بشر محو نازیسم را مدیون کیست؟
به مناسبت هفتادمین سالگرد پیروزی بر فاشیسم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۷ می ۲۰۱۵



سهراب مبشری: هفتاد سال پیش در چنین روزهایی، رژیم هیتلر در هم شکسته شد. مارشال کایتل رئیس ستاد ارتش آلمان روز هشتم مه ۱۹۴۵ با حضور در ستاد مارشال ژوکف فرمانده نیروهای ارتش سرخ که برلین را فتح کردند، سند تسلیم بلاقید و شرط آلمان را امضا کرد. هشت روز پیش از آن، روز سی آوریل، آدولف هیتلر پیشوای آلمان نازی در پناهگاه زیرزمینی اش در مرکز برلین خودکشی کرده بود. هشتم مه ۱۹۴۵، نقطه پایان جنگ جهانی دوم در اروپا بود. در این جنگ بیش از ۶۰ میلیون نفر قربانی کارزار آلمان نازی و متحدانش برای چیرگی بر جهان و سیطره نژادی بر ملتهای دیگر شدند.

طبق تخمین ها، ۲۴ میلیون نفر از شهروندان اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم کشته شدند. حدود نیمی از این قربانیان را غیرنظامیان و نیمی دیگر را افراد ارتش سرخ تشکیل می دادند. حدود ۲۰ میلیون نفر از شهروندان چین نیز در جنگ جهانی دوم کشته شدند.
در بین نیروهای متفقین، بار اصلی جنگ بر دوش ارتش سرخ بود. ارتش آمریکا و انگلیس هر یک حدود ۴۰۰ هزار کشته متحمل شدند.
از تابستان ۱۹۴۱ تا پیاده شدن نیروهای متفقین در نرماندی، در ماه ژوییه ۱۹۴۴ یعنی کمتر از ده ماه مانده به سقوط برلین، نیروهای ارتش سرخ در نبرد اروپا با آلمان نازی تقریبا تنها بودند. دولتهای آمریکا و انگلیس ماه ها به تقاضاهای مکرر رهبری شوروی برای گشایش جبهه دوم در اروپا اعتنایی نکردند. آنها تنها زمانی تصمیم به پیاده کردن نیرو در فرانسه گرفتند که آشکار شد رسیدن ارتش سرخ به برلین قریب الوقوع است. آمریکا و انگلیس منافع خود را در این دیدند که اتحاد شوروی هر چه بیشتر در جنگ با نازیسم تضعیف شود. آنها از جمله برای جلوگیری از پیشروی ارتش سرخ به سمت اروپای غربی نیروهای خود را در شمال فرانسه پیاده کردند. نقش آمریکا و انگلیس در جنگ اروپا تا قبل از تابستان ۱۹۴۴ محدود به پشتیبانی از پشت جبهه شوروی، بمباران شهرهای آلمان و عملیات نظامی حاشیه ای مانند نبرد در شمال آفریقا و جنوب ایتالیا بود. ارتش سرخ بود که با تحمل تلفات میلیونی، نیروی نظامی عظیم آلمان نازی را در میادین اصلی نبرد شکست داد.
