روز کارگر، روزی برای همه زحمتکشان
کاوه مظفری
•
طبق روال هر سال برای بسیاری از فعالان مستقل کارگری محدودیت ایجاد شد و حق برگزاری چنین تجمعی از آنها سلب شد. اما در همین تجمع که انتظار می رفت پس از چند سال نسبت به گذشته گستردگی و تکثر بیشتری داشته باشد، تنها به مسائلی اختلاف برانگیز و جناحی پرداخته شد. به طور مشخص می توان سه نقد بر این تجمع وارد دانست: ۱- حرکت به سمت ملی گرایی افراطی، ۲- وابستگی به دولت و جناحی خاص، و ۳- کور جنسیتی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۴ -
۴ می ۲۰۱۵
بیش از یک قرن از رواج یافتن شعار «کارگران سراسر جهان متحد شوید» می گذرد. شعاری در کشاکش بسیاری از جنگ ها و منازعات، خاطرنشان می کند که کارگران جدای از آنکه کدام سوی مرز ایستاده اند، چه دولتی بر آنها حاکم است یا در کدام کارخانه شاغل هستند، منافع مشترکی دارند. شهرت و مناسبت اولین روز ماه می به عنوان روز جهانی کارگر هم به همین خاطر است. یک روز جهانی برای تمام کارگران جهان، فارغ از تفاوت های شان؛ یعنی فارغ از ملیت و قومیت شان، فارغ از جنسیت شان، فارغ از سن و تحصیلات شان. قرار است در این روز منافع همه کارگران مدنظر باشد، نه منفعت جناحی خاص از آنها.
اما در راهپیمایی که روز جمعه ۱۱ اردیبهشت ۹۴ توسط خانه کارگر تدارک دیده شده بود، مسائلی دیگر پیش آمد. در این راهپیمایی که پس از چند سال مجوز برگزاری اش به خانه کارگر داده شد، شعارها و قطعنامه ای قرائت شد که دور از شان و حقوق کارگران بود. حال، بگذریم از اینکه طبق روال هر سال برای بسیاری از فعالان مستقل کارگری محدودیت ایجاد شد و حق برگزاری چنین تجمعی از آنها سلب شد. اما در همین تجمع که انتظار می رفت پس از چند سال نسبت به گذشته گستردگی و تکثر بیشتری داشته باشد، تنها به مسائلی اختلاف برانگیز و جناحی پرداخته شد. به طور مشخص می توان سه نقد بر این تجمع وارد دانست: ۱- حرکت به سمت ملی گرایی افراطی، ۲- وابستگی به دولت و جناحی خاص، و ٣- کور جنسیتی.
خانه کارگر یا خانه نژاد پاک آریایی؟
در تصاویری که از پلاکاردهای تظاهرکنندگان در رسانه ها و شبکه های مجازی منتشر شده، این جملات به چشم می خورد: «کارفرما حیا کن، افغانی را رها کن»، «بکارگیری اتباع خارجی مساویست با اخراج کارگر ایرانی»، و «کارفرما حیا کن، اتباع رو رها کن». طرح چنین شعارهایی جدای از آنکه از نظر اخلاقی خجالت آور است، از این نظر که در روز جهانی کارگر مطرح می شود واقعاً جای تاسف دارد.
البته این جملات صرفاً محدود به پلاکارها یا شعارها نیست؛ تا بعداً ادعا شود که برخی خودسرانه این کار را کرده اند. در متن قطعنامه دوازده بندی که خانه کارگر منتشر کرده، به طور مشخص در سه بند این نگاه نژادپرستانه آشکار است. نگاهی متاثر از ناسیونالیسم افراطی و کور که متاسفانه در این اواخر تشویق هم می شود. مثلاً در بند نخست این قطعنامه آمده است: «راهپیمایی روزکارگر حق مسلم کارگر ایرانی است». باید پرسید که آیا راهپیمایی در این روز حق کارگران دیگر کشورها نیست؟ چه کسی این قاعده را وضع کرده که فقط کارگران ایرانی حق راهپیمایی دارند؟ آیا کارگران پناهنده افغان حق راهپیمایی به خاطر مشکلات خود را ندارند؟ آیا کارگران هندی و چینی و پاکستانی که در تاسیسات نفتی شاغل هستند حق ندارند راهپیمایی کنند؟ آیا راهپیمایی روز کارگر یک حق ملی و نژادی است؟
در بند هشتم قطعنامه، این عبارت وجود دارد که باید «از کار کارگر ایرانی در برابر کارگر خارجی به شدت حمایت شود». چرا؟ مگر کارگران ایرانی مورد هجوم و حمله کارگران خارجی قرار گرفته اند؟ آیا کارگران خارجی حق ندارند برای تامین معیشت خود و خانواده شان کار کنند؟ اختلاف انداختن میان کارگران ایرانی و خارجی به سود چه کسی تمام می شود؟ جز این است که کارفرما و صاحبان سرمایه این میان سود می برند؟ در بند چهارم قطعنامه نیز با تاکید بر خرید کالاهای تولید داخل، فرض گرفته شده که منفعتش به جیب کارگران ایرانی می رود. ساده لوحانه است اگر تصور کنیم که سود کارخانه ها میان کارگران توزیع می شود. جالب است که به کارگران ایرانی توصیه می شود تا بنا به مصالح ملی با سرمایه گذاران داخلی و بورژوازی ملی متحد شوند، اما از ارتباط و همبستگی با کارگران خارجی بر حذر داشته می شوند. چنین یارکشی از طبقه کارگر ثمره اش تضعیف جنبش کارگری و تقویت کارفرمایان و صاحبان سرمایه است.
