محاکمه زندانبان آشویتس چه ربطی به ما دارد؟
آلمان، حکم آیینه ای را دارد که می توانیم تصویر خود را در آن ببینیم. چهره فراموشی، کریه است



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۲۱ آوريل ۲۰۱۵


اخبار روز - سهراب مبشری: اسکار گرونینگ از زندانبانان اردوگاه آوشویتس از این هفته در لونبورگ آلمان محاکمه می شود. او در نخستین جلسه محاکمه، اعتراف کرد که داوطلبانه به اس اس پیوسته، در اردوگاه آوشویتس بار زندانیان تازه وارد را دسته بندی می کرده، پول زندانیان را تحویل اس اس می داده و از قتل عام زندانیان در اتاق های گاز خبر داشته است. گرونینگ گفت خود را به لحاظ اخلاقی مقصر می داند. او از بازماندگان قربانیان پوزش طلبید. وکلای گرونینگ امیدوارند این اظهارات گرونینگ از نظر دادگاه به عنوان عامل مخففه محسوب شود. دادستان در کیفرخواست خود خواهان مجازات گرونینگ به جرم معاونت در قتل در حداقل سیصد هزار مورد شده است.
پس از جنگ جهانی دوم، در آلمان فدرال تنها سرشناس ترین جنایتکاران نازی، آن هم بیشتر توسط متفقین، محاکمه شدند. اکثر اعضای حزب نازی، اس اس، گشتاپو و سایر نهادهای هیتلری، به خاطر اعمال خود مورد بازخواست قرار نگرفتند. بیشتر مقامات دولتی را تا دهه ها پس از تاسیس آلمان فدرال، هیتلری های سابق تشکیل می دادند. مشی غالب آلمان فدرال در مورد جنایات نازی ها، به فراموشی سپردن بود. همین مشی بود که به یکی از مهمترین عوامل خیزش ۱۹۶٨ علیه نسل قدیمی سیاستمداران آلمانی تبدیل شد. به فراموشی سپردن گذشته، آن قدر ادامه یافت که مرگ تقریبا همه جنایتکاران نازی، برگزاری محاکمات برای روشن شدن حقایق جنایات نازی ها را منتفی کرد. گرونینگ از آخرین کسانی است که به اتهام شرکت در جنایت نازی ها محاکمه می شود. وی ۹٣ سال دارد. همین که او هفتاد سال مصون از هر بازخواستی زندگی کرده است، لکه ننگی بر کارنامه نظام سیاسی و حقوقی آلمان است. و همین لکه ننگ است که امروز در بحران اقتصادی اروپا، بحرانی که آلمان را به بهای فلاکت اکثر کشورهای اروپایی پروار کرده و احساسات ضدآلمانی را در بسیاری از کشورهای اروپایی باعث شده، مزید بر علت شده است. یونانی ها فراموش نکرده اند که همین چند سال پیش دولت آلمان با انواع و اقسام ترفندهای حقوقی از پرداخت غرامت به بازماندگان قتل عام صدها یونانی شانه خالی کرد.

محاکمه زندانبان آوشویتس چه ربطی به ما ایرانیان دارد؟
ما نیز شهروندان کشور فراموشکارانیم. این روزها چهل سال از قتل ۹ زندانی سیاسی توسط دستگاه امنیتی رژیم شاه گذشت. دریغ از یک سلطنت طلب که از آن جنایت و جنایات مشابه آن برائت بجوید. ماشین کشتار جمهوری اسلامی بیش از سی و شش سال است که فاجعه می آفریند. به ویژه از سال ۱٣۶۰ به بعد، این ماشین جهنمی سرعتی بیسابقه گرفت. هزاران دختر و پسر، مرد و زن، از خرداد خونین ۶۰ روانه شکنجه گاه، میدان های تیر و چوبه های دار شدند. در تابستان ۶۷، هزاران زندانی سیاسی با نقض فاحش قوانین خود جمهوری اسلامی و به دستور خمینی قتل عام شدند. پس از آن نیز ماشین کشتار رژیم اسلامی از کار نیافتاد. جمهوری اسلامی در زندانها و خارج از زندان، در داخل و خارج از کشور، به کشتن مخالفانش ادامه داد. طبق آمار گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، در سال گذشته بیش از هفتصد نفر در ایران اعدام شده اند.
ما اما فراموش کردن را دوست داریم. برای وزیر خارجه رژیمی هورا می کشیم که دستانش تا مرفق به خون مردم آلوده است. اگر اصلاح طلب رانده ز درگاه ولایتیم، انگار نه انگار که تا همین دیروز بخشی از حکومت سرکوب و کشتار بوده ایم. از زمین و زمان طلبکاریم و منت بر سر همه می گذاریم که مردمسالاری دینی را اختراع کرده ایم که فعلا در حد نسیه مانده است اما با همه نسیه بودن، نسیان را به خوبی جا انداخته است. اگر از چپ های مخترع «شکوفایی» رژیم فقهاییم، یادمان رفته است که چه کسانی در نشریاتشان حکومت را به سخت گیری علیه «ضدانقلاب» تشجیع می کردند، چه کسانی به شرکت در سرکوب مخالفان افتخار می کردند و چه کسانی در ابراز شادمانی از کشته شدن مخالفان قلم می فرسودند. تاریخی می نویسیم که در آن گویا همه تلاش خود را برای منصرف کردن حکومت از کشتار به کار برده ایم. فراموشی پیشه کرده ایم و به هر کس که فراموش نکرده است پرخاش می کنیم. حتی پنج – شش سال پیش را هم فراموش کرده ایم. یادمان رفته است که به دستور خامنه ای خیابانها از خون مردم رنگین شد. سپاسگزار رهبریم که نرمش قهرمانانه کرده است.
آری، محاکمه زندانبان آوشویتس به ما ربط دارد. آلمان، حکم آیینه ای را دارد که می توانیم تصویر خود را در آن ببینیم. چهره فراموشی، کریه است.