موج دموکراسی از حاشیه به مرکز! - هادی صوفی زاده

نظرات دیگران
  
    از : هادی صوفی زاده

عنوان : به آقای جهانفر
آقای جهانفر گرامی، ممنون از توجه شما، بواقع در مورد نکته اول باید گفت که در چند دهه گذشته تغیراتی در اندیشه رهبران احزاب کورد صورت گرفته که اغلب گرایشات ملی را پررنگ نموده و کمتر به مرکز می اندیشند. برای نمونه حزب کومله که در گذشته ناسیونالسیم و ملیگرایی را ارتجاعی می پنداشت و خود را در قالب حزب کمونیست ایران گنجانده بود امروزه بیشتر از جریان اصلی کوردستان یعنی حزب دموکرات در ساز ملی گرایی میدمد. این موضوع در آذربایجان هم اتفاق افتاد. جریان جنبش دموکرات و فدرال آذربایجان برهبری هدایت سلطانزاده از سازمان راه گارگر ( که دفاع از حقوق ملتها در برنامههایش بطور جدی هست ) جدا شدند و ملی گرایی را اساس کار خود قراردادند. در کنار اینها جریاناتی در خوزستان، کوردستان، آذربایجان و بلوچستان تشکیل گردیده که استقلال طلبند. اینها را بحساب بی توجهی حکومت و اپوزسیون سراسری ایرانی از چپ تا راست پنداشت. در ترکیه وضع اینگونه نیست و منطقی برای خواستههای ملت کورد ایجاد شده است. مثلا در ترکیه که بغیراز یک ملت ( وآنهم ترک ) هرچیز دیگری جرم بود اما امروزه می بینیم نام حزب دموکراتیک خلقها که از وجود خلقها سخن می گوید تغییر در فضای سیاسی ترکیه است و یا در ترکیه حزبی با نام حزب دموکرات کوردستان تاسیس شده و فعالیت میکند .
منظور از اینکه احزاب محلی مدرنتر از مرکز عمل کرده با استناد به موضوعات روشن و غیرقابل انکاریست. برای نمونه موضوع اصلاحآت ارضی، حق رای به زنان و سرپرستی کوردکان بی سرپرست از جمله کارهای فرقه دموکرات آذربایجان بود اما اصلاحات ارضی و حق رای به زنان درست ۲۰ سال بعد و در جریان انقلاب سفید انجام گرفت و حتی اصلاحات ارضی با الگوگیری از شیوه انجام گرفته در آذربایجان انجام گرفت. در ترکیه میزان مشارکت زنان راه یافته به پارلمان از جانب ه.د.پ نشان از نوعی توجه به برابری میان زن و مرد است. حزب عدالت و توسعه با ۲۵۸ نمایند ۱۸ زن را به مجلس راه داده اما ه.د.پ با ۸۰ نماینده ۳۲ زن و تازه پوزش خواستهاند از اینکه نتوانسته بطور ۵۰ ی آنرا عملی نمایند. در عراق کنونی نیز شاهدهستیم که شیعیان آن کشور مرتجعترین ساختار سیاسی را دنبال ( کپی ایران )، سنی ها مخربترین رویه را پیشه و علیرغم گرگهای همسایه، کوردها مسیر مقبولی را دنبال کردهاند.
در مورد اینکه آیا جمهوریهای کوردستان و آذربایجان خواستار جدایی از ایران بودند، می توان نمونه آورد که اینگونه نبوده است. برای نمونه اولین ائتلاف برای شرکت در انتخابات میان احزاب توده، فرقه دموکرات آذربایجان، حزب دموکرات جنگل، حزب دموکرات کوردستان و حزب دموکرات قوام السطنه شکل گرفت. ثانیا سید جعفرپیشهوری خود یکی از موسسان حزب کمونیست ایران و گروه ۵۳ نفر بود، چی شد که ایشان یکباره تجزیه طلب شد؟ حزب دموکرات کوردستان که از همان ایام شعار دموکراسی برای ایران را شعار خود میدانست مگر ممکن است حزبی خواستار تجزیه باشد اما به ایران توجه داشته باشد؟ اگر نگاهی ریزبینانه به تاریخ معاصر شود تمامی فشارهایی که بر جنبش آذربایجان و کوردستان می آمد نظر رهبران را به پیش گرفتن مسیر دیگری میکشاند. و رهایی همچون ایرلند را باید به مناسبات و توطئههای دولت مرکزی در آن مقطع جستجو نمود. بویژه اینکه در همان پاراگراف شما اشاره شده که " چنانچه تهران راه ارتجاع را انتخاب کند " خوب مشخص است تهران راه ارتجاع را انتخاب نموده بود، مگر حزب توده ایران تجزیه طلب بود که بعداز یکسال از شکست جنبش آذربایجان و کوردستان گرفتار آمد و غیرقانونی اعلام شد؟ بطور کلی باید گفت فرهنگ حذف بخش اساسی سیاست در ایران است وهنوز هم هست.
در مورد چاپ اسکناس اطلاعات ندارم و در جایی هم نخواندهام که همچون چیزی انجام گرفهت باشد اما تشکیل هیئت وزیران امری عادی است و از ویژگیهای یک منطقه خودمختار است. برای نمونه اوسیتیها با جمعیتی ۷۰ هزارنفری در گرجستان ساختار دولتی خود را داشتند و یا خارج از ساختار حکومتی مورد بحث، پول و پاسپورت گرجی به دو زبان گرجی و آبخازی ( با جمعیت ۲۰۰ هزارنفری ) نوشته شده بود که نشان از وجود دو ملت بود. در روسیه فدرال فعلی نیز همه مناطق فدرال و خودمختار تشکیلات حکومتی خود را دارند. در برنامه حزب دموکرات کوردستان موضع سیاست خارجی، آرتش، دارایی و برخی موارد دیگر زیرنظر دولت مرکزی میباشد. تنها امنیت منطقه خودمختار بعهده حکومت خودمختار است و بنظرم در آذربایجان نیز وضع همینگونه بودهاست. در خصوص مورد آخر که آیا تشکیل جمهوریها بر پایه رای مردم بنا نهاده شد یا نه، باید گفت ادامه مسیر آنان دلیل خوبی برای مردمی بودن آن حرکات است و بویژه تحولات جهانی در چند دهه اخیر حقانیت مسیر آنان را تاکید نمودهاست که پرداختن بدان نیز بحث دیگریست. شاد باشید
۶٨۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر جهانفر

