کیلهشین، سوءاستفاده از افکارعمومی ترکیه و کردستان!
گفتگوی خبرگزاری فرات با شیرزاد کمانگر عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان، پژاک
•
واقعه کیلهشین, همانند آتشی نابودگر به یکباره از سوی برخی عوامل علیه جنبش آزادیخواهی کردستان شعلهور گردانده و به یکباره هم خاموش شد, این آتش درست در بحبوحه انتخابات پارلمانی شمال کردستان و نیز همزمان با عملیاتهای گسترده ایران در داخل شرق...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ خرداد ۱٣۹۴ -
۱۵ ژوئن ۲۰۱۵
خبرگزاری فرات - رامتین صبا: واقعه کیلهشین, همانند آتشی نابودگر به یکباره از سوی برخی عوامل علیه جنبش آزادیخواهی کردستان شعلهور گردانده و به یکباره هم خاموش شد, این آتش درست در بحبوحه انتخابات پارلمانی شمال کردستان و نیز همزمان با عملیاتهای گسترده ایران در داخل شرق کردستان علیه گریلاهای ی.ر.ک, آغاز شد. چرا باید داستان جنگ داخلی کردها بازهم توسط همان احزابی که پیشتر چنین بلایی ویرانگر بر سر خلقکرد در شرق آوردند, ادامه یابد. هدف از سناریویی کیلهشین چیست. چرا درحالی که باید کنگره ملی کردها برگزار شود, یک نیروی مسلح از پیشمرگهها بصورت انتحاری و برای کشتن به قلب مناطق دفاعی مدیا روانه می شوند؟ میتوان پرسشهای زیادی را مطرح کرد. خبرگزاری فرات برای پاسخ به چنین پرسشهایی با «شیرزاد کمانگر» عضو مجلس حزب حیات آزاد کردستان, پژاک, مصاحبهای انجام داد.
هنوز هم بدنبال واقعه کیلهشین, تبلیغات سوء رسانهای برخی احزاب علیه پژاک و پ.ک.ک ادامه دارد. چرا زمان کنونی را برای توطئه علیه پ.ک.ک و پژاک انتخاب کردهاند؟
بدون شناخت و درک درست از چگونگی شکلگیری این توطئه، نمیتوان به دلایل حمله تبلیغاتی و انتخاب زمان و مکان این توطئه پی برد. خاورمیانه در میان آتش و خون و حتی فراتر از بحران، در کائوس به سر میبرد. دولتها و دیکتاتورهای منطقه با ادامه سیاستهای سرکوبگرانه و اقتدارطلبانه علیه خلقها، باورها و ادیان و مذاهب مختلف در منطقه، با روحی آزادیخواه و مقاومت طلب روبرو شده اند. در حالی که حکومتهای دیکتاتور خاورمیانه درگیر با بحرانهای داخلی و تهدید به مداخلات خارجی هستند، تفکر و اندیشه آزادیخواهی که آلترناتیوی برای تمام حاکمیتها و نظامهای کنونیست از طرف کردها آن هم با پیشاهنگی جنبش آپویی به عنوان خط سوم بر اساس تز ملت دموکراتیک مطرح شده که پیشاهنگ مبارزه ای نوین نه تنها در منطقه بلکه در سطح بینالمللی شده است. این آلترناتیو توانسته روحی تازه به مبارزات آزادیخواهانه ی خلقها و جنبشها ببخشد. شکلگیری و جهش نوین مبارزه آزادیخواهی بخصوص جنبش چپ، از مقاومت قهرمانانهی کوبانی و تمام روژاوا الهام گرفته و آن را سرمشق خود قرار دادهاند. در این مدل آلترناتیو، جایی برای اقتدارطلبی، سلطهگری، نظام تکملیتی، تکحزبی، دیکتاتوری و وابستگی وجود ندارد، به همین دلیل با دشمنان بسیاری در سطح منطقه و جهان که منافعشان در معرض خطر قرار گرفته روبروست. این آلترناتیو پایه و ستون تمام حاکمیتها را سست کرده و زمینه و راه را برای کسانی دیگری که چنین قصدی داشته باشند، باز نمیگذارد. به همین دلیل یا به شکل مستقیم وارد جنگ با این جنبش شده همانند داعش، و یا دست به توطئه میزنند. عده ای هم با پشتیبانی کسانی که در این زمینه با جنبش آزادیخواهی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ هستند میخواهند مانع از استقرار این آلترناتیو شوند. دولتهای ترکیه و ایران نیز از جمله دولتهایی هستند که بیشتر از همه خواهان ایجاد ممانعت هستند. در این میان عده ای هم در کوردستان ابزار این سیاست شده اند.
