گامی در آشنایی با نیکاراگوا (۱)


هاتف رحمانی


• ساندنیست ها بعد از ۱۶سال مجددا، در فرایندی دموکراتیک، و با نظارت ناظرین جهانی، در انتخابات ات ریاست جمهوری پیروز شدند و دانیل اورتگا به ریاست جمهوری بر گزیده شد. پیروزی ساندنیست ها دوباره نیکاراگوا را به موضوع روز رسانه ها تبدیل کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲٨ آبان ۱٣٨۵ -  ۱۹ نوامبر ۲۰۰۶



پیش درآمد
ساندنیست ها بعد از ۱۶سال مجددا، در فرایندی دموکراتیک، و با نظارت ناظرین جهانی، در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شدند و دانیل اورتگا به ریاست جمهوری بر گزیده شد. پیروزی ساندنیست ها دوباره نیکاراگوا را به موضوع روز رسانه ها تبدیل کرد. خط و نشان ها و تهدید های عریان امریکا از پیش از انتخابات نیکاراگوا در صورت پیروزی ساندنیست ها آغاز شده وهمچنان ادامه دارد.
انقلاب نیکاراگوا در ۱۹۷۹ هم زمان با انقلاب ایران به پیروزی رسید وساندنیست ها به قدرت رسیدند. انقلابیون ساندنیست   ضمن اجرای برنامه های مختلفی در زمینه سواد آموزی، بهداشت عمومی، اصلاحات ارضی و تعدیل مالکیت ها از همان ابتدای پیروزی با هجوم ضد انقلاب کنتراها به سرکردگی گارد منحل شده ساموزا و پشتیبانی امریکا و هندوراس و تحریم اقتصادی امریکا مواجه گردیدند. ساندنیست ها بعد از ۱۰ سال مبارزه انقلابی، با درک دشواریهای پیش روی کشور برای حفظ مصالح ملی و جلوگیری از کشتار مردم، افزایش ویرانی ها و کاهش از فشار فقر و فاقه در برابر فتنه امریکا و کنتراها به مصالحه پرداختند و از حکومت کناره گرفتند. از آن زمان   در طی ۱۶ سال ۵ انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که در ۴ انتخابات ساندنیست ها با کسب مقام دوم از دست یابی به قدرت باز ماندند.
مسئله واگذاری قدرت، شرایط جهانی حاکم و موقعیت ساندنیست ها، در آن زمان همه اموری هستند که نیازمند وارسی موشکافانه هستند. همین طور بازگشت مجدد به قدرت و بازشناسی شرایط حاکم ملی وجهانی نیکاراگوا نیز نیازمند تدبر، تفکر وشناخت همه جانبه است. اما هیچ یک از این موارد هدف این مقال نیست. هدف ارائه شناختی کلی از موقعیت جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، اقلیمی و جمعیتی و تاریخ مختصری از نیکاراگوا است.
متاسفانه در زبان فارسی منابعی که بتواند نیکاراگوا را به درستی معرفی نماید بسیار اندک است.   وآن مقداری هم که موجود و قابل دسترس است   بیشتر مقالاتی موردی برای توضیح موضوع خاصی در باره نیکاراگوا است.   لذا ضرورت انتشار اطلاعات نسبتا جامعی درباره این کشور امریکای مرکزی به زبان فارسی   به ویژه پس از پیروزی اخیر ساندنیست ها وجود داشت. از این رو نوشتار حاضر تلاشی در راستای پاسخ به این ضرورت، و ارائه شناخت مختصری از کشور نیکاراگوا است. در این نوشتار که بیشتراز منابع غربی اخذ شده است غرض هیچگونه داوری ارزشی درمیان نبوده و هدف تنها آشنا سازی فارسی زبانان با این کشور امریکای مرکزی بوده است. امید که به این هدف نائل آمده باشیم. این مطلب به دلیل طولانی بودن در سه شماره تقدیم خواهد شد، امید که خارج از حوصله خوانندگان محترم نباشد.
در خاتمه ضرور می دانم نهایت سپاس خود را تقدیم دوست دانشمندی نمایم که علیرغم ناراحتی چشم، زحمت مطالعه و حک و اصلاح   مطلب را به دوش گرفتند. به جان سپاس گذار این رفیق گرامی خواهم بود.
هاتف رحمانی

