انکار ظریف و شعار علیه کارگر افغانی، دو چهره ی یک واقعیت! - فرهاد بامداد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۴ می ۲۰۱۵


* ناقوس تعمیق نبرد طبقاتی به صدا درآمده است!

در ظاهر انکار وجود ”زندانی سیاسی“ در ایران که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در مصاحبه ای با تلویزیون پی بی اش آمریکا بر زبان رانده، و شعار نژادپرستانه مسئولان خانه کارگر علیه کارگر افغانی در راهپیمایی اول ماه مه که همین مسئولان سازماندهی آن را به عهده داشته اند، ارتباطی با یکدیگر ندارند. چنین نیست. این دو، دو روی یک سکه واحدند: دو روی سکه سلطه رژیم دیکتاتوری!
١- نظام حاکم سرمایه داری وابسته که برای بقای خود قریب به دو سال در مذاکراتی دربسته و دور از چشم مردم میهن ما به همه دستورات امپریالیسم گردن نهاده، قادر به لغو تحریم ها علیه ایران نشده است. پرسش خبرنگار آمریکایی در باره ”زندانی سیاسی“ در ایران، که در طول دو سال مذاکره هیچ بار مطرح نشد و ”حقوق بشر“ و رفع ”حصر“ رهبران زندانی مردم در مذاکرات نقشی نداشت، پاسخی است به دندان قروچه آقای روحانی که شرط امضای موافقتنامه را لغو تحریم ها اعلام کرده است.
امپریالیسم آمریکا با این پرسش مامور مصاحبه گر خود، به دولت ایران گوشزد می کند که چاره ای جز تسلیم بلاشرط ندارد! پاسخِ خلاف واقع وزیر امور خارجه، نشان تسلیم به خواست آمریکا و تظاهر سیاست ضد ملی رژیم دیکتاتوری ولایی است!
٢- جنبش کارگری در ایران که در سال های اخیر با صدها مبارزه ی اعتراضی و اعتصابی کارگران در صحنه مبارزه حضور داشته و می رود از پدیده ای اتفاقی و اینجا و آنجا، به روندی مستمر و با خواست های هر روز شفاف تر دست یابد، ناقوس تعمیق نبرد طبقاتی را در ایران به صدا در آورده است.
اجرا چند دهه برنامه ضد مردمی و ضد کارگری ی ”خصوصی سازی و آزادی سازی اقتصادیِ“ امپریالیستی و ادامه خشن آن توسط دولت حسن روحانی، کارگران را هر روز بیش از روز گذشته به درک این واقعیت راهنما است که دستیابی به ساده ترین خواست صنفی، یعنی دریافت دستمزدِ ماه ها پرداخت نشده، بدون تغییر شرابط سیاسی حاکم، بدون نابودی سلطه رژیم دیکتاتوری ناممکن است!

خواست های صنفی به سطح خواست های سیاسی فراروئیده اند!
طبقه کارگر ایران با هشیاری در صدد آن است تا سازمان های مناسب مبارزه را با استفاده از همه امکان ها برپا داشته و خود را برای مصافی که منافع به حق و قانونی آن را بر کرسی بنشاند، آماده سازد!
در چنین شرایطی است که نظام سرمایه داری حاکم به شعارهایی نیاز دارد که با انحراف جنبش انقلابی کارگری، با انحراف نبرد در صحنه اصلی، جنبش را به صحنه های انحرافی بکشاند و متلاشی سازد!
شعارهای نژادپرستانه و فاشیست مآبانه، تنها ابزار برای شکستن وحدت و همبستگی کارگران نیست، قراردادهای موقت، سفید امضا و غیره نیز ابزارهای مشابهی را برای ایجاد تشتت در یکپارچگی طبقه کارگر تشکیل می دهد. این نسخه ها همگی در ”اطاق های فکر“ نظام امپریالیستی تنظیم می شود. این نسخه ها در کشوی میز همه مسئولان کارگری ارتجاعی و زرد قرار دارد، آقا محجوب و همکارانشان استثنایی را در این صحنه تشکیل نمی دهند! اگر چنین نیست، چرا آقای محجوب که «نوع نگارش این شعار» را نادرست می داند، آن هایی را که با این شعار کوشیدند تظاهرات روز اول ماه مه کارگران ایران را به انحراف بکشانند، ولی با هشیاری کارگران ناموفق بودند، معرفی و آن ها را از ”خانه کارگر“ اخراج نمی کند؟