آسیب اصلی در "پروژه وحدت چپ" - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : فریبرز ستاری

عنوان : وحدت با همگان به سر نشد با حضور م. ل میسر شود
رفیق بهزاد کریمی شما بهتر می دانید که عمر پروژه وحدت چپ به چندین سال رسیده و در طول این مدت اشکال گوناگون و منشورهای متفاوت را مورد مداقعه قرار داد. در طول حدود ۵ ، شش سال؛ دهها نشست و برخاست، اجلاس مشترک و آمد و روند ها انجام شد. اما تاقبل از کنگره ۱۴ فدائیان اکثریت امید به فرجام خوش و حمایت از طراح پروژه وحدت از دهان نمی افتاد حتی طراح و طراحان – آقای شیدان وثیق و هم اندیشانش - وقتی شرط حضور در پروژه را گسست از سوسیالیسم عملا موجود اعلام کردند، صراحتا درب ورودی پروژه وحدت را نیمه باز کرده تا فقط آنهائی به درون کعبه آمالش راه یابند که منزه اند و نه چون هواداران سوسیالیسم عملا موجود ورشکسته به تقصیر از نظر طراح - در صورتیکه ما ورشکستگان به ناتقصیر بوده و هستیم و اعتقاد داشته و داریم که املا نانوشته است که پاکیزه است و بی غلط و خطا- .
رفیق بهزاد کریمی نوشته ای و بر نقد شیدان وثیق کوشیده ای کمی تا قسمتی زیاد، دیر به عرصه نقد نیامده ای؟ رفیق مگر هواداران سوسیالیسم عملا موجود از چپ مفهومی غیر از آزادی و برابری ارائه کرده بودند یا فهمی مغایر با فهم شما داشتند که طراح و حامیان در سایه او، عرصه و دامنه کار را به جائی رساندند که هم اکنون برخی از رفقا معتقد شده انددر اینکه پروژه وحدت پیش رو همان پروژه وحدت ۶ سال پیش نیست. رفیق بهزاد اگر زودتر از اینها ارزیابی کلی از پروژه و مختصات آن صورت می گرفت تا روشن گردد که در کجا ایستاده ایم متوجه می شدید که آیا کشتی وحدت چپ بر مدار تعیینی شده حرکت می کند؟ یا نه در هنگامه خواب و بیداری نشستگان در کشتی وحدت؛ طراح سکان هدایت کشتی را بدست گرفته و بهر سو که ذهنش می خواهد می برد.
اکنون نیز صحیح نیست که آقای شیدان وثیق را متهم به ذهنیگری و... نمائید. مشکل چپ دور بودن از شرائط داخلی و حتی نبودن در متن جامعه ایران است و مهمتر از آن به بازی نگرفتن هواداران چپ در داخل کشور است اگر این بندناف بریده نمی شد و رابطه پروژه وحدت با داخل کشور برقرار می شد؛ نقیصه نبودن بانیان وحدت چپ در داخل کشور مرتفع میشد. اما این مهم انجام نشد هیچ، بلکه آمدید و پتانسیلی از نیروی چپ را که هواداران داخل کشور باشد را از پیرامون پروژه وحدت دور ساختید. همین فاصله گذاری و عدم اطلاع دقیق از داخل کشور باعث شده و می شود که همچنان اسیر پندارهای ذهنیگرایانه شوید. یک روز مدل ائتلاف احزاب چپ آمریکای لاتین در دستور بحث قرار می گیرد، روز دیگر پارادایم اتحاد احزاب اروپائی. آیا همه این دوندگی چندساله تا چه میزان پروژه وحدت چپ را به تشکل خیلی بزرگ نزدیک کرد تا بتواند از برآیند نیروهای تشکل بزرگ، تشکل فراگیر چپ را بوجود بیاورد.
رفیق بهزاد نوشته اید:" قرارهم نبوده و نیست که وحدت ما بر پایه اشتراک در هر مورد باشد و یا که تضمین یافتگی اشتراکات یکبار برای همیشه. اتفاقاً از خصوصیات وحدت چپ نوین دمکرات، متشکل شدن آنست در عین باورمندی اش به واقعیت وجود تفاوت های سیاسی در صفوف آن و البته در کادر یک جهتگیری عمومی مورد وفاق." خب عزیز نمی شد در هنگامه آغازین پروژه این اصل را در مورد شناسه های افراد و جریان شمول وحدت چپ عنوان می شد تا با طرح شرط لازم وحدت گسست از سوسیالیسم علمی است زمینه منع حضور عناصر بیشمار خارج کشور را فراهم نمی کردید تا بندناف پروژه وحدت با پایگاه اجتماعیش در داخل کشور بریدن نشود. به اعتقاد من که در دو سه مطلبی که در اوان پروژه وحدت نوشتم و در سایت وزین اخبار روز وحتی سایت وحدت چپ درج شد، بانیان وحدت چپ در ایران در قدم اول تعریف چپ را روشن نساختند بلکه تصمیم پرسش مابانه وحدت با کدام قسمت چپ را در دستور کار قرار دادند که همین نقطه ای خطاساز شد که سبب شد طراح یا طراحان وحدت خشت اول را کج بگذارند که بر آن دیواری بالا نیامد.
۶٨۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : گاها پنج پادشاه یا بیشتر در یک کشور گنجیده
زمانی سعدی شیرازی در گلستان خود، به استناد مستندات جاری در روزگار، نوشت، «دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند»

