدار به جای وقت گذاشتن روی کارهای بحث برانگیز و حتی از دید مواضع خود او بیهوده ای مانند نامه نگاری به خامنه ای، به قول خود وفا کند و خاطرات سیاسی خود را بنویسد.
۶۷۷۷۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : آیامصداقی، خود مصداق صادق است؟(۳)
دردو نظردهی قبلی درمورد دوسازمان مجاهدین خلق و فدائیان مطالبی ذکرگردید وتا به اینجا رسیدکه بایداعمال جناب مصداقی مورد توجه قرارگیرد. جناب مصداقی بعداز آزادی از زندان درسال ۷۰ درسال ۷۳ باچمدانی ازاسناد وبعنوان شاهدزنده و شهیدی زنده ازکشور خارج می شودوبعداز وصل شدن و جداشدن ازسازمان مجاهدین خلق، در همه جاخود را نقاد اعمال رهبری مجاهدین خلق معرفی ونشان می دهد و افشاگری هایی دراین مورد،برای وی چهره سازی های لازم را بعمل می آورد که این اعمال و تقابل بطریقی درخدمت اهداف بعدیش هم قرار می گیرد درسال ۷۶ دردوم خرداد با حرکتی که مردم انجام دادند به برکشیدن شدن خاتمی منجرشد واین برکشیدن شدن ، باعث شد رهبری مجاهدین عکس العمل شدیدی نشان دهد آنرا فتنهء خاتمی بنامد چون او متوجه شده بود باموفقیت خاتمی ،روش مظلوم نمایی آنان دیگر خریدار نخواهد داشت و ا طرف دیگر خامنه ای خود و گروه خاصی که به آنان متکی شده بود رادر خطردیده بود و موفقیت خاتمی :محو روشهای ویرانگران، و محوتفکرات تند روانهء وابسته به نهادهای دینی خواهد بود!. که یک نوع پیمان نانوشته ای بین اقدامات مجاهدین و خامنه ای و تیم مورد علاقه اش برقرار گردید و یک سری اقدامات مکملی را اجرا و به پیش می بردند. جناب مصداقی باتوجه به چمدانها پراز اسناد وظاهری متضاد با رهبری مجاهدین اما باحمایت و همکاری و لابی گری مجاهدین درمجامع بین المللی وارد می شود و اقدامات افشاگرانه، افشاگرانه ای که بازی برای تیم خامنه ای محسوب می شد و برضد خمینی و تیمی که دردوم خرداد بعنوان وراث خمینی سکان اجرائی را بدست گرفته بودند،بانمایشهایی که نشان ا این می داد که هیچ نوع هدایتی و یابرنامه ریزی قبلی درکار نیست ، اقدامات افشاگرانه را پی می گیرد.:::: اما درشرایط جدید، نشان ازاینست ،که ممکن است ،اقدامات ؛بخشی ازحاکمیت ،منجر به این گردد ،دیگر مظلوم نمایی و یااقدامات امثال مصداقی درمجامع بین المللی خریدار نداشته باشد!. بایدبا داشتن چمدانها اسنادی به کاری دیگر پرداخت آنهم: به افشاگری اپوزیسیون مشغول شد ،انهم اپوزیسیونی: که درمقابل حفظ سرزمین،حاضر به عقب نشینی ازاپوزیسیونی حاکمیت گردد و یااینکه ؛درراستای همان اهداف دمکراسی خواهانه،که خود رایکی ازبازیگران درتحولات می پندارند نه الترناتیو! وچنانچه دربخشی ازحاکمیت حرکاتی را می بینندکه به روند دمکراسی خواهانه کمک می کنند وبا قبول تمام اتهامات،یک نوع تعاملی سازنده باهمان بخش از حاکمیت ازخود نشان می دهند!. که یکی ازکسانی ، چنین عمل کرده ، شخص نگهدار و تیم وابسته به اوست که باید دربرنامه های شجاعانه و بدون هدایت گرایانه، مورد افشای افشاگری های شهید زنده و شاهد زنده ء زمانه جناب مصداقی قرار گیرد.
۶۷۷۷٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : منوچهر
عنوان : تاریخ تهمت و افترا٬ تاریخ مجاهدین
اقای مصداقی
انتساب شما به مجاهدین به معنای عضویت در این سازمان نیست بلکه شیوه برخورد شما با رجوی در برخود با مخالفان یکی است. مخالفت شما با رجوی الزاما هیچ حقانیتی را نسیب شما نمیکند. همچنانکه مخالفت خامنه ای با رفسنجانی به معنای
حقانیت رفسنجانی نیست. ارزشهای مشترک شما (در برخورد با مخالفان)با مجاهدین٬ جمهوری اسلامی٬ مو نمی زند. حتی در صورت درست بودن ادعای نوشته شما
نمیتوان به صرف اینکه اقای نگهدار تلاش کرده بیش از واقعیت خود را به جزنی و حمید اشرف نزیک کرده او را خائن نامید.بر مبنای کدامین قوانین شما نگهدار را محکوم به خیانت میکنید؟
۶۷۷۶۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : اتهامات از نوع شریعتمداری و قاضی مرتضوی
جهت اطلاع خانمها و آقایان علاقمند بایستی بگویم که کتاب «گزارش ۹۲» من که نامه سرگشاده به مسعود رجوی است در ۴۶۰ صفحه منتشر شده است. علاوه بر آن کتاب دیگرم «گزارش ۹۳ / واکاوی و بررسی فرهنگ و رفتار توتالیتاریستی مسعود رجوی» در ۵۰۰ صفحه هفتهی گذشته انتشار یافت. کمتر رفتار و گفتاری از مسعود رجوی رهبر مجاهدین بوده است که مورد نقد جدی من قرار نگرفته باشد. هر دو کتاب پیشتر نشر اینترنتی یافته بودند. این جدای از ساعتها گفتگوی رادیویی و تلویزیونی من در این مورد است. اتفاقاً در مورد چهرهسازی کاذب از مسعود رجوی و «سه دهه فرار او از جانبازی» هم مطلب نوشتهام. در آدرس زیر میتوانید بخوانید.
