گفتوگو با ریچارد برگر نویسنده کتاب «پشت در سرخ»
انقلاب جنسی در چین؛ راهی بیبازگشت
آدام تیلور،مترجم: نوژن اعتضادالسلطنه
•
آنچه درباره انقلاب جنسی چین وجود دارد آن است که همواره مرزهایی از سوی دولت وضع شدهاند که شما نباید آنها را نقض کنید یعنی همان خطوط قرمز. در صورتی که چنین کاری را انجام دهید دولت وارد عمل میشود. با این حال، من گمان نمیکنم که عقبگرد قابلتوجهی در جامعه چین صورت گیرد. مردم چین طعم آزادی جنسی را چشیدهاند و خواهان تشدید این موضوع هستند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۱ می ۲۰۱۵
انقلاب جنسی در چین در حال پیشروی است اما سیری پیچیده دارد و در برخی مواقع دچار تناقضاتی است. کتاب «پشت در سرخ» که توسط «ریچارد برگر» روزنامهنگار آمریکایی نوشته شده درصدد است تا شناخت بهتری از تاریخ جنسی چین در طول پنج هزار سال گذشته به خواننده ارائه دهد.
«برگر» روزنامهنگار روزنامههای «بالتیمور سان» و «گلوبال تایمز» است و یکی از اولین افرادی است که وبلاگ نویسی درباره چین را در سال ۲۰۰۲ میلادی آغاز کرد. اگرچه نویسنده کتاب اظهار داشته که این کتاب را با استفاده از رسالهها و مقالات علمی متعدد نگاشته اما اثرش صرفاً آکادمیک نیست و موضوع کتاب به مخاطبان عام مربوط میشود.
بخشی از کتاب «پشت در سرخ» دید بازتری از وضعیت کنونی سکسوالیته در چین را در اختیار خواننده قرار میدهد: «هر ساله هزاران زن چینی پیش از ازدواج مبلغی را برای ترمیم بکارتشان پرداخت میکنند تا در نتیجه آن همسرشان در شب زفاف بتواند لکه خون را مشاهده کند. نوعروسانی که توان پرداخت ۴٫۴۰۰ یوان (۷۰۰ دلار) را برای انجام عمل ترمیم بکارت ندارند میتوانند با مراجعه به یکی از ۲۰۰ هزار فروشگاه فروش وسایل جنسی در چین و یا از طریق آنلاین پرده بکارتهای ارزان و مصنوعی را خریداری کنند که پس از وارد آمدن فشار، خون از آن جاری میشود. اگرچه درصد زنان چینی که پیش از ازدواج رابطه جنسی داشتهاند در مناطق شهری از ۱۵ درصد در سال ۱۹۹۰ میلادی به بیش از ۵۰ درصد در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته است با این حال، هنوز هم رویکرد محافظهکارانه نسبت به این موضوع در شهرهای بزرگی چون «شانگهای» وجود دارد و دستنخورده باقی مانده است. برای اکثر چینیها، مسائل مرتبط با بکارت حائز اهمیت است و مردها به دنبال آن هستند که عروس جوانشان باکره باشد. برای برخی از مردان، عدم مشاهده خون در شب زفاف زمینه برای طلاقگرفتن از همسر است.»
در ادامه مصاحبه سایت اینترنتی «بیزینس اینسایدر» با نویسنده کتاب را میخوانیم:
شگفتانگیزترین موردی که در این پژوهش با آن مواجه شدید چه بود؟
گمان میکنم که موضوع روسپیگری و همجنسگرایی باعث شد من شگفتزده شوم. در دوران زمامداری سلسله «تانگ» که قدمت آن به بیش از هزار سال پیش بازمیگردد روسپیها نامشان توسط دولت ثبت میشد و برای کارشان مجوز دریافت میکنند و در نتیجه مانند سایر اصناف مالیات پرداخت میکردند. این دیدگاه آنها در دوران باستان مرا حیرتزده کرد چرا که روسپیگری به طور کامل در جامعه آن زمان چین ادغام شده بود.