۲۷/٨/۱٣٨۵
Hatef_r2002@yahoo.com
 
مقدمه
نیکاراگوا بزرگترین کشور امریکای مرکزی است. این کشور به سبب قرارگیری بزرگترین دریاچه های آمریکای مرکزی در آن و همچنین تسلط بر زنجیره ای از کوههای آتشفشانی که در بخش غربی آن واقع شده اند،   با نام کشور «دریاچه ها و آتشفشان ها» شناخته می شود. شمار زیادی از دریاچه در دهانه آتشفشانهای نیکاراگوا قرار گرفته اند. اکثر مردم نیکاراگوا در فلات غربی   که مرکز عمده فعالیت های اقتصادی کشور نیر هستند زندگی می کنند. ماناگوا پایتخت نیکاراگوا و همچنین شماری از دیگر شهرهای بزرگ در امتداد سواحل دریاچه ماناگوا در غرب نیکاراگوا و بر روی گسل بنا شده اند.   ماناگوا دو بار در قرن بیستم به سبب دو زلزله شدید ویران شده است.
نیکاراگوا به احتمال قوی نام خودرا از « نیکاراو Nicarao » نام رئیس قبیله ای از ساکنین بومی محل که به هنگام ورود سیاحان و فاتحین اسپانیانیی دراوایل سال های ۱۵۰۰ میلادی در اطراف دریاچه نیکاراگوا زندگی می کردند، گرفته است. جمعیت امروز نیکاراگوا ترکیبی است از افراد اروپایی و آمریکایی تبار در کنار آن ها اقلیتی از امریکاییان بومی، افریقایی ها یا اروپایی نژاد نیز در نیکاراگوا زندگی می کنند. نیکاراگوا نزدیک بر ۵.۵ میلیون نفر جمعیت دارد.
اقتصاد نیکاراگوا عمیقا متکی به کشاورزی، به ویژه صادرات محصولات دست چین است. قهوه مهمترین محصول صادراتی و ذرت اصلی ترین محصول مصرفی در داخل کشور است.   نیکاراگوا به سبب حاکمیت مستمر و طولانی حکومت های استبدادی، وقوع مکرر بلایا و مصائب طبیعی، وقوع انقلاب و جنگهای داخلی از جمله فقیرترین کشورهای آمریکای مرکزی محسوب می شود.
تاریخ نیکاراگوا به سبب مواجهه و رویارویی با فساد و رشوه خواری، جنگها و درگیریهای داخلی، و مداخلات کشورهای دیگر بویژه آمریکا سرشار از نشیب و فراز بسیار است. نیکاراگوا در فاصله سالهای ۱۵۰۰ تا هنگام کسب استقلال در ۱٨۲۱ بخش کوچکی از مستعمره های امپراطوری اسپانیا بوده است. پس از کسب استقلال در اثر درگیری مداوم نیروهای لیبرال و محافظه کار عملا دستیابی به ثبات سیاسی در کشور به مدت یک صد سال غیر ممکن گردید. نیروهای مسلح امریکایی بارها در امور داخلی نیکاراگوا دخالت نمودند: در دهه ۱٨۵۰ نیروهای نظامی امریکایی نیکاراگوارا اشغال کردند؛ در فاصله سالهای   ۱۹۱۲ تا ۱۹٣۲ نیروی دریایی امریکا با هدف تسلط بر منطقه و اعمال نظرات خود در نیکاراگوا مستقر گردیدند و مبادرت به احداث پایگاه نمودند.
خانواده دیکتاتور ساموزا ( Somoza ) برای بیش از ۴۰ سال بر دولت و اقتصاد نیکاراگوا مسلط بوده و در تمام این سالها ثروت ملی را به نفع خود و حامیانشان غارت نموده اند. دیکتاتور ساموزا که از حمایت و پشتیبانی قوی امریکا برخوردار بود درسال ۱۹۷۹ توسط ساندنیست ها ( Sandinistas ) ، انقلابیون مارکسیستی که با وعده انجام اصلاحات سیاسی واقتصادی بر سرکار آمدند، سرنگون گردید. دولت ساندنیستها در رفع مشکلات و مسائل اجتماعی به پیشرفت هایی نائل آمد ولیکن در دهه ۱۹٨۰ درگیر جنگ چریکی خانمانسوزی با شورشیان کنترا گردید. شورشیان کنترا از سوی آمریکا و هندوراس، کشور همسایه نیکاراگوا، حمایت می شدند. در ۱۹۹۰ با امضای موافقت نامه صلح در بین طرفهای درگیر، عملا به درگیریهای داخلی پایان داده شد و بدنبال آن با برگزاری انتخابات دولتهای متعددی در نیکاراگوا بر سر کار آمده اند. اما مردم نیکاراگوا همچنان از وجود مشکلات طاقت فرسای اقتصادی، عدم توافق در بین گروههای سیاسی و وجود نابرابری اجتماعی در کشور در رنج هستند.
 
زمین ومنابع
نیکاراگوا از دریای کارائیب در شرق اقیانوس آرام به سمت غرب امتداد دارد. نیکاراگوا در مرزهای شمالی با هندوراس ودر جنوب با کاستاریکا هم مرز است. نیکاراگوا در ناحیه گرمسیری واقع و فاصله   پهن ترین نقطه شرقی – و غربی   آن ۴۹۰ کیلومتر و فاصله شمالی – جنوبی آن ۴۷۰ کیلومتر است. رودخانه هایی در بخش های بزرگ   شمالی و جنوبی آن جاری است و دو خط ساحلی آن به طول ۹۱۰ کیلومتر امتداد دارد. نیکاراگوا با مساحت ۱۲۹۴۹۴ کیلومتر مربع بزرگترین کشوردر میان کشورهای منطقه است. دو دریاچه نیکاراگوا و ماناگوا که از بزرگترین دریاچه ها در منطقه آمریکای مرکزی هستند در طول مرزهای نیکاراگوا واقع شده اند.  
چشم اندار نیکاراگوا از جنگل های گرمسیری و مرداب ها   تا دامنه های جنگلی کوه ها امتداد دارد. در نیکاراگوای غربی تعداد زیادی آتشفشان فعال وجود دارد، خاکستر ناشی از فوران مکرر آتشفشانها یکی از حاصلخیزترین خاکها را در آمریکای مرکزی نصیب نیکاراگوا کرده است. نیکاراگوا همچنین پایگاه زمین لرزه های متعددی است.  
نیکاراگوا به سه منطقه بزرگ تقسیم می شود. مناطق پست گرمسیری کناره اقیانوس آرام و سواحل دریای   کارائیب دو منطقه از این مناطق هستند. منطقه سوم در مرکز کشور و در فلات خنک کوهستانی قرار دارد   که محل تقاطع چندین رشته کوه است.   
مناطق پست غربی در نزدیکی اقیانوس آرام دو دریاچه بزرگ نیکاراگوا و ماناگوا را در بر می گیرد. سه مخروط آتشفشانی از دریاچه نیکاراگوا سر برآورده است. از دریاچه ماناگوا زنجیره ای از آتش فشان ها به سمت شمال امتداد دارد. این منطقه پست حاصلخیز که محل تولید شکر و توتون است. مرکز بزرگترین شهرهای نیکاراگوا از جمله ماناگوا است.
نزدیک به نصف خاک نیکاراگوا زمین های پست غربی را در بر می گیرد که به طول ۷۰ کیلومتر از سواحل کارائیب به داخل کشور امتداد دارد. زمین های پست شرقی هم   به تبعیت از نام سکنه بومی، سرخپوستان موسکیتو ( Miskito Indians ) ، ساحل موسکیتو (پشه Mosquito coast ) ) نامیده می شود. این منطقه در گذشته محل رویش شمار فراوانی از درختان حاره ای گران قیمت بود. امروزه بسیاری از این درختان قطع شده اند. جنگل های بارانی گرمسیری بیشتر منطقه را می پوشاند؛ رودخانه های پر پیچ وخمی که از مناطق شمالی سرچشمه می گیرند دراین منطقه جریان یافته وبه دریای کارائیب می ریزند. ساحل از   رودخانه ها ومرداب ها کنگره ای است وجزایر وتپه های مرجانی در طول ساحل پراکنده گشته اند. امتداد دره های رودخانه ای محل رویش نخلهای موز است اما در سایر بخش های این منطقه اغلب مرداب های وسیع نمکی دیده می شود و خاک آن نامرغوب است.   کمتر از ۵درصد جمعیت نیکاراگوا که عمدتا بومیان آمریکایی و آفریقایی تبارها هستند در این منطقه   و منزوی از سایر بخش ها زندگی می کنند. نیکاراگوا اگرچه در مسیر طوفان های موسمی نیست اما سواحل کارائیبی نیکاراگوا گاه گرفتار طوفان های شدید می گردند.