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-۶۵۹۱۱.html
حتی در مورد همراهی مسعود رجوی با دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی برای لو رفتن نفوذیهای مجاهدین در داخل کشور هم مطلب نوشتهام.
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۴/۰۸/۱۸۴۵۰۷.php
نقش و مسئولیت مخرب مسعود رجوی در ۳ دهه گذشته را بیش از فرخ نگهدار میدانم.
تلاش برای انتساب من به مجاهدین خلق همانقدر ابلهانه و شریرانه است که فرخ نگهدار را یکی از بنیانگذاران چریکهای فدایی خلق معرفی کنیم.
تاریخ فدایی و مجاهدین و همهی گروههای سیاسی ایرانی به مردم ایران تعلق دارد و همه میتوانند راجع به آن اظهار نظر کنند از این بابت کسی آن هم با اسم مستعار و جعلی نمیتواند آن را ملک طلق خود بنامد و ورود دیگران به حیطهی آن را ممنوع اعلام کند.
۶۷۷۶٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : نمیتوان شما و یا کسی دیگر را بخاطر نوع برداشتش از یک موضوع تحتِ پیگرد قرار داد
آقای همنشین بهار گرامی، با تمام احترامی که برای آقای فرخ نگهدار قائلم، به کار نقادانه آقای مصداقی نیز احترام دارم. چرا که اجتماع فاقدِ اجازه نقد و انتقاد یعنی استبداد، و استبداد یعنی فلاکت آن جمع و اجتماع
وقتی به سئوالاتی که در باره برداشتِ آقای نگهدار از نوار گفتگوی زنده یاد حمید اشرف و مرحوم تقی شهرام مطرح کرده ای، نگاه می کنم، عکس همان سئوالات را از شما هم میشود پرسید. در مجموع میخواهم بگویم، که نمیتوان شما و یا کسی دیگر را بخاطر نوع برداشتش از یک موضوع تحتِ پیگرد قرار داد. ولی آنچه رسما و کتبا از زنده یاد حمید اشرف برجای مانده، نشان از نزدیکی دریچه نگاهِ ایشان به نظرات زنده یاد بیژن جزنی دارد
امیدوارم آقای فرخ نگهدار بتواند و لازم ببیند، که سکوت را شکسته، و نه در مقام توضیح، بل ارائه تصویری دقیقتر از تاریخ جنبش فدائی برآید. چه ایشان یکی از شاهدان زنده، و علیرغم پیچ و خمهایی در مسیر، هنوز هم یکی از انسانهای شریفِ مخلوق جنبش فدائی هست و خواهد ماند
۶۷۷۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : آیامصداقی، خود مصداق صادق است؟(۱)
آیارفتارواقدامات اشخاصی مانندجناب مصداقی ناشی ازپیگیری تحقق خواسته های: دمکراسی خواهانه وآزادی خواهانه و عدالت جوئی است ویا خیر این اقدامات بر اساس بازیهای اطلاعاتی چندجانبه است؟ برای رسیدن به جواب مجبوربه بازگشت به گذشته هستیم ! زمانی که مبارزات ضداستبدادی توسط مبارزانی درسرزمین ایران پی گیری می شد وگروه هایی برمبناهای فلسفی یادینی ،سازندگان ایدئولوژیها می شدند و درپی این سازندگی!تشکیلات سیاسی هم سازماندهی می شد وهر تشکیلاتی اعضای خاص خویش را می یافت و می یابد! دوسازمان عمده ؛یکی بنام سازمان مجاهدین خلق ودیگری سازمان فدائیان خلق یکی بادیدگاه دینی ودیگری با دیدگاه مارکسیستی درایران فعالیتهایی را درراستای اهداف مبارزاتی خویش انجام می دادند و نوعی رقابت مبارزاتی نیزبا هم داشتند و نوعی مسابقه شهید سازی را نیز برای ثبت درتاریخ دردستور کارهایشان می توان مشاهده کرد!. درروند مبارزاتی این دو سازمان، سازمان امنیت حکومت وقت یعنی ساواک توانست ضرباتی ویرانگر بردو سازمان واردکند و نیروهای بسیار مفیدی رااز جامعه بگیرد :نیروهایی که شاید!درآینده حیاتشان ، باتعدیل دردیدگاهایشان ،ازآن مبانی فلسفیشان، در خدمت تحقق اهداف اصلی جامعه ایران قرار می گرفتند ! اما حاکمیت استبدادی وقت این پتانسیل های مفید را ازتحول خواهان و مبارزان کشور ایران گرفت و حسرت واندوه فقدان رابه دل سایر مبارزان راه دمکراسی خواهی وآزادی خواهی وعدالت جو جامعه گذاشت!.اما باتحولی که درسال ۵۷ درکشور ایجاد شد، سرآغازی جدید فرا روی بازماندگان و وراث آن دوتشکیلات گشود شد،که می توان گفت:۱)سازمان مجاهدین خلق رهبریتی به رهبری شخصی بنام مسعود رجوی یافت،که درمورد اقدامات و تصمیمات این رهبریت این سازمان بازسازی شده ، حرف و حدیث بسیار است!و پیامداقدامات ویرانگری که ناشی از تصمیمات رهبری این سازمان ، برمبارزاتِ مبارزان این کشورداشته، بسیار تأسف آور بوده وهست !."یکی ازتوهمات کودکانه ای که منجربه تصمیمات غلط وخون ریزانه آنان می شد این بوده،که خود را تنها الترناتیو حکومت قبلی می دانستندو حکومت فعلی می دانند " وهیچ شریکی هم در رویا پردازیشان متصور نیست!.آنان بر اساس پروژه محوریت شیعه که برای ایران تعریف شده ، خود راتنها کاندیدبرای تحقق آن می دیدند و می بینند ، پروژه ای که اززمان محمد رضاشاه پی ریزی شده بود واو هم می خواست امپراطوری ایران رابا محوریت شیعه احیا کند .