از : برزویه طبیب
عنوان : جناب عاصمی
این سوال خیلی هم جدی است. من نمی دانم شما تا حالا در کارخانه ای به تبلیغ سوسبالیسم پرداخته اید و یا نه. ولی من همیشه با این مسٔله مواجه بودم که کارگران طرف بحث من میگفتند که عزیزم به جوانی خود رحم کن! کیانوری و طبری و نگهدار و غیره در فکر مقام برای خود هستند! تو چرا خود را هلاک میکنی؟ من نمیدانم این سوال برای شما پیش امده یانه؟ ولی برای یک کمونیست جواب سوال یک کارگر برایش بسیار جدی تر از هر سوال البرز عزیز و یا فلان مقاله نویس چپ مذهبی است. در ضمن این مسٔله ایجاد کمونیسم بدون تصرف قدرت سیاسی، بحث مطرحی در تمام جنبش کمونیستی چه در سطح نظری و چه در پراتیک اجتماعی است . به نظریات هالووی مراجعه کنید. به شاخه کمونیسم شورایی که در سطح جهانی مطرح است نظری بیاندازید. تیوری سوسیالیستی با طبری ختم نمیشود، و بی خبری ما از مطلبی ، دلیل شوخی بودن ان نیست
۶۹۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : بحث سیاسی- نظری
جناب برزویه طبیب، بحث های مطرح، بحث های سیاسی- نظری و جدی هستند. قاعدتا پرسش های غیرجدی و خصوصی و شخصی جایی در آن ندارد.
۶۹۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : تعمیق بحث!
امیر ایرانی با تکرار مضمون نظرات شیدان وثیق، بحث را به پیش هدایت نمی کند و آن را تعمیق نمی بخشد.
امیر ایرانی می خواهد پذیرش "مارکسولوژی" را توسط "چپ" با اشتباه های گذشته جنبش مارکسیستی توجیه کند. به اصطلاح گردن مردی را در بلخ، به خاطر گناه فردی دیگر در ری بزند.
صرفنظر از آنکه نفی موجه یک پدیده به معنای درستی پدیده دیگر نیست، این اسلوب "دیالکتیک نفی" که او به کار می گیرد، نارساست، زیرا بدون بررسی اشتباه ها و شناخت علل پدیدار شدن آن ها، به نفی پدیده می پردازد. لذا نمی تواند از گذشته برای آینده بیاموزد. درستی و صلابت پدیده نو را باید به طور مثبته به اثبات رساند. (در بخش دوم بررسی نظران شیدان وثیق، شیوه "دیالکتیک نفی" شکافته می شود).
نه شیدان وثیق و نه امیر ایرانی در ابرازنظر خود، استدلالی برای درستی نظرات طرح شده از جنته "خوانش آکادمیک نظرات مارکسی" ارایه نمی دهند. نظراتی که می خواهد مضمون مارکسیسم را نفی کند.
مارکسیسم یک کلیت را تشکیل می دهد که از فلسفه- اقتصاد- مبارزه طبقاتی ساخته شده، حذف هر بخش از آن، نفی کلیت آن است!
۶۹۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : جناب عاصمی
انچه در نظریات وثیق با بسیاری دیگر متفاوت است ، نفی تسحیر قدرت سباسی توسط حزب سیاسی کمونیست است. به این مسٔله نپرداخته اید. در جایی نیز ازشما سوال کردم که ایا اینکه روزی وکیل و یا وزیر شوید ،بخشی از برنامه شما و همقطاران شما میباشد یا نه؟ به این کامنت توجه نکردید. سوال این است که ایا با هر نیتی، روزی روزگاری خود را در مقام صدارت و وزارت و وکالت ،میبینیم ؟ و یا این ردا را برای همیشه بر خود حرام کرده ایم؟اگر در پی مقام نیستیم، که اختلافی با شیدان نداریم، اگر در پی ان هسنیم که اختلافی با احمدی نژاد نداریم!هرچند که نام خود را چپ و مارکسیست گذاشته ایم .حالا هی بگوییم که نیت ما رها کردن کارگر است و نه چیز دیگری ! بقول لنین راه جهنم با نیت های خیر فرش شده است .
۶۹۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : مضمون چپ
واژه "چپ" اکنون تاریخی بیش از ۱۱۰ سال دارد. جایگاه نمایندگان حزب سوسیال دموکرات آلمان در مجلس این کشور در پایان قرن نوزدهم، بخش چپ و نمایندگان احزاب فئودال ها و بورژوازی بخش راست صحن مجلس بود. واژه "چپ" و "راست" برای خطاب به نمایندگان دو گروه معمول شد.