موضع مشابهی نیز درباره «همجنس گرایی» در آن زمان وجود داشته است. شاید این شگفتانگیزترین نکته ثبت شده تاریخی باشد که در آن برهه زمانی مردان در چین با یکدیگر رابطه داشتهاند. آنان شرکای همجنسگرا نبودند بلکه دگرجنس گراهای متأهلی بودند که خانواده نیز داشتند. اما در آن زمان بیرون رفتن این مردان با پسران جوانتر نشانهی موقعیت و جایگاه اجتماعی بالای آنان بود. برخی اوقات نیز این کار برای سرگرمی و تفریح آنان صورت میگرفت. به همین خاطر هرگز ایدهای واقعی از چگونگی نفوذ همجنسگرایی در فرهنگ چین نداشتم.
چگونه است که جامعهای چون چین باستان در هزارههای پیشین که شاهد دیدگاه بازی درباره این موضوعات بوده قدم به دوران محدودیتهای جنسی در اواسط قرن بیستم میلادی گذاشت؟
شما میتوانید ریشههای تکامل رویکردهای جنسی را بررسی کنید اما نمیتوانید خط سیر تاریخی واضحی را از باز بودن تا بسته بودن جامعه و باز شدن دوباره کنونی آن ببینید. در دورههای زمامداری سلسلههای مختلف در چین، آن کشور محافظهکارتر شد و تحت تأثیر افکار نئوکنفوسیوسی به ویژه در فاصله زمامداری سلسله «شانگ» قرار گرفت، زمانی که روسپیگری ممنوع اعلام شد. به گمانم آن چه باعث بیداری تازهای در چین در این زمینه شد مواجهه آن کشور با غرب از طریق وقوع جنگهای تریاک و رویارویی با ایده آلهای غربی بود. از آن زمان بود که مفهوم همجنسگرایی به عنوان یک گناه و یا امری خارج از ازدواج قلمداد شد.
در دوران زمامداری سلسله شانگ تغییر قابلتوجهی در دیدگاه چین به سمت محافظهکاری ایجاد شد. برخی از اعضای دربار بسیار آزاداندیش و برخی دیگر به غایت مرتجع بودند. آنان حتی بسیاری از آثار مکتوب ادبی چینی که محتوای اروتیک داشت را از بین بردند. پس از آن با حاکمیت مائو در دوران پس از ملیگرایی شرایط تغییر کرد. اگرچه برای مدت زمان کوتاهی در جریان جنبش ۴ مه سال ۱۹۱۲ میلادی به نظر میرسید که فضا در چین کمی بازتر شده اما این موضوع هرگز روی نداد. چین کشوری بود که از ملیگرایی آسیب دیده بود. دیدگاه باز نسبت به حقوق زنان در اولویت قرار نداشت.
دوران زمامداری مائو در این باره بسیار تراژیک بود. اگرچه تا پیش از او در جامعه چین وضعیت تیرهای در قبال موضوع همجنسگرایی در جریان بود اما در دوران مائو فضا کاملاً بسته شد. او تصور میکرد که هرگونه رابطه جنسی خارج از خانه میتواند اشاعه دهنده شکلی از روح «فاسد» و «آلوده» غربی باشد و در عوض تأکید بسیاری بر لزوم وفاداری و تکهمسری داشت. تمام روسپیخانهها در دوران او به شکل سامانمند بسته شدند و روسپیها از طریق انجام کارهای دیگر در جامعه ادغام شدند. این تغییر بسیار بزرگی بود. مردم شروع به پوشیدن لباسهایی از نظر جنسیتی خنثی و مائوئیستی کردند. در دوران انقلاب فرهنگی کوچکترین اشارهای به رابطه جنسی و جنسیت به مثابه ترویج آلودگیهای غربی قلمداد میشد و نشانهای از «دشمنی طبقاتی» بود. سکسوالیته در آن دوره به شدت کنترل میشد و دختران موهایشان را کوتاه میکردند آنان از نظر جنسیتی خنثی میشدند و تفاوت میان انواع جنسیتها محو شده بود. این زمان برهه حساسی بود و در سرتاسر دوران زمامداری مائو و تا اواخر دهه ۷۰ میلادی ادامه داشت.
