اخراج دسته جمعی خبرنگاران بخش کارگری ایلنا و نقش مافیائی "خانه کارگر"! - تقی روزبه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ تير ۱٣۹۴ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۱۵


ایلنا به عنوان خبرگزاری وابسته به رژیم با هدف بازتاب رویدادها و مسائل کارگری ، همواره سعی داشته است که با انعکاس گوشه هائی از مشکلات و اعتراضات کارگران، خود را مدافع منافع این طبقه عنوان کند و این البته بخش مکملی از داعیه نمایندگی انحصاری کارگران توسط دستگاه کارگری رژیم است. اما ظاهرا ایفای چنین نقشی بدون تنش های درونی و تاوان هم نیست. چنان که اکنون گردانندگان و دست اندکاران این خبرگزاری به تصفیه جدیدی در بخش کارگری مبادرت کرده اند. جالب است که این تصفیه پس از درج یک مصوبه و دستورالعمل وزارت کار و سپس حذف آن در پی پس گرفتن دستورالعمل فوق صورت می گیرد که بر طبق آن، قراردادهای زیریکسال در موردمشاغلی که ماهیت دائمی و پایدار دارند بی اعتبار اعلام می شوند. و بنظر می رسد در یک دستور از بالا خوداین دستورالعمل را بی اعتبار می کند نه شاغلین موقت و زیریکسال را، تا معلوم شود که در این مملکت صاحبان سرمایه چه جایگاه ممتازی را دارند. باین ترتیب خوداین خبرنگاران و پخش کنندگان این دستورالعمل هستند که مشمول گیوتین فقدان امنیت شغلی و قراردادهای موقت می شوند تا آن ها و دیگردست اندرکاران این رسانه و سایررسانه ها دست از پا خطانکرده و با ناپرهیزی خود سیاست های راهبردی نظام را به تفی سربالا تبدیل نکنند!.
اما دلایل و عوامل بوجودآوردنده این این واقعه چه هستند و رژیم به چه شیوه ای عمل می کند:
دو دلیل عمده را می توان سبب آن دانست:
نخست آن که سیاست حاکمیت و دولت روحانی برای خروج از بحران، غیر ازسیاست معروف به نئولیبرالیستی واز جمله رهاساختن کامل نیروی کار از قیدوبندهای حمایت های قانونی و باصطلاح انعطاف پذیرساختن آن جهت افزایش سودسرمایه و راضی کردن صاحبان سرمایه نیست. در این راستا حذف شغل های رسمی و شامل قانون کار، سیاست حاکم و راهبردی نظام است و برطیق گزارش هم لابی گری صاحبان سرمایه و کارفرمایان در ابطال این دستورالعمل موثربوده است. بنابراین دستورالعملی که این خبرگزاری به عنوان دستورالعمل وزارتخانه و بنام دولت در خروجی پیشخوان خبری خود گذاشت ، نمی توانسته است عمر چندانی داشته باشد. چرا که اساسا هم خوان با سیاست عمومی دولت نبود و بهمین دلیل در حالی که هنوزمرکب آن خشک نشده بود وزیرکار به عنوان مجری سیاست های دولت آن را به سرعت ملغی کرده و دستورتنبیه و اخراج پخش کنندگان آن را داده است.

