جوانه ی سرودها
(به مناسبت چهلمین سال جان باختن بیژن جزنی ویارانش)


ویدا فرهودی


• به روزگار تشنگی زلال مثل رودها
رسید و شد ملال مان جوانه ی سرودها

به خفتگان، به خستگان، چو بانگ شور، شد دَمان
شکست قفل کهنه با خروشی از ورود ها ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۲٣ آوريل ۲۰۱۵


 
 
به روزگار تشنگی زلال مثل رودها
رسید و شد ملال مان جوانه ی سرودها

به خفتگان، به خستگان، چو بانگ شور، شد دَمان
شکست قفل کهنه با خروشی از ورود ها

زبان بسته ی سخن، سکوت خسته ی وطن
گذشت از قرون غم ،زحجم وَهم وُ دودها

فرشته وش طنین گل به سان سیل های مُل
خماند سد و همچو پل رسید تا گشود ها

سرشک رفت وُ ژاله شد وَ نعره، سوزِ ناله شد
به غایتش رسید بر شکفتنِ درود ها

چمید واژه در گلو،شد، آبشارِ های وهو
به لرزه خصم کینه خو ز گفتن وُ شنود ها

دل سیاه کاره اش،به عادت هماره اش
فکند دام خدعه ای ورای هست و بود ها

گذشته گر چه سالیان ،از آن زمان ِبی گمان
هنوز مانده در جهان خروش آن سرودها

ویدا فرهودی
فروردین ١٣٩٤