اما درتغییر تحولات در سال ۵۷ شخصی سکاندار وقایع می شود که خود برخاسته ازنهادهای دینی درایران بوده بنام آقای خمینی:این شخص خود دارای تئوری حکومتی بوده بنام ولایت فقیه. ظهور این شخص باعث شد بازماندگان ووراث آن دوسازمان باید! تصمیمات سختی در رابطه با شرایط حاکم بگیرند که رهبریت مجاهدین که خودرا بازنده دیدند ! ابتدا خود را ظهرا" مطیعِ آقای خمینی نشان می دهند ،اما پیشرونده بسمت تقابل می روند :اولین تقابل به همراهی ریاست جمهوری وقت(بنی صدر) که منجربه اعلام جنگ مسلحانه می شود که همگان نتیجه را می دانند که درنهایت منجربه حذف آنان ، بعد از یک تقابل خونین با حاکمیت می شود و پیامد این اقدام هم بسته شدن بیشتر جامعه گردید!. و رویای تنها آلترناتیو بودن، رهبریت را بسمت تصمیم گیری ویرانگر دیگری می بردکه می شود:ستون پنچم یکی از رقیبان سرزمین ایران ،که درآن شرایط برای تحقق اهداف ابرقدرتیِ منطقه درجنگی با ایران بوده، که عملکرد بی خردانه حاکمان برایران درطولانی کردن جنگ، اقدامات خائنانه و جاسوسانه رهبریت مجاهدین برعلیه ایران به تقابل با خمینی خودرا پررنگ کند. اما نهایت این تصمیم ویرانگر رهبریت مجاهدین این می گردد: دریک اقدام، انتحاری گونه دریک عملیات بنام فروغ جاویدان، حذف شدیدی از نیروهای مجاهدین را دربرداشته که دنباله این عملیات مأیوسانه،حاکمیت برایران ،پلیدانه! هوداران مجاهدین درزندان رابه دست جلادان می سپارد گروه کثیری اعدام می شوند اما گروهی ازآنان از اعدام رهائی می یابند و یکی از اینان همین جناب مصداقی است که سال ۷۰ از زندان خلاصی می یابد! ودر سال ۷۳ ازکشور خارج می شود و با چمدانهائی ازاطلاعات خاص ازدیگرانی خاص، فعالیتهایی بنام فعالیتهای حقوق بشری را پی می گیرد.رهبریت مجاهدین خلق بعد ازآن دو تصمیم ویرانگر ومخرب دیگری را هم می گیرد که بعد ازحذف صدام از عراق ، اصرار مشکوک به نگهداشت چند هزارنفر ازمجاهدین درعراق بوده ، که هر لحظه امکان برخورد باآنان آنهم به اتهام همکاری درکشتار مردم عراق توسط صدام متوجه آنان شده بود! که شرح ماجرا که برآنان چه گذشت را همه آگاه هستند! که آینده مشخص خواهد کرد این دم تیغ فرستادن هواداران براساس تصمیمات رهبری برچه پایه ای است !. بعد از آن سه تصمیم وحشتناک که منجر به کشتار هواداران و اعضای ، گاها" رده بالا میشد! جالب است بدانیم که هنوز رهبری سازمان ادعای الترناتیو بودن رابرای خویش محفوظ می داند وهیچ شریکی را هم نمی پذیرد و ازهمه مهمتر الگوی سازمانی آنان یک هماهنگی باتئوری ولایت فقیه خمینی پیدا کرده است :رجوی شده "اما و رهبر" و فعلا" رئیس جمهور هم شده است مریم رجوی!. که پرداختن بیشتر به مسئله این سازمان برای نتیجه گیری غیر ضرور باشد !. ادامه در نظر دهی دیگر با پوزش از بزرگان
۶۷۷۵۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : فدائی
عنوان : مصداقی یا شریعتمداری کیهان
جناب ئاوه و سایر دوستان که به دفاع از یاوه گویی های مصداقی قلم می زنید. آقای مصداقی که سال هاست قدم در راه شریعتمداری گذاشته خوب است از سازمان مطبوعش "مجاهدین خلق" و از رهبر عزیزش مسعود رجوی و از چگونه آزاد شدن خودش از زندان جمهوری اسلامی و از نحوهی بیرون امدنش از کشور قلم بزند. مصداقی لایق آن نیست که سنگ فدائی را به سینه بزند.
۶۷۷۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : Amiri
عنوان : ۲۱ bahman
سالگرد جنبش سیاهکل در سال ۵۷ بجای ۱۹ بهمن در ۲۱ بهمن در دانشگاه تهران برگزار میشود. پس از پایان مراسم جمعیت چند هزار نفری هواداران به خیابان انقلآب می آیند و به طرف میدان شهدا به راه می افتند. آقای فتاح پور که آن موقع دستیار آقای نگهدار بوده می گوید هر چند دقیقه یکبار به خیآبانی که آقای نگهبان. توی ماشینی نشسته بوده میرفته و می پرسیده چکار باید کرد. در همین موقع چند موتور سوار از سمت میدآن شهدا با تفنگ و مسلسل پیدایشان میشود و میگویند پادگان عشرت آباد درگیری است. آقای فتاح پور می گوید به آقای نگهدار گفتم. گفت بگو مردم پراکنده شوند!!! این اولین تصمیم گیری میدانی آقای نگهدار در راس سازمانی سیاسی نظامی است. یک جمیت چند هزار نفره جوان و انقلابی مثل یک ارتش آماده توی خیابان است که می شود به سادگی به کار هماهنگ کردن حرکت مردم گماشتش و از این راه مهر پر رنگ مبارزات زیر زمینی را بر پیشانی انقلاب نشاند اما او این نیرو را از هم می پراکند و خودش هم ناپدید میشود. در آن مقطع روش که چریک ها محبوبیت زیادی هم در میان مردم داشتند حمید اشرف که هیچ حتی اگر کسی در یکی دو تا از درگیری های خیابانی روز های انقلاب هم شرکت کرده بود به احتمال زیاد بهتر میتوانست آن جمعیت آماده را بکار بگیرد. البته این که کسی تونایی رهبری یک سازمان سیاسی نظامی رانداشته باشد ضعف نیست ضعف این است که کسی بداند سرعتش با سرعت یک جمع نمیخواند اما خودش را با سماجت بر سر راهش نگه دارد و به سکون و بد تر از سکوت بکشاندش.