عنوان : موج دموکراسی از حاشیه به مرکز
سلام آقای صوفی زاده:

با تشکر از مقاله شما، مایلم در مورد بخش هایی از آن، نظر بدهم تا چه قبول افتد و جه در نظر آید. نوشته اید:

« امروزه در سایه فضای نیمه باز شاهد هستیم که تب استقلال خواهی کردها فرونشسته است و در صورت حقوق مساوی ملتها و پایان انکار ملتهای غیرترک، دلیلی برای در پیش گرفتن راه های دیگر نیست. بنابراین دولتمردان هستند که باید منافع ملی کشور را تشخیص دهند و تب جامعه را فرو نشانند ».

با شما موافقم که فروکش کردن تب جامعه، جز با تأمین حقوق یکسان و قانونی همه شهروندان، از سوی دولت ها، و اقدامات صلح طلبانه احزاب اپوزیسیون، غیر قابل حصول است. این کنشی دوسویه است ولاغیر.

به نظر می رسد چنین رویکردی، توسط رهبران احزاب کرد ایران، استقبال شده است. با این امید که بالاخره هیات حاکمه نیز درایت به خرج داده، و اقداملت لازم را در جهت تأمین حقوق حقه و یکسان همه شهروندان به اجرا درآورد.

در بخشی دیگر از مقاله، متذکر شده اید:
« در چند دهه اخیر در حالیکه اقلیت های ملی، مدرنتر از مرکز عمل نموده اند، حاکمان ترکیه ـ و در ایران نیز ـ اقلیت های ملی را عقب افتاده و قبیله ای نشان داده، و با این بهانه ها و موارد دیگری به سرکوب شدید پرداخته اند. باید بخاطر آورد که ۷۰ سال پیش و با ظهور دو جمهوری آذربایجان و کردستان، با شعار دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای دو ملت آذربایجان و کردستان، پروژه دموکراتیزه کردن ایران رقم خورد، اما چون مرکز پذیرای آن نبود با انگ تجزیه طلبی به مبارزه با آن پرداختند، و هنوز هم بسیاری از مرکزاندیشان میخواهند آنگونه القا کنند که تشکیل آن دو جمهوری، برای تجزیه ایران بود ».

علارغم اسناد فراوان منتشره، مبنی بر همکاری تنگاتنگ مسئولین این جمهوری ها با مقامات شوروی، با هدف جداسازی قسمت هایی از کشور، و به منظور طولانی نشدن این نظر، به طور خلاصه اشاره می کنم:

خلاصه شده نظرات پیشه وری در شهریور ماه ۱۳۲۴ روزنامه آذربایجان (اندکی پس از تشکیل فرقه):
حکومت تهران باید بداند که ... آذربایجان راه خود را انتخاب، و به سوی آزادی و دموکراسی پیش خواهد رفت. چنانچه تهران راه ارتجاع را انتخاب کند، خدا حافظ، راه در پیش، بدون آذربایجان به راه خود ادامه دهد، این است آخرین حرف ما ... آذربایجان ترجیح می دهد بجای این که با بقیه ایران، به شکل هندوستان اسیر درآید، برای خود ایرلندی آزاد شود.

چاپ اسکناس در اواخر همین سال.

آیا اصولن تشکیل جمهوری و ایجاد پست نخست وزیر، وزیر جنگ و نظایر آن، با ادعای اجرای قانون انجمن های ایالتی و ولایتی مورد ، با این قانون شباهتی داشت؟ تشکیل ارتش با نیروی زمینی و نیروی هوایی چطور؟

آیا این جمهوری ها بر پایه رأی مردم تشکیل شد، یا به تصمیم عده ای معدود؟ کنگره بزرگ فرقه دموکرات، با شرکت حدود هفتصد نفر که نمایندگی حدود صد و چهل تا صد و پنجاه هزار نفر را داشتند، تشکیل شد. یعنی علارغم همه نارضایی ها از حکومت مرکزی، حدود سه و نیم درصد جمعیت آنروز آذربایجان، در تشکیل آن مشارکت داشتند. البته خود این تعداد هم ماجرای دیگری دارد که شرح آن از حوصله این نوشته خارج است.

با احترام: امیر جهانفر
۶٨۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۴