امروز جمعه ۲۵ اردیبهشت ۹۴ برابر با ۱۵ می ۲۰۱۵
بازی - دربی - حقیرانه «قرمزته» «آبیته»



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۴ -  ۱۵ می ۲۰۱۵



اخبار روز- کرد سنندجی: جمهوری اسلامی از عجایب نظام سیاسی تاریخ حکومتها است. در اینجا کاری به سایر حوزه ها و بخشها ندارم و فقط در محدوده ورزش به بعضی از عجایب این نظام اشاره می کنم که مستقیم با موضوع بازی امروز استقلال و پرسپولیس ارتباط دارد.
در کجای تاریخ می توان دید که شهروندان تیم میزبان با لباس تیم میهمان به ورزشگاه بروند و بجای تیم کشورشان تیم میهمان را تشویق کنند هم چنان که در بازی والیبال ایران و برزیل این موضوع برای بانوان ایرانی اتفاق افتاد و با پوشیدن لباس تیم برزیل توانستند وارد ورزشگاه شوند و با تکان دادن پرچم تیم برزیل یک صدا علیه تیم کشورشان فریاد زنند و تیم میهمان را تشویق کنند؟
در کدام قسمت از تاریخ آمده است که در یک بازی رسمی تماشاگران تیم میهمان هشتاد هزار نفر باشند و تماشاگران تیم میزبان دویست نفر! در بازی انتخابی المپیک ۲۰۱۶ برزیل و در مسابقه بین تیم امید ایران و امید افغانستان در استادیوم آزادی تهران هشتاد هزار تماشاگر افغانی تیم کشورشان را تشویق کردند و فقط دویست نفر تماشاگر ایرانی به تماشای بازی تیم کشورشان که میزبان بود رفته بودند!
در کجای تاریخ ذکر شده که مربی تیم ملی یک کشور هنگام عزیمت با تیم ملی تحت رهبری اش در فرودگاه ممنوع الخروج شود و تیم بدون وی مثل طفلان یتیم به سفر رود و مربی در اطاق روی صندلی سین و جیم مقامات امنیتی و اطلاعاتی بنشیند!
در کجای تاریخ می توان نشانه ای یافت که تیم لیگ برتری در آستانه قهرمانی باشد ولی ۵۰۰ هوادار و تماشاگر نداشته باشد! به تیم نفت تهران نگاه کنیم. این تیم در بازی این هفته اگر بر تراکتور سازی غلبه کند قهرمان لیگ خواهد شد و در غیر این صورت یکی از سه تیمی خواهد بود که روی سکو خواهد رفت ولی در تمام بازیهای این تیم پانصد تماشاگر هم وجود نداشته و فقط هواداران تیم رقیب بوده اند که برای تیم محبوب شان مقابل نفت تهران به استادیوم رفته اند!
در چه قسمتی از تاریخ نوشته شده تیمی متعلق به منطقه ثروت آنهم ثروت و منابع عظیم نفتی، برای تامین هزینه سفر برای انجام بازی در لیگ برتر با توسل به شیوه رباخواری دوران باستان، اقدام به دریافت وام کالا کند! هم چنان که تیم نفت مسجد سلیمان برای سفر به تبریز این شیوه را برای تامین دوازده میلیون تومان هزینه سفر بکار برد.
در تاریخ کدام باشگاه آن هم از نوع بزرگ و محبوب اش آمده است که طی مدت سه ماه هفت مدیر و چند نفر عضو هیئت مدیره و چند مربی تغییر کنند و مدیر عامل باشگاه منصوب دولت دستگیر و زندانی شود! همه که از اوضاع پرسپولیس در این مورد خاص خبر دارند.
اگر به آرشیو فیفا مراجعه شود و پرونده های قضایی و حقوقی کشورهای عضو ورق زده شود، جمهوری اسلامی ایران در صدر پرونده های دعاوی افراد حقیقی و شخصیت های حقوقی قرار گرفته و هر هفته یک دادخواست حقوقی چه از داخل و چه در خارج بر علیه فدراسیون فوتبال نظام به بخش حقوقی فیفا ارسال می شود و تاکنون نیز بدون استثنا فدراسیون فوتبال نظام در همه پرونده ها محکوم شده است.
از صد ها نمونه دیگر از فرار پولادی از سربازی گرفته تا جادو و جمبل و از زندانی شدن مایلی کهن گرفته تا خوردن ۲۲ گل یک تیم در یک بازی در مسابقات دسته سوم به علت دریافت رشوه از تیم ثالث (فقط مشابه این اتفاق را می توان در نیجریه دید) از ارسال فاکس فدراسیون فوتبال به یک بنگاه معاملات ملکی به جای هیئت فوتبال بندرعباس به مدت چند ماه و... می گذرم که مطلب طولانی نشود.
اما امروز جمعه یکی دیگر از عجایب نظام اتفاق می افتد و لیگ چهاردهم فوتبال ایران تمام می‌شود ولی دو ساعت قبل از بازی های همزمان در تبریز و اصفهان تیمهای در کورس قهرمانی در تهران و در استادیوم پیر و قدیمی آزادی، دربی ٨۰ استقلال و پرسپولیس برگزار می شود.