۶۷۷۵۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : همنشین بهار
عنوان : کلام و روان حمید اشرف
سلام بر شما و بر آقای فرخ نگهدار
بعد از انتشار نوارهای گفتگو بین حمید اشرف و تقی شهرام،
آقای فرخ نگهدار با اشاره به حمید اشرف که نقطه نظراتش را در مورد حزب توده در همان نوارها هم میتوان شنید، سخن غریبی گفتند:
«اگر با دقت به آن نوارها گوش کنید... خواهید دید چگونه همان روحیه ای که بعد ها به عنوان روحیه اکثریتی شناخته می شه، در سخن کلام و روان این انسان(حمید اشرف) نهفته است»
ـــــــــــــــــــ
آیا واقعاً چنین است؟
آیا روحیه ای که بعد ها به عنوان روحیه اکثریتی شناخته می شه در سخن کلام و روان حمید اشرف نهفته است؟ با چه استدلالی؟
با کمال احترام: همنشین بهار
۶۷۷۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ فروردين ۱٣۹۴
|
از : فرشید
عنوان : تفاوت این مطلب با مطالب چاپ شده در کیهان شریعتمداری کجاست؟
جناب آقای تابان و سایر دستاندرکاران سایت اخبار روز
از اینگونه مطالب نسبت به فعالان سیاسی به اندازهی کافی در کیهان شیریعتمداری پیدا میشود، شما چرا در دام چنین «افشاگریهایی» افتادهاید؟ اعتبار نشریهتان را قربانی چه کردهاید؟ قاضی صلواتیها و مرتضویها هم که در ایران برای اینگونه «بازجوییها» آماده کار هستند، چرا نمونهی خارج از کشوریاش را به رخ ما میکشید؟
۶۷۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : کمال شاهویسی
عنوان : استدلال قوی
سرکار خانم هاشمی در حیرتم از «استدلال» حضرتعالی. بعید میدانم قصد نویسنده روشن کردن آقای تابان بوده باشد. ایشان نه محکمه هستند و نه قاضی که نویسنده دلایل و مدارکش را به ایشان ارائه کند. متأسفانه در چند خطی که شما به عنوان اظهار نظرتان مرقوم داشتهاید و زیبندهی یک خانم محترم نیست فرهنگ خود را نیز به نمایش گذاشتهاید. بهتر است آقای نگهدار همانطور که نویسنده مقاله در اظهار نظرش همین جا مطرح کرده در جمعی با حضور وی شرکت کند. بعید به نظر میرسد شما قصد «دفاع از فرخ نگهدار» نداشته باشید و گرنه این همه خشم از یک خانم محترم بعید بود.
۶۷۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ئاواره
عنوان : نوشته مستدلل و موشکافانه بود
عده ای با هات و هاوار و داد و بیداد راه انداختن و عوض کردن جهت و موضوع مورد بحث مقاله که بنظر من کار زیاد و موشکافانه ای را هم پشت سر خود دارد، سعی دارند سوتی های شخص مورد علاقه شان را کم رنگ و ماست مالی کنند. جریان صدامیان و نماینده خارج از کشور و عفوملوکانه و معرفی حمید اشرف و اسیابان و .... چیزهای زیادی در این مقاله مورد بحث قرار گرفته اند که گاهن خنده دار و گاهن نفرت آورند.مقاله در کل خود می خواهد ثابت کند که بر خلاف ادعای رایج نگهدار بهیچ وجه از بنیانگزاران جنبش فدایی نیست. لطفا به این سوال و ادعای مرکزی جواب دهید. بحث را به سینه زنی و وای نگهدار مظلومم نکشانید.
ضمنا بهتر است که جناب نگهدار بیاد و پاسخ دهد، تاکه امت حزب الله ش بیایند و به نویسنده مقاله بتازند .
اتفاقن اخبار روز کار بسیار خوبی کرده در انتشار این نوشته، زیرا عده زیادی از منفعلین سیاسی (اکثریتی سابق) که دست پخت نگهدار بانی شکوفایی دولت اخوندی وهمدل و همزبان رهبر معظم هستند، اخبار روز را مطالعه می کنند و با مطالعه این نوشته موشکافانه که حتی در مواردی به نمایش روان و شخصیت عاطفی او نیز پرداخته است، میتوانند جواب بسیاری از سوالات تا امروز ناپیدادر فروپاشی جنبش فدایی را پیدا کنند.
آیندگان مو را از ماست خواهند کشید، هر انچه را که امروز عده ای بخاطر نگه داشتن موقعیت اجتماعی خود و حفظ تعادل روانیشان و دیوانه نشدن، با دروغ و بزک کردن لاپوشانی می کنند، فردا مانند پازلی بغل هم خواهند چید.
به باور من اقای مصداقی سعی کرده اند، در حد امکان با یافتن ضدو نقیضهای موجود در فاکتهای تاریخی و رفتار و اظهارات جناب نگهدار ، پازلها را صحیح تر بغل هم بچینند.
ضمنا نگهدار مرتب شکوه داشت که منتقدینش گمنامند و جرأت ندارند رودرو با او به بحث بنشینند.
هذا گوی و هذا میدان!
اقای مصداقی اماده اند.
می توان از پرگار بی بی سی، بی پرده بی تعارف صدای آمریکا یا تلویزیونهای تیشک و روژهه لات تقاضا کرد برنامه ای
تحت عنوان" بنیان گذران جنبش فدایی چه کسانی بودند؟" را با شرکت مدعیون ازجمله اقای مصداقی و نگهدار ترتیب دهند.