امروز در جهان بواسطه تنظیم قواعدی، که آن را میتوان قواعد بازی، قانون اساسی، یا منشوری جهتِ اتحاد خواند، گاها پنج پادشاه یا بیشتر در یک کشور گنجیده، و این جوامع در عین نوسانات، در مسیر عدالتخواهی و یا تحقق عدالت در حرکتند

حال در این پروژه[طرح] وحدت چپ نیز، آنچنانکه مقصودِ نظر برخی از صاحب نظرانش هست، اگر قصد محلول کردن و قرار دادن همه در یک قالب باشد، از آنجایی که روغن و آب هرگز مخلوط شدنی نیستند، کار چنین وحدتی هم نخواهد توانست به انجام برسد

زندگی نشان داده، که برای پختن هر غذایی هم آب لازم است و هم روغن، در اتحاد این دو با یکدیگر تحت لوای دستور پختی منطبق با مذاقِ انسانی، همواره غذای دلپذیری در سفره هامان داریم.
بنابراین اگر امروز غذایی بَدِ و غیر قابل مصرف در سفره هامان هست، علتش دستور پختهایی است که با شرایط و چگونگی مواد اولیه انطباق چندانی ندارند
۶٨۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : پوزش و تصحیح
با عرض معذرت از سر به هوایی, لینک مقاله اشتباهی و لینک درست اینست:

http://www.counterpunch.org/۲۰۱۵/۰۶/۱۹/in-the-usa-i-cannot-write/
۶٨۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " چپ غربی "
مقاله اخیر ANDRE VLTCHEK نویسنده و فیلسوف کمونیست روسی الاصل, بزرگ شده در چکسلواکی و شهروند گاه و بیگاه امریکا, در این مورد بسیار خواندنی و طبق معمول طولانی ست. میگوید در سفر دو هفته ای خود به شهر های کالیفرنیای امریکا چنان ملول گردید که حتی قادر به نوشتن یک خط نبود. پس از سخنرای و نمایش فیلمهای خود از جنایت امپریالیسم در دنیا بالاخره یکی از بین جمعیت پرسید " منظورتان از نشان دادن اینها به ما چیست ؟". " گفتم چون کشور شما حالیه میلیون ها مردم را در دنیا میکشد". با خونسردی گفت " خب انتظار دارد که ما چکار کنیم ؟" . و این نوع مکالمه در تمام سفر تکرار گردید و ایشان به این نتیجه رسید که تقریبا دیگر هیچ فرد انقلابی در امریکا و اروپا باقی نمانده و آنچه هست توده های مرده, مرکب از افراد بی احساس و ریاکار و غیر صمیمی و خود خواه میباشد که میترسند مزایای موجود خود را از دست بدهند.
در " غرب " , " چپ " کسی ست که خواهان مزایا و منافع بیشتری برای غربی ها, بخرج برده های خارجی میباشد. برای ما, معنی " چپ " " انترناسیونالیسم " است.
این دو دیدگاه چپ, متضاد با یکدیگر میباشند. برد " چپ غربی " باخت " چپ آمریکای جنوبی " ست. قسمت عمده این مقاله در حین پرواز از امریکا به مکزیک نوشته شده است.

