چهل سال بعد از جنایت تپه های اوین! - گفتگوی پیام فدایی با فریبرز سنجری - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : بهروز الف

عنوان : چند سوال
با دورود های فراوان رفیق فریبرز و با تشکر از بازگو کردن مسائلی که از نزدیک شاهد آن بودید یا درگیر آن. به امید آن روز که نه در جایگاه پاسخ دادن به دیگران بل برای مانده گار بودن در تاریخ و جلوگیری از مخدوش کردن تاریخ سچفخا تمامی آنچه به خاطر دارید ثبت کنید و در اختیار مردم و بخصوص آینده گان قرار دهید. اما چند سوال که خواهان آنم که پاسخی برآن بگذارید

۱. مطمئن هستم که میدانید که زنده یاد رفیق منوچهر کلانتری فعالیت و کوشش های پر ارزشی را برای تبلیغ و دفاع از فعالیت های سازمان در خارج از کشور کرد و بخاطر اشنایی با بسیاری از فرهیخته گان اروپایی، توانست نظر مساعد آنها را در حمایت از زندانیان سیاسی دوران شاه بدست آورد که بسیار به نفع سازمان تمام شد و رژیم شاه رسواتر و منفور تر گشت. این رفیق بعد بعد از انشعاب بزرگ در سازمان در جناح اقلیت قرار گرفت و در ایرانشهر در یک درگیری با رژیم جان با ارزش اش را در راه خدمت ستمگران و کارگران هدیه کرد. بنابراین با هر دید و نظر به عمل کرد این رفیق بکنیم میباید قبول کرد که شخص ایشان زحماتی بسیاری در راه اهداف سازمان کرد و یک شخص کاملا مستقل بود نه "دایی بیژن". متاسفانه شما هر آنجا که از این رفیق یاد کرده اید با صفت "دایی بیژن" او را معرفی کرده اید که ابدا روش درستی نیست. جدا از اینکه این رفیق "دایی بیژن" بوده باشد یا نه، میباید صرفن بخاطر عملکرد و زحمات و تلاش و کوشش از او یاد کرد و نام برد، نه رابطه خانواده گی اش
۲. شما یکی دو باری نوشته اید که "موثرترین چهره های اقلیت" ولی نمیگوئید این "چهره های"موثر (چون جمع میبندید حتمن منظورتان بیش از یک رفیق هست) چه کسانی هستند. آیا فکر نمیکنید دوران نا مفهوم و پشت پرده صحبت کردن گذشت هست و اگر میخواهیم مسائلی حل شود و راه گشای آینده مان باشد، میباید مستقیم طرف مورد اشاره را نان ببریم (همانگونه که از نگهدار و شالگونی نام میبرید) تا خواننده گان آشنایی کامل از عملکرد و اندیشه های آن فرد یا افراد داشته باشند.
تمامی کسانی که با تاریخ سازمان اشنا هستند، میدانند که رفقا هادی، منصور اسکندری، نظام، کاظم، محسن شانه چی، توکل، مهدی سامع و حیدر از چهره های موثر بخش اقلبت سازمان بودند. بخصوص رفیق هادی که کل مسائل تشکیلاتی و نظامی را بدوش میکشید. رفیق جیدر که بسیار زود جدا شد و در پی آن مهدی سامع و دیگر رفقا هم ظرف یکماه در جدال با داعشین شیعه جان باختند. بنابراین و قاعدتا رفیق توکل منظور شما میباید باشد. اگر چنین هست چرا در لفافه صحبت مبکنید و تکیه میکنید که "چهرهای" نه چهره؟ ایا بهتر نیست مشخص در مورد شخص یا اشخاص صحبت کرد با سند و مدرک تا با دو پهلو نوشتن مستمسکی به بدخواهان ندهیم که با توسل به نوشته شما کل "چهره های" اقلیت را مخدوش کنند، همانگونه که شاهدیم چنین میکنند؟
۳. نوشته اید با زنده یاد رفیق عباس سورکی یکسال در زندان شیراز بوده اید و خصائل ایشان نوشته اید. همانگونه که میدانید اینطور وانمود میشود که در گروه جرنی تنها رفیق بیژن بوده که آگاهی سیاسی داشته و دست بقلم میبرده. اخیرا با انتشار کتابی که برادر زنده یاد رفیق حسن ضیا ظریفی نوشته، بسیاری یکهو متوجه شده اند که این رفیق هم چیز هایی مینوشته و نظرات منسجمی داشته. ایا بهتر نیست که نه تنها از خصائل انسانی رفیق سورکی بل از نظرات سیاسی او هم نوشت. مسلمن ظرف آن یک سال با بسیاری از نظرات او اشنا شده بودید. اینطور نیست.
پیروز و شاد باشید
۶٨۵۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۴