در مقایسه با انقلاب جنسی در اروپای غربی در دهه ۶۰ میلادی و در امریکا، انقلاب جنسی چین چه تفاوتهایی داشت؟
این مقایسه باید بسیار با احتیاط صورت گیرد. انقلاب جنسی دهه ۶۰ میلادی غرب درباره آزادی فردی، انجام دادن کارهای دلخواه فردی و قد علم کردن در برابر اقتدار دولتی و نقد آن و مبارز بودن بود و سکسوالیته بخشی از آن به حساب میآمد. در این سیر تاریخی بود که برهنگی در نمایشهای «برادوی» باب شد و پورنوگراقی به بخش مهمی از جامعه تبدیل و در نهایت قانونی شد.
از سوی دیگر در چین، این انقلاب از سوی دولت کنترل شده بود. این موضوع از نفوذ روسپیگری با ورود غربیها به چین شده در دهه ۷۰ میلادی آغاز شد. در نهایت، دولت چین اجازه داد که روسپیگری در آن کشور مدیریت شده باشد و پس از آن بود که شاهد رشد دوباره این پدیده بودیم. در چین به صورت تدریجی و گام به گام آزادیهای جنسی محقق شد اما با روندی کندتر و طولانیمدت تر از کشورهای غربی. این موضوع را درباره همجنس گرایی در چین نیز میتوان مشاهده کرد. این پدیده تنها در سال ۱۹۹۷ میلادی از فهرست جرائم مدنظر دولت چین خارج شد و در سال ۲۰۰۱ میلادی از فهرست بیماریهای روانی آن کشور حذف گردید.
در نتیجه این روند کند بوده است و ما شاهد انقلابی جنسی در چین مشابه کشورهای غربی که در آن آزادیهای شخصی مطرح شد و در دهه ۶۰ میلادی با موفقیت همراه بود نبودهایم. در غرب زمانی که خوابگاههای مختلط بازگشایی شدند مردم احساس کردند که به خوبی توانستهاند در مقابل اقتدار حاکم بایستند. ما شاهد چنین انقلاب سیاسی در چین نبودهایم.
آیا فناوری در این زمینه نقشی ایفا کرده است؟
این موضوع شگفتآور است. هیچ چیزی به اندازه اینترنت نتوانسته بر انقلاب جنسی چین تأثیرگذار باشد. شما میتوانید ردپای این موضوع را زمانی جستوجو کنید که اینترنت و استفاده از آن در جامعه چین متداول شد.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در سال ۲۰۰۳ میلادی مشاهده کرد زمانی که یک زن بلاگر جوان در «گوانگ ژو» به نام «موزی می» وبلاگی با موضوع جنسی را افتتاح کرد و از جزئیات لذتهای خود نوشت. او در اولین پیام خود از یک نوازنده مشهور موسیقی راک نام برد و به او ابراز علاقه کرد.
تمام حرف او این بود که میتوان از رابطه جنسی به صرف رابطه لذت برد بدون آنکه این موضوع را به مسائل دیگری مرتبط ساخت. او همچنین از تعدد شرکای جنسی سخن میگفت. این موضوع باعث آغاز گفتمان تازهای در چین شد و من فکر میکنم در تغییر ذهنیت بسیاری از شهروندان چینی تأثیرگذار بود. بسیاری از زنان به «موزی می» به عنوان یک الگو نگاه میکردند. پس از آن بود که زنان دیگری نیز اقدام به تأسیس وبلاگهای با محتوای طرح مسائل جنسی و بیان علائق خود کردند. علیرغم آنکه وبلاگ «موزی می» عمر دیرپایی نداشت و چند ماه پس از آن بسته شد اما او حرکتی را آغاز کرد که پس از آن زنان چینی به درک تازهای از موضوع انتخاب شیوه زنگی جنسیشان رسیدند و من احساس میکنم این موضوعی تأثیرگذار بوده است.
