جشن هسته ای یا ضدهسته ای؟!
شهاب برهان


• در این فرجه ی تغییر آرایش نیروها و امتیاز دهی ها و امتیاز گیری ها، پیشروان جنبش کارگری، روشنفکران چپ و سوسیال فمینیست ها اگر بتوانند فرصت ها را تشخیص دهند و از آن ها برای آگاهی دادن به مردم و کمک به سازمان یابی آن ها استفاده کنند، می توان امیدوار بود که جشن ضدهسته ای مردم تنها به جیب تقویت دولت روحانی و در نهایت، رژیم جمهوری اسلامی نخواهد رفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ تير ۱٣۹۴ -  ۱٣ ژوئيه ۲۰۱۵


چند روز است که وعده ی پایان قطعی مذاکرات هسته ای و حصول توافق را می دهند. مردم ایران هم بی تابانه منتظر اعلام این خبر اند و حتماً برای ابراز شادمانی به خیابان ها خواهند ریخت. خود حکومت هم منتظر چنین واکنشی از سوی مردم است و نیروی انتظامی هم آمادگی برای «جشن هسته ای مردم» را اعلام کرده است. «جشن هسته ای»؟!
شادمانی مردم برای هرچه باشد جشن هسته ای نیست؛ جشن ضدهسته ای است؛ جشن ضد تحریم است. در ایران برای هیچ کس جشن هسته ای وجود ندارد. مفاد دقیق توافقات هر چه باشد، همه ی طرفداران تجهیز اتمی ایران، به عقب نشانده و مغبون شده اند. از نیروهای سپاه و امنیتی ها و دار و دسته احمدی نژادها و شریعتمداری ها و جنتی ها و احمد خاتمی ها تا خود خامنه ای بازنده ی پروژه ی هسته ای جمهوری اسلامی اند و هر چند برای حفظ ظاهر و برنده جلوه دادن خود، این توافقات را دستاوردی برای رژیم قلمداد کنند که گویا دنیا در برابر جمهوری اسلامی به عقب نشسته است، اما با سرشکستگی باخته اند. آن ها اگر بخواهند به خیابان بریزند، باید برای سینه زنی و زنجیرزنی و عزاداری هسته ای باشد.
مردم ایران در مقیاس عظیم، آنچه از پروژه ی هسته ای رژیم در این هژده سال نصیب بردند، سه چیز بود: تلف شدن صدها میلیارد دلار هزینه از بودجه کشور برای مجهز کردن افعی اسلام سیاسی به دندان اتمی؛ تحریم اقتصادی امپریالیستی با خساراتی چند برابر خسارات جنگ هشت ساله ایران و عراق با گرانی و تنگناهای کمر شکن ناشی از آن؛ و بالاخره، تشدید فشارهای سیاسی – امنیتی روی مطالبات مردم و بخصوص بر مزد و حقوق بگیران، به بهانه ی وجود تحریم. توقف برنامه هسته ای رژیم و برداشته شدن تحریم ها (حال با هر شکل و میزانی که فعلا معلوم نیست) می تواند برای مردمی که اینچنین از پروژه هسته ای رژیم و از تحریم های امپریالیستی آسیب دیده اند، مایه شادمانی باشد، صرفنظر از این که در عمل چه چیزی گیر این آسیب دیدگان اصلی بیاید و این شادمانی مردم تا چه اندازه با انتظاراتی که از این توافقات برای کاهش فشارهای اقتصادی – امنیتی بر خود دارند تناسب داشته یا از روی توّهم باشد.
