از ترجمه ی شعرهایی که خواب دیده ام


سعید سلطانی طارمی


• اینجا خاورمیانه است
اینجا
مو به کار گرفتن سرهای بریده
چشم به کار گریستن
و دهان به کار ضجه زدن می آید. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۰ خرداد ۱٣۹۴ -  ٣۱ می ۲۰۱۵


 ....
دختر ترسا !
چشم های آبی
موهای طلایی
پوست سفید
و دهان سرخ تو
سنخیتی ندارد با عادت های سیاه من
زیبایی های رنگارنگت دل مرا نمی برند
من عاشق زنی هستم
که رنگ پوستش را نمی دانم
رنگ موهایش را نمی دانم
رنگ چشمانش را نمی دانم
رنگ دهانش را نمی دانم
از کوچه که می گذرد
بوی تند ترس و تمنایش
دیوانه ام می کند

اینجا خاورمیانه است
اینجا
مو به کار گرفتن سرهای بریده
چشم به کار گریستن
و دهان به کار ضجه زدن می آید.

دختر ترسا!
بترس از ما
و بوسه هایت را پنهان کن.
                      ۲۶/۱/۹۴



نیایش پدری خاورمیانه ای در آستانه‌ی آلزایمر

بردندنش، شکر کردم
زدندش، شکر کردم
کشتندش، شکر کردم

یاد اولین گریه
اولین خنده
و اولین پرخاشش را
از من نگیر.
خدایا!
                      ۲۶/۱/۹۴


.....

یکی می گفت: دیدمش در موصل
می فروختندش زنجیر بر گردن
یکی می گفت: دیدمش در دوبی
چشمک می زد در هتلی پنج ستاره
یکی می گفت: دیدمش در ابوظبی
ساقی بود در قصر شیخ
یکی می گفت: دیدمش در استانبول
رقص زنجیر می کرد
در کاباره‌ای بدنام
یکی می گفت: دیدمش در ریاض
بوی تمام امیرزادگان روی تنش ماسیده بود

ای تمام کسانی که او را
در ریاض
استانبول
ابوظبی
دوبی
و تمام بازارهای برده فروشان
            دیده‌اید
به من بگویید
چرا تمام گورهای خاورمیانه
بوی چشم های او را دارد؟
                                  ۲۶/۱/۹۴