در روژاوا، شنگال و شمال کوردستان و ترکیه، مبارزه به مرحله ای نوین رسیده است. کوبانی و روژاوا سبب افشای بسیاری از پلانها و نقشههای مداخلهگران شدند. انتخابات ترکیه نیز مبارزات آزادیخواهانه خلقها و به ویژه خلق کورد را وارد مرحله نوینی نمود. دولت ترکیه در راستای ممانعت از پیشرفت مرحله چارهیابی دمکراتیک که پایهگذار آن رهبر آپو بوده، از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به این مرحله فروگذاری نکرد. در هنگام انتخابات پارلمانی ترکیه فرستادن ١٥ سرباز به مناطق گریلا در استان آگری برای اخلالگری جهت ایجاد جنگ و تنش، در حین تبلیغات انتخاباتی به نتیجه نرسید. این بار با اجازه خانوادهی بارزانی و فرستادن ١٥ پیشمرگه حزب دمکرات کوردستان ایران (آن هم نه به شرق کوردستان بلکه به مناطقی که گریلا در آن مستقر هستند و قریب ٢٠ سال است که از میدان مبارزه و جغرافیای شرق کوردستان و ایران بدور بوده اند)، خواستند تا ضمن ایجاد تنش و دو دستگی درمیان کوردها موضوعی را در صدر اخبار قرار داده و بتوانند از اهمیت انتخابات بکاهند. در واقع به ابزاری مبدل شدند تا مانع از پیروزی در انتخابات شوند. این توطئه جهت به کار بردن و سوء استفاده از احساسات افکار عمومی در ترکیه و کوردستان طرح ریزی شده بود. اینکه دولت ترکیه چنین تلاشی را برخلاف مسیر مبارزات آزادیخواهی کوردها انجام دهد قابل درک است، اما پرسش اینجاست که چرا و به چه منظوری حزب دمکرات کوردستان ایران در چنین مسیری قرار میگیرد؟ واقعیتی که بر همگان آشکار است این است که این حزب (حدکا) بدون اجازه دولت اقلیم جنوب کوردستان یا بهتر بگوییم حزب دمکرات بارزانی تاکنون تحت بهانهی حفاظت از دستاوردهای اقلیم کوردستان، اجازه نیافته که هیچ فعالیتی داشته باشد. اما سوال اینجاست که چرا درست موقع انتخابات و چرا از مناطق حفاظتی میدیا یعنی جایی که سالهاست گریلاهای پ ک ک در آن مستقر هستند به گفتهی خودشان میخواهند شروع به مبارزه کنند؟ چرا در حالی که اجازه حمل اسلحه برای پیشـمرگهای دموکرات در جنوب کوردستان وجود ندارد، با ماشین و پشتیبانی تبلیغاتی تلویزیون و رسانههای وابسته به بارزانی به این مناطق میآیند؟ بدون شک پرسشهای بیشتری در این زمینه وجود دارد که پاسخ آنها خیلی دشوار نیست . بعضی از آنها باید توسط رییس حکومت اقلیم و برخی دیگر توسط حزب دمکرات کوردستان ایران پاسخ داده شوند. این در حالی است که مرزی چند صد کیلومتری در این منطقه مابین جنوب و شرق کوردستان وجود دارد. شروع دوباره فعالیت چریکی و زمان رفتن گروه، حتی به فرض اینکه! به ایران باشد، چه نیازی به اعلام از طریق مطبوعات دارد؟ بدون شک جبران اقدامات شنگال و انحراف اذهان از قتل عام ایزدیان شنگال و ربودن زنان دختران ایزدی میتواند راه تنفسی را برای عاملان و مسئولان این واقعه باز کند. از طرف دیگر تبلیغی جهت تحریف جنبش آپویی آغاز نمایند. بدون شک توان و شیوه مبارزه گریلا برای هر کس بخصوص داعش و دیگران عیان بوده و نیاز به توضیح ندارد. از طرفی این نیروهای پ ک ک بوده اند که به آنها اجازه عبور و رسیدن به مرز را داده اند که دست آخر معلوم شد هدف آنها نه وارد شدن به شرق کوردستان بلکه شروع یک توطئه است و در واقع بازیچه سیاسی شده اند؟ چرا خواهان خلع سلاح گریلاهایی هستند که برای دیالوگ پیش آنها میروند و یا اینکه آیا شروع تازه مبارزه علیه رژیم با گرفتن گمرک از مردم این مناطق شروع میشود؟! یا همانند تکرار این سالها خواهان کنترل از راه دور مبارزه در شرق کوردستان هستند! بدون شک کوبیدن بر طبل جنگ داخلی از همان ابتدا از طرف توطئه گران آغاز شده و تدارک لازمه را برای به راه انداختن جنگ رسانهای دیده بودند. در اصل نیت مبارزه و شروع فصل تازهای از مبارزه نبود، بلکه به محض شروع جنگ رسانهای، برخی دیگر از بازیگران توطئه نیز نه علیه رژیم ایران بلکه بر ضد جنبش آزادیخواهی به میدان آمدند. آقای ملا عبدالله حسنزاده رییس پیشین حزب دمکرات در مصاحبه خود گفت "٢٠ سال است احزاب کورد نتوانستهاند علیه رژیم ایران ائتلاف کنند، اکنون موافق نیستم بر علیه پ ک ک ائتلافی بوجود بیاید" که خود همین امر حکایت از توطئه و واقعیتهای پشت پرده این رویداد دارد. اکنون عده ای هم با راه انداختن این جنگ تبلیغاتی در رسانهها و دنیای مجازی، هم نان توطئهگریشان را میخورند و هم خواهان بروز جنگ هستند تا در آینده دامنگیر خود کوردستان شود. همهی اینها در حالی است که در شرق کوردستان و ایران مبارزه در تمامی ابعاد با پیشاهنگی پژاک و کودار در حال گسترش بوده و در تمام مناطق گریلاهای یگانهای شرق کوردستان ی.ر.ک در مقابل سیاستهای سرکوبگرانه رژیم بر خلقها و بخصوص خلق کورد، به مقاومت میپردازد. جنبش آپویی در تمام روژاوا، شنگال و کرکوک در حال جنگ با تروریسم بینالمللی است، بدون شک بازکردن جبهه ای دیگر آن هم با ایران برای پ ک ک میتواند پیشرفت این روند را کندتر کند و حتی به گمان آنها در چنین شرایطی موجب عقبنشینی از بعضی مواضع بدستآمده خواهد شد. از همه مهمتر تبلیغات سوئی که راه انداخته اند بیشتر جهت جبران تجربه روژاوا بوده است. ترس از آن وجود دارد که مدل روژآوا در شرق کردستان نیز پیاده شود و نتوانند شرق کوردستان را به مدلی از عشیرهگرایی مبدل کرده و به شکل ملک شخصی خویش درآورند. همانگونه که از گفتههای ریاست برخی از این حزبها پیداست نمیخواهند جایی به کسی بدهند! در این بین عدهای قسمخورده هم علیه جنبش آزادی وجود دارند که دنیای آنها خلاصه شده در دنیای مجازی و راحتطلبی. بدون شک تمام کسانی که در راستای شعلهور نمودن آتش این جنگ تلاش میکنند، تنها و تنها به نظام فاشیستی جمهوری اسلامی، اشغالگران منطقه و نیروهای مخالف آزادیخواهی خدمت میکنند. تجربیات سالهای جنگ و خونریزی بین کوردها حاصلی نداشته و سران برخی از این احزاب بایستی بدانند که به جای جبران گذشته، صفحهی فاجعهبار دیگری در تاریخشان رقم خواهد خورد.
واقعه کیلهشین یک ماه پس از امضای پیمان میان ارتشهای عراق و ایران در هولیر روی داد. در تهران هم نشستی سهگانه در ۲٣ می میان ایران, عراق و سوریه درست یک روز پس از پیمان هولیر برگزار شد. نشستی دیگر هم در تاریخ ۲۲ خرداد میان معاون وزیر خارجه ایران و مسئولین حزب بارزانی در هولیر برگزار شد. واقعیت پشت پرده چیست؟
در این هم پیمانی و نشستهای مشترک، موضوع، نه داعش است و نه آمریکا و دیگر نیروهای خارجی، بلکه تمام اینها تحت هر نامی که باشد حول دشمنی با خط و مبارزه آزادی خواهی کردها شکل گرفته است. نمیخواهند تاریخ کنونی روژاوا و تجربه آن در ایران و عراق تکرار شود. بلکه میخواهند نه خودمدیریتی بلکه نظام سلطهی قبلی با تغییر اشخاص ادامه یابد. پس جنگ بین احزاب کورد همانند اوایل انقلاب ایران و جنگ تحمیلی با کومله کاملا به نفع رژیم شد. اما اگر دقت کنیم بعد از این قراردادها و همپیمانی این مسائل پیش آمده که نتیجه ای جز این را نمیتوان تصور کرد. از طرفی سعی دارند موضوع و عملیاتهای ی.ر.ک به حاشیه کشیده شوند. مهمتر از این نارضایتی مردم کورد از مهاباد شروع شده و به شهرهای دیگر کشیده میشد و برخی از سران احزاب سلطهطلب میخواستند تلاش و مبارزات مردم را به نام خود مصادره کنند، اما چون موفق نشدند، موضوع دیگری را که برای مردم بسیار حساس است، موضوع روز کردند تا خودشان را به هر قیمتی که شده مطرح سازند. این کارشان هم کاملا به نفع رژیم فاشیستی ایران تمام خواهدشد. این شیوه مدیریت بحران و انحراف اذهان، تخصص رژیم بوده و اجرا کننده آن نیز پارت دمکرات بارزانی میباشد.