البته برداشته شدن تحریم ها به سود جریاناتی و به زیان جریاناتی است. در درجه اول به سود کل رژیم است. با این که رژیم تا جائی که می توانست کوشید تا خسارات و هزینه های ناشی از تحریم را از کیسه و سفره ی مردم جبران کند و با تحمیل باصطلاح «اقتصاد مقاومتی» بر مردم، دوام بیاورد، اما از چاه خشک آبی در نمی آمد و میزان تنگناهای ناشی از تحریم بر خود رژیم را از میزان عقب نشینی و تسلیمی که در برنامه هسته ای به آن تن داده است می توان فهمید. به لحاظ مصلحت نظام، چشم پوشی از برنامه هسته ای (لااقل برای کوتاه مدت) به برداشته شدن تحریم ها می ارزید چون رژیم از این طرق فرجه بقا می خرید (از ورود به جوانب معاملات و سازش ها و توافقات سیاسی- ژئوپولیتیکی در منطقه که امکان ثبات و نقش بیشتر به رژیم در همکاری با غرب را بدهد می گذرم). بخش های بالای بورژوازی بخصوص بورژوازی مالی و تجاری و لایه های میانی از رفع تحریم منفعت خواهند برد. باندهائی از دستگاه اقتصاد نظامی – امنیتی و آن بخش از تجار و مافیای بهره مند از رانت های حکومتی که از برکت تحریم ها به ثروت های قارونی دست یافته و برای تداوم سودهای نجومی خود مخالف توافقات اند، ضرر خواهند کرد. این ها هم باید عزاداری کنند. با ارزیابی ئی که من دارم از رفع تحریم ها چیز دندان گیری نصیب توده مردم کارگر و زحمتکش و مزد و حقوق بگیر و بیکار و باز نشسته نخواهد شد. اما همینقدر که فشارهای اضافی تحریم از گرده شان برداشته شود و بهانه تحریم برای خفه کردن مطالبات شان از دست حاکمان گرفته شود، «کاچی به از هیچی» است و در همین حد مردم حق دارند شادمانی کنند.
این توافق، جزئیات اش هر چه باشد، چیزی نیست جز تغییر تعادل و تجدید آرایش نیروهای درگیر، چه در درون خود و چه در روابط فی مابین، برای بازچینی مهره های شطرنج میان خودشان. خام خیالی است اگر فکر کنیم حصول این توافق، پایان درگیری ها و جنگ هاست، و از آن هم ساده لوحانه تر، آغاز حل مشکلات مردم است. توافق دشمنان، ادامه تنش ها و کشمکش ها در سطوح و اشکال دیگری است چون مبانی مسائل حل نشده، فقط دعوا به شکل و وسائل پیشین ناممکن شده است.
یقین دارم که مردم ایران از حصول توافق شادمانی بزرگی خواهند کرد، این نه نشانه ی شناخت کارشناسانه ی آن ها از متن توافق و نتایج عملی و اثرات واقعی اش بر زندگی خودشان، بلکه متاثر از میزان استیصال از وضعیت و نیاز به رهائی از این تنگناهاست. حتا این که با کمال تاسف بخش بزرگی از همین مردم در ابراز شادمانی این بار هم تحت شعارهای حکومتی به حرکت در بیایند و ظریف و روحانی را ناجیان خود بپندارند، بسیار تلخ و حتا هولناک، اما قابل فهم است، همچمان که مدتی خاتمی و حتا میرحسین موسوی را چنین پنداشتند. این هم بخشی از واقعیت و تناسب حقیقت و شناخت مردم در کشور ماست.
حکومت ایران به فکر تامین منافع و مصالح مردم ایران نیافتاده و امپریالیست ها از استراتژی خود دست نکشیده اند. نئولیبرالیسم با آرایش و نیروی مضاعفی هجوم تازه نفس خود را از داخل و خارج سازمان می دهد و این توافق، جز در این راستا قابل فهم نیست. گرگ ها بره و معصوم نشده اند. آرایش جنگی خود بر گرد گوسفندان را دارند تغییر می دهند. صلح شان ادامه جنگ شان است بر سر گوسفندان. در این فرجه ی تغییر آرایش نیروها و امتیاز دهی ها و امتیاز گیری ها، پیشروان جنبش کارگری، روشنفکران چپ و سوسیال فمینیست ها اگر بتوانند فرصت ها را تشخیص دهند و از آن ها برای آگاهی دادن به مردم و کمک به سازمان یابی آن ها استفاده کنند، می توان امیدوار بود که جشن ضدهسته ای مردم تنها به جیب تقویت دولت روحانی و در نهایت، رژیم جمهوری اسلامی نخواهد رفت.