سیانور
کتاب خاطرات عباس بختیاری


عاطفه گرگین


• عباس بختیاری در کتاب سیانور از لحظه ها ساعتها و روزهای خانه های تیمی که در آن با دیگر فداییان زیسته و گاهی با آنان مرده و دو باره زنده شد می نویسد . نویسنده کتاب سخت تحت تاثیر مبارزات چریک های فدایی خلق بوده و پس از انقلاب هم به آن ها می پیوندد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۴ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۵


 سیانور
کتاب خاطرات عباس بختیاری
٣۱۶ صفحه
چاپ اول پاریس ۲۰۱۴
تیراژ ۱۰۰۰


پاک و برهنه
در آستانه سحر ایستاده ام
تا سپیده تراود
با او مرا چه تلخ پیامی است


انسان هایی هستند که همیشه لبخند بر لب و گریه ای پنهان در گلو دارند ,نویسنده کتاب سیانور چنین انسانی است او در حالی که در خواب است می دود , و مرتب خواب می بیند , خواب فردایی بهتر , خواب آدم های خوبی که شناخته و از دست داده ,
عباس بختیاری را با ید در تضاد های اجتماعی اش جستجو کرد , با همه ویژگی های آن , او همه ی سر گردانی ها و درماندگی های نسل خویش را در گزینش یک راه و روش به دوش کشیده و بدین روی است که او گاه به گاه رها در باد رقص صوفیانه می کند و گاه بی گاه بی تاب و منقلب سر به آستان باورهایش می ساید .
نویسنده سیا نور , سخت تحت تاثیر مبارزات چریکهای فدایی خلق است و از نسل شجاع و منقرض خود خوب می نویسد و به هیج روی بخود اجازه انتقاد از آن مبارزان را نمی دهد , او تنها به لا یه های ظاهری آنچه بوده و آنچه انجام داده و آنچه انجام داده اند می پر دازد , بدون اشاره ای به این مهم که این همه درگیری عاطفی و رنج و کشت و کشتار چه تاثیر مثبت و یا چه تاثیر منفی بر جامعه و مردمان ایران داشته است .,
در بخش اول کتاب در باره آرزوها و خواسته های نو جوانیش می نویسد   .
نویسند از نو جوانی به هنر علاقه ای خاص داشته و سعی به دست یابی به آن دارد .
"پدرم اولین استادم بود با موسیقی سنتی . محلی آشنا بود و هر وقت فرصتی پیدا می کرد , " نی " و " کما نچه " می زد وقتی دید که من هم به موسیقی علاقه دارم به سوزنبان قطار اهواز ــ بندرشاهپور سپرد تا برایم یک " تنبک " بیاورد , خودش هم اولین بار به من تنبک زدن یاد داد , عشقم شده بود آن تنبک قرمز حلبی , روزها درس و مدرسه که تمام می شد با عجله می رفتم خانه تنبک بزنم ."
این جوان عاشق هنر , برای بازی در تاتر به تهران می رود و پس از گذراندن ما جراهائی موفق می شود بازیگری در نمایش نامه ریل به کارگردانی " محمود دولت آبادی " " پهلوان اکبر میمیرد " به کارگردانی بهرام بیضایی " و.... بپردازد . اما تحولات سیاسی سال های ۴۷ ــ ۴٨ــ ۴۹ــ او را از عشق واقعی زندگیش که هنر بوده جدامی سازد. و جوان هنر دوست سر از خانه های تیمی چریک های فدایی در می آورد . عباس بختیاری در کتاب سیانور از لحظه ها ساعتها و روزهای خانه های تیمی که در آن با دیگر فداییان زیسته و گاهی با آنان مرده و دو باره زنده شد می نویسد . نویسنده کتاب سخت تحت تاثیر مبارزات چریک های فدایی خلق بوده و پس از انقلاب هم به آن ها می پیوندد و ماجراهای بسیاری را از سر می گذراند تا به فرانسه می رسد او در فرانسه است که به خواست اصلی زندگیش که همان هنر است دست می یابد می نوازد , می خواند , در فیلم های سینمایی بازی می کند و در فرهنگسرایش از هنر مندان و هنر دوستان پذیرایی می کند.

عاطفه گرگین