http://www.counterpunch.org/۲۰۱۵/۰۶/۲۲/why-the-us-military-opposed-new-combat-roles-in-iraq/
۶٨۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : پوزش و تصحیح
امر مهمتر از " وحدت نا ممکن کل چپ " تصحیح خطای منست که " خدارا " را " خدایا " نوشتم.
۶٨۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : مکن زین خواب بیدارم خدایا - که دارم خلوتی خوش با خیالش
در پروژه وحدت چپ, اول قدم تعریف " چپ " است و بعد از این امر احتمالا محال, تصمیم به وحدت کدام قسمت آنست. کلا بنظر میرسد که دست اندرکاران این پروژه, هنوز درگیر جنگی هستند که دهه ها پیش پایان یافته است. به عبارت دیگر دعوا کن ول کرده میانجی کن ول نمیکنه. دعوا کن اصلی که شوروی و چین بودند سالهاست که براه دیگر میروند و اگر نتوانند با " راست " امپریالیسم به توافق برسند در مقابل آن ایستادگی میکنند. جنبش های اعتصاباتی نیز برای شل کردن طناب اختناق است نه مبارزه جهت سرنگونی سرمایه داری. تنها نقطه امید, چند کشور آمریکای جنوبی ست که " تا ریشه در آبست امید ثمری هست" و هنوز زود است که به این امامزاده دخیلی بست. چیزی که باقی میماند " مبارزه با امپریالیسم " است - اگر میل و امکان مبارزه ای وجود داشته باشد - , یعنی زمین گرد و ما به نقطه عزیمت ۵۷ برگشته ایم.
۶٨۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴       

    از : شباهنگ

عنوان : مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم ...
آقایان،
کمی از حال و هوای «فضای مجازی» بیرون بیایید و به «جهان واقعی» جامعه‌ای بپردازید که اسلامگرایی شیعه آن را زیر و رو و بنیادهای آن را یکسره تباه کرده است. آخر این بحث‌های «اسکولاستیکی ـ لنینیستی» در چنین اوضاعی به چه دردی می‌خورد؟ این وضعیت، حکایت چند برادری است که چرتکه به دست نشسته‌اند و دارند خیالبافی می‌کنند که اگر روزی بلیط بخت‌آزمایی‌شان برنده شد، با ثروتی که به دست می‌آوردند کدام آرزوهایشان را محقق خواهند ساخت! تازه با هم دعوا هم می‌کنند چون یکی از آنان اول می‌خواهد ویلا بخرد و دیگری کشتی تفریحی و سومی اتومبیلی لوکس! آخر پنداربافی هم حدی دارد. هر وقت چپ در جامعه‌ی ایران آنچنان قدرت گرفت که به یک نیروی موثر اجتماعی تبدیل شد، به گونه‌ای که دیگر نیروهای سیاسی و اجتماعی نتوانند آن را نادیده بگیرند، شاید بتوان بحث‌های مربوط به شرکت در قدرت سیاسی یا حتی تصاحب آن را موضوعیت بخشید و نه الان که نیروهای چپ در هفت آسمان ایران یک ستاره هم ندارند. یا شاید واقعا تصور می‌کنید عنقریب در جامعه‌ی ایران «انقلابی پرولتری» روی خواهد داد و طبقه‌ی کارگر قدرت سیاسی را در سینی زرین به شما تقدیم خواهد کرد؟!
۶٨۹۰۲ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : اقای عاصمی
همه اقای عاصمی نظر شما در رابطه با این سوال چیست؟
کسانی که از هر موضعی میخواهند با قدرت سیاسی تماس پیدا کنند، و یا قدرت سیاسی را تصرف کنند، و یا هر ترفند دیگری بکار برند، باید به این سوال ساده جواب بدهند که ایا «اینکه انها در اینده میخواهند وزیر و یا وکیل ویا فرماندار و یا استاندار شوند، بخشی از اهداف انها هست یا نیست؟» بعید میدانم که حتی یک نفر از انها به سوال فوق جواب مثبت بدهد، بنابراین اگر هیچکدام نمیخواهند در اینده وزیر و یا وکیل و یا استاندار، در به فرض دولت مترقی و انقلابی بشوند، پس این همه گرد و خاک در برابر نظر شیدان وثیق، چرا برپا میکنند؟ المعنا فی بطن این شاعران. ا
۶٨٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۴       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : تضادی که «چپ رهایی خواه» با آن روبروست!
هنگامی که رفیق بهزاد کریمی از قول رفیق شیدان وثیق و به منظور تبدیل نشدن «چپ رهایی خواه» به ابزار و اهرم «تحکیم نظام مستقر سرمایه داری ... بر فاصله گرفتن از قدرت و دولت تاکید» دارد، اندیشه با پیامد ”استقلال“ کاذب از اندیشه سوسیالیسم علمی روبرو است. اندیشه «چپ رهایی خواه» با این تضاد روبروست که اگر به اهرم «تحکیم نظام مستقر سرمایه داری» تبدیل شود، سرشت رهایی جویانه خود را از دست می دهد. قطب دیگر تضادی که «چپ رهایی خواه» با آن روبروست، احساس و یا شناخت ضرورت «گرفتن قدرت» سیاسی در دست خود است تا بتواند هدف «رهایی خواهی» را به ثمر برساند. اما آن هنگام باید مرزبندی با سوسیالیسم علمی را نادرست اعلام کند. چه باید کرد؟ پاسخ صراحت دارد: «فاصله گرفتن از قدرت و دولت»! تبدیل شدن به جریان بدون هویت و شخصیت تاریخی ...!
اسپیرزا در یونان اکنون در برابر همین پرسش قرار دارد: یا باید با سیستم نظام سلطه گر سرمایه داری حاکم در یونان و اروپا ببرد، از پرداخت قروض تحمیلی که علت تشدید بحران اقتصادی- اجتماعی نظام حاکم سرمایه داری است، سر باز زند و یا باید با این یا آن ”اصلاحاتِ“ ضدمردمی و ضدملی به تبدیل شدن به ابزار و اهرم «تحکیم نظام مستقر سرمایه داری» تن دهد؟ دیکته سازمان های مالی امپریالیستی را بپذیرد و یونان را به نیمه مستعمره آن ها بدل سازد!
پاسخ «چپ رهایی خواه» صراحت دارد! بـریـدن با سیستم نظام سرمایه داری، زیرا به قول فیلسوف مارکسیست معاصرِ مجاری، تاپاس، مبارزه علیه نولیبرالیسم، بدون مبارزه با نظام سرمایه داری ناممکن و بیراهه است!
۶٨٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : جنبش چپ کشور در زمینه فعالیتهای جبهه ای
جیج غانی گرامی، از جایی که به واژه ای به نام "توهم" اشاره و از آن دوری جسته ای، گمانم بر این است که اهل واقعیات هستی

