بنیادگرایی اسلامی و سکولاریسم - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
  
    از : علی قدیمی

عنوان : اسلام دین و باوری تبهکارانه
با سپاس از نویسنده ارجمند نوشتار .در ۱۴ قرن گذشته در مدارس دینی هیچ گونه تحول فکری صورت نگرفت و حوزهای دینی مانع رشد فکری دیگر اندیشه ای اجتماعی شدند. برای شناخت بیشتر زندگی محمد بنیان گذار توحش اسلامی و اندیشه محمد و اینکه او اساسن فردی حیله گر و عوام فریب و قدرت پرست و خونخوار بود به دو جلد کتاب زیر رجوع کننید.
( سیرت رسول الله از ابن هشام .)
۶٨۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شرایط عبوراز مذهب شیعه و حتی اسلام از نظر حکومتگری در ایران
جناب آقای دستمالچی گرامی که درود بر ایشان! همچون گذشته، همچون دگر بزرگان این سر زمین، تلاشگرانه، در خدمت روشنگری، اقدامات سودمند خویش را به پیش می برد .و ایشان در نوشتار جدیدش، از روندِ اعمال قدرت حاکمان و سلطه جویانی که اقدامات خویش را برمبنای، برساخته های عقلی خاصی تحت عنوان ادیان ، انجام داده اند و یا می دهند، گزارش سودمند و در خور توجه ای را ارائه می دهد. که باید گفت: این برساخته های عقلی تحت عنوان ادیان، با ترفندی خاص و حیله گری هوشمند پیام ماورائی خوانده شده اند که توسط واسطه هایی تحت عنوان پیامبران به گروهی از بشریت فریبانه القاء ویا خورانده شده اند.::::باید گفت: نوشتار جناب دستمالچی دارای اهمیت دو چندان می باشد از آن جهت ! چون اکنون، سر زمین ایران براساس تئوری که برگرفته از یکی ازادیان است، سلطه گری می شود. وآنانکه روند دموکراسی خواهی و نوع حکومتگری پیشرفته را بر سرزمین ایران را پیگیرانه پی می گیرند و بدنبال تحقق آن هستند ، پرداختن به شرایط فعلی ایران و توجه به تئوری حکومتی و بنیان گذار آن را بسیار مهم می دانند و توجه به زوایای مختلف و نور تاباندن بر آن را یکی از ضروریات جامعه ایران می دانند و هر نوع برخورد احساسی و بدور ازخردگرایی با این دوران که یکی از دوران گذر کشور ایران به دوران بعدی ا ست می تواند مخرب باشد وباز تولید استبداد دیگری شود. که براساس تجربیات تاریخی باید دوران بعدی ، دورانی باشد بدوراز هر نوع حکومتگری استبدادی چه از نوع استبداد فردی یا استبداد جمعی یا ایده لوژی!::::بایدگفت: درنوشتار جناب دستمالچی نکته مهمی وجود دارد آنهم این نکته:« واقعیت این است که قرآن دارای هیچ شکل حکومت ویژه ای نیست. در آن زمان نمی توانسته هم باشد ودر سنت پس ازمحمدخلافت و امامت رسم وپذیرفته شده است که درپروسه تاریخ به تناسب شرایط زمان و مکان ،اشکال گوناگون به خود گرفته است و می تواند بگیرد....» .که ضرورت برخورد خرد گرایانه و بدوراز احساسات شخصی با بنیانگذار نظام حاکم برایران یعنی آقای خمینی و تئوریش یعنی ولایت فقیه بسیار مهم است که شکافتن ابعاد شخصیتی و مسائل مطروحه در تئوریش می تواند: شرایط عبور از مذهب شیعه و حتی اسلام را از نظر حکومتگری در ایران ، حل کند.اما نوع برخورد اکثر اندیشمندانِ اپوزیسیون با شخص خمینی، از منظر منزه طلبی و دوری جستن از آن ویا برخورد با آن برای کسب هویتی مبارزاتی بوده. اما می توان گفت: در نوشتار بعضی از نوشتار نویسان مطرح آنهم با احتیاط لازم ، برای دور ماندن از گزند طعنه های منزه طلبانِ سوپر مخالف نظام فتح بابی گشوده شده است.در نوشتاری از جناب اکبر کرمی گرامی که در سایت اخبار روز انتشار یافته و نوشتار از جناب مسعود نیکفر گرامی فلسفه پژوه، نکاتی در رابطه با خمینی و تئوریش آورده شده که در سایتی دیگر انتشار یافته است.
۶٨۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : علی کبیری

