از : خزر سماک
عنوان : در باره نوشته
دوست گرامی
بر سر آن بودم که برایتان یکسره از در دوستی چند اشاره بنویسم، لیکن، هنگامی که نوشته خواننده دیگری را ؛”افسانه رویایی“، را خواندم بر آن شدم که دست از گزافه گویی برداشته، و شما را به ایشان ارجاع دهم، که درستتر میگویند،
از مغلظ گویی فهم و ادراک مخدوش میگردد، و علی ایحاله، ساده نویسی بمراتب سختتر است.
روزتان به خوبی و شادی
۶٨۵۵۲ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۴
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : اصل مطلب : درست و نادرست در مطبوعات
دوباره محمد قوچانی و شرکای او شماره ای از «مهرنامه» را علیه دگر اندیشان اختصاص دادند.
در روی جلد زرد نامه ی شماره ۴۱ نوشته اند :
« پرونده ای از چهلمین سالگرد اعدام » بیژن جزنی و در زیر آن با تیتر درشت تر عنوان شده «روشنفکران تروریست»
قوچانی به سبک روزنامه نگاران حرفه ای مناسبتی را از پیش انتخاب کرده تا با سایر رسانه های بین الملی و غیر حکومتی
در خارج از ایران به رقابت پردازند.
از چهار نفر ؛ انوش صالحی ، هوشنگ ماهرویان ، مازیار بهروز و خانم قادری نیز خواستند که مطلبی به این مناسبت تهیه کنند. نگارنده نمی خواهد به مضمون نوشته های نامبردگان بپردازد.
در اینجا صحبت از سر دبیر و مسئولان «مهرنامه » می باشد که شماره ۴۱ را به زنده یاد بیژن جزنی اختصاص داده اند و روی جلد شماه ۴۱ را نیز سفارش داده اند . شاید از تاثیر همایش هائی که رسانه های بین الملی و خارج از کشور به مناسبت قتل عام زندانیان سیاسی در فروردین ۱۳۵۴بر تپه های مشرف به زندان اوین صورت گرفت مکدر می باشند و ماموریت داشته اند تا آن را خنثی کنند. چرا قوچانی ها میخواهند در وقاحت، از کیهان و اطلاعات حکومت آریامهری سبقت بگیرند.
رستاخیزی ها در سال ۵۴ عنوان کردند: « ۹ زندانی در حال فرار کشته شدند» ولی کسی باور نکرد.
قوچانی ها می نویسند «چهلمین سالگرد اعدام » ..
همین چند سال پیش عرفان قانعی فرد کتاب خود را بعداز مصاحبه با پرویز ثابتی سر شکنجه گر ساواک منتشر نمود. به این بهانه پرویز ثابتی در مصاحبه ای تلفنی با صدای آمریکا شرکت کرد. با چه خفت و در ماندگی بعداز حدود ۴۰ سال از آن جنایت بزرگ ، پرویز ثابتی بر دروغ بزرگ خود پافشاری کرد و حتی اعتراف بازجوی زیر دست خود تهرانی ؛ دائر به رگبار بستن ۹ زندان سیاسی در تپه های اوین را تکذیب نمود.
چرا قوچانی ها کاسه ی داغ تر ازشده اند ؟ خیلی راحت وقایع و حوادث تاریخی را تحریف می کنند. در روی جلد «مهرنامه» ۴۱ قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۵۴ به «اعدام » تقلیل می دهند .
هوادارن حکومت سرنگون شده هنوز با توسل بدروغ تلاش می کند تا ماهیت صد انسانی و ضد مردمی رژیم دیکتاتوری آریامهری را انکار کنند و کشتارجزنی و یارانش را بخاطر فرار آنها توجیه می کنند. پس موضوع «اعدام» فقط نادرستی و دروغگوئی روزنامه نگارانی چون قوچانی را اثبات می نماید. فراموش نکنیم که این موضوع ربطی به این ندارد که قوچانی از مجاهدین انقلاب اسلامی شروع کرد و به کارگزاران پیوست و سپس به این جناح یا آن جناح حکومت آویزان شد. در ایران دروغ زنی و تحریف و تهمت علیه دگر اندیشان «حلال» است. حتی در مورد حذف همراهان خود هیچ قانونی بداد «رقبا» نخواهد رسید. زندان ها گواه این ادعا ست.
محمد قوچانی که در سال ۱۳۵۴ هنوز بدنیا نیانده بود. با وقاحت یا بلاهت جنایت ساواک را به اعدام «تخفیف » می دهد چرا؟
آیا نویسندگانی که با قوچانی ها در تحریف و دورغ زنی همکاری می کنند برای خود رسالت « روشنگری» قائل هستند؟
انوش صالحی، هوشنگ ماهرویان ،مازیار بهروز و خانم قادری تا کجا در این منجلاب مطبوعاتی خواهند رفت؟
آیا ارزش دارد که حرفهای «درست» این نویسندگان با حرفهای نادرست قوچانی ها در شکل «مهرنامه» ۴۱ به دروغ پراکنی و شستشوی مغزی جوانان بپردازد؟
در اینجا بحث بر سر نظرات بیژن جزنی و موافقان و مخالفان فکری او نیست. بحث در باره ی دروغ و نادرستی کسانی است که هر چه می خواهند می نویسند. در هیچ یک از ۴ نوشته ی نامیردگان در شماه ۴۱ از« اعدام » سخن بمیان نیامده است .