رودخانه ها و دریاچه ها
دریاچه نیکاراگوا که بعنوان دریاچه کبیر شناخته می شود،   با پوشش نزدیک به ٨۰۰۰متر مربع بزرگترین دریاچه امریکای مرکزی است . بیش از ٣۵۰ نقطه جزیره ای از جمله جزیره اومتپ ( island of Ometepe ) که دو آتش فشان دارد، جزیره زاپاترا ( Zapatera )، ، پارک ملی فعلی،ومجمع الجزایرسولنتینیم ( Solentiname ) منزل معروف هنرمندان مستعمره در محل این دریاچه قرار گرفته اند. جنوبی ترین گوشه دریاچه نیکاراگوا تنها ۱۹کیلومتر با اقیانوس آرام فاصله دارد. رودخانه سنت جان ( San Juan ) این دریاچه را به دریای کارائیب متصل می کند. نیکاراگوا در گذشته به دلیل وجود راههای آبی از مهم ترین مسیرهای دریایی برای سفر در حد فاصل اقیانوس آرام واقیانوس اطلس بوده است . همچنین این منطقه همواره بعنوان مناسب ترین جایگاه برای حفرکانال در طول   تنگه امریکای مرکزی مورد توجه بوده است. رودخانه تیپی تاپا ( Tipitapa )   با وسعت ۱۰۵۰کیلو متر مربع دریاچه نیکاراگوا را به دریاچه ماناگوا متصل می سازد.  
تمام رودخانه های بزرگ نیکاراگوا به دریای کارائیب می ریزند. ریوگراند ( Río Grande ) وانشعابات آن پهناورترین سیستم رودخانه ای است در حالی که اسکوندیدو ( Escondido )   بزرگترین مسیرترابری بین اقیانوس آرام و سواحل دریای کارائیب را فراهم می سازد. کوکو ( Coco ) در طول مرزهای هندوراس جریان دارد وسنت جان از دریاچه نیکاراگوا سرچشمه می گیرد و بخشی از مرز کستاریکارا تشکیل می دهد. توسعه   تولید برق به رودخانه های کوچکتر محدود شده است .

اب وهوا
نیکاراگوا منطقه ای با آب و هوای گرمسیری است و در ارتفاعات آن درجه حرارت متغیر است. مناطق ساحلی از جمله شهر ماناگوا دارای آب وهوای گرم با حرارت متوسط ۲۷ درجه سانتیگراد است. درارتفاعات مرکزی دمای هوا بین ۱۶تا۲۷ درجه سانتیگراد در نوسان است. از اردیبهشت تا اوایل آبان فصول بارندگی است .معدل بارش سالانه در زمین های پست اقیانوس آرام وارتفاعات مرکزی عموما بین ۱۰۰۰ میلی متر تا ۱٨۰۰میلی متر است در حالی که درسواحل کارائیب سالانه بیش از ۲۵۰۰ میلی متر باران می بارد .   نزدیک مرزهای کاستاریکا در جنوب ،بارش باران به حدود ۶٣۵۰میلی متر بالغ می شود . ساحل موسکیتودر فصل باران به لجنزار تبدیل می شود.

گیاهان و حیات وحش
گیاهان نیکاراگوا عموما گرمسیری ومعتدل است.درختان برگ پهن منطقه وسیعی را می پوشاند،وبخش اعظم زمین های پست غربی جنگلی هستند.بلوط وسدر از اصلی ترین درخت هایی هستند که در ارتفاعات می رویند و در مناطق شرقی این درختان جای خود را به درخت کاج داده اند. بسیاری از درختان ماهون وسایر درختان جنگلی ارزشمند بریده شده اند. در نیکاراگوا بیش از ۵۰نوع درخت میوه وتنوع گسترده ای از ثعلب ها وسایر گل ها دیده می شود.
حیوانات وحشی نیکاراگوا ، شامل پوما ،خرس کوچک ،گونه های مختلفی ازمیمون ها،خرس های کرک دار و گرازاست. در نیکارگوا گونه ای از سوسمار امریکایی وگونه های متنوعی از سایر خزندگان از جمله مارهای سمی وجود دارد. گونه های مختلفی از پرندگان ، از جمله انواع طوطی ومرغ مگس خواربومی نیکاراگوادر نیکاراگوا هست. نیکاراگوا همچنین محل زیست زمستانی برای پرندگان متفاوت امریکای شمالی است .کوسه ماهی های آب های شیرین دردریاچه نیکارگوا زندگی می کنند.در طول ساحل دریای آرام شکارلاک پشت ها برای گوشت وتخم آن ها بعنوان ورزشی   که بقای نوع را تهدید می کند برجسته شده است .   

