توسعه، دموکراسی و بورژوازی ملی در ایران
حمید آصفی
•
در ایران برای رشد متوازن نیاز جدی به رشد بورژوازی ملی داریم و در پناه این بورژوازی ملی است که ایران می تواند توسعه خود را آغاز کند. بورژوازی ملی پیش از آن که مورد هجوم امپریالیسم باشد تحت فشار جریان اقتدارگرایی ایران است. مدیریت های غیرعلمی در دولت های بعد از انقلاب زمین اش زده است. این طبقه با طبقه کارگر منافع مشترک دارد و رشد این بورژوازی ملی سبب ایجاد اشتغال و رفاه نسبی طبقه کارگر می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۰ فروردين ۱٣۹۴ -
۱۹ آوريل ۲۰۱۵
پس از طرح مهندس سحابی در ارتباط با توسعه درون زا و متوازن بحث بورژوازی ملی مجددا در ایران مطرح گردید. دیدگاه مهندسی سحابی در تعریف جدید از بورژوازی ملی شامل چند عنصر است. اول اینکه بورژوازی ملی قابل احیاست، دوم این بورژوازی باید تولیدگرا و مولد باشد. سوم اینکه این بورژوازی ملی به سمت دلالی و تجارت و رانت نمی رود. چهارم این بورژوازی مازاد درآمد خودش را از تولید به سمت بازار و تجارت نمی برد، پنجم این بورژوازی سرمایه و درامد خودش را به خارج انتقال نمی دهد. ششم در ارتباط با بورژوازی جهانی راه خود را در تعامل و کسب مهارت های فنی تولید و انتقال تکنولوژی از خارج نمی بندد و برخی ویژگیهای هویتی و اجتماعی این طبقه.
اما این بورژوازی در ایران زیر ضربات کاری در حال خرد شدن و از بین رفتن است. این بورژوازی بیشتر از آنکه تحت فشار و هجوم امپریالیسم باشد تحت فشار جریان اقتدارگرایی در ایران، یعنی سرمایه داری رانت خور و بورژوازی بوروکراتیک و بورژوازی میلیتاریستی است. از طرفی جریانات چپ ایران نیز نتوانستند جایگاهی برای این بورژوازی در ادبیات خود ایجاد کنند که دلایل نظری آن را باید بررسی کرد. اصطلاح بورژوازی ملی زمانی مطرح می شود که لنین دوران امپریالیسم را تعریف می کند. مارکس پیشتر از لزوم شکل گیری بورژوازی ملی از درون جامعه هند و مستقل از استعمار انگلیس سخن گفته بود. اما با طرح تز لنین درباره دوران جدید در سرمایه داری این سوال مطرح شد که کدام طبقات می توانند توسعه اقتصادی و اجتماعی را پیش ببرند و طبقات انقلابی به شمار می آیند و در اینجا مقوله بورژوازی ملی مطرح شد. اما جریان چپ در ایران زود سعی نمود که بورژوازی ملی را با برچسب های متعدد از دور تحول اقتصادی- اجتماعی ایران خارج نماید که از جمله تاثیر این تفکر در اتخاذ سیاست اشتباه در برخورد با جنبش ملی و دکتر مصدق بود. چپ اردوگاهی حتی درک صحیحی از نظریه لنین نداشت. واژه بورژوازی ملی زمانی وارد ادبیات جبهه سوسیالیسم می شود که دوران امپریالیسم را لنین مطرح می کند یعنی نظام سرمایه داری صدور سرمایه اش بر صدور کالا پیشی می گیرد و در نتیجه سرمایه داری جهانی می شود. از همان زمان، نحله های مختلف فکری در اردوگاه سوسیالبیسم این بحث را مطرح می نمایند که آیا در این دوران و آخرین مرحله سرمایه داری که نامیده می شود بورژوازی ملی در کشورهای زیر سلطه می تواند جزو نیروهای انقلاب باشد؟ پاسخ لنین به صورت قاطع این بود که بورژوازی ملی می تواند متحد طبقه کارگر و حتی انقلابی باشد. در مقابل تروتسکیست ها و دبیرکل حزب کمونیست هند آقای «روی» به شدت با لنین مخالف بود که بورژوازی در هند نمی تواند انقلابی باشد و در ایران همان دوران بخش بزرگی از فعالان سوسیالیست بورژوازی ملی را قبول نداشتند حتی حیدر عمو اوغلی تایید نمی شود چرا که بورژوازی ملی را قبول داشت و در هند آقای «روی» هیچگاه با حزب کنگره ائتلاف نکرده و گاندی را هم قبول نداشت. در آثار اساسی خود مثل «سوسیال دموکراسی در انقلاب روسیه» و «تکامل سرمایه داری در روسیه» و «دو تاکتیک سوسیال دموکراسی» تمام تاکتیک های لنین بر همین استراتژی قبول بورژوازی ملی استوار است. در چین مائو بورژوازی ملی را به صف موتلفین انقلاب وارد کرد. او مستقیم از لنین الهام گرفت نه از استالین. مشکل چپ در ایران درباره بورژوازی ملی این بود که الهامش را از استالین و کمینترن گرفت و در ادامه با تزهایی مثل تز «پل باران» و «سمیر امین» در که مطرح نمودند با مبادله نابرابر میان کشورهای زیرسلطه و کشورهای متروپل هرگونه تحول در راستای شکل گیری دولت ملی و موجودیت بورژوازی ملی از بین می رود، بورژوازی ملی را منکر شدند و بدینگونه بحث بورژوازی ملی از دور گفت و گوهای نیروهای سیاسی ایران خارج می گردد تا آنکه راه رشد غیر سرمایه داری هم در اواخر دوران موجودیت اردوگاه سوسیالیسم مطرح می شود. این تز پس از شکست امریکا در ویتنام نظریه سازی شد و حزب کونیسم شوروی عنوان کرد که دوران تفوق اردوگاه کار بر سرمایه فرار رسیده است و این امکان وجود دارد که جریانات انقلابی خرده بورژوازی در ارتباط با رهبری اردوگاه کار قرار گرفته و دیگر نه تنها به بورژوازی که حتی نیازی به هژمونی طبقه کارگر نباشد به این ترتیب با طرح رشد غیرسرمایه داری، بورژوازی ملی هم برای همیشه از مرحله انقلاب کشورهای زیر سلطه امپریالیسم از جمله ایران خارج شد.