۶۷۷۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اکرم هاشمی
عنوان : نقد یا اتحام
جناب آقای همایون اگر در این مقاله ذره ای صحبت از انتقاد می شد حرف شما درست بود، در مورد دفاع از آقای نگهدار، خوشبختانه ایشان صحیح و سالم هستند و شخصا می توانند از خود دفاع کنند همانطور که در نوشته قبلی ام نوشتم چنین قصدی ندارم. به شما نیز توصیه میکنم که از آب گل آلود ماهی نگیرید و اما در مورد نقد، قطعا نقد وانتقاد در پویایی ما نقش بسزایی دارند. سوال من از شما این است آیا در نوشته آقای مصداقی ذره ای از سازندگی می بینید؟! آیا اصلا می توان این فرد "مصداقی" را به عنوان منتقد سیاسی دانست؟ تا آنجائیکه من اطلاع دارم منتقد بی طرف است و نقدش نسبت به مسائل نباید متاثر از کینه های شخصی اش باشد. حال با خواند این مطلب چنین احساسی (نقد) به شما دست می دهد؟ آقای مصداقی در این نوشته نه تنها در جایگاه منتقد نیست بلکه از جایگاه شاکی، بازجو و قاضی به مسائل پرداخته که تنها و تنها از جناب ایشان بر می آید و بس. حال پیدا کنید منتقد سیاسی را!!!!
۶۷۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : یک بام و دو هوا
به اطلاع کاربرانی که آقای تابان را در مورد انتشار این مطلب مورد سوال قرار دادهاند میرسانم هنگامی که ایشان مقالهی «وقتی آب سربالا می رود . . . » ناصر زرافشان علیه عباس میلانی را انتشار داد هیچ یک از این افراد نسبت به آن معترض نشدند. در این جا ملاحظه کنید.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۱۰۹۲۷
حتی وقتی سایت عصر نو مقالهی «قورباغه ابو عطا میخواند» دوست عزیزم ناصر رحمانی نژاد علیه عباس میلانی را انتشار داد باز هم این افراد معترض نشدند.
http://asre-nou.net/۱۳۸۶/aban/۱۴/m-rahmaninejad.html
اما وقتی کار به فرخ نگهدار میرسد سینه سپر میکنند و ... ! آیا این افراد سیاست یک بام و دو هوا ندارند؟
۶۷۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : کمال شاهویسی
عنوان : استدلال قوی
سرکار خانم هاشمی در حیرتم از «استدلال» حضرتعالی. بعید میدانم قصد نویسنده روشن کردن آقای تابان بوده باشد. ایشان نه محکمه هستند و نه قاضی که نویسنده دلایل و مدارکش را به ایشان ارائه کند. متأسفانه در چند خطی که شما به عنوان اظهار نظرتان مرقوم داشتهاید و زیبندهی یک خانم محترم نیست فرهنگ خود را نیز به نمایش گذاشتهاید. بهتر است آقای نگهدار همانطور که نویسنده مقاله در اظهار نظرش همین جا مطرح کرده در جمعی با حضور وی شرکت کند. بعید به نظر میرسد شما قصد «دفاع از فرخ نگهدار» نداشته باشید و گرنه این همه خشم از یک خانم محترم بعید بود.
۶۷۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : سرخپوست مرده دیگر نه میتواند حرف بزند و نه قیل و غال راه بیندازد
آقای مصداقی گرامی، ضمن استقبال از نوشتار جالب شما در باره آقای فرخ نگهدار، باید بگویم، خوشبختانه آقای نگهدار، همچون زنده یادان بیژن جزنی و حمید اشرف شکار شکارچیان مخوف محمدرضاشاهی نشده، و در صحت کامل بسر می برد، و خود میتواند، اگر بخواهد و لازم بداند پاسخی برای اتهامات شما بنویسد
و خطاب به دوستانی که در جهتِ دفاع از آقای فرخ نگهدار برآمده اند، و شاید خواسته اند از ایشان به عنوانِ مقامی مسئول در جنبش فدائی دفاع کنند، لازم است که بگویم، گره زدن سرنوشت و تاریخ یک جنبش مردمی به یک فرد اشتباهی محض و جبران ناپذیر است. و اگر دوستان توجه کافی به نوشتار حاضر آقای مصداقی داشته باشند، ایشان مشکلی با جنبش فدایی نداشته و زنده یادان بیژن جزنی و حمید اشرف و.... را، به عنوان مشخصه های اصیل، پاک و بَری از اشتباه جنبش فدایی، تا حدِ پرستش می ستاید
زمانی که نوجوانی بیش نبودم، فیلمهای کابویی آمریکایی و ایتالیائی و سرخپوستانِ مقابل ایشان در تلویزیون و سینماهای کشور به کرات و وفور نمایش داده میشدند. خاطرم هست، در یکی از این فیلمها، کابویی از پهلو دستیش پرسید، چرا اینقدر از سرخپوستان کشته شده خوشت می آید، ولی از سرخپوستان زنده متنفری. که در پاسخ شنید؛ چون سرخپوست مرده دیگر نه میتواند حرف بزند و نه قیل و غال راه بیندازد
۶۷۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : همایون
عنوان : زنده باد نقد و انتقاد!
خانم اکرم هاشمی. تعجب آور نیست که همه ی ما بسیج شده ایم برای کمک به سانسور و خفه کردن حرف هایی که باید گفته شود. لحن آقای مصداقی بسیار تند است و من هم این را قبول دارم. اما این لحن تند نباید بهانه ای شود برای آن که اصل حرف ناگفته بماند. آقای نگهدار هر جا نشسته گفته که یار غار حمید اشرف و بیژن جزنی بوده و با این پشتوانه مدعی شده که اگر آن ها امروز زنده بودند همین راه او را می رفتند و آقای مصداقی این موضوع را به چالش کشیده است. بحث باید روی این موضوع متمرکز شود.