در یادداشت خود مشخصا می نویسی، «...آنچه مسلم است کسانی دچار توهمند که خود و همفکران خود را می بینند و ازدیدن دیگر فعالین "چپ" عاجزند و این "توهم" را می پراکنند که گوئی در "چپ"؛ از حزب مشارکت تا پنتاگون؛ می توان وحدت ایجاد کرد!. ایجاد چنین جبهه ای به فرض امکان عملی شدن آن هیچ کاربرد سیاسی-طبقاتی-برنامه ای نخواهد داشت. آنچه مسلم است ایجاد اتحادی بر پایهء برنامه ای با مختصات چپ ایران ممکن است و بایستی در دستور کار "چپ" ایران قرار گیرد...»

اگر مقصودت از "تا پنتاگون" جریانات سلطنت طلب مشروطه خواهی از زمره مرحوم داریوش همایون باشد، اگر این افراد و جریانات بتوانند "مختصات برنامه ای چپ را بپذیرند، بدور از عقلانیت خواهد بود، که جبهه متحد چپ آنان را نپذیرد.

اما آنچه که حائز اهمیت است، تدوین برنامه ای حاوی مختصات چپ است، که بتواند وسیعترین جبهه را مقابل استبداد ج.ا از تمامی مخالفین استبداد ایجاد کند.
جنبش چپ کشورمان در این زمینه، تجربه های حزب توده ایران در رابطه با جبهه متحد خلق، تجربیات حیدرخان عمواوغلی در رابطه با جنبش میرزا کوچک خان جنگلی، تجربیات حزب دموکراتیک در آذربایجان و کردستان و نیز جنبش کلنل پسیان را دارد.

بنابراین جنبش چپ کشور در زمینه فعالیتهای جبهه ای میتواند بر اساس تمامی این تجربیات و نیز تجربه جنبش ملی کشور به رهبری زنده یاد محمد مصدق برنامه مشترکی بر پایه نیازهای کشور در زمینه های محیط زیست، مسائل ملی، مسائل آموزشی، جوانان، زنان، ورزش، اعتیاد، بیکاری و... در سمت و سویی دموکراتیک و عدالتخواهانه تهیه کند
۶٨٨۹۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۴       

    از : جیج غانی

عنوان : چرا و چگونه؟
چرا آقای کریمی کوچکترین عنایتی به منشورهای هواداران اکثریّت و گرایش سیاسی-اقتصادی رادیکال نشان نمی دهند؟

ندیدن طیف کمونیست ها و سوسیالیست های مشارکتی آیا مانعی در راه پروژهء اتحاد بزرگ "چپ" نیست؟

چگونه هنگامی که با نادیده گرفتن "سوسیالیست های مارکسی" حتی به اتحاد چپ نمی توان دست یافت، سئوال از نگارنده این است که اگر دچار توهم نباشیم، با چه کسی و چگونه می توان "وحدت" کرد؟

بواقع اینکه آقای وثیق هر دو پایش را بر زمین محکم کرده و با تکیه بر واقعیات "وحدت" چنین اندیشه و کرداری را نامکمن دانسته است، ایشان با "توهم" فاصله گرفته است!