حزب کمونیست چین تاریخی طولانی در دارا بودن اعضای فاسد داشته که با استفاده از قدرت و نفوذشان از زنان سوءاستفاده کردهاند. یکی از مهمترین موارد آن در سال ۲۰۰۹ میلادی روی داد زمانی که یک خدمتکار زن دربار «کارائوکه» از سوی یکی از مقام های حزبی مور تعرض قرار گرفت و آن زن با استفاده از کارد میوهخوری فرد مذکور را به قتل رساند. اکنون شنیدن چنین مسائلی در چین امری متداول است اما در آن زمان زنی که مقام متعرض را به قتل رسانده بود بازداشت شد و کسی صدایش را نشنید اما این داستان از طریق اینترنت به بیرون درز کرد و احساسات عمومی را برانگیخت.
داستان در سرتاسر کشور دهان به دهان پیچید و آن زن تبدیل به یک قهرمان ملی شد. مردم خشمیگن شدند. اخبار مرتبط با آن زن منتشر شد و او آزاد شد. او با کار شجاعانه خود سبب شد تا یک گره کور باز شود. چنین موضوعی بدون اینترنت امکانناپذیر بود.
کمی پس از آن یک مقام حزبی از «پکن» که در «شن یانگ» به سر میبرد دختر ۱۲سالهای را در حمام مورد تعرض قرار داد. زمانی که والدین کودک به آن فرد اعتراض کردند او فریاد زد: «شما نمیدانید من که هستم و چه قدرتی دارم. چگونه جرئت میکنید من را به خاطر رفتارم مورد بازخواست قرار دهید؟» با این حال، او نمیدانست که در محل دوربین مداربسته نصب شده بود و تمام ماجرا ضبط میشد. بار دیگر، داستان از طریق اینترنت در سرتاسر کشور منتشر شد و فرد مذکور از حزب اخراج شد. والدین کودک نتوانستند ثابت کنند که آن فرد به دخترشان متعرض شده با این حال، او تمام قدرت حزبی و سیاسی خود را از دست داد. امکان وقوع این موضوع ۱۰ یا ۲۰ سال قبل ناممکن بود و این نشان از آن دارد که امروز رفتار مردم چین تغییر کرده است. حس تازه از وجود قدرت در میان شهروندان چینی به وجود آمده که با احساس پیشین که مبتنی بر لزوم کنار گذاشتن تفاوتها و از میان برداشتن اختلافهای بین انسانها با هدف متحد کردن آنان بود متفاوت است.
آیا انقلاب جنسی چین یک تحول اجتنابناپذیر در مسیر آزادی جنسی بیشتر بود و یا آنکه میشد عقربههای ساعت را به عقب بازگرداند و شرایط را به حال قبل درآورد؟
چین تلاش میکند که کنترل خود بر امور را حفظ کند. تنها در سال گذشته بیش از دوسوم از وقت برنامههای تلویزیونی را شوهای مربوط به قرار گذاشتن دخترها و پسرها تشکیل میدادند و دولت به دلیل تند و تز بودن محتوای آن این ساعات را با برنامههای خبری جایگزین کرد. اکنون سایتهای محبوب دوستیابی در چین وجود دارند که در آنها به شدت درباره روابط جنسی پیش از زناشویی صحبت میشود در نتیجه، حزب کمونیست چین افرادی را به طور منظم از شهرهای دیگر برای کسب اطمینان از این موضوع که مرزها و چارچوبهای تعیینشده نقض نمیشوند به مناطق مختلف اعزام میکند.
آنچه درباره انقلاب جنسی چین وجود دارد آن است که همواره مرزهایی از سوی دولت وضع شدهاند که شما نباید آنها را نقض کنید یعنی همان خطوط قرمز. در صورتی که چنین کاری را انجام دهید دولت وارد عمل میشود. با این حال، من گمان نمیکنم که عقبگرد قابلتوجهی در جامعه چین صورت گیرد. مردم چین طعم آزادی جنسی را چشیدهاند و خواهان تشدید این موضوع هستند. علیرغم نظر دولت، آنچه در جامعه چین به چشم میخورد تلاش آنان برای کسب آزادیهای جنسی بیشتر است.
منبع: de-rang.com
www.businessinsider.com
|