در مورد «انصاف خبرنگاری سردبیر اخبار روز». تا آن جا که من حافظه ام یآری می دهد آقای نگهدار تا به حال هر چه خواسته در اخبار روز نوشته است. این آقا حتی اخبار روز و سردبیر آن را زمانی «مشکوک» خواند و این هم در اخبار روز چاپ شد و توضیحات بعدی ایشان هم چاپ شد. در آن زمان کسی نبود که به آقای نگهدار «انصاف» را یادآوری کند؟ چه شده است که هر وقت نقدی به این آقا می شود زمین و زمان به کار می افتد برای تشکیل دادگاه و محاکمه و گروه های فشار فعال می شوند. بگذارید مردم حرف بزنند و شما جوابش را بدهید. حرف ها تند است. شما منطقی اش را بگویید تا فرهنگ نقد در این سازمان های سیآسی جا بیفتد و عده ای خیآل نکنند هر کاری می توانند بکنند و به هیچ کس هم جوابگو نیستند.
۶۷۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : کمال شاهویسی
عنوان : با خوتان صادق باشید
یکی از علاقمندان فرخ نگهدار ادعا کرده است که چرا در روزهایی که دهها نفر به اتهام قاچاق مواد مخدر در کشور اعدام شدهاند نویسنده در مورد فرخ نگهدار مطلب انتشار داده است؟ گویا ایشان فراموش کردهاند چهلمین سالگرد کشتار بیژن جزنی و ... است. از آن گذشته مقالات متعددی در سایت اخبار روز در همین روزها انتشار یافته و در آنها نویسندگان به موضوع اعدامهای اخیر نپرداختهاند، نویسنده کامنت مربوطه چنانچه در گفتهی خویش صادق میباشند چرا در زیر دیگر مقالات چنین کامنتی نگذاشتهاند؟ اگر این مقاله ماه پیش یا ماه دیگر و در روزهایی که کسی اعدام نشده بود انتشار مییافت نویسنده با آن موافق بود؟ مشکل ایشان در کجاست؟
دوستان با خودتان صادق باشید.
۶۷۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اکرم هاشمی
عنوان : چه کسی سیه روی است
در مورد برخورد مسئول اخبار روز حرفی برای اضافه کردن به اعتراض خوانندگان ندارم. اما در مورد شخص شما جناب آقای مصداقی،نمی دانم از کجا این امر بر شما یقین شده که نوشته تان حاوی استدلال و منطق بوده که باز به خود اجازه داده اید تا نظر دهندگان این ستون را متهم به نازیدن به رگ های گردن شان کنید، هر چندکه شاخ و شانه کشیدن، شیوه شما برای تخریب دیگران است و به نوعی میدان سیاست را با چاله میدان هایی که در ان رشد کرده اید، اشتباه گرفته اید. جناب آقای مصداقی شما اگر دلیل و مدرکی برای اثبات گفته هایتان داشتید بهتر بود آن ها را به در اختیار سایت اخبار روز قرار می دادید نه اراجیف بی پایه و اساس را! این که در این ستون دوستانی اعتراض کرده اند، نه در دفاع از فرخ نگهدار بلکه در اعتراض به سردبیر سایت اخبار روز است که در درج این مطلب انصاف خبرنگاری را نیز رعایت نکرد.
۶۷۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی
خانمها و آقایان محترمی که به جای به کارگیری منطق و استدلال به رگهای گردن خود مینازند، بهتر است از فرخ نگهدار بخواهند همانچنان که در غرب و دنیای مدرن و جایی که در آن زندگی میکنند و از «نعمات» آن برخوردارند، مرسوم است، خود به میدان آمده و به موارد مطرح شده پاسخ دهد. من آمادگی خودم را اعلام میکنم هرکجا که وی و یارانش میپسندد حضور یافته و به طرح موضوع بپردازم و پاسخهای ایشان را بشنوم. تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد. پاسخ دادن به کسانی که پشت نامهای مستعار پنهان میشوند و مسئولیت ادعاهایشان را به عهده نمیگیرند و یا کسانی که مخاطب این مقاله نیستند و موضوعات مطرح شده ربطی به آنان ندارد از اساس اشتباه است.
ایرج مصداقی
۶۷۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : بهمن رضائی
عنوان : اعتراض به اخبار روز
به سردبیر محترم اخبار روز!
شما مطلب ایرج مصداقی را که افشاگری علیه یک فعال سیاسی است، در اخبار روز درج کردید. من چند سئوال از شما داشتم:
۱. آیا روال کار اخبار روز تغییر کرده و شما قصد دارید مطالب افشاگرانه علیه افراد را در اخبار روز درج کنید؟ اگر روال کار شما تغییر کرده است، لطفا دلایل آن را برای خوانندگان اخبار روز توضیح دهید تا آن ها اطلاع پیدا کنند.
۲. اگر مطلب افشاگرانه ـ مشابه مطلب درج شده ـ در مورد ایرج مصداقی به اخبار روز ارسال شود، آن را درج خواهید کرد؟ یا اینکه افشاگری فقط شامل فرخ نگهدار می شود؟
۳. افشاگری افراد شتری است که بر در هرخانه می خوابد. اگر شتر بر در خانه شما هم بخوابد، چه برخوردی خواهید کرد؟
افشاگری افراد نه سودی به اپوزیسیون می رساند نه فرهنگ اپوزیسیون را ارتقاء می بخشد. افشاگری افراد منتقد و مخالف رژیم ایران، کار افراد کینه توز و مریض است و یا کار افراد و ارگان هائی است که می خواهند به منتقدین و مخالفین ضربه بزنند. نباید اجازه داد که افراد کینه توز، مریض و مغرض سایت اخبار روز را به محل یکه تازی خود تبدیل کنند. نباید اجازه داد که جای نقد نظرات و سیاست ها را افشاگری بگیرد.
امیدوارم سردبیر محترم به اعتراض مدنی خوانندگان توجه کند و موقعیت اخبار روز را حفظ کند.
