هراس


مجید نفیسی


• آیا به خانه بازگشته ای
پس از گشتِ شبانه با اِلایجا
و شاید کاترینا که پشت فرمان می نشیند
و از گوشه ی چشم به تو می نگرد؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ تير ۱٣۹۴ -  ۲۴ ژوئن ۲۰۱۵


 آیا به خانه بازگشته ای
پس از گشتِ شبانه با اِلایجا
و شاید کاترینا که پشت فرمان می نشیند
و از گوشه ی چشم به تو می نگرد؟

می دانم که همیشه در بازگشت
کلید را به نرمی در قفل می چرخانی
و در را به آرامی می بندی
از پله ها پاورچین بالا می آیی
در خوابگاهت را خاموش می گشایی
و پیراهنت را در تاریکی به جارختی می آویزی
وقتی که به بستر می روی
گوشیها را به گوش می گذاری
تا رَپ رَپه ی لوکِ مستت
مرا از خواب بیدار نکند.

اما اکنون در دلِ گرمِ شب
از آوای مرغِ مقلدی بیدار شده ام
که در پشت پنجره ی خوابگاهم
نابهنگامانه جفت خود را می خوانَد.

ناگاه آژیرِ بیماربَری را می شنوم
و هراسی به دلم راه می جوید.
از جا بر می خیزم
و بی گشودنِ درِ خوابگاهت
به دنبالِ نشانه های حضورِ تو می گردم
و از سرپوشِ فروهشته ی آبریز در می یابم
که تو به خانه بازگشته ای
بی آن که دسته را بفشاری
مبادا که پدرت بیدار شود.

۷ مه ۲۰۰۵