دوم آن که دستگاه کارگری رژیم- خانه کارگر- فی الواقع از دیرباز یک سازمان مافیاتی بوده است با گردانندگان و دست اندرکاران ثابت و مادالعمری که هم بطورتنگاننگ با حوزه های امنیتی رژیم گره خورده و سروکارداشته است و هم توانسته است با همه جناح های سیاسی آن و از جمله رفسنجانی و روحانی مناسبات حسنه داشته باشد. هم اکنون هم علی ربیعی از عناصرثابت این مافیای کارگری پست وزارت کار در دولت روحانی را دارد و بهمین دلیل همراهی و در بهترین حالت تمکین و سکوت در برابرسیاست های حاکمیت از خصایص بارزآن است. نمی توان هم درکنارقدرت بود و حتی در قدرت مشارکت داشت و در عین حال همزمان خود را نماینده و حامی کارگران دانست. ایفاء این نقش دوگانه و بخصوص قابلیت استمرارآن به دلیل عوامل خاصی است که در اینجا بطورمختصر به آن اشاره می شود:
علت آن که خانه کارگر توانسته است در تمایز با تشکل های دیگررژیم ساخته، مثلا تشکل دانشجوئی تحکیم وحدت، که آن نیز دست ساخت حکومت اسلامی بودبرای کنترل دانشگاه ها، و باندهای رژیم نتوانستند مهارش را بطورکامل بدست داشته باشند، همین اجتناب از افتادن به ورطه نزاع ها و رقابت های حادبین باندهای جناحی بوده است. در حالی که تشکل دانشجوئی رژیم بدلیل همین رقابت های حادباندها از یکسو و فشارجنبش دانشجوئی از پائین عملا به شاخه های مختلف تجزیه شده و یا موردسرکوب رقیب قرارگرفتند و عملا مهارشان از دست رژیم خارج شد، اما در مورد کارگری بدلیل دوربودن نسبی تشکیلات کارگری از منازعات حادجناحی، این تشکیلات تاحدودی توانسته است درطی چندین دهه گذشته علیرغم جذر و مدهای سیاسی و جابجائی جناح ها، موقعیت ویژه خود را به عنوان تنها تشکیلات کارگری حفظ کند. علت کنارآمدن نسبی جناح ها در این حوزه، همانا اهمیت کنترل این طبقه برای کل نظام و مهار اعتراضات جنبش کارگری بوده است. تحت چنین شرایطی یعنی نگرانی از دست دادن کنترل طبقه کارگر و نیز خطراز دست رفتن مهارتشکیلات کارگری و تکه و پاره شدن آن است که که باندهای حاکمیت از دست اندازی انحصاری و کودتاگونه برای قبضه کامل آن اجتناب ورزیده اند کرده و شاید بتوان گفت یکی از عرصه های محدودی است که بین رقبا و باندها حول آن بطورنسبی اجماع وجود داشته است. سرنوشت تشکیلات دانشجوئی دست ساخت رژیم هم نیز به نوبه خود برای رژیم و مشخصا دست اندرکاران این تشکل درس لازم را جهت حفظ یک پارچگی خود فراهم آورده است. علاوه برعامل فوق، عامل دومی هم در حفظ انسجام و یک پارچکی نسبی دستگاه کارگری رژیم دخیل بوده است که چیزی جز تصفیه های درونی برای حفط ساختاراصلی آن نبوده است، چنان که تصفیه و اخراج دسته جمعی اخیر نمونه بارزی از آن است.

از سوی دیگر، رژیم تشکیلات کارگری آن- خانه کارگر- با تمام قوا سعی کرده است که همواره خود را نماینده انحصاری کارگران چه در داخل و چه بویژه در خارج و مجامع کارگری جهان جابزند. و برای اینکار باید از یک طرف هرگونه تشکل های مستقل و خارج از خود را موردسرکوب قرارداده و فضا را برای فعالیت آن ها تنگ و تنگ ترکند که نمونه اش را در راه پیمائی اخیرماهه مه، دستگیری فعالان کارگری مستقل و نیز انحصار راه پیمائی و تجمع برای خود شاهدبودیم. اما از طرف دیگر همین ادعای نمایندگی کلیت کارگری برای ایجادرابطه و و چانه زنی با مجامع کارگری جهان، موجب می شود تا برای نشان دادن این نمایندگی، در مقام سخن و شعار خود را حامی و بازتاب دهنده بخشی از اعتراضات و مطالبات کارگری وانمود سازد که پای بندی و تحقق آن ها خارج از ظرفیت و ماهیت واقعی اش می باشد. و همین شکاف بین عمل و ادعا چه بسا موجب تنش هائی در درون آن می شود که شکاف فوق را باید بازتابی از همین تناقضات و تنش ها بشمارآورد که از طریق سیاست تصفیه و اخراج در صدد حفظ انسجام و یکدستی خود است.

نکته آخر مربوط می شود به شیوه حرکت با چراغ خاموش. از آنجا که اعلام سیاست های واقعی و ضدکارگری دولت بطوررسمی و آشکارحاکمیت با سیاست پنبه سربریدن و فریب دولت در استثماربیشترکارگران و حذف خدمات اجتماعی و ثبات شغلی همخوانی ندارد، حاکمیت با چراغ خاموش حرکت می کند و می کوشد که این سیاست ها را در عمل و با رنگ و لعاب بکارگیرد. از همین رو افشاگری و مقابله با این سیاست ها و شیوه حرکت با چراغ خاموش و مشخصا پس گرفتن بی سروصدای دستورالعمل فوق، توسط کارگران و فعالان و نهادهای کارگران دارای اهمیت است. باید نورچراغ را چنان بر صحنه تاباند که مهره های وابسته به دولت و سرمایه داران نتوانند در تشکیلات مدعی کارگری سایه واربخزند و زندگی و امید ده ها میلیون زحمتکش را به بازی بگیرند.آن ها باید بیش از پیش رسوا شوند تا نتوانند به نام کارگران برطبل سرمایه داران بکوبند.

منبع      
www.radiozamaneh.com