عنوان : اسلام آئین بت پرستی، قتل، غارت و تجاوز است!
برخورد با اسلام به عنوان یک دین، برخوردی اشتباه است. مضافاً به اینکه کوشش در راه اصلاح اسلام نیز عملی بی نتیجه میباشد. به عقیدهء من باید اسلام را درمقابل آته ایسم (بی خدائی) قرارداد و نه کمتر. بهترین راه رهائی، توسل به بی خدائیست. اسلام مجموعه ای از احکام برای قتل وغارت و تجاوز است که در لفاف دین به خورد مردم داده شده اند. بسیاری از آیه های قرآن و شرح تهاجم تازیان به سرزمینهای خارج از جزیره العرب واقعیت تاریخی اسلام را آشکار میسازند. لازمست با نگاه انتقادی به قرآن و بررسی تاریخ اسلام از دید دیگران، واقعیات این دین من درآوردی را به مسلمانان نشان داده و آنها را از خواب خوش محمّدی بیدارکرد. به هیچ وجه نمیتوان اسلام را با سکولاریسم همساز نمود. کوتاهی دراین مورد از جانب روشنگران، گناهی نابخشودنیست. وظیفهء روشنگران نه تساهل وتسامح و نه استخوان لای زخم گذاردن است. باید راست و پوست کنده به مردم نشان داد که قرآن و اسلام چه در چنته دارند. دربرههء زمانی حاضر ملت و کشور ما درمعرض تاخت و تاز تازیان فاشیست اسلامی قرن قرار دارند.
۶٨۴۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : چالش سیاسی و روند پیچیده دمکراسی
سکولاریسم در اروپا با لائیسیته در فرانسه پیوند خورد و حذف دگراندیشان مذهبی از حکومت چنان نتایج فاجعه باری داشت که حاصلش حداقل دو جنگ جهانی بوده است بگذریم از عصر روشنگری در اروپا که در قرن نوزدهم دول اروپائی برای استعمار جوامع عقب مانده از یکدیگر سبقت گرفتند . فجایع قرن نوزده و بیست الزامأ به فلسفه پست مدرن گرائید و اهرمهای ضد دینی را کنار زد . سکولاریسم با کارگرد جدائی دین از سیاست یا حکومت اگر در یک مقطع تاریخی در اروپای تحت سلطه حکومت کلیسا عملی شد بیشتر به عملکرد دستگاه حکومتی برمیگردد و همینطور به ماهیت و خوانش مسیحیت بعنوان یک دین آسمانی در آن قرون . تعریف بنیادی و کلاسیک سکولاریسم بر اساس زمینی کردن دین و انسانی کردن آن برمیگردد و طبق منشور حقوق بشر تمامی ادیان مانند بی دینان در تبلیغ دین و عقیده خود آزادند یعنی حق دخالت در تعیین سرنوشت ( حوزه سیاسی ) خود را دارند . سکولارهای مذهبی در ایران نقش بسزائی در روند دموکراسی ایفا میکنند و تقابل دگراندیشان غیرمذهبی سکولار که معتقد به جدائی دین از سیاست یا حکومت هستند با آنان ٬ این روند را طولانی تر میکند . اصولأ معتقدان به جدائی دین از سیاست با کدام ابزار دموکراتیک میخواهند این دو را از هم جدا کنند ؟ در یک انتخابات آزاد برای تدوین قانون اساسی نوین با کدام ابزار دمکراسی میخواهند مانع ورود نماینده های دگراندیش مذهبی شوند یا در قوه مقننه یا ریاست جمهوری ؟ نظارت استصوابی نوین برای حذف دگراندیشان مذهبی در حق تعیین سرنوشت خود ؟ گویا باید سکولارهای مذهبی یک تنه روند دموکراسی را بدوش بکشند . افراطیون مذهبی که بر حکومت آسمانی مصرند و آنان را خانه نشین یا سلول نشین کردند و سکولارهای غیرمذهبی که بدنبال خانه نشین کردن آنها ( حق دخالت در سیاست ) هستند.
۶٨۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : در اثر تحولات فکری منتج از رنساس، مردم اروپا و در رأس ایشان، نخبگانشان
نویسنده این نوشتار ارزنده، در پایان نوشته خود به مطلب شایان توجه ذیل اشاره دارد:
[۰۰۰"روشنفکران یا نو اندیشان دینی"(آنگونه که خود را می نامند)می توانند این یا آن"خوانش" خوب یا بد را از دین و مذهب خود داشته باشند، اما اگر حکومت را بدل به نهاد اجرایی دین یا "ایدئولوژی" خود کنند، در نهایت بذرپاشان یک نظام تامگرا خواهند بود، با نیت خوب یا بد، فرقی نمی کند. و تاریخ بشر نه محصول "نیت ها"، که عمل درست و نادرست است۰۰۰]

ضمن توجه به مطلب ارزنده فوق، نباید از خاطر برد ، که حکومتِ شاهانِ دودمان پهلوی در عینِ داشتن ظاهری غیردینی(سکولار) حکومتهایی تامگرا و خشنی بودند، که تحمل هیچ نگاهِ متفاوتی را نداشتند

بر این مبنا، گمانم بر این است، وقتی در اثر تحولات فکری منتج از رنساس، مردم اروپا و در رأس ایشان، نخبگانشان توانستند خود را از شر افکار و فرهنگ خودکامگی رهایی بخشند، نهایتا کلیساها به جایگاه امروزی خود رسیدند

امروز وقتی پیچ رادیو و تلویزیون ج.ا را باز می کنی، از یکسو فریاد عوامفریبانه، لا اکراه فی الدین، شان بلند است. و از دیگر سو به مناسبت تولد هر یک از قدیسان صدر اسلام، سال نو تبریک گفته میشود، تا به خیالی خام جشن باستانی نوروز، که ریشه در وجودِ سرزمینمان دارد را، تحت الشعاع و در معرض حذف تدریجی قرار دهند

اگر اپوزیسیون ج.ا بتواند بر پایه منشوری مشترک به تفاهم برسد، با امکاناتِ مادی موجود کشور، امکانِ ساختِ ایرانی آزاد، و مملو از رفاه و عدل اجتماعی، رویایی دست نیافتنی نیست.

و در یک کشور بنیاد شده بر آزادی، رفاه و عدل اجتماعی، بنیاد گرایی، تعصبات کور و عدم تحمل اندیشه یا اندیشه های متفاوت امکانِ گسترش نخواهد داشت
۶٨۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۴