۶۷۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : همنشین بهار
عنوان : کیانوری: فرخ نگهدار به ما گفت
فرخ نگهدار به ما گفت:
«در زندان اوین مسعود رجوی از اتاق بالا...با موسی خیابانی در اتاق پائین صحبت میکرده. موسی خیابانی میگفته:...ما باید به طرف مارکسیسم برویم...رجوی از طبقه بالا به او میگفته: نه هنوز زود است، هنوز باید صبر کرد.»
خاطرات نورالدین کیانوری صفحه ۴۶۶(چاپ دوم، ۱۳۷۲)
...
متاسفانه آنچه آقای فرخ نگهدار نقل کردهاست، نشانی از راستی ندارد.
همنشین بهار
۶۷۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : دانشجوی تاریخ
عنوان : جواب دهید و برآشفته نشوید
دوستان آقای نگهدار به جاب جواب دادن به أصل موضوع و تردیدهای جدی که در مورد صداقت او در نقل خاطراتی وجود دارد می کوشند موضوع و محور بحث را عوض کنند. احتمالا چون جوابی ندارند و می دانند حق با آقای مصداقی است. حتی اگر داوری آنها درباره آقایان مصداقی و تابان درست باشد، این نکته هیچ تأثیری بر واقعیت های موجود در این متن ندارد. اگر آقای نگهدار و دوستانش به موارد مطرح شده پاسخ دهند و ثابت کنند که آقای نگهدار در روایت تاریخ صادق بوده، محکم ترین جواب را به آقای مصداقی داده اند. پس لطفا مسیر بحث را منحرف نکنید و به سوالاتی که در مورد " تاریخ سازی" مطرح است جواب دهید.
۶۷۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : آرمان
عنوان : گرک در لباس میش
بعد از قتل انقلابی کبیر حمید اشرف توسط رژیم ساواک فرصت طلبان توانستند رهبری سازمان را به دست گرفته و ثمره سالها مبارزه انقلابی را به پای امام آدمکشان بریزند. کار به جای رسید که خلبان هلیکوپتری که حمید اشرف را به گلوله بست با یکی از همین افراد رهبری سازمان اکثریت به نام مهدی فتاپور و همسرش مریم سطوت عکس دوستانه می گیرند و در اینترنت پخش می کنند. زمان نشان داد که آنها هیچ مورد مشترکی با جان بر کفان قهرمانی مانند فرمانده حمید اشرف نداشتند و مطمنا زمستان می گذرد و روسیاهی برای اپورتونیست ها می ماند!
۶۷۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : سیامک سلطانی
عنوان : شما احتیاج به روانکاو دارید
آقای ایرج مصداقی: آیا ممکن است توضیح دهید که در این وضعیت بحرانی کشور در شرایطی که فقر و فساد بیداد می کند، و در ظرف ۳ روز بیش از ۴۰ تن از هموطنان شما اعدام می شوند، این گونه افاضات چه دردی از دردهای مردم ما خواهد کاست؟ خوشبختانه افرادی همچون فرخ نگهدار، خارج از اراده شما و همفکرانتان، در زمره شخصیتهای شناخته شده جنبش اند که همواره به دور از جوسازی و هوچیگری ها، در جهت بهبود وضعیت در کشور، و به سود صلح و آرامش و دمکراسی، همیشه حرفی برای گفتن و برنامه ای برای عرضه داشته اند.
با تاسف از مسئولین سایت اخبار روز که اجازه می دهند چنین توهینهائی، در درجه نخست به یک انسان، و در درجات پائین تر از آن به یک همسازمانی سابق، انتشار یابد. متاسفم که برای مسئول سایت اخبار روز، تصفیه حساب سیاسی در مقامی بالاتر از احترام به حرمت انسان قرار دارد.
۶۷۷۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : خ. ث.
عنوان : خانم فریبا علیخانی محترم ...
۱- «خُزَعبِلات» صحیح است و نه آنچه که شما مرقوم داشته اید.
۲- «هوچیگری» صحیح است و نه آنچه که شما مرقوم داشته اید.
اما این اشتباهاتِ املائی چندان مهم نیستند. بسیار مهمتر، این مسائل هستند:
۱- برای هیچ نشریه ائی، تکلیف تعیین نکنید. چنانچه خود «اخبار روز» اعلام کرده است که «سمت و سو دارد» (من هنوز این موضوع را نخوانده ام و ندیده ام)، این خودش به اندازه کافی بد و بدبختی هست. دیگر شمای خواننده نگوئید که «این را چاپ کن و آن را چاپ نکن». هر نشریه ای، در همین غربِ نسبتاً آزاد هم، مجاز است که هر چه را که خواست درج کند یا نکند. و این روشِ آن نشریه می تواند خوشآیند ما خوانندگان باشد یا نباشد. این حق ما و ایشان است. رعایتِ حقوق همدیگر هم که کار بدی نیست.
۲- شما نویسنده را متهم فرموده اید که «مسولیت افشای آقای نگهدار را به عهده گرفته است». اما خودتان هم که «مسولیت دفاع از آقای نگهدار را به عهده گرفته اید».
می بینید که هم ایشان حق دارند نظرشان را مطرح کنند و هم شما؟
۳- من اگر جای شما بودم، بجای دفاع کلی از آقای نگهدار، مواردِ مطرح شده در متن را یکی یکی رد می کردم یا توضیح می دادم. با دلیل و سند و مدرک. مستدل و مستند.
درود بر شما.
خ. ث.
۶۷۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امضا مخفوظ
عنوان : خانم علیخانی نمره کمتر از صفر هم میشود گرفت
یادم میاید در دانشگاه همکلاسی نمره صفر گرفته بود. استادمان میگفت ورقه سفید ارزشس از مطالبی که دوست دانشجویمان نوشته بیشتر است. عوض این که با ارایه دلایل مقاله را نقد علمی بکنید تازه از آقای تا بان هم گله مند هستید. فرخ نگه دارتحمل نقد را ندارد: به عنوان مثال نویسنده کتاب خانه دایی یوسف را عامل اطلاعاتی می داند. خودش هم میداند که کذب محض است ولی ترک عادت موجب مرض است.