منابع طبیعی
بزرگترین منبع طبیعی نیکاراگوا خاک حاصلخیز وتوان بالقوه آن بعنوان ترعه است . نیکاراگواعلاوه بر طلا ونقره دارای منابع نسبتا محدود معدنی از جمله مس است که تاکنون مورد بهره برداری قرار نگرفته است و همچنین توان تولید برق را دارد؛ اتشفشان ها منبع بالقوه ای برای تولید انرژی حرارتی هستند. نیکاراگوا قابلیت تولید ذخایر چوبی گسترده را دارد ولیکن برای تهیه الوار و یا به منظور ایجاد زمین کشاورزی بیشتر درختهای آن قطع و مناطق جنگلی نابوده شده اند. امروزه   ۱۵.۹ درصد از زمین ها زیر پوشش کشاورزی و۲۷درصد جنگلی است .

محیط زیست
موضوع محیط زیست نیکاراگوا قبل از دهه ۱۹٨۰کمی مورد توجه قرار گرفت .جنگل زدایی از جمله اصلی ترین دلایل این توجه بود. فرسایش خاک و آلودگی آب   نیز از دیگر مشکلات جدی زیست محیطی در نیکاراگوا هستند. آلودگی سبب نابودی صنعت ماهی گیری در دریاچه ماناگوا وسایر مکانها گشته است. دسترسی به آب پاک موضوع قابل توجه دیگری در منطقه ماناگوا است . در این منطقه بسیاری از مردم از تسهیلات بهداشتی و دسترسی به آب سالم محروم بوده وتصفیه فاضلاب ها آب مورد نیاز جمعیت ساکن در این منطقه را فراهم نمی سازد.
بنیاد نیکاراگوا با هدف حفظ محیط زیست و منابع طبیعی ( IRENA )   در دهه ۱۹٨۰ ایجاد گردید و همچنین منطقه ای به وسعت ۱۴۰۰۰کیلومتر مربع در شمال نیکاراگوا ( Bosawas ) بعنوان منطقه حفاظت شده اعلام گردید. جاگوارها،خوک های   خرطوم دراز، میمون های جیغ زن وثعلب های چتری از جمله گونه های جانوری و گیاهی در این منطقه حفاظت شده می باشند. در دهه ۱۹۹۰منطقه دیگری در جنوب نیکاراگوا بعنوان منطقه حفاظت شده ( Indio-Maíz )   اعلام گردید. این منطقه در حدفاصل رودخانه سنت جان و پونتاگوردا ( Punta Gorda )، واقع شده و نزدیک به ۴۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. این منطقه محل زیست جاگوار،پلنگ ،شماری از پرندگان کمیاب وبسیاری از انواع قورباغه ها ،پروانه ها وثعلب ها ست .این مناطق روی هم رفته بزرگترین ذخیره جنگلی را برای نیکاراگوا در منطقه آمریکای مرکزی فراهم می آورند. درکنار این تلاش ها برای حفاظت از محیط زیست، قطع درختان جنگلهای بارانی نیکاراگوا همچنان بطور فزاینده ای ادامه دارد.

