پارادایم سیاسی آمریکا در قبال خاورمیانه و بالاخص ایران


دکتر قدیر گلکاریان


• رئیس جمهوری آمریکا از سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دعوت کرده تا در واشنگتن گرد هم بیایند تا به آنها اطمینان خاطر لازم را در رابطه با مذاکرات و توافق احتمالی اتمی با ایران را داده باشد. ناگفته پیداست که در این راستا برای اطمینان خاطر آنان توصیه بر افزایش توان نظامی و حتی امضای توافقنامه پیرامون شکل گیری فروش سلاح و تجهیزات نظامی آمریکایی و حتی ایجاد چتر در قبال توان موشکی ایران نیز دور از انتظار نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۹ می ۲۰۱۵


بعد از اعلام توافق و صدور بیانیه مشترک سیاسی مبنی بر وجود تفاهم و رسیدن به نکات مشترک فیمابین ایران و گروه ۵+۱ در مذاکرات هسته ای در اوایل فروردین ۱٣۹۴ و لزوم تدوین تفاهم نامه قطعی در این خصوص تا پایان ژوئن ۲۰۱۵ از سوی طرفین و ادامه مذاکرات و آغاز متن نویسی این تفاهم نامه در نیویورک در هفته گذشته، هنوز هم اخبار موجود در رسانه های خبری علیرغم پردازش به سایر مسایل حساس جهانی، از توجه به این قضیه غافل نبوده و هر از چند گاهی از روند رویکرد طرفین سخنی به میان می آورند.
اما آنچه در این مدت کوتاه ذهن بسیاری از تحلیل گران سیاسی و منطقه ای را به خود جلب کرده است، واکنشهای لفظی و حتی عملی طرفین مذاکره است که بیش از پیش تشتت در تعامل سیاسی را در جناح غرب به نمایش می گذارد.
در پنج شنبه هفته گذشته یعنی به تاریخ ۷ ماه می ۲۰۱۵ مصادف با ۱۷ اردیبهشت ۱٣۹۴ کمیته روابط خارجی مجلس سنای ایالات متحده آمریکا مصوبه ای را با ۹٨ رأی موافق و تنها یک رأی مخالف به تصویب رساند که بر اساس آن هر توافق نهایی میان قدرتهای بزرگ جهان با ایران باید برای بازنگری و تصویب یا رد به کنگره ارجاع شود. در واقع این نوع برخورد به نوعی نمایش توافقی فرا حزبی سنای آمریکا به شمار می رود. این ادعا را به روشنی می توان در سخنان سناتور بن کاردن درک کرد که گفته است: "بی اعتمادی به تهران اساس توافق فراحزبی سنای آمریکاست."
با توجه به این برخورد به نظر میرسد که هنوز در ایالات متحده آمریکا برخی از جناحهای سیاسی حاکم در سیستم قانونگذاری و سنای آمریکا بر طبل جنگ و یا غفلت ناشی از عواقب آن می کوبند و تصور می نمایند که با چنین برخوردی به نوعی احساس اطمینان به متفقین خاورمیانه ای خود خواهند داد. متعاقب همین قضیه حضور جان کری در پاریس و دیدار با همتای فرانسوی خود و سایر وزرای شورای همکاری خلیج فارس و گفتگو پیرامون موضوع تنش در یمن، مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای غرب و مسایل خاورمیانه خالی از تعمق و تأمل نیست.
به نظر میرسد که سیاستهای خاورمیانه ای ایالات متحده آمریکا دستخوش برخوردهای جناحی از یک سو و ترجیح بندیهای کلان دولتی از سوی دیگر شده است. بطوریکه بعد از تصویب طرح یاد شده، باب کورکر، رییس کمیته روابط خارجی سنا و یکی از دو طراح اصلی آن، اعلام کرد که کنگره در صدد ابراز وجود خود در محدود کردن اختیارات رییس جمهوری آمریکا بود. در مصاحبه رسمی با بیان این جمله که: "این نخستین بار طی ۸ سال و اندی خدمت من به‌عنوان سناتور است که کنگره با ابراز وجود، قدرتی را که به پرزیدنت اعطا شده بود پس می‌گیرد." مخالفت و وجود تنش در میان خاستگاههای حزب جمهوریخواه آمریکا با دمکراتها و بالاخص سناتورهای این حزب با کنگره را به نمایش گذاشت.
به دنبال وی سناتور دمکرات بن کاردن نیز گفت: "یک اشتراک فکری فراحزبی در کنگره وجود دارد و آن بی اعتمادی ما به تهران است. او گفت بر این اساس باید در پی توافقی نهایی باشیم که قابل اثبات، و شفاف باشد و بازرسی های سرزده اتمی را امکان پذیر کند تا اگر تخطی ای مشاهده شود، تحریم ها از سرگرفته شود."
در واقع رسیدن به این مرحله از توافق در سنا با اکثریت آراء نمایش عینی قدرت جناح مخالف در ساختار سیاسی آمریکاست که با سیاستهای واقع بینانه ریاست جمهوری آمریکا آشکارا به مخالفت بر می خیزند. تصویب طرح پیشنهادی و موافقت جمعی سنا، پس از ماه‌ها بحث فشرده در مورد بهترین شیوه برای دخالت کردن در مذاکرات و توافق نهایی با ایران است و در حقیقت دنباله شیوه قدرت نمایی جمهوری خواهان به شمار می رود که بعد از بحث و جدل های چند ماهه گذشته و بالاخص دعوت کنگره از نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برای سخنرانی در کنگره بوده است.