۶۷۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۴
|
از : منوچهر
عنوان : تاریخ تهمت و افترا٬ تاریخ مجاهدین
تهمت٬ افترا٬ترور شخصیت٬ وخائن خواندن مخالفین بخش جدایی ناپذیر هویت سیاسی حزب توده٬مجاهدین خلق ودر نهایت نظام" مقدس" جمهوری اسلامیست. اقای مصداقی بحق که شما دست پرورده اقای رجوی هستید.
شما تاریخ و گذشته این سه جریان سیاسی را نسبت به مخالفین فکری انها را بررسی کنید متاسفانه یه این نتیجه خواهید رسید که هر سه جریان از یک جنس ساخته شده اند. هر سه جریان به حقیقت مطلق رسیده اند. هر سه جریان تحت لوای عدالتخواهی در عمل کوچکترین باوری به کرامت و حقوق و حثیت انسانها ندارند. با این نوشته نشان دادید که اختلاف شما بااقای رجوی ٬اختلاف ارزشها نیست بلکه شخصیتیست.
۶۷۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۴
|
از : خواننده خواننده
عنوان : تأسف برای ایرج مصداقی و اخبار روز
این اخبار روز و این کینه ی به فرخ نگهدار پایان ندارد...
۶۷۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۴
|
از : شوکه
عنوان : اعتبار چه کسی را زیر سئوال بردید
آقای مصداقی گویا بسیار آرزو دارند که جای بازجو-قاضیهای دیروز و امروز نشسته باشند و دنبال «تناقض» یافتن در گفتههای «از پیش محکوم شده» بگردند. تکلیف ایشان روشن است. اما متاسفم برای شخص اقای تابان که روزی میشد، خارج از اینکه چقدر با نگاه سیاسیاش موافق هستی یا نه، به صداقت در گفتار و کردارش مطمئن باشی!!!!!!!! آقای تابان، امروز نمیدانم با انتشار چنین مطالبی چگونه باید شما را خطاب کنم؟ انتشار چنین خزعبلاتی که فقط از یک ذهن بیمار و در آرزوی نشستن بر صندلی بازجو میتواند تراوش کند، چه سودی را عاید شما و نشریهتان میکند؟ من فکر میکردم که شما فقط با مشی و نگاه سیاسی فرخ نگهدار مخالفید و نه با شخص او؛ اما حتی به فرض مخالفت با شخص او، باید چشم بر همهی پرنسیبهای انسانی و حقوق شهروندی ببندید؟ و هر هذیانی را به چاپ برسانید؟ ای کاش فقط پاسخ بدهید که چرا؟!!!!!!!!!!!!!!! چاپ این مطلب در اخبار روز، چیزی از اعتبار فرخ نگهدار نزد من کم نکرد، اما از اعتبار شما چرا.... و از این بابت متاسفم
۶۷۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۴
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : تصحیح یک اشتباه
در جمله زیر :
ولی حق ندارد چهره دروغینی از کسانی چون بیژن جزنی و حمید اشرف را به جامعه ایران و از جمله نسل جوانی که از دسترسی به تاریخ تحریف شده محروم مانده ارایه کند و با متکی کردن خود به آنان، رفتار و گفتارش را توجیه کند ...
«تحریف نشده» درست است که به اشتباه تحریف شده آمده است.
۶۷۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۴
|
از : فریبا علیخانی
عنوان : مسئولیت
آقای ایرج مصداقی نمیدانم شما با چه عنوانی و بر چه اساس مسئولیت پروژه ی افشای "خیانت" فرخ نگهدار را بعهده گرفته اید. لیک از همان پاراگراف اول این کیفرخواست مشهود است که شما در این پرونده در سه چهره ظاهر گشته اید (بازجو / دادستان / قاضی) و در هر سه پوزیسیون، شما بر اساس حکم از قبل تعیین شده ای کار را آغاز نموده اید. من شک دارم که شما حتی لحظه ای بر روی کلمه ی "خائن" تعمق کرده باشید والا اینگونه بی پروا و بی مسئولیت آنرا خرج نمی کردید. چیزی را که شما و امثال شما از فهم آن عاجزید درک شرایط بغایت پلیسی/امنیتی سالهای دهه ی چهل و پنجاه شمسی از یک سو و فعالیت چریک فدائی از سوی دیگرست لذا غیرمسئول بر صندلی گردان تکیه میدهید و از فراز چهل سال بر اساس اینگونه عدله باقیمانده فدائیان خلق از نحله های مختلف را به دادگاه خویش فرا میخوانید و جملگی را با احکام از پیش آماده "خائن " به ملک و ملت می خوانید.
آقای مصداقی فدائیان اکثریت به سیاستهای سازمان متبوع خویش و سیاست ورزان آن سالها بیرحمانه انتقاد کرده و می کنند لیک آن کجا و عدله ای که شما برای نه انتقاد بل تخریب ردیف نموده اید کجا. دوست گرامی این کفشی که شما پا در آن کرده اید چند شماره برای پای شما بزرگ است! اشتباه به عرضتان رسانده اند که فضا برای هر خضعبلاتی مهیاست.
سردبیر محترم "اخبار روز" جناب آقای فواد تابان در این فضای هوشیگری حاکم بر نشریات الکترونیکی جای تعجب است که شما چرا به این دام افتاده اید و با درج چنین نوشته هایی بر سر شاخ نشسته بن میبرید. من یادم نرفته این فرموده ی شما را که نشریه ی "اخبار روز" جهت و سمت و سو دارد. این گفته قابل فهم است ولی آیا فکر نمی کنید درج چنین نوشته هایی یادآور آن برداشت از استراتژی "مبارزه ضدامپریالیستی" میگردد که در عاقبت منتج به "حمایت و شکوفائی ی جمهوری اسلامی" گشت؟
۶۷۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۴
|