بشر، محو نازیسم را قبل از هر چیز مدیون فداکاری ده ها میلیون سرباز ارتش سرخ است که تحت رهبری کمونیستها، چهار سال بار اصلی جنگ را بر دوش کشیدند. ترکیب ارتش سرخ در طول چهار سال نبرد، به اجبار بارها عوض شد. سربازان به خصوص در اواخر جنگ پس از طی دوره های کوتاه آموزشی به جبهه ها رفتند. در این شرایط، فرصت کافی برای آموزش سیاسی و ایدئولوژیک سربازان نبود. میلیونها شهروند جوان شوروی که بسیاری از آنها نزدیکان خود را در تهاجم نازیسم از دست داده بودند، در یک کارزار عظیم به جبهه هایی به طول هزاران کیلومتر اعزام می شدند. خصلت پلید جنگ و جهنمی که آنها از آن عبور کرده بودند، امکانات برای پیشبرد منظم و با انضباط عملیات نظامی را محدود می کرد. برخی سربازان ارتش سرخ در این شرایط، دست به اعمالی مانند تعرض به غیرنظامیان آلمانی زدند که امروز به ویژه در آلمان حول آن تبلیغات زیادی صورت می گیرد. اما دامنه این اعمال و شمار قربانیان آن، در برابر شمار قربانیان آلمانی بمباران شهرهای آلمان توسط نیروی هوایی آمریکا و انگلیس، بسیار ناچیز بود. انگیزه تبلیغات گسترده در مورد جنایات ادعایی سربازان ارتش سرخ در جریان اشغال آلمان، وقتی روشن می شود که آن را در کنار روایت رسمی از کشتار میلیونها غیرنظامی آلمانی توسط بمب افکن های آمریکایی و انگلیسی ببینیم. طبق این روایت رسمی، بمباران شهرها لازمه جنگ است. حال آنکه خود وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا در یک سخنرانی پس از یکی از این بمباران ها، ناچار شد از این بمباران ها اعلام انزجار کند. با این حال این حملات به شهرهای آلمان تا روزهای پایانی جنگ ادامه یافت. قربانی شدن میلیونها آلمانی در این بمباران ها باعث نشده است که رهبران فعلی آلمان در این باره سخن زیادی بگویند. در مقابل، تا وقتی اتحاد شوروی وجود داشت و اکنون نیز در جنگ سردی که دوباره علیه روسیه آغاز شده است، درباره مصایبی که مردم آلمان در جریان پیشروی ارتش سرخ متحمل شدند تبلیغات جریان داشت و دارد.
نبرد پیروزمندانه ای که کمونیستها علیه نازیسم سازمان دادند بزرگترین دستاورد ماندگار نظامی است که از دل انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بیرون آمد. اگر این نظام و مقاومتش در برابر نازیسم نبود، معلوم نیست امروز چهره اروپا و جهان چه بود.
نه تنها مردم شوروی، لهستان، یوگسلاوی و سایر مبارزان علیه نازیسم، بلکه خود نظام برآمده از اکتبر نیز بهای سنگینی برای رهایی بشر از نازیسم پرداختند. اسناد جدید نشان می دهد که جنگ جهانی دوم تا دو سال پس از پایان آن نیز در اتحاد شوروی میلیونها قربانی گرفت. موج گرسنگی در دو سال نخست پس از پایان جنگ، حدود صد میلیون نفر از مردم شوروی را فرا گرفت که به مرگ حدود دو میلیون نفر از گرسنگی انجامید. چهار سال جنگ و جنایات جنگی بی سابقه آلمان نازی در حاصلخیزترین مناطق شوروی، بخش عظیمی از پتانسیل تولید کشاورزی و صنعتی این کشور را نابود کرده بود. اقتصاد شوروی از جنگ جهانی دوم به شدت ضربه خورده بیرون آمد، در حالی که آمریکا به عنوان برنده اصلی این جنگ، پس از آن به قدرت مسلط امپریالیستی در جهان تبدیل شد. رقابت این دو قدرت اصلی پیروز جنگ، هرگز یک رقابت برابر نبود. این رقابت، چهار دهه پس از پایان جنگ جهانی دوم جریان داشت و رمق نظام برآمده از اکتبر را گرفت. استراتژی تسلیحاتی آمریکا در جنگ سرد این بود که با مسابقه تسلیحاتی، نظام شوروی را زمین گیر کند. خطاها و ضعف های درونی نظام شوروی مزید بر علت شد و به فروپاشی اقتصادی و سیاسی این نظام انجامید.
اما ارزیابی ما از ماهیت نظام شوروی هر چه باشد، انصاف حکم می کند که بزرگترین دستاورد این نظام، یعنی نابود کردن نازیسم را ارج نهیم و در برابر خاطره ده ها میلیون انسانی که جان باختند تا بشر از نازیسم رهایی یابد، سر فرود آوریم.