از آنجا که مضمون واژه "چپ" اکنون به طور روزافزون با ناروشنی ی تامل برانگیزی روبروست، باید ضمن توجه به «تعبیر غالب در اذهان جامعه» در ایران که "البرز" گرامی به آن اشاره دارد، به نظر نویسنده این سطور، روشنگری در باره مضمون متفاوت آن با زبان مارکسیستی- توده ای ضروری است.
به نظر می رسد که اندیشه مارکسیستی- توده ای نیازمند فعال ساختن زبان مشخص خود با مضمون دقیق آن باشد. قناعت گذشته در سال های اخیر، کمک نبوده است.
۶۹۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : اجدادِ اجدادمان و اجدادمان و خودمان ومارکسو لوژی
ابتدا مختصری از اجدادِ اجدامان می گوئیم: اجدادِ اجدامان که هنوز تتمه ای ازآنان در مکانهایی در لابلای جنگل هایی در روی کره زمین،گذر ایام می کنند در حال نظاره گری به مضمون زندگی:نوادگان و نتیجگان و نبیرگان . ندیدگانو... خویشند. و آن اجدادِ اجدادمان با آن مغز غیر برآیشی اشان (تکاملی اشان)به خود می گویند این جهش ژنتیکی ما چه موجود دوپایی را بوجود آورده است. بطوریکه برای شناختن خودش، علمی را ساخته بنام آنترو پولوژی(انسان شناسی یا بقول اجدادِ اجدادمان دوپا شناسی) ودر این علمشان چه چیزهایی که پشت سر خودشان نمی گویند. اگر از موضوع اجدادِ اجدادمان که در شرایط فعلی هم سخت نظاره گر مضمون زندگی(نه پوسته و نه بیرون آن) دو پای برآمدهء خویشند، بگذریم. باید به مسائل مربوط به اجدادمان بپردازیم تا برسیم به خودمان. باید ببینیم اجدادمان چگونه عمل کرد اند تا کار را به اینجا رسانده اند که ما که تخم ترکه های آنان هستیم از این به بعد چگونه باید عمل کنیم. البته این یک مسیر طولانی است و حکایتی طولانی دارد و زمانه ای بس طولانی طی شده است. اما باید گفت: از همان ابتدای زیست جمعی ، اجدادمان دغدغه های فراوانی را داشته اند.یکی از آنان دغدغهء سلب آزادی و دیگری دغدغه عدالت اجتماعی بوده و یکی دیگر از آنان که اخیرا"پیدا شده است دغدغه جمع شدن حول یک محور مشترک نیروهای چپ ایران زمین است که دغدغه نام برده آخری خود حکایت غریبی است. در اینجا یکی از دغدغه ها که همان عدالت اجتماعیست و با موضوع بحث در نوشتار ارتباط دارد را مورد توجه قرار می دهیم و به آن خواهیم پرداخت. این عدالت اجتماعی خود حکایت طولانی دارد و در مسیر خود گروه ها و افرادی ظاهر شدند و خود را ،راه نشانِ مسیر درست، نشان دادند و گفتند نگران نباشید راه ما بر طرف کنندهء دغدغه های شماست .اما گفته ءآنان چه شد؟ تجربیات تاریخی به ما گفته: اکثر آنان شیادانی و دغل کارانی بیش نبودند و آن راه نشان دادنشان چه بلا هایی را که بر سر بشریت در نیاورد. بگذریم. به یکی از راه ها که به موضوع بحث مربوط است بپردازیم ! آنهم: مبحثی است تحت عنوان سوسیالیسم و مراحل بعدی آن. اجداد ما ، در باب عدالت اجتماعی، بر ساخته ای را مطرح کرده اند که ایده و اندیشه ای شد بنام سوسیالیسم. این سوسیالیسم خود حکایتهای طولانی دارد و در این مسیر طولانیش، افراد و اندیشمندانی ظهور کردند و تلاش کردند که نشان دهند که این سوسیالیسم چگونه می تواند در جامعه مطرح شود و بماند و در این خصوص سخنهایی را نیز گفتند .اما تجربه تاریخی نشان داد سخنانی از آنان باطله ای بیش نبوده، اما در این رهگذر ، اندیشمندی بنام "مارکس" در مسیر سوسیالیسم ظهور می کند و مطالبی را ذکر می کند و گروهی هم در رقابت با پیامبر سازانِ ماورائی ساز، تلاش کردند و می کننداو را پیامبری خاص از نوع سوسیالیسم شناس ،به دیگران بقبولانند و بدانند.که این نیز خود حکایتی دارد. اما گفته های مارکس برای گروهی، موجد فلسفه ای اجتماعی و تئوری اجتماعی بنام مارکسیم گردید.