جمعیت
نیکاراگوا بنا به سرشماری ۲۰۰۵ پنج میلیون وچهارصد وشصت وپنجهزار ویکصد نفر (۵.۴۶۵.۱۰۰) جمعیت دارد. مردم نیکاراگوا از فقیر ترین   ملل ساکن در بین کشورهای امریکای مرکزی است که میراثی کلان از ستم و استثمار دیکتاتورها، مصایب و بلایای طبیعی، وویرانی های ناشی از جنگهای غیر نظامی را با خود حمل می کند. اکثریت   مردم نیکاراگوا مستیزوس ( mestizos ) (ترکیبی از اروپائیان وبومیان امریکایی تبار)هستند. اقلیت های قومی شامل افریقایی تبارها، بومیان امریکائی واروپایی تبارها   هستند. به طور سنتی طبقه مرفه کوچکی زمین های کشورواقتصاد وقدرت سیاسی آن را همواره در کنترل داشته اند.
نیکاراگوا جمعیت جوان و رو به رشدی دارد. بنا بر سرشماری سال ۲۰۰۵ حدود ۴۰درصد جمعیت نیکاراگوا در سنین زیر ۱۵سال قرار دارند. درصد بالای زاد و ولد (۲۵ در هزار) نسبت به   میزان مرگ و میر (۵در۱۰۰۰) از علل اصلی رشد جمعیت   ۱.۹ درصدی این کشور است. رشد جمعیت در دهه ۱۹٨۰در نیکاراگوا کاهش یافت وصدها هزار نفر از جمعیت برای گریز از جنگ داخلی کشور را ترک کردند. اما با پایان گرفتن درگیریها و بازگشت مهاجرین مجددادر دهه ۱۹۹۰ نیکاراگوا از رشد بالای جمعیت برخوردار گردید. بنابر نتایج برخی تحقیقات ۴۵درصد جمعیت نیکاراگوا درمناطق روستایی با در آمد روزانه کمتر از یک دلار در نهایت فقر وتنگدستی زندگی می کنند.
نیکاراگوا باتراکم جمعیتی ۴۵نفر در کیلومتر از کمترین تراکم جمعیتی   در بین کشورهای قاره آمریکا برخوردار است؛ السالوادور بیشترین میزان تراکم جمعیت در این منطقه را دارد. در عین حال زمین های پست کارائیبی نیکاراگوا دارای تراکم جمعیتی بسیارپراکنده است و بیشترین جمعیت در این کشوردر منطقه ساحلی اقیانوس ارام ، جایی که بسیاری از شهر ها واقع شده اند، متمرکز گردیده است.
بنا به تخمینی ۵۷ درصد جمعیت نیکاراگوا در شهر ها ویا شهرک های اطراف زندگی می کنند. در سال ۲۰۰٣ ماناگوا ( Managua ) پایتخت نیکاراگوا حدود ۱.۱ میلیون نفر جمعیت داشته است. ماناگوا بزرگترین شهر ومرکز سیاسی و صنعتی محسوب می گردد. ماناگوا مستعد زلزله است؛ این شهر دوبار ویرانی به سبب وقوع زلزله را یکبار در سال ۱۹٣۱ و یکبار در سال ۱۹۷۲ تجربه کرده است.
لئون ( León ) با حدود ۱۰۰.۹٨۲نفر جمعیت (سرشماری ۱۹۹۵) دومین شهر بزرگ نیکاراگوا محسوب می شود. لئون خانه دانشگاه ملی ومرکز سنتی حزب لیبرال یکی از نیرومندترین احزاب سیاسی است. گرانادا ( Granada ) ، مرکز تجاری نیکاراگوا بوده و در محل دریاچه نیکاراگوا قرار دارد. گرانادا حکم دژ مستحکم حزب محافظه کار سنتی ملی را داشته و ٨٨.۶٣۶ نفر جمعیت دارد. ماسایا ( Masaya )   ، شهری تجاری است که در جنوب ماناگوا واقع گردیده و صنایع دستی آن از شهرت خاصی برخوردار است. شهرماتاگالپا ( Matagalpa )،   مرکز تولید قهوه در ارتفاعات مرکزی ، ٣۶.۹٨٣نفرجمعیت دارد. به علت مهاجرت مداوم روستائیان فقیر در جستجوی کار مرتبا بر جمعیت شهرنشین افزوده شده و شهرها به رشد خود ادامه می دهند.
نیکاراگوا از ترکیب قومی متفاوتی برخوردار است.   ۶۹ درصد جمعیت نیکاراگوا مستیزوس، ۱۷درصد جمعیتی که با عنوان سفیدپوست شناخته می شوند، ۹ درصد افریقایی تبار، و۵ درصد بومیان امریکایی هستند. جمعیت افریقایی تبارها وامریکائیان بومی   به صورت پراکنده در مناطق پست شرقی ، که در آن جا نقش مسلط را دارند، متمرکز شده اند.  
بزرگترین جماعت امریکائیان بومی در نیکاراگوا میسکیتوها ( Miskito ) هستند که در شمال شرقی کشور متمرکز شده اند . مردم میسکیتو در هر دو سمت مرزهای هندوراس زندگی می کنند. میسکیتو ها غالبا آفریقایی تبار هستند و زبان و فرهنگ خود را حفظ کرده اند. بسیاری از میسکیتو ها به زبان انگلیسی تکلم می کنند؛ ساحل میسکیتو از اوایل قرن هفدهم تااوایل قرن نوزدهم   تحت نفوذ بریتانیابوده است و تکلم به زبان انگلیسی یادگاری از این دوران است. شماری از میسکیتو ها به دلیل فعالیت میسیونرهای کلیسای موراویان ( Moravian )   در این منطقه پروتستان هستند. گروه ها ی بومی کوچتری چون سومو ( Sumo )   وراما ( Rama ) وهمچنین گروه بسیار کوچکی ازافریقایی ها که با نام گاریفونا ( Garifuna ) - بومیان اصلی- شناخته می شوند در نیکاراگوا زندگی می کنند.   
نیکاراگوایی های افریقایی تبار که بعنوان سراولس ( Creoles ) (نژاد مخلوط) شناخته می شوند در شهرهای واقع شده در امتداد سواحل کارائیب از تسلط بیشتری برخوردارند. متولدین سواحل هند غربی بریتانیا ، به طور برجسته جامائیکا وجزایر سوسمار، انگلیسی صحبت می کنند وعموما پروتستان هستند.با این که   مناسبات بین سراولس (نژاد مخلوط ) ومیسکیتوها تیره است ،اما آن ها دیدگاههای منفی مشترکی در خصوص جمعیت ساکن در نیکاراگوا غربی و جماعت کاتولیک اسپانیایی زبان دارند. به منظور آرام ساختن درگیریهای قومی و محلی قانون اساسی ۱۹٨۷ نیکاراگوا عملا با دادن اختیارات فراوان به دولتهای محلی، در سواحل شرقی دو منطقه خودمختار ایجاد کرده است. دولت های نیکاراگوا با در نظر داشتن تاریخچه حضور استعمارگران در این منطقه تلاشی را در جهت شناخت وتحکیم فرهنگ بومی آغاز کرده اند.
تقریبا تمام ساکنین نیکاراگوا به زبان انگلیسی تکلم می کنند و انگلیسی در واقع زبان رسمی آنان بشمار می آید. ساکنین سواحل شرقی در فضاهای غیررسمی به زبان موسکیتو و یا انگلیسی سخن می گویند اما در ادارات و مراکز رسمی به اسپانیایی صحبت می کنند.

مذهب
پس از غلبه اسپانیایی ها بر نیکاراگوا در سده ۱۵۰۰، اکثریت بزرگی از جمعیت نیکاراگوایی ها به مذهب کاتولیک رومی رو آوردند. در دهه های اخیر شمار پروتستانها به سرعت افزایش یافته و در حال حاضر حدود ۱۲ درصد از جمعیت کشور پروتستان می باشند. اکثریت این افراد پیرو کلیسای روح مقدس ( Pentecostal churches ) هستند، اما گروه های دیگری از جمله موراویان ها ،باب تیست    ها ( Baptists ) (فرقه تعمید دهنده ) منتظران ظهور هفتمین روز ( Seventh-day Adventists ) هم   در بین آنان وجود دارند. قانون اساسی نیکاراگوا آزادی مذهب را تضمین کرده است .