خانه کارگر یا خانه وزیر کار؟
یک ویژگی راهپیمایی روز جهانی کارگر، استقلال آن از قدرت دولتی است. این روزی است که توسط کارگران و در نتیجه مبارزات آنها به ثمر رسیده و در تقویم ثبت شده است. روزی نیست که به صلاحدید فلان و بهمان صاحب منصبی اختراع شده باشد. روزی است که کارگران خواسته های خود را فارغ از تعلق جناحی اعلام می کنند. روزی است برای مطرح کردن خواسته های کارگران، نه بهره برداری جناحی.
جدای از شعار «ربیعی دوستت داریم» که در عکس های رسانه ها دیده می شود، در متن قطعنامه خانه کارگر هم جهت گیری جناحی و هواداری از دولت مشهود است. مثلا در بند پنج قطعنامه آمده: «هر نوع تلاشی با هدف تضعیف و از کار انداختن وزیر برآمده از کارگران را محکوم نموده و حمایت خود از ایشان را اعلام میکنیم، کارگران در مقابل این گونه تحرکات بیکار نخواهند نشست». جالب است که خانه کارگر از وزیری حمایت می کند که در جریان تعیین حداقل دستمزد به نفع کارگران حکم نداد. و جالب تر اینکه این بند قطعنامه در تعارض با بند دوم آن است که در آن آمده: «حقوق کارگران با وجود اهتمام اخیر و افزایش های صورت گرفته ناچیز است و کارگران نمیتوانند با این حقوق بیش از ۱۰ روز زندگی کنند». منظور از «اهتمام اخیر» همان دستوری است که توسط وزیر کار صادر شد و برخلاف خواسته کارگران بود. اتخاذ چنین موضع گیری متضادی، آن هم در خلال یک قطعنامه به دلیل آن است که یارکشی جناحی بر منافع کارگران اولویت پیدا کرده است. و سرانجام این نوع موضع گیری ها، کارگران را به سیاهی لشکر و بدنه یک جناح خاص در جریان مجادلات سیاسی تبدیل می کند. به هر حال، انتخابات مجلس در پیش است و چنین مواضعی نمی تواند بدون چشم داشت و سهم خواهی از آن باشد.
خانه مردان کارگر!
و سرانجام، آخرین مسئله ای که اساساً در راهپیمایی و قطعنامه خانه کارگر غایب بود، مسائل و مشکلات مربوط به زنان کارگر است. برای این مورد آخر، متاسفانه نمی توان از تصاویر و متن قطعنامه شواهدی آورد، چون اساساً زنان و مسائل شان در آن وجود ندارد. نه در راهپیمایی یا در سخنرانی ها و یا بر روی پلاکاردها به مسائل آنها توجهی شده، نه در قطعنامه. رویکرد کورجنس خانه کارگر آنها را کاملاً نادیده گرفته و درباره شان سکوت کرده است. شاید این سکوت و کتمان تنها شاهدی باشد از اینکه منافع زنان کارگر در راهپیمایی که به اسم روز جهانی کارگر برگزار شد اصلاً مدنظر نبوده است.
جالب است که همین چند وقت پیش بود که در آزمون استخدامی دولت، تبعیضی فاحش در زمینه استخدام زنان را شاهد بودیم. خب، شاید تصمیم گیران و برنامه ریزان خانه کارگر هم با این تبعیض موافقند که نسبت به آن موضعی نگرفتند؟ یا در همین یک سال اخیر، اخبار زیادی از اعتراضات زنان مربی پیش دبستانی، زنان معلم یا زنان پرستار منتشر شده؛ لابد این صداها هم به گوش مسئولان خانه کارگر نرسیده یا شاید هم برای شان اهمیتی نداشته است. یا شاید همانطور که مسئولان خانه کارگر درباره کارگران مهاجر فرض گرفته اند که باید از منافع کارگران ایرانی در مقابل آنها دفاع کنند؛ قصد دارند تا با سکوت نسبت به مسائل زنان کارگر از حقوق مردان کارگر در برابر آنها حمایت کنند؟
اما تجربه نشان داده که با طرد کردن، کتمان کردن و خارجی دانستنِ کارگران پناهنده افغان، کارگران مهاجر، زنان کارگر، فعالان کارگری مستقل و سایر زحمتکشان که در حاشیه ها زندگی می کنند، صورت مسئله پاک نمی شود. سرانجام روزی خیابان جولانگاه مسائل آنها خواهد شد.
|