و باید گفت: بعد از گفته های مارکس، سوسیالیسم خواهی مسیر دیگری را طی کرد که این مسیر برای بشریت درس آموز و پند آموز گردید و عدالت اجتماعی خواهی و عدالت جوئی نیز بطریق دیگری خود را نشان داد. اما این گفته های مارکس ، خوانشهای مختلفی و پسوندهای مختلفی یافت. که گروهی از اندیشمندان بر این عقیده اند: که این خوانشهای مختلف می توانند ناشی از غیر فهم بودن مسائل ویا بدلیل متضاد یا متناقض بودنِ مطالبِ سر منشاء باشد!. اما گفته های مارکس که با روشی اقناعی بنام دیالکتیک خود را بصورت یک اندیشه صددرصد علمی بر بخشی از بشریت غالب کرد با پسوند های بعدیش، توسط گروه هایی بر بخش کثیری از بشریت با ترفندهای مختلف چیرگی یافت وآنان را به خود مشغول کرد و در این راستا اقدامات ضد بشری ، بر بشریت تحمیل گردید ودر این راستا بشریت تجربه های تلخی و درس آموزانهء بسیاری را کسب کرده است وچنان شد که با عقب نشینیِ مجریان ایده هایی از مارکس و فرو پاشی نظام های بر ساخته از اندیشه های مارکس، مارکس و اندیشه هایش برای همیشه فراموش شود . اما گروهی بر این عقیده اند: بخشی از اندبشه های آن اندیشمند، راه گشای مسائلی از،مسائل مربوط به عدالت اجتماعیست و نمی توان مارکس و آن بخش از ایده هایش را فراموش کرد پس چاره ای ندیدند که ایده های مارکس بعنوان نظراتی فلسفی تحت نام مارکسولوژی در دانشگاها وجود داشته باشد تا پی جویان بصورت آکادمیک با آن ایده ها آشنا شوند که این اقدامات این مارکسولوژی سازان را می توان در راستای خدمت به بخشی از اندیشه های آن مرد اندیشمند و خدمتی به آن بزرگ دید!.اما تجربه بشری گفته: آنانی که تلاش دارند با پیامبر کردن مارکس و وحی منزل کردن ایده هایش که همان مارکسیسم است و بکمک آن ایده ها ویرانگری هایی بر بشریت تحمیل کنند ، محو کننده مارکس و آن بخش از ایده های مثبتش خواهند بود که این مسائل خود بحث طولانی می طلبد. به امید هوشیاری بیشتر و بکار گرفتن ایده های عدالت خواهانه و آزادی خواهانه اندیشمندان بشریت برای تحول در جامعه و زیست جمعی مردمان کشورمان ایران!.
۶۹۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : واژه چپ، معنا و مفهومی کاملا یکسان در اذهان ایجاد نکرده و نمی کند
آقای عاصمی گرامی، در این بحثی، که برای حفاظت از مفهوم و مضمونِ واقعی مارکسیسم، بپا داری، میخواهم به شیوه ای دیگر در این بحث سهم کوچکی داشته باشم
مطالعه در آثار مارکس و بحثهای نظری پیرامون آن را نهی و یا نفی نمی کنم، بل میخواهم پیشنهاد کنم، در کنار پیشبرد بحثهای نظری، از بررسی تأثیراتِ این شیوه از زندگی، در تاریخ کشورمان غافل نشویم.
به عبارتی روشنتر، از جایی که مارکس در همراهی با انگلس روشی نو برای زندگی تدوین کرد، لازم است، که کنکاش کنیم، در این یک سده و اندی که از عمرِ اندیشه مارکسیستی در کشورمان می گذرد، این اندیشه چه تأثیراتی بر زندگی جامعه ایرانی گذاشته است.
و از جایی که مارکسیسم یک علم است، با استفاده از ابزارهای این علم، آینده کشورمان را بنحوی قابل لمس برای جامعه امان تبیین و تصویر کنیم
هر کلمه ایی معنا و مفهوم مشخص و مدون خود را در کتب لغت دارد، اما با این وجود، وقتی افرادِ مختلف همین معانی مدون را می خوانند، بنابر مشخصات ذهنی و سلایق خود میتوانند برداشتهای متفاوتی داشته باشند. از این مقدمه میخواهم بگویم، اگر دقت کنیم واژه چپ، معنا و مفهومی کاملا یکسان در اذهان ایجاد نکرده و نمی کند.
برخی واژه چپ را، به مثابه اپوزیسیون تلقی، و برخی دیگر واژه چپ را به مثابه بخش مارکسیستی و یا کمونیستی جامعه بشمار می آورند. تعبیر اخیر در واقع خصلتِ غالب را در اذهان جامعه ما داشته است، که پس از قیام بهمن ۵۷ به مرور اینجا و آنجا و به تدریج همه جای جامعه، تلاش بر این است، که چپ به معنای اپوزیسیون تحول خواه معنا و تعبیر شود
۶۹۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹۴
|