آموزش و پرورش
تا پیش از سالهای دهه ۱۹٨۰ شانس دسترسی به امکانات آموزشی در نیکاراگوا بسیار محدود ودر مناطق روستایی تقریبا غیر ممکن بود. در سال ۱۹۷۱ تنها ۵۷ درصد جمعیت بزرگسال با سواد بودند. پس از روی کار آمدن دولت ساندنیستها در سال ۱۹٨۰ نهضت سوادآموزی در کشور به راه افتاد، دولت بودجه آموزش ابتدایی را به دو برابر معمول افزایش داد. در اثر این تلاشها شمار با سوادان کشور در سال ۱۹٨۵ به ٨۷ درصد افزایش پیدا کرد. بنا بر گزارشهای دولتی در ۱۹۹۰ تمام کودکان در سنین تحصیل ابتدایی در مدارس ثبت نام شده بودند.   قانون اساسی ۱۹٨۷ تحصیلات ابتدایی را مجانی والزامی اعلام کرد ودر بسیاری از مناطق روستایی مدرسه ساخته شد.     
جنگ ومشکلات اقتصادی در سالهای آخر دهه ۱۹٨۰ واوایل دهه ۱۹۹۰ آسیب های جدی به نظام آموزش و پرورش وارد نمود و سبب گردید نیکاراگوا همچنان بصورت کشوری با سطح آموزش بسیار پائین باقی بماند. در اواخر دهه ۱۹٨۰ بودجه آموزش وپرورش بار دیگر کاهش یافت، و سطح باسوادی با شتاب زیاد به میزان ۶٨درصد سقوط کرد. بسیاری از کودکانی که در مدارس ابتدایی ثبت نام شده بودند به تدریج مدارس را رها کردند. براساس گزارشهای موجود تنهاحدود ۵۷ درصد از دانش آموزان در کلاسهای درسی دوره دبیرستان حاضر می شدند.    
شمار دانشجویان که در دهه   ۱۹٨۰ تقریبا به سه برابر افزایش یافته بود بتدریج کاهش یافت، بسیاری از این دانشجویان بطور نیمه وقت در کلاسهای درس شرکت می کردند و شمار زیادی هرگز فارغ التحصیل نشدند. بیش ازنیمی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی در نیکاراگوا زنان هستند. نیکاراگوا دو دانشگاه بزرگ دارد. دانشگاه ملی لئون در سال ۱٨۱۲ تاسیس گردیده و دانشگاه امریکای مرکزی در ماناگوا در سال ۱۹۶۱ توسط کلیسای کاتولیک احداث شده است. علاوه بر این ها تعداد زیادی دانشکده های فنی دولتی در نیکاراگوا وجود دارد و در سالهای دهه ۱۹۹۰ شش دانشگاه خصوصی نیز به شمار آنها افزوده شده است.

شیوه زندگی
شماری از خانواده ها که از بازماندگان ساکنین اولیه اسپانیایی منطقه هستند اقتصاد و زندگی سیاسی – فرهنگی نیکاراگوا را در کنترل خود دارند. این در حالی است که بیش از نیمی از جمعیت نیکاراگوا در فقر و تنگدستی به سر می برند.
روابط خانوادگی در زندگی نیکاراگوایی ها   همچون سایر مناطق آمریکای لاتین از اهمیت به سزایی برخوردار است. پیوند ها و بستگی های فامیلی و خانوادگی نقش و سهم بزرگی در اخذ تصمیمات سیاسی، دستیابی به مشاغل و فرصتهای مختلف برعهده دارند. نیکاراگوایی ها در برابر اعضا خانواده احساس مسئولیت می کنند. بسیاری از کودکان به سبب درگیریها و جنگهای خانگی که در فاصله سالهای دهه ٨۰ و ۹۰ منجر به کشته شدن شمار زیادی از مردم گردید، پدرانشان را از دست داده اند. شمار زیادی از زنان بیوه به همراه فرزندانشان با دیگر اعضا خانواده زندگی می کنند. سیستم معروف کمپادرازگو
( compadrazgo ) هم بستگی اجتماعی واقتصادی مهمی بین خانواده یک کودک وپدرخوانده او ایجاد می کند. مردم پدرخوانده هارا در یافتن کاریا حل موقعیت های دشوار زندگی به یاری می خوانند.
زنان در نیکاراگوا نسبت به سایر مناطق آمریکای مرکزی از پیشرفت بیشتری   برخوردارند؛ این امر بخشی ناشی از تلاش ساندنیست ها برای متشکل کردن زنان و بخشی هم به خاطرانتخاب ویولتا باریوس دچامورا ( Violeta Barrios de Chamorro )   در ۱۹۹۰ به عنوان اولین رئیس جمهور زن درمیان ملت های امریکای مرکزی بوده است. زنان در عرصه سیاست فعال هستند   وگروه های زنان نیروهای اعمال نفوذ قدرتمندی در مسائل مختلف اجتماعی را تشکیل می دهند.
بیسبال بعنوان ورزش ملی نیکاراگوا، نشانگر نفوذ امریکا است .دوچرخه سواری ، بسکتبال، والیبال و فوتبال نیز در نیکاراگوا از عمومیت فراوانی برخوردارند. رژیم غذایی منطقه عمدتا متکی بر برنج ،لوبیا ،یوکا ونان ذرت است . نیکاراگوا به تنوع میوه های گرمسیری شهرت دارد.
نیکاراگوا از مشکلات جدی اجتماعی   تشدید شده توسط جنگ وبحران اقتصادی دهه ۱۹٨۰رنج می برد.حدود ۴۷.۹۰درصد از مردم نیکاراگوا و به میزان بیشتری در مناطق روستایی با فقر و تنگدستی دست به گریبانند. در مناطق پست شرقی حدود   ۹۰درصد مردم فقیرند. بیش از ۵۰درصد از افراد بیکار و نیمه بیکار هستند، البته آمارهای رسمی رقم کمتری را نشان می دهند.
فقر وبیکاری وسیعا با بی خانمانی ،سوءتغذیه و دسترسی ناچیز به بهداشت عمومی رابطه دارد. بیماری های گرمسیری نظیر مالاریا وتب نوبه (تب استخوان)که در دهه ۱۹۷۰در شمار بیماریهای نادر محسوب می شدند، در دوران جنگ به بیماری شایع و متداول مبدل گردیدند. در ماناگوا شماری از شهر نشینان فقیر در محلات حاشیه ای و کثیف و به صورت کارتن خواب زندگی می کنند. بسیاری از خانواده ها به آب آشامیدنی تمیز و بهداشتی و اساسا به آب لوله کشی دسترسی ندارند. ساکنین شهر ها معمولا از خدمات بهتری نسبت به روستائیان برخوردار هستند و لیکن در همین مناطق نارسایی در دسترسی به تسهیلات بهداشتی، آموزشی، و سیستم آب و فاضلاب بیداد می کند. دولت ساندنیست بهبود سطح دسترسی به امکانات بهداشتی و آموزش وپرورش را در راس اولویت های کاری خود قرار داد و به پیشرفت هایی نیز در این زمینه ها بویژه در مناطق فقیر و روستایی نائل آمد. اما آغاز درگیری با شورشیان کنترا و مشکلات اقتصادی وضعیت را دگرگون ساخت؛ درگیری با شورشیان کنترا منابع اختصاص یافته به برنامه های اجتماعی را به خود اختصاص داد. جنایت وآدم ربایی در دهه ۱۹۹۰ به شدت در کشور افزایش یافت .   
نیکاراگوا جامعه عمیقا طبقاتی دارد. این امر کمک شایانی به ساندنیست ها در کسب قدرت در سال ۱۹۷۹ نمود. در آن زمان تقریبا یک پنجم جمعیت نیکاراگوا به طبقات بالا ویا متوسط تعلق داشتند اما همین بخش بیش از ۶۰ درصد درآمد ملی را به خود اختصاص داده بود؛ مرغوبترین زمین ها به این بخش تعلق داشت. انقلاب ساندنیستی با سلب مالکیت از این جمعیت بخشی از دارایی و زمینهای آنان را در بین فقرا توزیع نموده، بخشی را نیز در کنترل دولت قرار داد و تلاش نمود تا از این طریق به توزیع ثروت در جامعه و بازسازی اجتماعی کشور جامه عمل پوشاند. با اهمیت دادن به تقسیمات طبقاتی ،ساندنیست ها اولین نیروی   سیاسی موثرتوده ای را در نیکاراگوا ایجاد کردند.متعاقب جنگ کنترا ها در دهه ۱۹٨۰و۱۹۹۰حمایت از ساندنیست هادر بین فقرای شهر مستحکم باقی ماند در حالی که طبقه متوسط وبسیاری از جماعت مناطق روستائی از سایر احزاب سیاسی حمایت کردند.  