پائینی هائی که قرمزته و آبیته را برای تامین نیازها و آرزوهای فوتبالی خود ساختند و چند دهه است با آن زندگی می کنند اسیر بازی گردانی بالائی هائی شده اند که تیشه بر ریشه هر دو تیم محبوب در ایران و آسیا زدند تا یکی دیگر از عجایب نظام ولایت فقیه را رقم بزنند. سیاست های تخریبی و تصمیمات عجیب و غریب و بیگانه با علم مدیریت بالائی های ناکارآمد و دلال تا جائی در نابودی این دو تیم محبوب بیش رفته است که قرمزها برای فرار از سقوط چشن شادمانی برپا کردند و آبی ها نیز برای قرار گرفتن در جمع چهار تیم سهمیه آسیائی به هر دری زدند که همه اش بسته بود و شاه کلید شیخ روحانی نیز قادر به باز کردن آنها نشد و سرانجام با ناامیدی دررده ششم نشستند.
انتظار این نیست که همیشه استقلال و پرسپولیس قهرمان باشند یا در بالاهای جدول قرار گیرند چون چنین تفکری با پیشرفت و پویائی در تضاد است اما در تمام جهان یک انتظار از تیمهای محبوب و پر طرفدار وجود دارد که آنان مسببی باشند برای این که به برنامه ریزان و مسئولین کمک کنند تا هواداران و تماشاگران بیشمار و انبوه خود را به استادیوم ها بکشانند و به رونق فوتبال و تجارت حاکم بر آن بیآفزایند. ایجاد انگیزه و برگزاری کمپین های تبلیغاتی و اختصاص جوایز و تسهیلات متعدد رفاهی برای تماشاگران و لذت بردن از یک مسابقه فوتبال و تشویق تیم محبوب شان جزئی از برنامه های مسئولین برای جذب تماشاگران بیشتر بشمار می رود. در واقع هواداران بزرگترین اسپانسر هر باشگاه و تیم متعلق به آن هستند. منچستر یونایتد، رئال مادرید، آ.ث میلان، دورتموند، پاری سن ژرمن از جمله تیمهای پر طرفداری هستند که فراز و نشیب در جدول رده بندی لیگ هایشان داشته اند اما هیچگاه به اصول و مقررات نهادینه شده باشگاهها و هوادارانشان خللی نه فقط وارد نشده بلکه بر دامنه حمایت و توجه به تیمهای محبوب شان اضافه شده است.
دلالیسم و لمپنیسم حاکم بر سطح کلان مدیریت فوتبال ایران با سیاستهای تخریبی اش شرایط بیگانگی میلیونها هوادار از تیمهای محبوب شان را فراهم کرد و به اصل هواداری و طرفداری که خاستگاه طبقاتی و ترکیب گروههای اجتماعی دارد آسیب های زیادی وارد کرد که برای ترمیم و بازگشت آن به قبل از این وضعیت به زمان و صرف نیروی زیادی نیاز است. از طرفی فشار روز افزون اقتصادی/مالی و روانی بر اقشار محروم و فقیر و متوسط جامعه ولی عاشق سینه چاک فوتبال شرایطی را پدید آورده است که نتوانند هزینه ای چون خرید بلیط یک بازی را تامین کنند .
بی انگیزه گی، ایجاد نفرت و علاقه زدائی که خاصیت ایده ئولوژیکی نظام است بطور محسوسی فوتبال را در بر گرفته است و باعث شده که تماشاگران و هواداران دو آتشه و باشور دیروز به هواداران بی خیال و بی تفاوت امروز تبدیل شوند. فوتبال کنونی ایران یک نوع دگردیسی شده ایده ئولوژی نظام ولایت فقیه است که صاحب منصبان نظام برای تصاحب رایگان این دو روز بر استحاله آن اضافه می کنند!
دربی امروز را می توان بی خاصیت ترین دربی تاریخ فوتبال ایران و جهان دانست. از آن روزی که دوچرخه سواران به تاج و سپس به استقلال (نامی غیرمانوس و بی محتوی) تبدیل شد بیش از نیم قرن گذشته است، هم چنان که از پرسپولیسی که بازمانده مکتب شاهین بود و بعد از انقلاب نام بی مسما و بی محتوی پیروزی را بر آن نهادند و بر خلاف نام جدیدش تاکنون هرچه داشته باخت، شکست و ناامیدی بوده نیز نیم قرن سپری شده است. از آن عظمت و صلابت باشگاهی و تیمداری بجز ساختمانی که همیشه در معرض مصادره طلبکاران است هیچی باقی نمانده و فقط نام و اعتبار اجتماعی و برند اقتصادی دو تیم است که در گردونه بازیهای خلافکاران سیاسی و منصوبان نالایق به قدرت می چرخد و اگر مردم از دریچه آرمانگرائی و عدالت اجتماعی وارد می شدند تردیدی نبود که فریاد بزنند:
«قرمزته» «آبیته»مرد! زنده باد «قرمزته» «آبیته»!