آنکه حقیقت را نمی شناسد نادان است ولی آنکه آنرا می داند و انکار می کند تبهکار است ـ برتولت برشت
۶٨۵۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سوسیال دمکراسی
نوشتار جناب سهیل آصفی حاوی نکته هایی است که، غلبهءبر خورد احساسی با مسائل ،در آن مشهود است و ایشان دراین نوشتار،گروه های مختلفی را ازترکشهای حملات خویش بی بهره نکرده است، حملاتی که به "پنداری "ناشی از ،افشاگری های انقلابی است ونه محافظه کارانه و کاسبکارانه و نان به نرخ روز خورانه!. پرداختن به تمام مواردِ ترکش خوردهای ایشان ،هم وقت گیر است و شاید غیر ضرور. اما به نکته ای که مربوط به وفاداریِ ایشان به ادبیات مبارزاتی خاصی است یعنی ادبیات مبارزاتی چپ نمی توان اشاره نکرد و مطالبی رانیاورد!. ایشان ظاهرا" از وفادارانی است که آخر ادبیات چپ را انتخاب کرده است یعنی جامعه ایده ال کمونیستی را بر گزیده و خود را هم یکی از کمونیستهای دو آتیشه می داند.:::::باید گفت:بسیارانی از مبارزین چپ در دوران هیجانی و شوریده سری،سخت!کمونیست دو آتیشه می شوند وبه کمتر ازاین هم رضایت نمی دهندو اگر کسی خلاف ایده الشان نظری ابراز کندچنان مورد عتاب قرار می گیرد حتی ! از حذف فیزیکی هم بدتر و عذاب آور تر می شود . اما آن شوریده سران ،وقتی تجربیاتی کسب کنندودانشی بدست آورند، متوجه می شوند ،به این روش نمی شود مبارزه کرد! هیچی نشده ، خودمان را آخر خط نشان دهیم وآخرین مرحلهء مبارزاتی با ادبیات چپ رابپذیریم و کلی ازاین باب هم ژست بگیریم واز این بابت یک هوشمندی کاذبی برای خود قائل شویم و آنرا به رخ دیگران بکشیم .وآن مبارزان تجربه کسب کرده بخود می گویند:رسیدن به آن مرحلهء آخر در مبارزات یعنی جامعهء کمونیستس، مقدماتی دارد همینطور اله بختکی و یا ..... نمی توان برای خودمان ، مکان خاص درست کنیم. به همین دلیل آنان متوجه می شوند ابتدا باید سوسیالیست بشوند و بعدا" یک چیز دیگر بشوند، وآنانی که بسیار هوشمند ترند می پذیرند باید سوسیال دمکراسی را برگزینند . و به این حرفهای تهمت زننده و یا به تعبیر، کمونیستهای دو آتیشه ،افشاگرانه نبایدتوجه کرد وبه آنها اهمیت داد . و با اعمالشان به کمونیستهای دو آتیشه می گویند: هر چقدر بخواهید! می توانید خود را فریب بدهید! وبگوید، این سوسیال دمکراسی ساخته وپرداختهء سرمایه داریست و یا ساخته و پرداختهء عوامل ضد کمو نیستی است !. دیگران راه تکاملیِ مورد نیاز جامعه را خود انتخاب خواهند کرد .
۶٨۴۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : م،
عنوان : تحریم زرد
راه تاثیرگذار برای قطع این نوع بی اخلاقی ها این است که این نوع مجلات زرد که امثال قوچانی و خط فرصت طلبانی چون او منتشر می کنند هم از جانب خوانندگان تحریم شود، هم از جانب روشنفکرانی که در چنین مجلاتی قلم می زنند یا تن به مصاحبه می دهند، یعنی باید تحریم دوطرفه ای در پیش گرفت
۶٨۴۹۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : چگونه با تبلیغات غرب مبارزه کرد
ANDRE VLTCHEK نویسنده روسی الاصل که درجستجوی حقیقت سیر آفاق میکند در مقاله انشاء مانند اخیر خود به نکات جالبی اشاره مینماید. قسمت اصلی آن مربوط به تاثیر تبلیغات شدید امپریالیسم در سراسر جهان است که در اعماق فکری همگی رسوخ کرده و حتی بسیاری از روشنفکران بدون آنکه خود بدانند این اراجیف را تکرار میکنند. این تنها تبلیغات گسترده نیست که گمراه کننده میباشد بلکه تقلید از راه و روش " غرب " نیز " ایمان فلک را به باد داده " و در بسیاری از شئون زندگی مردم نفوذ نموده و یاد آور " داستان غرب زدگی آل احمد " است که شاید با درک درست به نتیجه گیری غلط رسیده بود. منظور اصلی ایشان از مقاله اینست که برای مبارزه با این استیلا باید از زبان پیچیده و آکادمیک دوری جست و با گفتار ساده که برای توده های وسیع مردم قابل درک باشد سخن گفت و گرنه گفتاری نظیر مقاله حاضر را جز معدودی که سابقه ذهنی دارند احتمالا درک نمیکنند, بخصوص آنها که دائما پی لقمه ای نان سگ دو میزنند.
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۵/۰۵/۱۵/how-to-fight-western-propaganda/
۶٨۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : افسانه رویایی
عنوان : حمله به اشباح در تاریکی
دوست ارجمند!
از سر مهر و دوستی باید خاطر نشان سازم که چقدر خوب بود که قدری روشن تر نظرات تان را بیان می کردید که خواننده مطلب سر در گم نشود. چیدمان جمله های بلند و گاه بی سر و ته و آوردن اصطلاحات لاتین و برای یک خواننده ی متوسط ناآشنا پرتویی به هیچ تاریکخانه ای نمی اندازد.
۶٨۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۴
|