فرهنگ
فرهنگ نیکاراگوا وسیعا ترکیبی است از اسپانیولی وعناصر بومی امریکایی،با تنوعات منطقه ای. بعنوان مثال بسیاری از رقص های فولکلوریک از هر دوسنت گرفته شده است.رقص بسیار معروف مورد توجه با عنوان لاس ایندتاس ( Las Inditas )( به معنی تحت اللفظی «رقص دختران کوچک سرخ پوست ») که در آن نشانه های اسپانیایی های فاتح   وتمسخر امریکائیان بومی فرهنگ دیگری را به نمایش می گذارد.جشنواره های محلی بسیاری وجود دارد ،وشهر ها وشهرک های زیادی یک ولی نعمت مقدس رادر جشنواره معروف تورو گواکو ( Toro Guaco ) گرامی می دارند. جشن بزرگداشت سانتو دومینگو ( Santo Domingo )   در ماناگوا در ۱۰روز اول اوت برگزار می شود و جشن های محبوب مردم به یک اجتماع مذهبی ملحق می شود.موسیقی بخش حیاتی جشن های نیکاراگوا است واز سازهایی مثل ماریمباس ،گیتار، قلوت سنتی (زولس) وماراکاس برای نواختن موسیقی استفاده می شود. در امتداد سواحل کارائیب، تاثیر عمیق افریقایی ها بر موسیقی ورقص وجود دارد.    
نیکاراگوا شاعران ونویسندگان بسیاری تربیت کرده است.معروفترین آن ها روبن داریو ( Rubén Darío ) شاعر اواخرقرن نوزده واوایل قرن بیستم است که   کاملا بر یک نسل امریکای لاتین تاثیر داشته است . او اولین شاعر امریکی لاتین بود که وسیعا در خارج از نیمکره خوانده شد .ارنستو کاردینال ( Ernesto Cardenal ) ، پابلو آنتونیوکوادرا ( Pablo Antonio Cuadra ) ودیزی زامااورا ( Daisy Zamora ) شاعران قرن بیستم نیکاراگوا هستند که اشعار آن ها به انگلیسی وسایر زبان ها بر گردانده شده است .نویسندگان از جمله سرجیو رامیرز ( Sergio Ramirez ) یکی از رهبران ساندنیست ها ومعاون رئیس جمهوردر سال های ۱۹٨۴-۱۹۹۰
نقاشان ومجسمه سازان نیکاراگوا از جمله آرماندو مورالس ( Armando Morales ) نقاش ، به شهرت دست یافته اند.نقاشی های   زندگی روزمره با روش بومی توسط هنرمندان در جزایر زولنتینیم در سواحل نیکاراگواازدهه ۱۹۷۰ معروف شده است . درموزه ملی در ماناگوا اشیا بسیاری از طلا، پشم سبز وصدف متعلق به دوران پیشا کلمبوسی ( فاتح امریکای لاتین ) وجود دارد. معماری اندکی از دوران استعماری در شهرها   به دلیل ویرانی ناشی از زلزله باقی مانده است.شهر گرانادا در جنوب غربی نیکاراگوابهترین محل برای مشاهده ساختمان های سبک اسپانیایی است .