آنچه مسلم است کسانی دچار توهمند که خود و همفکران خود را می بینند و ازدیدن دیگر فعالین "چپ" عاجزند و این "توهم" را می پراکنند که گوئی در "چپ"؛ از حزب مشارکت تا پنتاگون؛ می توان وحدت ایجاد کرد!

ایجاد چنین جبهه ای به فرض امکان عملی شدن آن هیچ کاربرد سیاسی-طبقاتی-برنامه ای نخواهد داشت. آنچه مسلم است ایجاد اتحادی بر پایهء برنامه ای با مختصات چپ ایران ممکن است و بایستی در دستور کار "چپ" ایران قرار گیرد.
۶٨٨٨۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۴       

    از : حصاری

عنوان : می با دیگران خوری، با ما تلو تلو
پروژه وحدت چپ دمکرات یا آنگونه که دوستان به مزاح میگویند پروژه بهزاد و پرویز آنگونه که شما فرموده اید " پروژه وحدت چپ، رویکردی بوده است در پاسخ به الزامات حرکت دمکراتیک و چپ ایران و نیازی برخاسته از دل واقعیت های اجتماعی و سیاسی جاری." برخاسته از پراتیک مبارزات جاری در جامعه ایران نبوده و نیست. به یک دلیل ساده و آنهم اعلام رسمی این موضوع از طرف کنگره سازمان اکثریت مبنی بر اینکه سازمان در ایران حضور ندارد و بند ناف سازمان با پایگاه اجتماعی یش در داخل مرزهای جغرافیای ایران بریده است. در ثانی گزارشات رسیده از داخل بیانگر چیز دیگریست که وثوق به آن را میتوان از دوستمان آقای خلیق جویا شد.
حال بایست دید چرا علمدار این پروژه که در کوچه بن بست گیر کرده است میگوید: " این رویکرد (پروژه وحدت چپ دمکرات) به پشتوانه تلاش های بسیار به نتایجی هم رسیده است ولو هنوز نه چندان زیاد و نه کاملاً پایدار." باز به یک دلیل ساده؛ او میخواهد خطای اراده گرایانه خویش که ناشی از نشاندن ذهن در جایگاه عین بوده است را بپوشاند و نگوید چون من و همفکرانم از گردش سازمان به راست (به عقیده آنان) در هراس گشتیم سعی نمودیم از نستالژی فدائی بنفع جریان چپ (به عقیده آنان) درون دو سازمان سود جوئیم و آنها را کنار نهیم. در نتیجه توانستیم مجوز گام نهادن در راه این پروژه را از کنگره سازمان کسب کنیم و در حالیکه خودمان پس پشت قرار مدارهایی بنام دو سازمان با هم گذارده بودیم لیک در واقعیت امر پس از چندین و چند سال خودمان را در کوچه ای بن بست یافته ایم.
رفیق عزیز پذیرفتن شکست جسارت میخواهد که فدائیان سرآمد آنند و تو از سرآمدان فدائیان.
۶٨٨۶۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : طرحی جهت اتحاد نیروهای چپ بر اساس اشتراکات
آقای کریمی گرامی، تا آنجا که میتوانم سخن نوشتار شما را درک کنم، برداشت شما از واژه وحدت بیشتر، به اتحاد شباهت دارد تا وحدت.

مفاهیم یا مقولاتی که پایه انشعابات در جنبش چپ کشور بصورت عام، و جنبش فدائی را بصورت اخص فراهم آورده است، هنوز پابرجایند، چه اگر چنین نبود، بحثهای وحدت چنین بی حاصل به درازا نمی کشید.

از جایی که هم شما و هم بسیاری دیگر از صاحب نظران جنبش چپ به اشتراکات فراوانی اشاره دارند، چرا بجای این همه پافشاری بر بحثهای بی حاصل وحدت، طرحی جهت اتحاد نیروهای چپ بر اساس اشتراکات ریخته نشود.

همه از قبل میدانیم، که پیر شدن جنبش چپ ایران، بواسطه دوندگی های بی برنامه و مبتلا شدنش به بیماری روزمره گی است، که قشر جوان کشور را نمیتواند در مسیر اهداف خود جذب کند. و از جایی که ج.ا هم با خباثتهای رفتاری ذاتی خود، توان جذب جوانان را ندارد، جوانان کشور در غرقاب بیکاری، اسیر باندهای مافیایی مواد افیونی هستند. این همه، یعنی فلاکت به ضریب چند برابر برای کشور و آینده اش
۶٨٨۶٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۴