یک گام به پیش دو گام به پس در پروژه وحدت چپ - دنیز ایشچی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : دنیز ایشچی

عنوان : البرز عزیز
البرز عزیز
سپاس فراوان از این بابت که تلاش کرده اید شفافیت بیشتری به نوشته من ببخشید و بخش های نا روشن آن را تکمیل کنید. طبیعتا با نقطه نظر های اضافه شده از طرف شما موافقم.
به نظر من کمی باید تعارفات را کنار گذاشت و اگر میخواهیم از این کلاف سردرگم بیرون بیائیم، بایدشفاف تر صحبت کرد. متد و روش کاری "نشستند و گفتند و برخاستند" کارائی لازم از نظر برون رفت از این بحران را ندارد. باید استراتژی نوینی ترسیم بشود که کارائی بهتر و بیشتری داشته باشد.
۶۹۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : جوهره فکری پشت سر آمال و اهداف آنها
دنیز گرامی، با استفاده از کلمات و جملات نوشتار شفافت در باره طرح وحدت چپ ایران، میخواهم نور بیشتری بر زوایای مختلف موضوع بیفکنم، شما می نویسی؛
«...اشکال عمده عدم پیشرفت پروژه وحدت چپ، ناباورانی می باشد...»، که «...نیت قلبی و جوهره فکری پشت سر آمال و اهداف آنها در این پروژه چیزی نیست، مگر تصویری آرمانی ، رویائی و التریستی از پروژه وحدت...». «...آنها هنوز با کینه های تاریخی خویش نسبت به بخش های ویژه ای از نیروهای جبهه چپ تعیین تکلیف نکرده اند...»

و سپس مقصودت از «آنها» را شفافتر بیان کرده و می نویسی؛ «...آنهائی که به دنبال سوسیالیسم ناب و پرولتری خالص می گردند، از نظر روانی آمادگی آن را ندارند تا با آنهائی که از نظر آنها سوسیالیسم را به ناخالصی می کشانند وارد وحدت گردند...»

درهمراهی با برداشت فوق شما ، میخواهم بگویم، این نوع از تقابل اندیشه در جبهه چپ ایران، همزاد با آن بوده است. از اولین لحظاتِ تولدِ نیروی چپ کشور در صد و اندی سال پیش، همواره این جدال بی انقطاع وجود داشته است. و بر این جدال پایانی نیست، مگر آنکه چپهای ایرانی هم به مانند بسیاری از جنبش های چپ موفق در جهان، منافع ملی خود را مقدم بر منافع انترناسیونالیستی خود بدانند.

در ادامه نوشتارتقسیم بندی نیروهای موجود در طرح وحدت را بصورتی شفاف در معرض دید قرار داده و می نویسی؛ «... از نظر فکری و انگیزه ای در درون نیروهای دست اندرکار این پروژه با سه دسته نیروی فکری روبرو هستیم...»
«...نیروئی که در زمینه شکل یابی ساختاری آن آمادگی خویش را به انعطاف های لازم نشان داده است...»
«...نیروی دوم نیروئی می باشد که باورمندی نظری به وحدت ساختاری چپ معتقد نبوده، و همیشه در روند اعتراضی رهائی خواهانه ، مردمی می بیند که چشم بر قدرت سیاسی ندارد...»
«...نیروی سوم هنوز با مشکلات فکری خود تعیین تکلیف نکرده است. این نیرو از یک طرف هنوز در کارگر زدگی سال های پنجاه و هفت پنجاه و هشت با پوشیدن کاپشن آمریکائی و شلوار لی زندگی می کند. و تا حدود زیادی در گذشته منجمد شده است، احساس دل چرکینی توام با عدم اعتماد به نیروهای بخش اول نقش تخریبی خود را با قدرت تمام در این پروژه به نمایش می گذارد...»

و سپس در ادامه خاطر نشان میکنی که؛ «... در حال حاضر چپ دموکرات اسیر تاکتیک های سردرگم کننده، بی اعتمادانه و کلاف سردرگمی نیروی سوم شده است...»، و نیز تأکید مجدد داری که، «... چپ رهائی خواه که اصلا خواهان وحدت نیست...»

وقتی به کُلِ تصویری که از طرح وحدت آفریده ای، نگاه می کنم، این طرح علیرغم نامش بواسطه شروعش بر مبنایی اراده گرایانه و نه نشئت گرفته از واقعیات، خود بصورت آشکار و ملموسی، به ضد خود بدل شده است.
اگر مقصود شما را از «وحدت ساختاری» مساوی با وحدت تشکیلاتی بگیرم، اگر هم در اثر وقوع شعبده و یا معجزه ای نیروهای موجود چپ به وحدتی تشکیلاتی برسند، این وحدت نخواهد توانست پایدار باشد

در همراهی با شما در این مفهوم که؛ «.... چپ نمی تواند در پشت اطاق های بسته به اتحادی قدرتمند تبدیل گردد. این اتحاد در عین حال باید در کارخانه ها، مدارس، ادارات، دانشگاه ها و تمامی محل های کار و زندگی و فعالیت های هنری فرهنگی ورزشی و غیره شکل بگیرد. این کار از طریق کار مشترک در میان مردم میتواند شکل واقعی به خود بگیرد...»،
لازم می دانم که اضافه کنم، جنبش چپ کشور تنها از طریق پرداختن به مسائل کشور و ارائه طرح و برنامه برای برون رفت از مشکلات است که میتواند، هم بر تفرقه در صفوف خود پایان دهد، و هم از این طریق با خروج از روزمره گی دنیایی قابل لمس و درک در برابر توده های میلیونی کشور در اقصی نقاطش قرار داده و حمایت ایشان را بسود طرحهایش جلب نماید
۶۹۰۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۴