چرا برخی رسانههای جنوب غمخوار حزب دموکرات کردستان ایران شدهاند و تحت عنوان پشتیبانی از حدکا به سیاهنمایی جنبش آزادیخواهی دست میزنند؟
در جنوب کوردستان رسانههایی که تحت حمایت از حدکا، آتشبیار معرکه شدند بدون شک بخشی از این نقشه بوده و هستند. آیا بهتر نیست که این را در معنای واقعی اشک تمساح بنامیم؟ در صورتی که در جنوب کوردستان هم رسانهها و هم کسانی هستند که عملا وارد موضوع شده و خواهان حل مسئله هستند. بدون شک سرچشمه این تبلیغات کاملا وابستگی فکری و حزبی به همان تفکری است که در مرحله انقلاب روژاوا و کوبانی و حتی در انتخابات ترکیه، نقش مطبوعات جبههی اردوغان را به خود گرفته و ایفای وظیفه نمودند.
بعد از واقعه کیلهشین برخی احزاب شرق گردهم آمده و پژاک را که به واقعه کیلهشین ارتباطی نداشت متهم و موجودیت آن را بعنوان حزبی شرقی انکار کردند. چرا؟
دامنه این مسئله گسترده تر از این است که تنها به کیله شین ختم شود. این مسئله بیشتر در راه ممانعت از پیشرفتها و ایجاد جوی تنشزا میباشد. آنانی که بعد از سالها به اسارت کشاندن پیشمرگهای شرق در اردوگاه ها، اکنون خود را صاحبان شرق کردستان دانسته و خواهان ایجاد مانع در مقابل مبارزات هستند و وارد جنگی فرسایشی شدهاند چنین ادعایی بیاساسی دارند. جنبش ما متعلق به این خلق بوده و اکنون نیز برای مردم و دفاع از ارزشهایش در میان مردم حضور دارد. نکته مهمی که باید پاسخ داده شود این است، از هم اکنون جنگ بر سر چیزی است که به دست نیامده، یعنی از همین حالا خواهان تقسیم خاک و مردمی هستند که در اسارت و تحت ستم قرار دارد!! اما تفکری که شرق کوردستان را تنها در مناطق مهاباد و سردشت خلاصه کرده و خود را رئیس حزبی دارای تاریخی چندین دهه میداند، وقتی رسما اعلام میکند که ما سوران و کورمانج زبان همدیگر را نمیفهمیم، یعنی شرق تنها سوران زبان و آن هم مهاباد است، با چنین نگرشی چگونه میتوان انتظار داشت که مناطق اورمیه، خوی، سلماس، ماکو، کرماشان, ایلام, هورامانات و ... را بخشی از مردم خود بدانند. این نگرش از ذهنیتی سرچشمه میگیرد که سالهاست دولتهای دیکتاتور و کسانی که آماده نیستند غیر از خود افکار یا تنوعاتی دیگر را قبول کنند، آن را سرلوحه حاکمیت خود قرار دادهاند. از منظر چنین نگرشی، پژاک و اعضای آن از مردم شرق نبوده و یا دارای قوه ادراک نیستند. این همان تکرار تاریخی است که مناطق شرق کوردستان را تقسیم و خود را مالکان بر حق این مردم دانسته و به نظر آنها کسی بجز آنها و مهمتر از این خارج از فکر آنها نمیتواند نه بیندیشد و نه برای ملتش گام بردارد. این ازهمان تفکر عشیرهای سرچشمه میگیرد که کسی که از ما نباشد دشمن ماست. شاید به نظر آنان وابسته بودن و کشاندن مبارزان کورد به اردوگاهها نشانه شرقی بودن و یا ایرانی بودن باشد. این در حالی است که با تمام این دشمنیها و اهانتها به خون شهیدان راه آزادی در صفوف پژاک و پ ک ک، حاضر نیستند یک جنگ تبلیغاتی و یک سمینار همانند سمینارهایی که در اروپا علیه جنبش ما براه انداختهاند بر علیه جمهوری اسلامی برگزار کنند. شاید برای آنها دیگر رژیم دشمن نبوده و جهت عوض گشته. و اینکه نتیجه چه خواهد شد از همین حالا معلوم میباشد. هر چند میتوان بخشی از این نگرش را با نگرش رژیم مقایسه کرد که سالهاست ما را عوامل استکبار و بیگانه و ... مینامند.
|