چپ ایران حتی آراء و نظرات لنین را درک نکرد و خلاقیتی در راستای فهم شرایط ملی و بومی ایران از خود نشان نداد. لنین در کتاب «دولت انقلاب» در سال ۱۹۱۷ به جریان هایی که در کشورهای زیر سلطه امپریالیسم بودند می گوید به چه دلیل از انقلاب سوسیالیستی ما تقلید می کنید؟ شما باید به جریانات اجتماعی کشور خود نگاه کنید. یا به «روزا لوکزامبورک» عنوان می کند که شما باید در پارلمان فعالیت کنید چرا از ما تقلید می کنید؟ این جریانات، بورژوازی ملی را در پاورقی قرار دادند و از جرگه جریان های اجتماعی خارج کردند اما در واقع لنین با دوران امپریالیسم بورژوازی ملی را تعریف کرد. لنین در اثر معروف خود به نام «بیماری کودکی چپ روی» در رد این الگو برداری مکانیکی مجبور می شود که اعلام کند این الگو برداری بدون تفکر است.
سرنوشت بورژوازی ملی ایران
بورژوازی ملی ایران در جنبش تنباکو خود را نشان داد و ماهیتی ضد استعماری داشت و عمل کردش بر اساس منافع طبقاتی بود. در مقطع ۲۹ تا ٣۲ در دولت مصدق بورژوازی ملی ماهیت ضد استعماری و ضد استبدادی به خود می گیرد و عملکردش بر اساس منافع ملی می شود یعنی در نهضت ملی در یک ارتقا کیفی دو وجه مثبت ضد استبدادی و ترجیح منافع ملی بر منافع طبقاتی خود را نشان می دهد. در بعد از انقلاب و تا پایان جنگ ایران و عراق با حضور آقای «عالی نسب» در دولت میر حسین موسوی کم و بیش تا حدی حفظ می شود و در دولت سازندگی هاشمی و اجرای سیاست های درهای باز یا بی در و پیکر اقتصادی ضعیف شد و با ورود بورژوازی میلیتاریست به عرصه اقتصاد رو به زوال و نابودی گذارده است.
چرا این بورژوازی منکوب می شود؟
بورژوازی ملی ماهیتی ملی دارد و منافع ملی را بر منافع طبقاتی اولویت می دهد و برای منافع ملی در مقابل بورژوازی کمپرادور که هم طبقه محسوب می شود قرار می گیرد. قدرت گرفتن این نوع بورژوازی در اقتصاد ملی سبب رشد موکراسی می شود، رشد بورژوازی ملی موجب ایجاد یک توان اقتصادی مستقل از حاکمیت در جامعه می شود و می تواند امکان رشد نیروهای دموکرات و آزادیخواه را فراهم نماید. بورژوازی ملی برای رشد خود نیاز به آزادی عمل دارد و این آزادی عمل جز در تحدید دولت ممکن نیست و هر حد زدنی به دولت فضای آزادی را گسترده تر و موجب قوام و دوام دموکراسی می شود. بورژوازی ملی اگر رشد کند دولت در بخشی از هزینه های خود نیازمند این بخش می شود در واقع در یک بده بستان سیاسی – اقتصادی بین دولت و بورژوازی ملی- صنعتی شکل می گیرد. دولت مالیات می گیرد و بورژوازی ملی آزادی و قانون مداری. در ایران برای رشد متوازن نیاز جدی به رشد بورژوازی ملی داریم و در پناه این بورژوازی ملی است که ایران می تواند توسعه خود را آغاز کند. بورژوازی ملی پیش از آن که مورد هجوم امپریالیسم باشد تحت فشار جریان اقتدارگرایی ایران است. مدیریت های غیرعلمی در دولت های بعد از انقلاب زمین اش زده است. این طبقه با طبقه کارگر منافع مشترک دارد و رشد این بورژوازی ملی سبب ایجاد اشتغال و رفاه نسبی طبقه کارگر می شود.
|