اقتصاد
از دوران استعمار اقتصاد نیکاراگوا به صادرات مواد اولیه ،وبه طور عمده محصولات کشاورزی وابسته بوده است .قهوه از دهه ۱٨۴۰بزرگترین محصول بوده وتولید کتان ، شکر، موز، جنگل داری ، معدن ،گله داری ومیگو نیز در اقتصاد ملی سهیم هستند.طبقه ممتازمعدودی به طور سنتی ، کنترل بخش اعظم زمین وبه همین دلیل زندگی اقتصادی نیکاراگوا را در کنترل داشته اند.
اقتصاد نیکاراگوا به شدت بین دهه های ۱۹۵۰تا۱۹۷۰ به شدت رشد کرد ودر نتیجه صادرات کشاورزی وصنعتی گسترش یافت .اگر چه این رشد به سود طبقات بالا ومتوسط به ویژه خانواده ساموزا ووابستگان آن ها بود ولیکن گسترش فقر در میان فقیرترین نیکاراگوایی ها را به دنبال داشت. زنجیره ای از حوادث و رخدادهای بعدی منجر به بحران اقتصادی گردید. مبارزه مدنی بویژه انقلاب که رژیم ساموزا را در ۱۹۷۹ ساقط کرد به همراه جنگ کنتراها که به دنبال آن اتفاق افتاد بازده اقتصادی را شدیدا کاهش داده ، و ویرانی های   گسترده ای را در پی آورد. با روی کار آمدن دولت ساندنیست در ۱۹۷۹ ، دولت تلاش نمود تا با بهره گیری از یک سیستم نوین اقتصادی - ترکیبی از سیاست های سوسیالیستی وسرمایه گذاری خصوصی – به توزیع مجدد در آمدها وزمین در بین فقرا کمک کند. برخی از سیاست های دولت موفق بود اما برخی نیز نتیجه ای در پی نداشت و نهایتا نیز سیاست های دولت بواسطه تحریم های اقتصادی اعمال شده از سوی آمریکا بر علیه نیکاراگوا، حمله شورشیان کنترا با حمایت آمریکا، و روند های نامساعد اقتصاد جهانی کاملا مختل گردید. در نتیجه این وضعیت نیکاراگوا گرفتار رکود شدید اقتصادی گردید که تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت.   بین سالهای ۱۹٨۱و۱۹۹۰ تولید سرانه ناخالص ملی به ٣٣.۵ درصد کاهش یافته بود.  
اقتصاد نیکاراگوا به تدریج از نیمه دوم   دهه ۱۹۹۰بهبود یافت، اما با وقوع طوفان میچ ( Mitch )   در سال ۱۹۹٨که نابودی محصولات وبی خانمانی هزاران نفر را موجب گردید، مجددا شدیدا آسیب دید. بی ثباتی سیاسی ممتد، سوداگران نیکاراگوایی وخارجی را نسبت به سرمایه گذاری در کشور کاملا بی میل کرده بود. دعاوی طرح شده در خصوص مالکیت دارایی های مصادره شده در دوران حکومت ساندنیست ها همچنان حل ناشده باقی مانده بود. بسیاری از مالکین سابق در جستجوی اصلاح نظام مالکیت، مبارزه قانونی را آغاز نموده بودند. پرداخت خسارت از جانب دولت به کسانی که دارایی هایشان توقیف شده بود، موجب افزایش بدهی های ملی گردیده بود. گسترش جنایت وتبهکاری وخشونت های منطقه ای، به همراه وخیم تر شدن وضعیت زیر ساخت های اقتصادی به تاخیر در بهبود وضعیت اقتصادی یاری می رساند.   
در ۲۰۰٣ نیکاراگوا با درامد ناخالص ملی ۴.۰٨ میلیارد دلاری معادل ۷۵۰دلار برای هر نفر، به یکی از فقیر ترین کشورهای نیمکره غربی تبدیل گردید.تولید ناخالص ملی میزان ارزش کلیه کالاها وخدمات تولیدی یک کشور است .نیکاراگوا   در اوایل دهه ۲۰۰۰ بالغ بر ۶میلیارد دلاربدهی داشت واز سطح بازده کاری پایینی بر خوردار بود. کشاورزی همچنان بعنوان بخش   مسلط اقتصاد باقی مانده بود، اگرچه نیروی کار شاغل در بخش خدمات نیز درصدی رشد نشان می داد.

نیروی کار
در سال ۲۰۰٣ نیروی کار نیکاراگوا ۲.۲ میلیون نفر بود.در بین زنان ٣٨ درصد از نظر اقتصادی فعال بودند. بخش کشاورزی ۴٣درصد از نیروی کار نیکاراگوا را در استخدام دارد، بخش خدمات ٣٨درصد نیروی کاروکارخانه ها ومعادن وساختمان ۱۵درصد بقیه نیروی کاررا در اختیار دارند. بیکاری ونیمه بیکاری بیش از   ۵۰درصد نیروی کار بالقوه برآورد می شود.
شمار اتحادیه های کارگری که عمدتا وابسته به ساندنیست ها بودند، در دهه ۱۹٨۰به شدت گسترش یافت. تا اواسط دهه ۱۹۹۰ بیش از ۵۰ درصد نیروی کار در اتحادیه های کارگری عضویت داشتند. اتحادیه ها   به خاطر نشان دادن همبستگی سیاسی و توانایی شان در فلج کردن بخش های حیاتی اقتصاد بویژه   صنعت حمل ونقل، نقش سیاسی مهمی ایفا می کنند .

ادامه دارد