آنچه که در این روند ذهن هر تحلیلگری را به خود جلب می نماید اینکه، باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا قبل از تصویب طرح گفته بود که اگر تغییر عمده ای در طرح روی ندهد، آن را وتو نخواهد کرد.
از سوی دیگر امضای نامه ای خطاب به باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از سوی ۱۵۰ تن از اعضای کنگره آمریکا، یکی دیگر از مسایل در خورد توجه می باشد. چرا که این نامه به موازات فعالیتهای سناتورهای جمهوری خواه در به تصویب رساندن طرح پیشنهادیشان مبنی بر کنترل، رد و یا بررسی توافق میان ایران و قدرتهای غربی ارسال شده است. در این نامه نکات بسیار مهمی قابل درک است که نشان می دهد عقل جمعی سیاسیون ایالات متحده آمریکا در حل بحران هسته ای ایران و رسیدن به یک توافق جامع و توأم با رضایتمندی طرفین مذاکره و کسب نتیجه برد- برد است. در همان روزی که طرح پیشنهادی سناتورهای جمهوری خواه به کمیته روابط خارجی سنای آمریکا به تصویب میرسد، امضاء کنندگان نامه خطاب به باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، از او برای اتخاذ گزینه سیاسی و انجام مذاکرات برای حل مسئله برنامه اتمی ایران، سپاس گزاری کرده و خواستار ادامه این روند شده اند.
در متن نامه امضاکنندگان اعلام می نمایند که مذاکرات درباره برنامه اتمی ایران می بایستی تداوم داشته باشد و روند مذاکره بر اساس چارچوب سیاسی برای رسیدن به توافقی محکم و قابل اثبات بین ۵+۱ و ایران باشد که هم مانع از دست یابی ایران به سلاح اتمی شود و هم اینکه ارجحیت احکام دیپلماتیک بر احکام نظامی گری به تثبیت برسد.
نویسندگان نامه با نوشتن این پاراگراف که: " مسئله مذاکرات و رسیدن به نتیجه از امور سیاسی فراتر می رود. نتایج آن بسیار مهم و گزینه های آن بسیار خطیر است. ما باید برای جلوگیری از ایرانی مسلح به سلاح اتمی، هر مسیری را که به راه حلی قابل اثبات، قابل اجرا و دیپلماتیک منتهی شود، بپیماییم. اگر ایالات متحده آمریکا این مذاکرات را رها کند یا سبب شکست آن شود، نه تنها در اتخاذ راهی صلح آمیز برای جلوگیری از ایرانی اتمی شکست خورده ایم، بلکه راه دست‌یابی ایران به چنان هدفی را هموار کرده ایم. در این حال احتمالاً سیاست تحریم های چندجانبه که ایران را به پای میز مذاکره کشاند، با شکست روبرو می شود، و رژیم ایران بر آن خواهد شد که برنامه اتمی خود را، بی مانع و محدودیت، تسریع بخشد. و همه این تحولات در نهایت می تواند ما را به سوی جنگ رهنمون شود. جنگ نمی تواند در نفس خود مایه امنیت باشد. - حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل تنها شاید بتواند برنامه اتمی ایران را یک یا دو سال عقب بیندازد که بسیار کوتاه تر از مدت زمانی است که در توافق ۵+۱ منظور شده است.- ما باید ابزارهای دیپلماتیک را در تمامی ظرفیت خود به کار گیریم و بگذاریم مذاکرات مسیر خود را بپیماید. به‌ویژه اکنون که هردو طرف چارچوب محکمی را برای توافق اعلام کرده اند، باید کار تدوین برنامه جامع مشترک اقدام را، به طرزی باصلابت و اثبات پذیر، تا ۳۰ ژوئن نهایی کنیم."
از همین روست که به نظر میرسد پارادایم سیاسی بر خاستگاه نظم و استقرار و امنیت سیاسی در خاورمیانه و بلاخص کنشهای سیاسی در قبال ایران حاکم بر جناح بندیهای زرگرمأبانه برخی از سیاسیون آمریکاست و علیرغم ابراز نظرهای مختلفی در خصوص وجود گزینه های نظامی بر روی میز بعد از عدم امکان مذاکره و غیره تماماً خوراک تبلیغاتی داخلی و یا جناحی است که در مقاطع خاص لازمه کار سیاسی است. از سوی دیگر حضور جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در دیدار با وزیر خارجه فرانسه و دیگر همتایانش در شورای همکاری خلیج فارس در پاریس درباره اوضاع یمن، مذاکرات جاری هسته ای و سایر مسایل خاورمیانه و فراهم آوردن زمینه اجلاس دو روزه در هفته آینده سران این شورا در واشنگتن و کمپ دیوید نشانه ای دیگر از این تحلیل می تواند باشد.
رئیس جمهوری آمریکا از سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دعوت کرده تا در واشنگتن گرد هم بیایند تا به آنها اطمینان خاطر لازم را در رابطه با مذاکرات و توافق احتمالی اتمی با ایران را داده باشد. ناگفته پیداست که در این راستا برای اطمینان خاطر آنان توصیه بر افزایش توان نظامی و حتی امضای توافقنامه پیرامون شکل گیری فروش سلاح و تجهیزات نظامی آمریکایی و حتی ایجاد چتر در قبال توان موشکی ایران نیز دور از انتظار نیست.

دکتر قدیر گلکاریان
کارشناس مسایل خاورمیانه و عضو هیئت علمی دانشگاه آمریکایی قبرس